شفقنا- آیت الله سیدمصطفی محقق داماد با بیان اینکه اگر بنا نيست معرفت داشته باشيم، بهتر است دين نداشته باشيم چرا که دين بدون معرفت به مراتب از بیدينی بدتر است، گفت: شايد به اندازهای که جهلِ ناشی از دين خون ريخته، سر بريده، و انسانهای ديگر را به قصد قربت قطعه قطعه کرده، آدم نکشته باشد و هيچ بلايی نقش کجانديشی دينی را ايفا نکرده است.
به گزارش شفقنا، در نشست نقد و بررسی کتاب «در دادگاه جهل مقدس» نوشته آيتالله دکتر سيد مصطفی محقق داماد که روز 29 شهريور 1398 در «پرديس کتاب» مشهد و با حضور صدها تن از علاقهمندان دانش و فرهنگ برگزار شد، پس از معرفی و بررسی کتاب توسط آقايان حسن حکيمباشی و دکتر علینقی ايازی، آيتالله محقق داماد، نويسنده کتاب در بخشهايی از سخنان خود چنين گفت: من در اين کتاب آوردهام و مدعی هستم با اينکه بيماریهايی نظير سرطان و سل و مالاريا اين همه آدم کشته، اما شايد به اندازهای که جهلِ ناشی از دين خون ريخته، سر بريده، و انسانهای ديگر را به قصد قربت قطعهقطعه کرده، آدم نکشته باشد و هيچ بلايی نقش کجانديشی دينی را ايفا نکرده است.
او ادامه داد: همين سقراط، که دانای يونان و تحولدهنده فکر جوانان است در سخنرانی جالبی که در دفاع از خودش کرده، و به نظر میرسد خواندنیترين خطابههای سقراط باشد، میگويد: «من مانند آن خرمگسی بودم که بر حيوان مینشيند و او را از خواب بيدار میکند، من آن نقش را برای جوانان شما داشتم و آنان را بيدار کردم که سؤال کنند.» گفتند: تو خدايان را به غضب آوردی و بچههای ما را از خدايان منحرف کردی، و او را به نام خدا کشتند، و محکوم به نوشيدن جام شوکران کردند و او هم به اطاعت از قانون سرکشيد.
آیت الله محقق داماد گفت: در زمانی که الآن زندگی میکنيم، اگر گوش دلتان را باز کنيد، در همين منطقه خاورميانه، نالههای کودکانی را میشنويد که جلو رويشان، پدرانشان را به نام خدا سر میبرند و مادرانشان را برده میکنند؛ به نام خدا… چه بايد کرد؟ ببينيد چه مزخرفاتی در منطقه ما به وجود آمده است؟ و صدای پايشان را همه گاه داريم میشنويم.
این پژوهشگر و محقق افزود: ديگر کتابهای حقوقی و فقهی و فلسفیِ من پلان و طرح و متد دارد، اما اين چهار جلد کتاب «روشنگری دينی» بدون پلان است؛ و اين رازی دارد. بيشتر از يک کلمه نمیگويم که اگر انسان خواسته باشد در اين زمينه حرفی بزند، راهی ندارد جز اينکه با طرح آشفته کار کند، و اگر منظم کار کند موفق نمیشود. «زلف آشفته تو موجب جمعيت ماست/ چون چنين است پس آشفتهترش بايد کرد» و اين کار سادهای نيست.
اگر بنا نيست معرفت داشته باشيم، بهتر است دين نداشته باشيم
آیت الله محقق داماد با بیان اینکه اگر میخواهيم دين داشته باشيم بايد معرفت داشته باشيم، گفت: حرف سنگينی است، اما اگر بنا نيست معرفت داشته باشيم، بهتر است دين نداشته باشيم. دين بدون معرفت بهمراتب از بیدينی بد است. دين بايد مبتنی بر معرفت باشد. نمونههايش را در کتاب آوردهام که دينِ بدون معرفت چه شخصيتهايی را از ما گرفته است.
او ادامه داد: ببينيد در تاريخ چه خبر است! من منکر آن نيستم که پشت پرده محاکمه کسی مثل سهروردی حتماً سياست و چيزهای ديگر بوده است که آن را نوشتهاند، اما آن آقايی که به عنوان يک فقيه مینشيند و او را محاکمه میکند و مستقيماً او را به اعدام محکوم میکند، با کجانديشی دينی و برای خدا و به نام خدا رأی میدهد. من در کتاب ديگر خودم به نام «بازخوانی فقهی امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود» آورده ام که اگر اين قضيه امر به معروف و نهی از منکر به دست آدم عوام بيفتد، چه آفاتی را به دنبال دارد. در حالی که اين کار همه نيست، بايد بداند که معروف چيست و منکر به چه معنی است.
