شفقنا- محمد سروش محلاتی، کاظم قاضی زاده، مهدی مهریزی و علی مطهری در سخنانی جداگانه ابعاد اخلاقی و رفتاری مرحوم آیت الله ابراهیم امینی را بیان کردند و تأکید داشتند آیت الله امینی در آزمون قدرت سرافراز شد، چون از این قدرت سوءاستفاده ای نکرد و اجازه سوءاستفاده به اطرافیانش را نیز نداد.
سروش محلاتی: اخلاق و رفتار آیت الله امینی تحت تاثیر قدرت تغییر نکرد
استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم گفت: آیت الله امینی در آزمون قدرت سرافراز شد، چون خودش سوءاستفاده ای نکرد و اجازه سوءاستفاده را به اطرافیانش نداد، اخلاق و رفتارش تحت تاثیر قدرت تغییر نکرد و از نظر فکری، اساس قدرت را از مردم می دانست و تمام تلاش خود را کرد تا این محدود کردن قدرت و نظارت مردم و پاسخگو بودن قدرت به مردم در قوانین تصویب شود.
به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی در نشست نکوداشت آیت الله امینی، در ابتدای سخنان خود با طرح پرسشی مبنی بر اینکه با توجه به خطرات و آسیب های اخلاقی قدرت برای انسان، کسی می تواند با وجود حضور در قدرت، از آفتهای آن مصون بماند؟ گفت: آیت الله امینی شخصیتی بود که با وجود حضور در قدرت، توانست از این خطرات خود را مصون نگه دارد.
استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم در نشست نکوداشت آیتالله امینی با طرح این سوال که خطرات قدرت برای انسان چیست؟ گفت: لایه نخست و آشکار آن این است که فردی سالم پس از رسیدن به قدرت، فاسد و ظالم شود، این برای رجال دینی کمتر پیش می آید. لایه دوم این است که قدرت در شخص اصلی اثری نگذارد و او را فاسد نکند اما اطرافیان و نزدیکان آن شخص از قدرت سوء استفاده می کنند. لایه سوم این است که فرد به دلیل مصالح حکومت، ارتباط و زندگیش از مردمی بودن خارج شود؛ اما لایه چهارم که عمیقتر است، تاثیر قدرت بر اندیشه و فکر و نگاه فرد است که تحت تاثیر قدرت تغییر کند.
وی در ادامه گفت: هرکس آیت الله امینی را می شناخت می دانست که ایشان از آسیب های قدرت مصون خود را نگه داشته اند، خانه ای که ایشان در آن سکونت داشت همانطور بود که قبل از انقلاب با ساده زیستی زندگی می کرد، از نزدیکان ایشان هم کسی از ایشان سوء استفاده نکرد تا به جاه ومالی برسد و از شخصیت ایشان برای ترقی استفاده کند. ایشان می فرمودند به آیت الله یزدی گفتم که شما در نانوایی حضور ندارید و با مردم ارتباط ندارید اما من با مردم در همان نانوایی ارتباط دارم. همچنین ایشان پس از بهبودی موقت خود در سال گذشته که برای قدردانی از عیادت خود به دیدار بعضی علما ومراجع وبزرگان رفته بودند بشدت از اینکه زندگی برخی از آقایان اینقدر تغییر کرده و زندگی آنها تحت تاثیر وضعیتشان قرار گرفته است.
سروش محلاتی اما امتیاز بزرگ آیت الله امینی را این دانست که «تفکر و نگاه ایشان به مسایل تحت تاثیر قدرت، تغییر نکرد» و افزود: زمانی که برخی می گفتند اندیشه های دیگر را چون با مصالح نظام نمی خواند باید حذف کرد، ایشان با همان امکانات محدودی که در دبیرخانه مجلس خبرگان داشتند، دیدگاههای مختلف را منتشر می کردند تا طرح شود. مجله حکومت اسلامی که تحت مسئولیت ایشان در دبیرخانه مجلس خبرگان منتشر می شد، نشان دهنده عمق آزاداندیشی ایشان و نگاه وسیع ایشان بود که من در نمونه هایی شخصا شاهد توصیه های آزاد اندیشانه وناشی از حریت فکری و ذهنیت باز ایشان بود.
