شفقنا- امام سجاد(ع) می فرماید: «وَ أَمَّا حَقُّ الصَّاحِبِ فَأَنْ تَصْحَبَهُ بِالْفَضْلِ مَا وَجَدْتَ اِلَيْهِ سَبِيلاً وَ اِلاَّ فَلاَ أَقَلَّ مِنَ الاِنْصَافِ وَ أَنْ تُكْرِمَهُ كَمَا يُكْرِمُكَ وَ تَحْفَظَهُ كَمَا يَحْفَظُكَ وَ لاَ يَسْبِقَكَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ اِلَى مَكْرُمَة فَاِنْ سَبَقَكَ كَافَأْتَهُ وَ لاَ تُقَصِّرَ بِهِ عَمَّا يَسْتَحِقُّ مِنَ الْمَوَدَّةِ تُلْزِمُ نَفْسَكَ نَصِيحَتَهُ وَ حِيَاطَتَهُ وَ مُعَاضَدَتَهُ عَلَى طَاعَةِ رَبِّهِ وَ مَعُونَتَهُ عَلَى نَفْسِهِ فِيمَا لاَ يَهُمُّ بِهِ مِنْ مَعْصِيَةِ رَبِّهِ ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِ رَحْمَةً وَ لاَ تَكُونُ عَلَيْهِ عَذَاباً وَ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ».
«حق دوست اين است تا مى توانى با او به نيكى رفتار كنى و اگر نتوانستى از حد انصاف بيرون نروى، همان طور او تو را گرامى مى دارد، تو نيز او را گرامى بدار، آن گونه از تو حفاظت مى كند، از او حفاظت كن، كوشش كن او در نيكى كردن بر تو سبقت نجويد، و اگر پيش افتاد كوشش كن آن را جبران نمايى و در مودّت و دوستى با او كوتاهى مكن، خيرخواهى و يارى كردن به وى را در طريق اطاعت پروردگارش، و بر ترك نافرمانى خدا، براى خود لازم بشمار، اين كار براى او وسيله رحمت است نه وسيله عذاب».
به گزارش شفقنا، حضرت آیت الله العظمی سبحانی در اثر جدید خود با عنوان «شرح رساله حقوق سیدالساجدین» به شرح حق 33 که به حق رفیق و دوست اختصاص دارد، پرداخته و مرقوم می دارند:«انسان موجود «مدنى بالطبع» است از زندگى فردى از درون مى گريزد و به زندگى دست جمعى مى پيوندد، و به مصاحبت و دوستى با همنوع گرايش دارد، و اسلام او را از دوستى با همنوع منع نكرده، بلكه از دوستى با بدان بازداشت است تا روز رستاخيز انگشت حسرت به دندان نگيرد و چنين بگويد:
(وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَني اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً * يَا وَيْلَتَى لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَنًا خَلِيلاً * لَقَدْ أَضَلَّني عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَني وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنْسَانِ خَذُولاً).([1])
«روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول خدا راهى برگزيده بودم! اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم! او مرا از يادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنكه (ياد حق) به سراغ من آمده بود».
خوى پذيرى نوع انسان ها
خوى پذيرى از هم نشين يك امر طبيعى است، خصوصاً در دوران جوانى كه شدت غرائز به حد كمال مى رسد، و انسان براى اعمال شهوت و غضب، مانع و رادعى نمى بيند اگر با دوستان نادان مصاحبت كند، خوى آنها را مى پذيرد و راه آنها را در پيش مى گيرد، ابن ابى الحديد در شرح خود بر نهج البلاغه از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:
«لاتصحب الشرير فان طبعك يسرق من طبعه شراً وأنت لا تعلم».([2])
«از دوستى با شرور دورى كن، زيرا طبع تو ناخودآگاه ناپاكى او را پذيرا مى شود، بدون اين كه تو آگاه شوى».
شريف رضى در نهج البلاغه از آن حضرت نقل مى كند:
«لاَ تَصْحَبِ الْمَائِقَ فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ».([3])
«با افراد ابله دوست مباش كه او كار زشت خود را بر تو خوب جلوه مى دهد».
در برخى روايات آمده، راه شناسايى روحيات و پايه اخلاق افراد و التزام آنها به موازين شرعى، بررسى حالات مصاحب و رفيق او است، زيرا حالات او مى تواند، وسيله شناسايى مورد نظر باشد، چنان كه مى فرمايد:
«لا تحكّموا على رجل بشى حتى تنظروا إلى من يُصاحب، فانّما يُعرف الرجل باشكاله واقرانه وينصب إلى أصحابه واخداً لله».([4])
«درباره شخصى قضاوت و داورى نكنيد، تا بنگريد به دوستان او، زيرا روحيات و اخلاق انسان از طريق دوستان به خوبى شناخته مى شود».
وظيفه انسان درباره دوست نيك
سيد ساجدان(عليه السلام) در اين فقره وظيفه انسان را درباره دوست نيك چنين بيان مى كند:
- فأن تصحبه بالفضل ما وجدت اليه سبيلاً، تا مى توانى با او به نيكى رفتار كن.
- ولا يسبقنك فيما بينك وبينه إلى مكرمة: در نيكى كردن بر تو سبقت نگيرد.
- فان سبقك كافاته: اگر در نيكى بر تو سبقت جست تا بتوانى نظير آن را در حق او انجام دهى.
- تلزم نفسك نصيحته وحياطته ومعاضدته على طاعة ربه: بر خود امر لازم بشمار كه او را خير خواهى كنى، و در اطاعت خدا كمك نمايى.
ادامه دارد…
[1]. فرقان، آيه 27ـ 29.
[2]. شرح نهج البلاغه، ج20، ص 272.
[3]. نهج البلاغه، بخش كلمات قصار، شماره 293.
[4]. سفينة البحار، ج2، ص 27.