شفقنا- امام سجاد(ع) می فرماید: «وَ أَمَّا حَقُّ السَّائِلِ فَاِعْطَاؤُهُ اِذَا تَيَقَّنْتَ صِدْقَهُ وَ قَدَرْتَ عَلَى سَدِّ حَاجَتِهِ وَ الدُّعَاءُ لَهُ فِيمَا نَزَلَ بِهِ وَ الْمُعَاوَنَةُ لَهُ عَلَى طَلِبَتِهِ وَ اِنْ شَكَكْتَ فِي صِدْقِهِ وَ سَبَقَتْ اِلَيْهِ التُّهَمَةُ لَهُ وَ لَمْ تَعْزِمْ عَلَى ذَلِكَ لَمْ تَأْمَنْ أَنْ يَكُونَ مِنْ كَيْدِ الشَّيْطَانِ أَرَادَ أَنْ يَصُدَّكَ عَنْ حَظِّكَ وَ يَحُولَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ التَّقَرُّبِ اِلَى رَبِّكَ فَتَرَكْتَهُ بِسَتْرِهِ وَ رَدَدْتَهُ رَدّاً جَمِيلًا وَ اِنْ غَلَبْتَ نَفْسَكَ فِي أَمْرِهِ وَ أَعْطَيْتَهُ عَلَى مَا عَرَضَ فِي نَفْسِكَ مِنْهُ- فَاِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الاُْمُورِ».
«حق سائل(يعنى آن كس كه درخواست مساعدت مى كند) اين است كه اگر او را راستگو مى دانيد، او را محروم نسازى و در حدّ توان، نياز او را برطرف كنى و براى برطرف شدن نيازمندى او دعا كنى و اگر در راستگويى او شك و ترديد دارى و به او بدگمانى، و نمى خواهى او را كمك كنى، باز هم احتمال بدهى كه اين بدگمانى، حيله شيطان است و مى خواهد تو را از اين كار خير باز دارد، و ميان تو و نزديكى به خدا فاصله بيندازد(بالأخره اگر كمك نكردى او را به حال خود واگذار و به شيوه اى زيبا پاسخ بگو) و اگر بر بدبينى خود چيره شدى و به او چيزى دادى، اين كار تو از راسخ ترين كارهاست».
***
به گزارش شفقنا، حضرت آیت الله العظمی سبحانی در اثر خود با عنوان«شرح رساله حقوق سیدالساجدین» به شرح حق 45 که به سائل اختصاص دارد، پرداخته و مرقوم می دارند:«در زبان عربى «سؤال» به معناى پرسش است. اگر هدف از سؤال، درخواست علم و دانش باشد، وسائل مى خواهد جهل و نادانى را از صفحه زندگى پاك سازد. اين نوع سؤال كارى زيباست و قرآن بر آن تأكيد مى كند و مى فرمايد:
(فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ).([1])
«از كسانى كه اهل ذكرند بپرسيد تا بدانيد».
اصولاً تمدن و پيشرفت علم و دانش بر پايه كنجكاوى نهاده شده است و در اين مورد، تكبّر و خويشتندارى از پرسش، مذموم است.
اميرمؤمنان(عليه السلام) قوام دين و دنيا را در چهار چيز خلاصه كرده است و يكى از آنها را اين مى داند:
«وَجَاهِل لاَ يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ».([2])
و اگر هدف از سؤال، كمك خواهى در امور دنيوى باشد تا طرف، نياز دنيوى او را برطرف سازد، جز در مواقع ضرورت، مذموم است، زيرا نتيجه سؤال، تحمّل ذلّت و خوارى است و لذا در روايتى وارد شده است كه:
«إيّاكم وسؤال الناس، فانّه ذلّ في الدنيا وفقر تعجّلونه وحساب طويل يوم القيامة».([3])
«خود را از درخواست كمك از مردم در امور دنيوى دور سازيد، زيرا مايه خوارى در زندگى و مايه فقر زودرس و حساب طولانى در روز رستاخيز است».
در عين حال، اگر فردى از روى ضرورت، تن به چنين كارى بدهد، فرد مسئول بايد درباره او، امورى را رعايت كند:
- فَإعْطاؤُهُ إذا تَيَقَّنْتَ صِدْقَهُ:«به او كمك كند اگر او را راستگو مى دانى».
- والدُّعاءُ لَهُ فِيما نَزَلَ بِهِ، والْمُعاوَنَةُ لَهُ على طَلِبَتِهِ:«در حق او دعا كند كه خدا فقر او را برطرف سازد».
- اگر به او بدگمانى و نمى خواهى به او كمك كنى، به اين نكته توجه داشته باشى كه:لَمْ تَأْمَنْ أنْ يَكُونَ مِنْ كَيْدِ الشَّيْطانِ، أرادَ أنْ يَصُدَّكَ عَنْ حَظِّكَ، وَيَحُولَ بَيْنَكَ وَبَيْنَ التَّقَرُّبِ إلى رَبِّكَ: «شايد اين نيرنگ شيطان است كه مى خواهد تو را از بهره مندى معنوى و كار خير باز دارد و مانع تقرّب تو به درگاه الهى شود».
- وَإنْ غَلَبْتَ نَفْسَكَ في أَمْرِهِ، وَأعْطَيْتَهُ على ما عَرَضَ في نَفْسِكَ مِنْهُ، فإنّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ: اگر توانستى بر خويشتن چيره شوى و با اين سوء ظن، باز هم به او كمك كنى، اين از كارهاى بزرگ و پايه اى است».
در اين جا، نتيجه مى گيريم كه در هر دو صورت، بايد در حدّ توان به سائل كمك كرد. قرآن مى فرمايد:
( وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالَْمحْرُومِ).([4])
«كسانى كه در اموال آنان حق معيّنى براى سائل و نيازمند قرار داده شده است».
[1]. نحل:43.
[2]. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 372.
[3]. كافى، ج4، ص 20، حديث1، باب كراهية المسألة.
[4]. سوره معارج، آيه24ـ25.»
ادامه دارد…