شفقنا آینده- در چند ماه اخیر آمریکا و رسانههای نزدیک به دولت ترامپ با تبلیغ طرح صلح خاورمیانه موسوم به معامله قرن کوشیدهاند این طرح را به عنوان راه حل ترامپ برای پایان بخشیدن به درگیریهای خاورمیانه قلمداد کرده و در واقع ارزش و اهمیتی فراتر از ارزش و اهمیت اصلی آن قایل شدهاند.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا از فارین پالیسی؛ اما این طرح نه تنها قادر به پایان دادن به درگیریهای سرزمینی خاورمیانه نیست، که با ایرادات و به خصوص با یکجانبهگرایی آشکار و نهانش حتی در بین خود یهودیان نیز مخالفتهایی را برانگیخته است. گروهی که بر این باورند معامله قرن یک طرح نژادپرستانه است و اسرائیل که مدتهای مدیدی شباهتهای سیاستهایش با رژیم آپارتایدی آفریقای جنوبی را انکار کرده؛ با این طرح نشان میدهد که این اتهامات درست بوده و در این بین حمایت دولت آمریکا از جداسازی فلسطینیها و اسرائیلیها و ضمیمه سازی بخشی از فلسطین نیز به یاری این گروه آمده و اتهام آپارتاید را واقعی جلوه میدهد.
آلون لایل که در سالهای آپارتاید سفیر اسرائیل در آفریقای جنوبی بود، از این منظر به معامله قرن نگاه کرده، و آن را در راستای سیاستهای نژادپرستانه دولت آفریقای جنوبی ارزیابی کرده است. او در فارین پالیسی نوشته:
در دوران اوج رژیم آپارتایدی آفریقای جنوبی، دولت اقلیت سفید این کشور در نظر داشت تا با ایجاد 10 منطقه مسکونی (معروف به بانتوستان) سیاهپوستان آفریقایی جنوبی را در حاشیه شهرها و به دور از شهرهایی که دولت امیدوار بود همچنان اکثریتشان سفید بماند، اسکان دهد. این سیاست که رژیم آن را “توسعه جداسازی” نام نهاده بود، با این منظور اتخاذ شده بود تا توجهات را از ظلم و تبعیض نژادی منحرف کرده و با اسکان سیاهپوستان در مناطقی تمام سیاه این پندار را که آنان شهروندان درجه دو آفریقای جنوبی هستند، از آنان دور کند.
دولت آپارتاید در نهایت تنها موفق به ایجاد چهار بانتوستان به ظاهر مستقل (بوفوتاتسوانا، وندا، سیسکی و ترانسکی) و شش سرزمین ظاهراً خودگردان شد. دولتهای خارجی اغلب این دولتهای دست نشانده مورد پذیرش قرار ندادند و تنها کشور دنیا که این بانتوستانها را به رسمیت شناخت، آفریقای جنوبی بود.
من دهها سال از زندگی خود را در وزارت خارجه اسرائیل کار کردهام که بخشی نیز در آفریقای جنوبی در دوره آپارتاید بوده. در طی این سالها، با نهایت تاسف فهمیدهام که هیچ کشوری در جهان (به استثنای آفریقای جنوبی) بیشتر از اسرائیل در شکلگیری و ادامه حیات اقتصادی بانتوسانها سهم نداشته. اسرائیلیها در این کشورهای دستنشانده و صوری دهها کارخانه، محله مسکونی، بیمارستان و حتی استادیوم فوتبال و مزرعه تمساح ساختند. اسرائیل در حمایت از این دولتها تا جایی پیش رفت كه به یكی از آنها، بوفوتاتسوانا، اجازه داد كه حضور دیپلماتیک در تلآویو داشته باشد، و لوكاس منگوپه، رهبر آن به اصطلاح کشور را که تمام دنیا او را به خاطر پیشبرد و مشروعیت بخشیدن به آپارتاید و همکاری با رژیم آفریقای جنوبی شماتت میکردند، مکررا به عنوان میهمان رسمی به اسرائیل رفت و آمد داشت.
در واقع در حالی که همه جهان شرارت ایجاد بانتوستانها را تحریم میکردند، اسرائیل با انگیزه همکاری امنیتی و بازار صادراتی تسلیحات از رژیم آپارتاید پشتیبانی کرد. همکاریهای امنیتی اسرائیل با آفریقای جنوبی که از سال 1974 آغاز شده بود، تنها با انتخاب نلسون ماندلا در سال 1994 به عنوان ریاست جمهوری آفریقای جنوبی به پایان رسید.
