شفقنا-امام سجاد(عليه السلام) مى فرمايد:«وَ أَمَّا حَقُّ اِمَامِكَ فِي صَلاَتِكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ تَقَلَّدَ السِّفَارَةَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ وَ الْوِفَادَةَ اِلَى رَبِّكَ وَ تَكَلَّمَ عَنْكَ وَ لَمْ تَتَكَلَّمْ عَنْهُ وَ دَعَا لَكَ وَ لَمْ تَدْعُ لَهُ وَ طَلَبَ فِيكَ وَ لَمْ تَطْلُبْ فِيهِ وَ كَفَاكَ هَمَّ الْمَقَامِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ الْمُسَاءَلَةِ لَهُ فِيكَ وَ لَمْ تَكْفِهِ ذَلِكَ فَاِنْ كَانَ فِي شَيْء مِنْ ذَلِكَ تَقْصِيرٌ كَانَ بِهِ دُونَكَ وَ اِنْ كَانَ آثِماً لَمْ تَكُنْ شَرِيكَهُ فِيهِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ عَلَيْكَ فَضْل فَوَقَى نَفْسَكَ بِنَفْسِهِ وَ وَقَى صَلاَتَكَ بِصَلاَتِهِ فَتَشْكُرَ لَهُ عَلَى ذَلِكَ وَ لاَ حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ».
«و حق امام جماعت آن است كه بدانى او واسطه اى است ميان تو و خدا و نماينده تو نزد خداوند است و در اين مقام از طرف تو سخن مى گويد و تو از جانب او سخن نمى گويى و او براى تو دعا مى كند و تو براى او دعا نمى كنى، او براى تو از خدا چيزهايى مى خواهد و تو براى او چيزى نمى خواهى و او از طرف تو ايستادن در پيشگاه خدا و سؤال از او را به عهده گرفته و تو چيزى از جانب او به عهده نگرفته اى و اگر عيبى در كار او باشد، متوجه اوست نه تو و اگر گناهى كند، تو در گناه او شريك نيستى و او را بر تو برترى نيست. او خود را سپر تو كرده و نمازش را سپر نماز تو ساخته است، بنابراين بايد، براى اين كار سپاسگزار او باشى و قوه و قدرتى جز از سوى خدا نيست».
به گزارش شفقنا، حضرت آیت الله العظمی سبحانی در اثر خود با عنوان «شرح رساله حقوق سیدالساجدین» به شرح س امین حق از منظر امام سجاد(ع) با عنوان حقّ امام جماعت پرداخته و مرقوم می دارند: «سيدالساجدين(ع) حقوق امام جماعت بر عهده مأمون را چنين بيان مى كند:
- او واسطه اى ميان خدا و سائر نمازگزاران است.
- او از جانب نمازگزاران سخن مى گويد در حالى كه ديگران از او سخن مى گويند.
- او درباره نمازگزاران دعا مى كند، در حالى كه ديگران درباره او دعا نمى كنند.
- او خود را سپر نمازگزاران قرار داده است.
- اگر نقصانى در او باشد ضرر آن متوجه خود او است نه نمازگزاران.
- و اگر كمالى داشته باشد، نمازگزاران از آن بهره مى گيرند.
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) آمده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
من صلّى الخمس في جماعة فُطنوا به خيراً.([1])
«هركس نمازهاى پنجگانه را به جماعت برگزار كند، درباره گمان خير بريد».
نتيجه اين كه بايد از او قدردانى كنيم.
امام جماعت الگويى است براى مأمومين، نه تنها در نماز، زيرا در امام جماعت عدالت و تقوا شرط است، از اين جهت رفتار و گفتار او براى ديگران، الگو است.
عرفا مى گويند: افراد هنگامى كه كنار هم، پشت سر امامى نماز مى گزارند به سان آبهاى اندكى هستند كه اگر به هم وصل شوند استخر و يا درياچه اى را تشكيل مى دهند.
در عين حالى كه امام، مقام عالى دارد، امّا در اسلام، لازم است كه جايگاه امام، هم سطح مأموم يا پايين تر از او باشد، نه برتر، نكته آن چيست؟ زيرا اگر در نقطه بلندترى بايستد، ممكن است غرور و كبر به او دست دهد.
در زندگى اسلامى، نماز جماعت، خود نشانه قدرت است به ويژه اگر در مساجد بزرگ، اقامه شود، يك نوع وحدت و به هم فشردگى را به نمايش مى گذارد.
در صدر اسلام، همه نمازها به صورت جماعت خوانده مى شد و نماز فرادى، كمتر انجام مى گرفت. اگر نماز به صورت جمعى انجام گيرد خدا نماز آنها را مى پذيرد، زيرا همگى مى گويند: اياك نعبد، تو گويى همگى يك چيز را عرضه مى كنند كه خداوند بايد يا همه را بپذيرد يا همه را رد كند. ردّ همه ممكن نيست. پس همه را مى پذيرد و افرادى كه از نظر شرايط نارسا بوده اند، به بركت امام و مأمومين، نمازشان پذيرفته مى شود.
مسجدى آباد است كه امام آن، پروانه وار، دور مسجد بگردد. قبل از همه حاضر شود و آخرين نفر باشد كه مسجد را ترك مى كند. چنين مسجدى آباد و پر جمعيت خواهد بود، ولى امامى كه به خواندن نماز اكتفا مى كند و به مأمومين اعتنايى ندارد، مسجد او بى رونق بوده و از نظر معنوى آباد نمى باشد.
[1]. اصول كافى، ج3، ص 371.