وی ادامه داد: یک زمینه و فضای آزاد علمی را ایشان می پسندید و این کار را تا جایی که می توانست، در حوزه علمیه و بخصوص دبیرخانه مجلس خبرگان تحمل می کرد.
استاد حوزه علمیه قم با بیان این که مساله مهمتر، عمیق ترین لایه های فکری است، اظهار کرد: حضرت امام مکررا یک نگرانی را با علمای حوزه علمیه مطرح می کردند، بطور نمونه در ملاقات فقهای شورای نگهبان فرمودند: کاری نکنید که مردم بگویند اینها (روحانیون) دستشان به جایی نمی رسید وحالا که رسید دیدیم که چه کردند، استبداد دینی یک تهمتی است که کاری نکنیم که مردم بگویند. یعنی حتی اگر استبداد دینی واقعیت نداشته باشد باید جوری عمل کنیم که به ذهن مردم خطور نکند که روحانیت دچار سوء استفاده از قدرت شده است. امام جای دیگری می فرماید: تمام نگرانیم این است که مابهانه ای به دست آنها بدهیم، حالا که بهانه ای ندارند می گویند روحانیت مستبد و اهل سوءاستفاده از قدرت است.
به گفته او، اما برجسته ترین ویژگی افکار شخص آیت الله امینی این بود که رفتار و اخلاق و حتی افکارش، این نگرانی امام را برطرف می کرد و اجازه نمی داد که این تصویر از روحانیت ودین در ذهن مردم شکل بگیرد. در هرجایی که ایشان حضور داشت به دنبال همین هدف امام بود که نظام اسلامی از اتهام استبداد تبرئه شود وایشان در مجلس اصلاح قانون اساسی که عضویت داشت عملا سخنگوی جریانی بود که می خواست این هدف محقق شود.
سروش محلاتی افزود: البته پیشنهاداتی که ایشان ارائه داد اکثرا به تصویب نرسید؛ اما همین طرح پیشنهادات و اصرار و تبیین آن افتخاری برای ایشان و سرمایه ای برای انقلاب و نظام است.
وی توضیح داد: یکی از موارد اختلاف دو جریان این بود که اکثر بزرگان حوزه اعتقاد داشتند بیعت مردم نقش و اثری در مشروعیت حکومت و در فعلیت ولایت ندارد و ایشان تنها چهره برجسته از حوزه بود که در انجا بصوزت علنی بر این موضوع اصرار داشت که فعلیتِ ولایت ، بدون بیعت نیست و حاکم اسلامی هرچند صلاحیت از ناحیه شرع دارد اما به استناد ان صلاحیت نمیتواند حکومت کند چون افراد دارای صلاحیت متعدند و با بیعت مردم و پذیرش انان حکومت ولی امر تحقق می یابد، بحث آیت الله امینی در برابر کسانی بود که می گفتند که بین ولی معصوم وحاکم غیرمعصوم در ولایت فرقی ندارد اما آیت الله امینی می فرمود: قیاس حاکم معصوم وغیر معصوم واقعا درست نیست، معصوم لیاقت و اطمینان ذاتی دارد.
«ایشان می گوید اگر بیعت بر مشروعیت موثر است چه آثاری دارد، یکی از آثار آن، توقیت ولایت امر است که ما یک زمانی مثلا ده سال برای ولایت در نظر بگیریم بعد از ده سال مجلس خبرگان این را بررسی کند و اگر دید صلاحیتها همچنان وجود دارد این ولایت را تمدید کند ، در حالیکه برخی از بزرگان حوزه در مجلس اصلاح قانون اساسی می گفتند ولایت وقتی مستقر شد، این مادام العمر است و سرانجام با نامه دبیرجامعه مدرسین به مجلس اصلاح قانون اساسی که این کار یعنی توقیت خلاف شرع است، به تصویب نرسید.»
سروش محلاتی یکی دیگر از زوایای فکری ایشان را اصرار بر این مطلب دانست که واژه نظارت بر رهبری حتما باید در قانون اساسی جزو وظایف مجلس خبرگان قید شود تا مجلس خبرگان بتواند به این وظیفه بپردازد اما این پیشنهاد هم به تصویب نرسید.
