شفقنا آینده- دانشمندان و کارشناسان محیط زیست بر این باورند که تغییرات اقلیمی دنیا را در آستانه فاجعهای بزرگ قرار داده است. این دیدگاه بدبینانه درباره آینده محیط زیست در رسانهها و بین فعالان اجتماعی هم طرفدارانی دارد. بسیاری را در سالهای اخیر دیدهایم که نگاه تلخشان را به موضوع دوخته و تغییرات اقلیمی را مسالهای لاینحل میدانند که بشر به دست خود باعث شده و تا انقراض بشر دست از سر زمین برنخواهد داشت.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا از بی.بی.سی؛ برخی نیز البته نگاهی امیدوارانه به آینده تغییرات اقلیمی دارند و بر این باورند فعالان و کنشگران محیط زیستی میتوانند رهبران دنیا را مجبور کنند تا کمی هم به آینده زمین و ابنای بشر فکر کنند. دیهگو آرگیداس اورتیز گزارشگر حوزه علوم و محیط زیست در بی.بی.سی فیوچر (آینده) از این دسته است. روزنامهنگاری که در مقاله پیشرو درباره امیدهای موجود دریباره آینده دنیا مینویسد، با این توضیح که میگوید «امید واقعی به آینده تغییرات آب و هوا و اقلیم نمیتواند ریشه در اعمال الهامبخش و تحسینانگیز رهبران دنیا داشته باشد، بلکه باید این امید را به دست آورد».
او در بی.بی.سی آینده در این مورد نوشته:
در سال 2018 یک فیلم مستند 30 دقیقهای در سنخوزه، پایتخت کاستاریکا به نمایش درآمد، درباره تلاشهای اولیه تعدادی از زیستشناسان دریایی که در حال مبارزه با آفات مرجانی هستند. این دانشمندان قسمتهایی از مرجان را در زیر آب پرورش داده و سپس آنها را به امید احیا به سمت صخرهها برمیگرداندند. سرعت آنها در این عملیات کند است، احتمالاً خیلی کندتر از روند سفید شدن مرجانها به دلیل تغییرات آب و هوایی و آبهای گرمی که طی چند هفته کل آنها را خواهند کشت. زیستشناسان برای احیای چند متر مربع از مرجانها به چند ماه زمان نیاز دارند. ترمیم کل مرجانها و صخرههای مرجانی یک عملیات غیرممکن به نظر میرسد، اما دانشمندان خستگیناپذیرند. باید این کار انجام شود تا به مرجانها فرصت و شانسی برای بقا داده شود و آنها هم این کار را میکنند.
این موضوع میتواند راهنمای فعالان جوان حیطه محیط زیست و آب و هوا باشد و البته سرمشقی برای دانشمندان اقلیمی و روزنامهنگاران حیطه محیط زیست. و یا همانطور که ربکا سولنیت در سال 2016 نوشت: «ما نمیدانیم چه اتفاقی دارد میافتد، یا چگونه و چه موقع، اما آنچه ما را نگه میدارد، امید است».
در آن سینمای تاریک، من با دانشمندانی که در حال پرورش مرجان بودند و فیلمسازانی که آنها را تعقیب میکردند، پیوند جدیدی احساس کردم. ما واقعاً داریم در این نبرد بازنده میشویم. من معتقدم که این موضوعی درک نشدنی نیست، اما در خلیج گرمسیری، هزاران مایل دورتر از جایی که دیپلماتها و سیاستمداران درباره سیاستهای کربن و سرنوشت توافقهای بینالمللی بر سر این موضوعات تصمیم میگیرند، گروهی از زیست شناسان و مستندسازان سرسخت نمیخواهند این شکست را گردن بگیرند. آنها هنوز امیدشان را نباختهاند، و البته صخرههای مرجانیشان را هم.
