شفقنا-از کمال الدین طلحه نقل شده که گفته است: عبادت بر سه نوع تقسیم شده است: بدنی و مالی، و مرکّب از این دو.
عبادت بدنی، مانند نماز، روزه، تلاوت قرآن کریم، انواع اذکار.
عبادت مالی، مانند صدقات، بخششها، خیرات، احسانها.
عبادتهای مرکّب، مانند حج، جهاد، عمره.
به گزارش شفقنا، کتاب “الگوهای فضیلت عبادت” در ادامه آورده است: حسن علیهالسلام در همه اینها به اعلا درجه رسیده بود.
امّا نماز و ذکر و امثال اینها، که قیام آن حضرت به آنها معروف و مشهور است.
امّا صدقات، در حلیهالاولیاء نقل شده که امام حسن علیهالسلام دو مرتبه مجموع اموالش را در راه خدا داد، و سه مرتبه اموالش را با فقرا تقسیم کرد و نیمی از مجموع اموالش را به فقرا داد، حتّی کفشهای خودش را نیز تقسیم کرد.
امّا عبادت مرکب، نویسنده حلیهالاولیاء از آن حضرت نقل کرده که فرمود: «از خدا خجالت مىكشم كه در سفر حج، سوار بر مَرْكَبْ باشم و پياده به حج بيت الله نروم.». به همین جهت، بیست مرتبه با پای پیاده از مدینه به مکّه، برای حج سفر کرد، در حالی که حیوان سواری به همراه داشت.[334]
نوشتهاند: «حسن بن على عليهالسلام از جهت اخلاق و رفتار و شرافت و سيادت، شبيهترين مردم به رسول الله صلىاللهعليهوآله بود.».[335]
امام صادق از پدرش و او از امام سجاد علیهماالسلام نقل کرده که فرمود: حسن بن علی ابن ابیطالب علیهالسلام عابدترین و زاهدترین و افضل مردم زمان خود بود. در سفر حج، پیاده و گاهی با پای برهنه حرکت میکرد. وقتی به یاد مرگ میافتاد، گریه میکرد. هنگامی که به یاد قبر، یا حشر، یا قیامت، یا عبور از صراط میافتاد، میگریست. وقتی به یاد عَرْضِ اَعمال بر خدا میافتاد، ضجه میزد و بیهوش میشد. هنگامی که به نماز میایستاد، بدنش از خوف خدا میلرزید. وقتی به یاد بهشت و دوزخ میافتاد، همانند انسانِ مار گزیده به خود میپیچید. بهشت را از خدا درخواست میکرد و از دوزخ به خدا پناه میبرد[336]. در تلاوت قرآن هرگاه به آیه «يا أيّها الذين آمنوا» میرسید میفرمود: «لبيك! اللهم لبيك!». همواره ذکر خدا را بر لب داشت. راستگوترین و فصیحترین مردم بود.[337]
امام رضا علیهالسلام از پدرانش نقل کرده که امام حسن علیهالسلام به هنگام مرگ میگریست. عرض شد: «ياابن رسول الله! آيا شما هم با موقعيّت ممتازى كه نزد رسول خدا داشتى و با اينكه بيست مرتبه با پاى پياده به حج مشرّف شدى، و سه مرتبه همه اموالت را با فقرا تقسيم كردى، باز هم اينگونه گريه مىكنى؟!». فرمود: «گريهام از دو چيز است: يكى ترس از قيامت و ديگرى فراق دوستان.».[338]
وقتی امام حسن علیهالسلام به در مسجد میرسید، سر برداشته عرض میکرد: «الهى! ضيفك ببابك! يا محسن! قد أتاك المسيء، فتجاوز عن قبيح ما عندي بجميل ما عندك يا كريم!».[339]
وقتی از نماز فارغ میشد تا طلوع آفتاب، با کسی سخن نمیگفت.[340]
[334]ـ کشف الغمه ، ج 2 ، ص 181
[335]ـ کشف الغمة، ج 2 ، ص 142
[336]ـ بحارالأنوار، ج 43 ، ص 331
[337]ـ بحارالأنوار، ج 43 ، ص 331
[338]ـ بحارالأنوار ، ج 43 ، ص 332
[339]ـ بحارالأنوار، ج 43 ، ص 339
[340]ـ بحارالأنوار، ج 43 ، ص 339