وی گفت: آیت الله امینی در آزمون قدرت سرافراز شد، چون خودش سوءاستفاده ای نکرد و اجازه سوءاستفاده را به اطرافیانش نداد، اخلاق و رفتارش تحت تاثیر قدرت تغییر نکرد و از نظر فکری، اساس قدرت را از مردم می دانست و تمام تلاش خود را کرد تا این محدود کردن قدرت و نظارت مردم و پاسخگو بودن قدرت به مردم در قوانین تصویب شود.
کاظم قاضی زاده: آیت الله امینی دیدگاه وسیعی در زمینه تحقیقات داشتند
حجت الاسلام و المسلمین کاظم قاضی زاده بیان کرد: مرحوم آیتالله امینی، هرگز در جهت اثبات یک نظریه موافق حاکمیت یا منع نظرات مخالف حاکمیت تلاشی نداشت و ماحصل عملکرد ایشان در دبیرخانه مجلس خبرگان، دیدگاه وسیع ایشان در زمینه تحقیقات را نشان میدهد.
استاد دروس خارج فقه حوزه علمیه قم در نشست زنده اینستاگرامی انجمن اندیشه و قلم، با عنوان «روحانیت در آزمون قدرت» گفت: وقتی روحانیت اداره کشوری را به عهده بگیرد، طبعاً برای فقیهان و پژوهشگران فقهی میتواند مسائل جدیدی مطرح شود. تا وقتی حکومت اسلامی مطرح نبود خیلی از مباحث در باب حقوق مردم، تعامل دولت و ملت، آزادیها یا روابط خارجی در مخیله فقیهان نمیگنجید؛ بحث حقوق شهروندی که مبحثی جدی در جهان امروز است از وقتی برای فقیهان مطرح شد که خود در حکومتداری با آن مواجه شدند.
وی در ادامه گفت: قاعدتاً وقتی روحانیت به قدرت نزدیک میشود به امکانات زیاد سختافزاری، نرمافزاری، مادی و فضاهایی برای پژوهش و امکانات بینالمللی دسترسی پیدا میکند که میتواند در پژوهشهای فقهی مؤثر باشد.
قاضی زاده توضیح داد: در دنیای امروز بخشی از بودجه کشورها، سهم تحقیقات است؛ در حوزه دین هم وقتی روحانیت و قدرت به هم نزدیک شوند، آن قدرت میتواند به طور کلی سمت و سوی پژوهش را تقویت کند. البته این آفت را هم دارد که گاهی اوقات «نگاه بخشی» به پژوهشگرانی که میتوانند نظرات حکومت را تأمین کنند سبب عدم توازن و تقویت پژوهشهای سفارشی به جای پژوهشهای آزاد میشود.
وی در ادامه به آفتها و آسیبهای این نزدیکی اشاره کرد و گفت: معمولاً قدرتمندان در نزدیکی به فقه، به دنبال توجیه نظرات خود هستند و از این منظر، به جای اینکه فقیهان را به نظریهپردازی آزاد دعوت کنند، به نظریهسازی سفارشی ترغیب میکنند و برخی فقیهان توجیهگر دیدگاه و رفتار حاکمان میشوند.
رئیس موسسه پژوهشی فهیم با ارائه مثالی گفت: در اندیشه سیاسی اهل سنت، یکی از مباحث در مشروعیت حکومت، «تغلب» به معنای کودتا یا به دست گرفتن قدرت با زور است. در قرون میانی اسلام و در اواخر بنیعباس کسانی مثل قاضی ابوعلی یا ماوردی درباره زمینههای مشروعیت مینویسند اگر کسی با شمشیر بر جامعه اسلامی مسلط شود و نام امیرالمؤمنین بگیرد، باید از او تبعیت کنند. این نوع نظریهپردازی، معطوف به نگاه قدرتمندان و محصول ارتباط قدرت و روحانیت است. البته اهل سنت در دورههای اخیر چنین روشی را به عنوان روش مشروعیت نمیپذیرند.