روابط 20 ساله این دو کشور دامنه گستردهای داشت و شامل توسعه مشترک نظامی دو کشور و آموزش نظامی و تسلیحاتی آفریقای جنوبی توسط اسرائیل بود. در حقیقت آفریقای جنوبی در بسیاری از سالها بزرگترین خریدار اسلحه اسرائیل بود. یک همکاری پیچیده، تا حدی که حتی من، به عنوان سفیر، از جزئیات آن آگاه نبودم، اما نتیجهاش این بود که اسرائیل به یکی از نزدیکترین متحدان آفریقای جنوبی- از نظر اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک- تبدیل شد و درخواست کرد در ایجاد و توسعه بانتستنها به آفریقای جنوبی کمک کند.
در آن روزگار در نهایت این بانتستنها از بین رفتند، مثل کلیت رژیم آپارتاید. و حالا بعد از سالهای سال مشخص شده که تلاش برای یک دست کردن یک سرزمین با استفاده از روشهای تبعیضآمیز و ستمگرانه و ایجاد دولتهای خودمختار ساختگی همانطور که در آفریقای جنوبی موفق نشد، در هیچ جای دیگری نیز کار نخواهد کرد. این درس اما انگار دوباره در حال آزموده شدن است و اسرائیل با حمایت فعالانه ایالات متحده در قالب “معامله قرن” رئیس جمهور دونالد ترامپ، قصد دارد نسخه جدید سیاست غمانگیز قدیمی آفریقای جنوبی را دوباره معرفی کرده و توسعه دهد.
اخیراً در کاخ سفید، ترامپ پیش از انتخابات اسرائیل هدیه دیگری به دوست نزدیکش بنیامین نتانیاهو اهدا کرده است و آن چیزی نیست مگر طرحی که دامادش بیحضور هیچ نمایندهای از سوی فلسطینیها برای این سرزمین طراحی کرده است. طرحی که کمترین شباهتی به یک توافقنامه یا حتی معامله ندارد، بلکه بیشتر به اجرای برنامه دیرینه نتانیاهو در زمینه کنترل هر چه بیشتر اسرائیل در کرانه باختری از طریق شهرکسازی شبیه است. بی اینکه خبری از اعطای آزادی واقعی یا حقوق سیاسی اساسی برای فلسطینیها در آن باشد. چیزی دقیقا شبیه سیاست دولت قدیم آفریقای جنوبی در ایجاد بانتوستان!.
ترامپ نه تنها در معامله قرن تلاش كرده كه تقریباً یك سوم از كرانه باختری را تحویل دوست خود دهد، بلكه همچنین- و شاید هم در درجه اول- سعی كرده مسیر را برای پذیرش بینالمللی ایدههای نتانیاهو هموار کند. ترامپ همچنین با افعالی چون به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان و انتقال سفارت آمریكا به اورشلیم نشان میدهد كه بر این حرکت اصرار زیادی دارد.
این برای میلیونها فلسطینی یک خبر بد است، اما نه فقط برای آنها. در تمام این سالها سازمان ملل متحد ثابت كرده كه در شرایط فعلی جهان تقسیم اراضی بین رود اردن و دریای مدیترانه به دو كشور مستقل عادلانهترین و پایدارترین راه حل در شرایط حاضر میتواند باشد، اما معامله قرن این حرکات را نیز به بنبست میرساند.
نقشه پیوست شده به طرح ترامپ، تقلیدی از الگوی بانتوستان است، و در آن مناطق فلسطینینشین توسط سرزمینهای تحت کنترل اسرائیل محاصره شدهاند که این الگو میتواند سلطه یک گروه قومی و مذهبی را بر دیگری دائمی کند. بنابراین این طرح اصول نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین سازمان ملل را نقض میکند و نشان میدهد که ترامپ معتقد است که میتواند با بیاعتنایی به قوانین بینالمللی الگوی جدید آپارتاید قرن بیست و یکم را قانونی کند. این نمایش متکبرانه باید با پاسخی روشن روبرو شود.
سه سال پیش شورای امنیت سازمامن ملل با تصویل قطعنامه 2334 تصریح کرد كه شهرکسازی در سرزمینهای اشغالی فلسطین غیرقانونی است و هیچ تغییر یک جانبه در مرزهای قبل از 1967 به رسمیت شناخته نخواهد شد. حالا باید برای برای پاسخ به ترامپ و نتانیاهو، رهبران منطقهای و غربی و نهادهای مهم بینالمللی باید بار دیگر با صدای بلند و واضح این موارد را به این دو نفر یادآوری کنند. همچنین هیچکس نباید این شکل جدید آپارتاید را به رسمیت بشناسد؛ که این کار خیانتی آشکار است به میراث مقاومت بینالمللی در برابر آپارتاید آفریقای جنوبی…