من درباره این دانشمندان صخره مرجانی مدام از خود میپرسم که در اوضاع و احوال تغییرات اقلیمی چه چیزی بهشان امید میدهد؟
این سوال پاسخهای متفاوتی میتواند داشته باشد. از یک سو میتوان به موجهای گرمایی اخیر فکر کرد، اما در کنارش نیروی مقاومتناپذیر بچه مدرسهایهای معترض به آینده نیز هست. این نه تنها وضعیت وخیم ما را تأیید میکند، اما در عین حال نشان میدهد که ممکن است هنوز راهی برای پیشروی وجود داشته باشد. با انتشار روزافزون آگاهی درباره تغییرات آب و هوایی و عمومی شدن این آگاهیها، علاوه بر احساس اضطراب، درد و اندوه ناشی از آن، این سوال نیز عمومی میشود که از کجا میتوانم امید پیدا کنم؟ جواب هم از منظر فعالیتهای اقلیمی و هم از نظر روانشناختی واضح است: از درون خودتان.
چند ماه پیش، گرتا تونبرگ، فعال نوجوان محیط زیست نمایندگان اروپایی را به دلیل عدم درک این موضوع مورد سرزنش قرار داد. او فوریه گذشته در بروکسل گفت: ” شما نمیتوانید فقط در انتظار آینده باشید. آن وقت یعنی که مانند بچههای بیمسئولیت فاسد رفتار کردهاید. به نظر نمیرسد که این نکته را درک میکنید که امید چیزی است که باید بدست آورد. ”
این برای من یک مفهوم جدید بود: به دست آوردن و پروراندن امید. سالها کمپینهای زیست محیطی به من آموخته که باور کنم امید وجود دارد و من ناچارم آن را جستجو کنم. به عنوان مثال، فیلم مستند الگور به نام واقعیت آب و هوایی در سال 2018 فعالیت محیط زیستی نوجوانان را به فهرست کمپینهای اقلیمی افزود، و البته پیشرفتهای جدید در فنآوری پانل خورشیدی و نیز ملتهای پرشماری که اعلام کردند سوختهای فسیلی را کنار میگذارند. در آمریکا توافق سبز جدید ایالات متحده نیز گام دیگری است.
اما تونبرگ باور داشت كه این تحولات دلیل ایجاد امید نیستند. هیچ چیزی که در دنیای آنلاین میخوانیم، نمیتواند و نباید ما را امیدوار کند، زیرا جستجوی امید در رسانههای اجتماعی از روی مبل آن را در دسترس قرار نمیدهد. حتی فکر میکنم این کاری خودخواهانه هم باشد. این دستاوردها نتیجه فعالیتهای جوانان خسته و فرسوده، دانشمندان پرتلاش و فعالان ناامید و اندوهگین است. به ازای هر قبض و صورتحساب سبزی که قانون بر افزایش آن اصرار دارد، شاید یک کارمند مضطرب وجود داشته باشد که خود را بیپناه و در آستانه از دست دادن کارش میبیند. آیا میتوان از این چیزها به امیدواری رسید؟
مری آنیس هگلر، روزنامهنگار حوزه عدالت اقلیمی میگوید: «بسیاری اوقات هنگامی که میشنوم مردم می گویند امیدوار یا خوشبین هستند، میبینیم که پایه امید و خوشبینی آنها روی اقدامات اشخاص دیگر است».
امید واقعی، خوب و مفید هیچ ارتباط مستقیمی با اخبار مثبت ندارد. بلکه پیوند آن با اعمال ما و دیگرانی است که در كنار ما زندگی میکنند. این احساسی است که من دارم: فقط یک راه برای امید وجود دارد و آن بالا زدن آستینهایمان است.
امید، نه خوشبینی
ربکا سولنیت در کتابش امید در تاریکی میگوید که امید بلیط بختآزمایی نیست که بتوانید روی مبل بنشینید و با بردنش احساس خوشبختی کنید. امید بیقرارتر و زندهتر از این حرفهاست. او مینویسد: “در مواقع اضطراری برای شکستن درها به تبر نیز نیاز هست».