استاد حوزه علمیه قم افزود: در آغاز پیروزی انقلاب، چندین مرجع تقلید مشهور و مهم داشتیم؛ آیات عظام خویی، گلپایگانی، نجفیمرعشی و امام. در سالهای پس از پیروزی انقلاب، بعضی به دنبال این بودند که چون امام خمینی رهبری جامعه را به عهده گرفته، باید وحدت مرجعیت و رهبری را تبلیغ کنیم و کسانی که امام را رهبر میدانند، او را مرجع خود بدانند. بعد از رحلت امام(ره)، شرایط ابتدایی رهبری آیتالله خامنهای اقتضا نمیکرد ایشان به عنوان مرجع تقلید مطرح شود، طبعا افرادی به دنبال این برآمدند که از سال ۶۸ عدم وحدت مرجعیت و رهبری را تبلیغ کنند. اما چند سال بعد از رحلت آیتالله اراکی و مطرح شدن مراجع جدید، بعد از اینکه نام رهبری در میان مراجع مطرح شد، دوباره یک سری نظریهپرداز پیدا شدند که مرجعیت و رهبری باید یکی باشد. این شیوه نظریهپردازی، معطوف به قدرت است و ما باید این آفت را بشناسیم.
او با اشاره به موضوع کنترل موالید گفت: از سالهای اول انقلاب فراز و فرودهای مختلف در این باره داشتیم؛ از بحث تکثیر موالید و روایات در اول انقلاب تا اواخر دهه ۷۰ که ناگهان احساس کردند شرایط اجتماعی کشور قابل کنترل نیست و بحث کنترل موالید که بیش از یک دهه مطرح شد. به خوبی به یاد دارم چقدر پایاننامه و رسالههای دانشگاهی در حوزه فقه اسلامی در باب کنترل موالید شکل گرفت. یعنی تنظیم دیدگاهها با قدرت یک مسأله جدی است.
قاضی زاده گفت: وقتی خدمت آیتالله امینی در دبیرخانه خبرگان بودم، دسترسی راحتی به مشروح مذاکرات مجلس خبرگان رهبری داشتم و به این نکته جالب برخوردم: افرادی که در دوره اول و دوم خبرگان رهبری بودند و در دو گروه سیاسی تقسیم میشدند، نوع موضعگیریهایشان در دوران امام و رهبری متفاوت بود و این شاید ناشی از نزدیکی و دوری از کانون قدرت بود.
وی نظریهسازی بر اساس موافقت طبع و علاقه حاکمان را یک مسأله جدی دانست، افزود: از باب انصاف باید بگویم گاهی اوقات کسانی که در مقابله با قدرت هستند هم نظریهپردازیشان معطوف به علاقه خود یا مقابله با حاکمیت است. بیش از ۱۰۰ سال پیش علی عبدالرزاق مصری کتابی نوشت تحت عنوان الاسلام و اصول الحکم و در آن برای آنکه مصریها تحت حاکمیت عثمانی نروند، دین را از خلافت جدا دانست و پیامبر(ص) را به عنوان حاکم نفی کرد تا بتواند بر اساس آن نظریه خود را در مقابل اثبات کند.
به گفته او، گاهی نوع تعامل قدرتمندان با نظریات فقهی به نوعی است که باعث میشود بعضی عالمان از ارائه نظریه خودداری کنند و به جای آزاداندیشی در عالیترین سطح یک نوع خودسانسوری شکل می گیرد.
استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: کم نبودند کسانی که بودن در قدرت آنها را به نظریهسازی موافق حاکمیت یا تبلیغ و مدح نظریات موافق حاکمیت واداشته است؛ اما مرحوم آیتالله امینی، برعکس بود. البته علقه اولیه تالیف و تحقیق ایشان در حوزه فرهنگ عمومی، برای تعلیم و تربیت و خانواده بود اما از وقتی در دبیرخانه مجلس خبرگان قرار گرفتند و احساس کردند دبیرخانه نزدیکترین جا به مسأله حاکمیت و ولایت فقیه است، سعی کردند پژوهشهای آزاد را در این زمینه سامان دهند. از محققان برجستهای دعوت کردند که به جای سفارشینویسی، پژوهش آزاد داشتند. در دوران همکاری با ایشان، با طراحی اولیه ایشان، جلسات بسیار گستردهای با حضور برجستهترین صاحبنظران فقه سیاسی با دیدگاههای مختلف داشتیم؛ شاید ۲۸ ساعت یعنی هفت جلسه ۴ ساعته برگزار شد و سفارش ایشان این بود که دیدگاههای متفاوت را دعوت کنیم. آن مجموعه پیاده و تایپ شده و در دبیرخانه است ولی متأسفانه منتشر نشده است که اگر منتشر شود یک میراث جدی در باب حکومت اسلامی است که میتواند مرجع باشد. من از رئیس فعلی مرکز تحقیقات مجلس خبرگان رهبری درخواست میکنم در جهت انتشار آن مباحث و جلسات تلاش کنند.
