شفقنا- در طول بیست و پنج سال اخیر، یکی از پرکاربردترین واژهها و اصطلاحات سیاسی «جهانیسازی» بوده است. واژهای که غایت آرمانی بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان سیاسی بوده که در تمام این سالها آن را به عنوان نسخه در دسترس و البته امیدآفرین و آیندهساز برای اقتصاد و سیاست در جوامع مختلف تجویز کردهاند.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا؛ جانتی بلوم در بیبیسی با اشاره به اینکه تجارت بینالمللی عمری دیرینه و هزاران ساله دارد، مینویسد: شاید این در نظر شما عجیب به نظر برسد، ولی از هر مورخ اقتصادی اگر بپرسید، خواهد گفت که اقتصاد بینالمللی یا همان تجارت مردم با ساکنان سرزمینهای دور عمری صدها و حتی هزاران ساله دارد؛ و در اثبات این مدعا میتوان به تجار قرون وسطا پیش از رنسانس یا کمپانی هند شرقی اشاره کرد. اما بیراه نیست اگر بگوییم که در چند ده سال اخیر، جهانیسازی باعث شده میزان و سرعت تجارت بینالملل تا حد بیسابقهای بالا رود. سهولت مسافرت، شبکه جهانی اینترنت، پایان جنگ سرد و اقتصادهای نوظهور کشورهای در حال توسعه، همه و همه در کنار هم کلیت یا سیستمی را موجب شدهاند که به نوبه خود باعث شده جوامع بیش از هر دوره دیگری به جوامع و اتفاقات آن سوی دنیا وابسته شوند. در واقع میتوان گفت که تحت تاثیر این وابستگی است که کرونا به این سرعت اقتصاد دنیا را تحت تاثیر قرار داده است.
پروفسور بهآته جاورزیک، کارشناس اقتصاد و مسئول توسعه بانک اروپا در این زمینه میگوید که «روند تغییر اقتصاد دنیا در ١٧ سال گذشته یک روند عمیق بوده. مثلا اگر سال ٢٠٠٣ را که در آن سال بحران همهگیری سارس پیش آمد، مد نظر قرار دهیم، میبینیم که در آن زمان تنها چهار درصد تولید جهان در دست چین بوده و این در حالی است که در خحاضر این کشور بالغ بر ١٦ درصد تولید جهان را در دست دارد که چهار برابر سال شیوع سارس است. این افزایش به این معنی است که هر اتفاقی در چین بیفتد، چهار برابر بیشتز از سال ۲۰۰۳ اقتصاد جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد». پروفسور جاورزیک در ادامه به واقعیاتی اشاره میکند که حکایت از نقش اقتصادهای نقاط مختلف دنیا بر همدیگر دارد، از جمله توقف تولید خودروسازان مهم بریتانیا در اثر تعطیلی کارخانههای تولید و فروش قطعات در چین؛ و در ادامه میگوید: میبینیم که ثروت و سلامت چین این روزها بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده و البته این اهمیت تنها هم به دلیل گستره تاثیر اقتصادی چین نیست و در ارتباط با جهانیسازی میتوان مسایل عمیقتری را نیز طرح کرد.
یان گلدین، استاد رشته جهانیسازی و توسعه در دانشگاه آکسفورد که کتاب «تاثیر پروانهای: خطرات سیستماتیک جهانیسازی و روشهای غلبه بر این مشکل» را نوشته، به جنبه دیگری اشاره میکند و میگوید که «تنها در بحران اخیر کرونا نیست که خطرات جهانیسازی خود را نشان دادهاند، بلکه این مشکل را در بحران مالی غغسال ٢٠٠٨ هم دیدیم و نیز در آسیبپذیری اینترنت در مقابل حملات سایبری این معضل را میتوان مشاهده کرد. در واقع سیستم جهانی اقتصاد با تمام مزایایی که دارد، با خطرات پرشماری نیز درگیر است».
در حقیقت این سیستم جدید به رغم اینکه منجر به افزایش درآمدها، توسعه اقتصادها و رهاندن میلیونها نفر از باتلاق فقر شده، اما در کنارش سرعت و شتاب ریسک همهگیر شدن یا حداقل مسری شدن نقاط آسیبپذیر مالی، بهداشتی و پزشکی را افزایش داده داده است.