این تعریف با تعاریف عمومی روانشناختی امید مطابقت دارد. روانشناسان معتقدند كه امید از دو عنصر پدیدار میشود: اهداف و مسیرهای تعیین شده برای رسیدن به اهداف. در واقع امید میتواند یک نیروی محرکه برای رسیدن به اهداف باشد، اما انگیزه باید در درون نیز به وجود آید. به گفته متیو گالاگر، روانشناسی که کتاب امید را تدوین کرده، یکی از تفاوتهای میان امید و خوشبینی همین است. او میگوید: «خوشبینی انتظار عمومیتر اتفاقات خوب است، حتی اگر شما قطعا ندانید که اتفاق خواهد افتاد یا نه. امید نیز انتظارات مثبت درباره آینده است، اما بستگی تام دارد به شناسایی اهداف و تعیین استراتژی برای دستیابی به آنها».
دلایل کمی برای خوشبینی در مورد تغییرات آب و هوا و اقلیم وجود دارد. افزایش دما و افزایش میزان کربن مهمترین موانع خوشبینی در این زمینه هستند. در حقیقت دلایل موجود برای بدبینی به مراتب بیشتر و قدرتمندتر از دلایل خوشبینی به آینده تغییرات اقلیمی است.
و برای مردمی که در خط مقدم زندگی میکنند، مثلا مردم جوامع قطب شمال، ماهیگیران شهرهای کوچک در مناطق استوایی و آوارگان رنگینپوست در سواحل آمریکا، کمترین چشمانداز و افقی از امید دیده نمیشود. وقتی اولویت شماره یک شما بقاست، آینده معنایی جز امروز نخواهد داشت. در چنین شرایطی امید تبدیل به یک چیز تجملی میشود.
ما میخواهیم بدانیم که همه چیز در نهایت به فرجامی خوش خواهد رسید. چشمانداز ما از این فرجام خوب شاید جامعهای تکنولوژیک باشد، جایی که ماشینهای الکتریکی جای ماشینهای بنزینی را گرفتهاند. البته مری آنیس هگلر این امیدواری را زیر سوال میبرد: «در شرایط اقلیمی حاضر امید چندان به کار نمیآید. خشم شاید شما را وادار به کاری کند، اما امید باعث میشود به خواب بروید و خوابهای خوش ببینید». کیت مارول، یکی از دانشمندان ناسا هم حرفهای این ژورنالیست اقلیمی را تایید میکند: «ما نیاز به شجاعت و جسارت داریم، نه امید».
در مورد تغییرات اقلیمی تنها و تنها در انتظار دنیای بهتر بودن کافی نیست. ما نازیسم را شکست دادیم، فلج اطفال را ریشه کن کردیم و مشکل لایه ازن را برطرف کردیم، درست است؟ پس چرا از پس تغییرات اقلیم برنیاییم؟
محیط زیست =ظهر الفساد فی البر والبحر بماکسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی
عملوا لعلهم یرجعون . سوره 30 آیه 41
سروده :جعفر ناظم رعایا
دیگر زدود اوج فلک را ستاره نیست این لوح واژگون شده جای تظار ه نیست
دیگر ستاره ها به تو چشمک نمیزنند غنج ودلال و مکر و فسون وا شار ه نیست
پیروزه گون سپهر گرفته است رنگ دود خورشید را اشعه به غیر از شراره نیست
روزی که نقش کقش برخسارمه نشست دیگر قمر به گوش فلک گوشواره نیست
ملک ادب شده است پریشان زحال ماه زیراکه قدر ما ه چو یک ماهواره نیست
دیگر نه زهره چنگ نوازد نه مشتری گوش زمین به نغمه این شش سیاره نیست.
گیتی برای اهل زمین جای امن نیست بر مشکلات روزفزون راه چاره نیست
شیرازه کتاب زمینرا گسسته اند بر برکهای ریخته بر هم ازاره نیست
دست بشر نموده فضا را پر از سموم دیگر نفس به قاعده ه وبر شماره نیست
دیگر طراوتی به درخت و گیاه نیست دیگر به دشت و کوه به جز خاروخاره نیست
هرجا درخت بودزبیخش بریده اند ! بر جسم کوه لخت زجنگل ا زاره نیست
غافل مباش ای بشر از کشتن درخت “در کارحیر حاجت هیچ استخاره نیست”
برسر بغیر آتش و دود و سموم نیست لای ازن به جز ورقی پارهپاره نیست
ناظم! بشر تباه کند چون محیط زیست خود را تباه کرده و عمری دوبار ه نیست