وی گفت: مرحوم آیتالله امینی، هرگز در جهت اثبات یک نظریه موافق حاکمیت یا منع نظرات مخالف حاکمیت تلاشی نداشت و ماحصل عملکرد ایشان در دبیرخانه مجلس خبرگان، دیدگاه وسیع ایشان در زمینه تحقیقات را نشان میدهد.
مهریزی: نظارت و محدود شدن قدرت می تواند روحانیت را از آسیب دور کند
حجتالاسلام مهدی مهریزی یکی از ویژگیهای بارز شخصیتی آیتالله امینی را اعتقاد عمیق و عملیاتی به گفتوگو، تضارب آرا و آزاداندیشی دانست و گفت: محدود شدن قدرت و نظارت بر آن در کنار تقوا و تربیت اسلامی می تواند روحانیت را از آسیب دور کند.
به گزارش شفقنا، مهریزی در نشست زنده اینستاگرامی انجمن اندیشه و قلم، به مناسبت چهلمین روز درگذشت آیتالله ابراهیم امینی، گفت: زمانی که ایشان در دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری بودند، در مجله حکومت اسلامی، به کسانی فرصت قلمزنی میداد و نوشتههای کسانی را چاپ میکرد که نشان از باور عمیق ایشان به گفتوگو بود؛ از دکتر مهدی حائری که دیدگاههای خاصی در حوزه ولایت فقیه داشت، از حسین بشیریه که گرایشهای خاص فکری داشت، از برهان غلیون، از محمد عماره.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، اعتقاد به گفتوگو و طرح مسائل از دیدگاههای مختلف را مشی عملی ایشان دانست و گفت: بسیارند کسانی که در فکر و شعار و بیان، از تضارب آرا سخن میگویند؛ آیتالله امینی بیآنکه از روشنفکری و فضای باز و گفتوگو سخن بگوید، در عمل چنین رفتار میکرد و باور خود را در میدان عمل نشان میداد.
به گفته او رسول اکرم(ص) میفرمایند: «من حمل بضاعته فقد برئ من الکبر» یعنی هر کس بار خود را حمل کند، از کبر دور خواهد بود. آیتالله امینی به معنای واقعی کلمه، مصداق این حدیث و سادهزیست بود.
مهریزی ادامه داد: واقعبینی و واقعنگری، ویژگی دیگر ایشان بود. تأکید داشت کاری را که میتوانیم انجام دهیم. در دبیرخانه تأکید داشت کاری که میشود و میگذارند انجام دهیم که بساطمان جمع نشود. انتزاعی و ذهنی کار نمیکرد. آن ذهن باز و فکر روشن و اندیشه فراخ، در کنار این واقعبینی میتواند اثرگذار باشد.
وی درباره تاثیر قدرت بر روحانیت اظهار کرد: قدرت تنها قدرت سیاسی نیست؛ بلکه قدرت اجتماعی و علمی را نیز شامل میشود؛ یک امام جمعه حتی در زمان شاه نیز دارای قدرت اجتماعی بود، یک مرجع تقلید نیز در هر زمانی قدرت اجتماعی دارد. یک استاد دانشگاه نیز دارای قدرت است اما قدرت سیاسی بالاترین مرتبه قدرت است و منظور ما از تأثیر قدرت بر روحانیت نیز معطوف به قدرت سیاسی است.
وی با اشاره به مطلب صاحب جواهر که میگفت بعضی معتقد بودند نمازجمعه در عصر غیبت حرام است اما وقتی امام جمعه شدن به خودشان پیشنهاد شد، بر وجوبش در عصر غیبت تأکید کردند. ایشان آورده است که در اصفهان، چقدر اختلاف بر سر نمازجمعه در عصر غیبت بود اما مخالفان به محض پیشنهاد به خودشان، موافق آن شدند. این خیلی مهم است که بودن در قدرت، در فکر انسان تأثیر نگذارد و باور او را تغییر ندهد و به خاطر قدرت از باور خود دست نکشد.