مستضعف يعنی کسی که او را از آگاهی پوچ کردهاند و در مغزش جهل تزريق کردهاند
آیت الله محقق داماد گفت: شهيد ثانی را چه کسانی کشتند و سوزاندند؟ آنها که میخواستند به بهشت بروند، از عشق حورالعين اين کارها را کردند، نه از روی غضب و برای پول. من در«فاجعه جهل مقدس» آوردهام که والله اين حرف دروغ است که يک عدهای برای پول به کربلا آمدند. اين طور نيست! اينها از روی خجالت، بعداً جعل کردند، و الاّ شايد جز يکی دو نفر مثل عمَر سعد که برای گرفتن ولايت ری آمدند، بقيهشان برای خدا امام حسين را کشتند؛ حواستان باشد که بیدينها امام حسين را نکشتند، ديندارها کشتند. مستضعف يعنی کسی که او را از آگاهی پوچ کردهاند و در مغزش جهل تزريق کردهاند.
او با اشاره به اینکه من از قرآن چنين برداشت میکنم که هر قدرت باطلی را «طاغوت» نمیگويند، قرآن مجيد «طاغوت» را قدرت دينی نامشروع میداند، يعنی قدرتی که به نام خدا قدرتی را در دست میگيرد ولی دروغ میگويد و نامشروع است، اظهار کرد: قرآن میگويد: اگر میخواهيد بفهميد که در سايه قدرت مشروع زندگی میکنيد يا نامشروع؛ راهش آسان است. يک تحقيق ميدانی به ما پيشنهاد کرده است. حکومت مشروع دينی حکومتی است که در تجربه نشان داده بشود که امسال جهل کمتر از پارسال شده است. قدرت مشروع دينی قدرتی است که جهل جامعه هر سال کاهش يابد و جامعه رو به نور رفته باشد: يخرجونهم من الظلمات الی النور؛ اما اگر امسال مردم بیشعورتر از پارسال شوند، قدرت نامشروع است.
طبق برداشت از قرآن، ايمان و کفر هيچ ربطی به حقوق شهروندی ندارد
آیت الله محقق داماد خاطرنشان کرد: به نظر بنده، طبق برداشت از قرآن، ايمان و کفر هيچ ربطی به حقوق شهروندی ندارد. ايمان مربوط به قلب است، اما اگر کسی مقررات شهروندی را اطاعت کند ، خدا در پاداش اعمالش کم نمیگذارد؛ يعنی همه حقوق شهروندی را به او میدهد. کما اين که پيغمبر اکرم با ابوسفيان که تا ديروز ساطور در دستش بود، چنين کرد.
او افزود: خدا شاهد است که من قرآن را نه بر اساس آموزه پدر و مادر و خانواده، بلکه خود نشستهام و روی آن فکر کردهام و ديدهام که اين کتاب نمیتواند آسمانی نباشد. شما هم همين کار را بکنيد و از حرف من قبول نکنيد. شما را بهخدا حرف بنده را تقليد نکنيد. پيامبر اسلام آمد و نبوت ختم شد؛ ارادت ما به جدمان هم همين است که درِ اين نبوت را تخته کرد، و گرنه هر روز يک نفر میآمد و میگفت من پيغمبرم. اما راه تکامل، رسيدن، سلوک، و ولايت باز است و میتوان با اين نسخهای که پيامبر گذاشت، بالا رفت: فيض روح القدس ار باز مدد بنمايد/ ديگران هم بکنند آنچه مسيحا میکرد.
در اين 1400 سال در دين خيلی دروغ درست شده است
آیت الله محقق داماد با بیان اینکه به هر حال در اين 1400 سال در دين خيلی دروغ درست شده است؛ گفت: فقيه زبردست آن فقيهی است که بتواند اينها را غربال کند. کار فقاهت اين است. الآن که شما در مشهد نشستهايد اگر در کنار حرم اتفاقی بيفتد، تا خبرش به اينجا برسد، چند جور برای شما نقل میشود؛ چه برسد به 1400سال اخبار مختلف. فعلاً آنچه در دست ماست قرآن است که بايد آن را خوب بفهميم و البته کار سادهای نيست و به دستور امام صادق، همه احاديث بايد به قرآن عرضه شود و آنها را با قرآن سنجيد. مگر میشود با يک خبری که معلوم نيست چه کسی نقل کرده است، آدم کشت و خون ريخت؟
آیت الله محقق داماد در پایان اظهار کرد: فکر میکنيد چند روز روی يک جوان کار میکنند تا به خودش بمب ببندد و حرم يا مسجدی را منفجر کند و عدهای را بکشد؟ تا آنجا که من در تحقيقات خود بدان رسيدهام، از صفر تا آن وقتی که میرود وخودش را میکشد، سه هفته! چه هنری است؟ ما که پير شديم، اين همه نوشتيم و نوشتيد، ما نتوانستيم يک نفر را آگاه کنيم.