تاثیر بحران کرونا بر جهانیسازی
پروفسور ریچارد پورتس، إستاد اقتصاد تغییر را اجتنابناپذیر میداند: «میبینیم که وقتی کرونا زنجیره تولید را مختل میکند، مردم به سراغ تولیدکنندههای محلی میروند و حتی محصولات آنها را گرانتر میخرند، چون به خطرات منابع دیگر آگاه شدهاند». این نظر پروفسور جاورزیک نیز هست که باور دارد بعد از کرونا صنایع غرب تولیداتشان را بیشتر در داخل کشورهایشان توزیع خواهند کرد. به عقیده او «این روند دلایل متعددی دارد، از جمله جنگ تجاری با چین که در کنار کرونا کمپانیها را به جدی گرفتن تولید برای داخل کشور وادار خواهد کرد».
البته به رغم ظاهر جذاب این اتفاق، چنین تصمیم یا اجباری چندان خبر خوشی برای اقتصاد غرب نیست که به شدت به جهانیسازی وابسته شده است. در واقع جهانیسازی فقط تولید و توزیع محصولات کارخانهها در دنیا نیست، و بخش مهمی از آن به انتقال ایدهها و اطلاعات ربط دارد. به گفته دیوید هنیگ یکی از مدیران مرکز اروپایی اقتصاد بینالملل سیاسی «کرونا باعث بروز نگرانیهایی در مورد شمار دانشجویان خارجی جدید در دانشگاههای غرب شده است، چرا که دانشگاههای غرب وابستگی زیادی به دانشجویان چینی دارند».
این جنبه دیگری از ایده جهانیسازی است که در انتقال صنایع به کشورهای آسیایی برای استفاده از نیروی کار ارزان این کشورها خلاصه نمیشود و جنبههای دیگری نیز دارد که در این زمینه مثلا میتوان به افزایش دانشجویان خارجی در دانشگاههای غرب یا افزایش توریستهای ثروتمند در کشورهای غربی اشاره کرد که با هزینه کردن در این کشورها نقش مهمی در اقتصاد آنها دارند. یکی از دلایل نگرانی از ادامه بحران کرونا نیز جز این نیست، چرا که کند شدن روند مهاجرت (چه تحصیلی و چه توریستی و چه سرمایهگذاری) یا ایجاد اختلال و عقبنشینی در روند جهانیسازی باعث آسیبهای زیادی در این صنایع خواهد شد. اگرچه به باور اندیشمندان، در سالهای اخیر روند جهانیسازی به نحو محسوس و ملموسی کند شده بود، اما آشکارا همهگیری کرونا این روند را سرعت بخشیده است. تا جایی که الان دیگر موضوع نگرانکننده نه وقوع یا عدم وقوع این تغییرات، بلکه میزان و شدت و سرعت این تغییرات و چگونگی مدیریت آنهاست.
به باور پروفسور گلدین «تغییرات حتمی و قطعی پیشرو هم میتواند مانند دوران بعد از جنگ جهانی اول به ضعیفتر شدن نهادهای بینالمللی و رشد ملیگرایی و رکود اقتصادی منجر شود، و یا اینکه مثل دوران بعد از جنگ جهانی دوم همکاریهای بینالمللی بیشتری از نوع سازمان ملل و سازمان تجارت جهانی را به وجود آورد. نگرانی اصلی اما این است که هدایت این تغییرات را چه کسی بر عهده خواهد داشت. اگرچه بهتر است به آینده خوشبین باشیم، اما آشکار است که قطعا کأخ سفید نخواهد توانست رهبری تغییرات را بر عهده گیرد، و در چین و بریتانیا هم پتانسیل رهبری وجود ندارد».
نتیجه منطقی این نظریات شاید ایجاد تردید، یا حداقل پرسش در زمینه پسروی و عقبنشینی جهانیسازی باشد. اما آیا این عقبگرد را شاهد خواهیم شد؟ پاسخ احتمالا منفی است. به این دلیل ساده که یکی از مهمترین عوامل و عناصر نیل به توسعه اقتصادی، ادامه روند جهانیسازی است و این روند قابل جایگزینی نیست. اما کتمان نمیتوان کرد که بحرانهای اخیر ممکن است سرعت و شتاب روند آن را به حد ملموس و محسوسی کاهش دهد.
اما آیا این بحران برای دنیا درسهایی داشته؟ آیا بشر توانسته از این بحران درس بگیرد؟
آیا دنیا بلد خواهد شد با شناسایی و کنترل خطرات و چالشهایی که ذاتی یا حداقل بخشی جداییناپذیر از جهانیسازی هستند، از این خطرات برای به قاعده در آوردن جهانیسازی بهره گیرد؟ بخش ناامیدکننده این بحران، اینجاست، چرا که آشکارا همبستگی و رهبری لازم و مالی فیلم برای بهرهگیری از این بحران دیده نمیشود.