مهریزی با طرح این سوال که «اما چه کنیم که روحانیت تحت تأثیر آسیبهای قدرت قرار نگیرد؟» بیان کرد: دو پاسخ برای این پرسش مطرح شده است: یک، صورت مسأله را پاک کنیم و اصلا روحانیت به سمت قدرت سیاسی نرود تا از آسیبهای آن در امان بماند. پاسخ دوم این است که روحانیت به سمت قدرت برود ولی تنها تقوای الهی و تأکید بر تربیت اسلامی و اخلاقی برای دوری از آسیبهای قدرت کفایت نمیکند بلکه باید راهکارها و سازوکارهای عقلایی را برای محدودسازی قدرت به کار بگیریم. محدود شدن قدرت و نظارت بر قدرت باید باشد تا در کنار تقوا و تربیت اسلامی بتواند روحانیت را از آسیب دور کند.
وی تاکید کرد: روحانیت با توجه به خاستگاه و جایگاه معنوی و دینی که دارد باید حساسیتش نسبت به قدرت سیاسی بیشتر باشد و برای پرهیز از آسیبهای قدرت بیشتر مراقبت کند.
روایت علی مطهری از شباهت های آیت الله امینی و استاد مطهری/ روحانیت در جمهوری اسلامی باید کنار مردم و ناظر بر دولتها باشد
شفقنا- علی مطهری در مراسم چهلمین روز درگذشت آیت الله ابراهیم امینی از اعضای مجلس خبرگان رهبری، آن مرحوم را در زندگی و سلوک دارای وجوه مشترک با شهید مطهری خواند و گفت: خود آیتالله امینی تأکید کرده که من تحت تأثیر شهید مطهری و آیتالله منتظری بودم.
به گزارش شفقنا، علی مطهری در نشست اینستاگرامی انجمن اندیشه و قلم با عنوان «روحانیت و آزمون قدرت» گفت: دو معلم اخلاق آیتالله امینی، میرزاعلی آقای شیرازی و حاج آقا رحیم ارباب، از عرفای بزرگ بودند که هر دو مورد تجلیل عمیق شهید مطهری هستند. قطعا کسی که پای درس این بزرگان بوده بهرههای بسیار برده است. آیتالله امینی مانند شهید مطهری، صرفا به فقه و اصول نپرداخته و فلسفه را هم پای درس علامه طباطبایی پیگیری کرده و همدرس شهید مطهری و آیتالله منتظری بوده است.
این استاد فلسفه، فارسینویسی و سادهنویسی را دیگر وجه اشتراک آیتالله امینی و شهید مطهری دانست و گفت: کمتر علمایی حاضر میشوند تنازل کنند و به زبان مردم بنویسند و بگویند و عمدتا دچار تکلف در زبان و بیان هستند. اما آیتالله امینی از سادهنویسی و فارسینویسی ابایی ندارد و اظهارفضل نمیکند چراکه میزان تأثیر یک کار در جامعه برایش مهم است برخلاف دیگرانی که شاید جایگاه علمی برایشان اولویت دارد. آیتالله امینی در این وجه هم شبیه شهید مطهری است. آیتالله مطهری وقتی داستان راستان را مینویسد با اعتراضاتی مواجه میشود که پاسخ آنها را در مقدمه کتاب داستان راستان آورده است. آقای امینی هم این وجه را در کتاب آیین همسرداری، کتب تعلیم و تربیتی و کتابهایی که در باب اخلاق نوشته، به خوبی بروز داده است.
مطهری افزود: ایشان دارای روشی معتدل بود و سعی داشت در تعریف و تمجید یا انتقاد از افراد، اعتدال را حفظ کند و به اصطلاح جوزده نباشد؛ برخلاف برخی که در تعریف یا نقد یک شخصیت سیاسی اجتماعی دچار اغراق یا تملق و چاپلوسی می شوند. همچنین سادهزیست بود. در قم بارها دیدم که با پاکت خرید میوه درحال پیادهروی به سمت منزل است.
به گفته او، آیتالله امینی مانند شهید مطهری عنایت ویژهای به پاسخ به سؤالات و شبهات دارد. خود ایشان میگوید برای این موضوع بسیار سفر کردم.
