شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در نوشتاری به مناسبت عید سعید قربان با عنوان «ملت ابراهیمَ م، آرزوست!» آورده است:
ابراهیم ابوالانبیاء است در بابل (نزدیک بغداد) زندگی میکرد بعد جریان شکستن بت در سن ۱۶ سالگی تبعید به شام ، فلسطین شد دو جریان احیاء چهارپرنده و جریان میهمانان و لوط در ان مناطق بوده و بعد عازم حجاز شد و جریان ذبح و ساختن کعبه پیش امد و بعد بازگشت به فلسطین داشته و در انجا در سن ۱۷۵سالگی رحلت کرد و در شهر الخلیل دفن شد و از تنها کسانی است که از خدا دوبار عمر گرفت و خدا به مللک موت فرمود او میخواخد زنده بماند تا عبادت کند.. تا اینکه پیرمرد کهن سالی دید که قدرت هضم غذا نداشت و غذا از دهانش بیرون می آمد ..از خدا خواست که فرشته موت را بفرست..
امروزه شرق و غرب عالَم را نام ابراهیم گرفته و همه ادیان الهی ، با واسطه پیرو آن بزرگوار هستند چرا که آن سه دین رسمی در جهان است اعم از اسلام و مسیحیت و یهود ، در اصل پیرو انبیائی هستند که از اولاد ابراهیم اند.
پیامبر رحمت و عزت رسول الله(ص) افتخارش در این است که درباره او، دعای مستجاب ابراهیم است:
«انا دَعوة ابی ابرهیم». سوال این است؛ آیا ما ( در شرق) و یا آنها (در غرب) ؛ ملت ابراهیم هستیم؟!
صدالبته که از نظر اعتقادی؛ فقط ما ملت ابراهیم هستیم چرا که طبق اعتقاد جازم ما دین آنان منسوخ شده است و محلی از اعراب ندارند.
اما در رفتار و اخلاق و سلوک دینی و اجتماعی آیه شریفه «مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ» (حج /۷۸) با ما و در مورد ما منطبق است؟
پاسخ این سوال در این است پنج عنصر حیاتی حضرت ابراهیم را بررسی کنیم تا میزان انطباق ما مشخص شود.
۱ )ابراهیم مسیر زندگی اش آگاهانه بود و نه دنباله رو بزرگترهای قبیله یا بزرگترهای جامعه و لذا با هر تقلید کورکورانه سرناسازگاری داشت؛
«قال اراغب انت عن الهتى یا ابراهیم لئن لم تنته لارجمنّک و اهجرنی ملیّاً» (مریم/۴۶); گفت: (اى ابراهیم) آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟ اگر (ازاین کار) دست برندارى، تو را سنگسارمى کنموبراى مدتى طولانى از من دور شو.
٢ ) ابراهیم نگاهی واقع بینانه داشت و هر آنچه زودگذر و زوال پذیرد بود ، دل نمی داد.
آیات قرآن درباره خورشیدپرستی:
«فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ
پس چون شب بر او پرده افكند، ستارهاى ديد؛ گفت: اين پروردگار من است. و آنگاه چون غروب كرد، گفت: غروبكنندگان را دوست ندارم.» (انعام/۷۶)
۳ ) بی اعتنا به رنج همگانی و ظلم ظالمان نیست و خود را در برابر جامعه و مردمانش مسول است و می داند در جامعه فاسد انسانها زجر می کشند و ذره ذره خاموش می شوند. به همین منظور به خودکامگان زمانه خود می تازد و بت دروغین آنان را می شکند
حضرت ابراهیم(ع) پس از آن که ایمان به توحید را امرى روشن و فطرى قلمداد نمود، به یک مهم همگان را متوجه ساخت و آن اینکه مبادا “ظلم” کنید و فرمود: «الّذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون; – (آرى) آن ها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آنِ آن هاست، و آن ها هدایت یافتگانند.» (انعام/۸۲)
۴ ) ابراهیم نمونه و الگوی همه انسانهایی است که دیگر انسانها را حتی اگر خطا کار و گمراه باشند همچون جان خویش دوست میدارد و به رایگان به انسانها عشق می ورزد.
حضرت ابراهیم(ع) با بزرگوارى، در مقابل سخنان درشت و سرد عمویش آزر، به او سلام کرد. قرآن کریم سخن او را چنین بیان مى فرماید: «قال سلامٌ علیک ساستغفر لک ربّى انّه کان بی حفیّاً؛ (ابراهیم) گفت: سلام بر تو. من به زودى از پروردگارم برایت تقاضاى عفو مى کنم; چرا که همواره نسبت به من مهربان بوده است.» (مریم/۴۷)
قوم لوط گرچه مستوجب عذاب و قهر الهی شناخته می شوند ولی ابراهیم به دست و پای فرشتگان عذاب می پیچد و می افتد تا بلکه خداوند حتی از تنبیه قوم لوط نیز بگذرد و به آنها فرصت زندگی و برخاستن دیگر ببخشد۰ قلبی مملو از عشق و دلسوزی که خداوند او را حلیم و اهل مدارا خطاب می کند.(سوره هود/۴۷)
۵ ) سر آشتی با ظالم آگاه و نصحیت شده ای که حجت را بر او تمام کرده بود را نداشت.
حضرت ابراهیم(ع)وقتى پافشارى آزر را بر آیین باطل دید و این که بت ها را ترک نمى گوید و بر کفرش باقى مانده است و با خداوند متعال دشمنى مى کنداز او تبرّى جست؛ چنانچه قرآن مى فرماید: «… فلمّا تبیّن له انّه عدوّ للّه تبرّأ منه انّ ابراهیم لاوّاه حلیم» (توبه/۱۱)
این اوصاف شخصیتی و حکومتی و دینی حضرت ابراهیم است.
آیا این جمعیت کثیری که مدعیِ عنوانِ «ملت ابراهیم» را دارند، به این امور پای بندند؟!
آیا شرمنده «ابراهیم» نیستیم؟!