نماینده سابق تهران در مجلس ادامه داد: ایشان در فقه سیاسی، بر ورود حوزه به پژوهشهای علمی مورد نیاز حکومت اسلامی تأکید بسیار دارد. معتقد است حوزه باید بخشی از تلاش خود را بر پژوهشهای علمی درباره مسائل مورد نیاز حکومت اسلامی و تبیین فلسفه سیاسی اسلام متمرکز کند. هرگز دچار سیاستزدگی نشد و هرجا احساس میکرد میخواهند چیزی را بر او تحمیل کنند، انصراف میداد.
وی درباره «تأثیر قدرت بر مواضع سیاسی اجتماعی روحانیت» ادامه داد: به هرحال باید پذیرفت روحانیت قبل و بعد از انقلاب به صورت طبیعی دچار تفاوتهایی شده؛ تفاوتهایی که برخی مزیت هستند و برخی آسیب.
فرزند استاد مطهری افرود: ویژگی روحانیت شیعه از نگاه شهید مطهری، این است که مستقل از دولتهاست و به همین جهت قدرت ایجاد حرکتهای اجتماعی را در طول تاریخ داشته است. روحانیت شیعه همواره در کنار مردم و مقابل حکومتها بوده و دولتها را امر به معروف و نهی از منکر کرده است. این ویژگی از نگاه شهید مطهری در عین حال که نقطه قوت است، محل آسیبی به نام عوامزدگی هم بوده؛ چراکه روحانیت شیعه از مردم ارتزاق کرده و ازاین رو، در مبارزه با نقاط ضعف جامعه دچار ناتوانی بوده است. برعکس روحانیت اهل سنت که وابسته به دولتهاست و همواره در کنار حکومت بوده و قدرت ایجاد حرکتهای اجتماعی نداشته است حال آنکه شاید دچار عوامزدگی نباشد. کمااینکه، شیخ محمود شلتوت عکس جمال عبدالناصر را در اتاق خود نصب میکند اما میرزای قمی حسرت یک مطالبه را بر دل فتحعلی شاه می گذارد.
وی گفت: هرچند در میان اهل سنت بسیار از اصلاح سخن گفته شده ولی حرکتهای اصلاحی عمدتا در شیعه شکل گرفته است چراکه شیعه عدالت علی، عاشورا، صحیفه سجادیه دارد و اساس روحانیت شیعه در انکار حقانیت پادشاهان بوده و شهید مطهری تأکید دارد روحانیت بعد از پیروزی انقلاب باید تلاش کند این استقلال از دولتها را حفظ کند و حتی در جمهوری اسلامی نیز پست اجرایی و دولتی نپذیرد مگر به اضطرار یا برای جایگاه قضاوت و تعلیم و تربیت.
به گفته این استاد دانشگاه، استاد مطهری تأکید دارد روحانیت باید در جمهوری اسلامی نیز در کنار مردم و ناظر بر دولتها باشد و به امر به معروف و نهی از منکر بپردازد تا نفوذ کلام خود را از دست ندهد. ایشان دو هفته قبل از شهادت تأکید داشت که دایره امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شود و این فریضه به معنای عام آن توسط روحانیت انجام شود.
وی تاکید کرد: کار اصلی روحانیت از نگاه شهید مطهری، نظارت است. از نگاه استاد مطهری، فقیه بر جامعه ناظر است که از مسیر اسلام خارج نشود. شهید مطهری تأکید دارد که پرچم اصلاحات نباید از دست روحانیت به دست روشنفکران غربزده بیفتد و باید پیش از ورود دیگران، روحانیت خود پرچم اصلاحات را برافرازند.
مطهری گفت: ایشان در سال ۱۳۴۱ در نامهنگاری که به امام دارد، اعلام میکند نباید پرچم اصلاحات اجتماعی از دست روحانیت به دست شاه و غربزدگان بیفتد و آنچه در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تحت عنوان حق رأی زنان و سوادآموزی آمده، در اصل بد نیست و ما نباید به طور کلی با اینها مخالفت کنیم.
وی در پایان در پاسخ یک سوال درباره نسبت روحانیت و قدرت ۴۰ سال بعد از پیروزی انقلاب هم گفت: امروز نیز هرچه روحانیت از مصادر اجرایی فاصله بگیرد و به کار اصلی خود یعنی تربیت و هدایت و نظارت بپردازد، بهتر است.