شفقنا- سریال ماجراهای ایران- آمریکا همچنان ادامه دارد. ماجرایی که البته در رسانههای غربی حضوری زندهتر و ملموستر از خود ایران دارد و در واقع این رسانههای غربی هستند که ماجرا را بیش از حد جدی گرفته و روز بهروز انواع و اقسام تحلیلها را در این مورد ارائه میدهند.
بهگزارش سرویس ترجمه شفقنا از نیویورکتایمز؛ یکی از مسایل مهمی که در این میان وجود دارد، شرایط، موقعیت، تصمیمات و رفتارهای اتحادیه اروپا در متن بحران ایران- آمریکاست. موضوعی که دستمایه استیو ارلانگر نویسنده نیویورکتایمز قرار گرفته است:
همچنانکه تنشهای بین تهران و واشینگتن رو به وخامت میگذارد، رهبران اروپایی خودشان را در موقعیت نگرانکنندهتر و هراسناکتری مییابند؛ که از سیزده ماه پیش، یعنی همان روزهایی که پرزیدنت ترامپ از معاهده برجام خارج شد و تلاش کرد با تشدید تحریمها فشار مضاعفی بر جمهوری اسلامی ایران وارد آورد، از آن میترسیدند.
با اینکه اروپاییها دلشان میخواهد قرارداد برجام پابرجا بماند (و آن را برای امنیت خودشان و البته آرامش و ثبات خاورمیانه قرارداد مهمی میدانند)، اما در برابر قدرت نظامی و نفوذ مالی ایالات متحده حرف چندانی برای زدن ندارند و درواقع از قدرت و توانایی لازم برای بر هم زدن این شرایط بحرانی بیبهرهاند.
جمهوری اسلامی ایران اروپا را تهدید کرده است که اگر نتواند سازوکاری ارائه دهد که از بار مشکلات اقتصادی این کشور -که از تحریمهای آمریکا شدت گرفته است- کاسته شود، از معاهده برجام خارج خواهد شد. به عبارت بهتر خواسته ایران این است که در صورت حل نشدن مشکلات اقتصادی این کشور محدودیتهای غنیسازی اورانیوم را که از زمان امضای برجام آنها را رعایت کرده، زیر پا خواهد گذاشت. در دیگر سوی اما، واشینگتن خواهان این است که اروپاییها نیز در کنار ایالات متحده قرار گرفته و با افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی ایران این کشور را پای میز مذاکرات مجدد بکشانند. مذاکراتی که اهداف اصلیاش تعطیلی کامل فعالیتهای هستهای، محدودسازی فعالیتها و برنامههای موشکی و پیگیری اهداف منطقهای جمهوری اسلامی ایران عنوان شده است.
آخرین چیزی که در حال حاضر اروپاییها خواستار آن نیستند، اعلام خروج ایران از برجام است. این بهمعنای مرگ برجام خواهد بود؛ پایانی عمیقا دردناک و تحقیرآمیز برای قاره سبز- که در چند وقت اخیر بر سر موضوعاتی مانند تعرفههای تجاری، تغییرات اقلیمی، هزینههای نظامی و مواردی دیگر با دونالد ترامپ درگیر بوده و در اغلب آنها هم کم آورده و در صورت نابودی برجام عملا آخرین سنگر اروپاییها نیز به فتح کامل دونالد ترامپ درخواهد آمد.
اکنون در شرایطیکه اروپا در میانه دو جبهه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا قرار گرفته؛ توجه اصلیاش به تنشهای روزافزون بین دو اردویی است که اگر بههرشکلی (حتی تصادفی) آتش یک درگیری حتی کوچک رودررو میانشان شعلهور شود، این آتش تمام خاورمیانه را در خود خواهد بلعید و در عینحال باعث اختلال کامل در عرضه انرژی جهان خواهد شد.
ایران تهدید میکند که اگر اروپا نتواند راهحلی برای تحریمها ارائه دهد، محدودیت ذخایر اورانیوم غنیشده خود را در روزهای آتی زیر پا خواهد گذاشت و شروع خواهد کرد به دور جدیدی از غنیسازی اورانیوم. اروپاییها اما تاکنون نتوانستهاند سازوکاری برای این مشکل اقتصادی ارائه دهند و تنها به اظهار تاسف بسنده کردهاند. تنها راه پیشنهادی اروپا یک سیستم ضعیف و کمرمق داد و ستد کالا بوده- که حتی آن نیز تا امروز به نتیجه نرسیده است و در واقع این سیستم دادوستد کالا که بهنام اینستکس شناخته میشود، طرف ایرانی را راضی نکرده است.
این سیستم دادوستدی که برای صدور منابع و کالاهای کالاهای انسانی طراحی شده، نمیتواند باری را که تحریمها بر دوش اقتصاد ایران گذاشته، جبران کند. نکته مهمتر هم این است که اینستکس حتی در صورت نبود معضلات بنیادین هم قابلیت اجرا در شرایط فعلی را ندارد، زیر شرکتهای بزرگ اروپایی حاضر نیستند برای دادوستدی کوچک با ایران خود را در ریسک تحریمهای آمریکا قرار دهند و بازار بهمراتب مهمتری را از دست دهند. جرمی شاپیرو، یکی از مقامات سابق وزارت امور خارجه که در حال حاضر در شورای اروپا در رابطه با روابط خارجی شاغل است، میگوید که «اروپاییها میدانند که در این بین کاری از دستشان برنخواهد آمد و حتی اگر اینستکس به کار افتد و مشکلی هم نداشته باشد، بعد از یک سال ایران خواهد دید که از این طریق به خواستههایش نرسیده است».
گیلوم خاویر بندر تحلیلگر مسایل ایران در این زمینه عقیده دارد که «اروپاییها آن وسط گیر افتادهاند، و این بدشانسی بزرگی است، چرا که از همان آغاز کار این اروپاییها بودند که باعث انعقاد برجام شدند و حالا هم تنها مدافعین برجام باز هم خود اروپاییها هستند. با اینحال فکر میکنم آنها به برجام ارزشی بیش از سزاواریش را قایل هستند و نمیتوانند به چیزی دیگر جز آن توافق فکر کنند». در واقع به گفته گیلوم خاویر بندر «اروپاییها بهجای تمرکز بر تلاشهای دیپلماتیک در جهت رفع بحران فعلی- که مساله هستهای ایران نیست، بلکه احتمال وقوع یک درگیری طراحیشده یا حتی تصادفی در خاورمیانه است، این کشورها روی توافق هستهای فوکوس کردهاند و تلاش دارند با روشهای مالی جایگزین آن را زنده نگه دارند، که البته تلاشهایشان برای این منظور هم کافی نیست».
کارشناس ایرانی یک موسسه تحقیقات نظامی میگوید که «از سال 2003 به این سو ایران یکی از اولویتهای اصلی اروپا بوده است. اما بهرغم این موضوع تلاش اروپا برای حفظ برجام تلاشهای بسیار محدودی بوده و این باعث شده که صادرات نفت ایران با دشواری مواجه شده و این بحرانها در منطقه بهوجود آید».
نکته مهم این است که حتی پیش از خروج دونالد ترامپ از برجام و تشدید تحریمهای اقتصادی نیز ایران به این نتیجه رسیده بود که طرف مقابل برجام به قولهایی که زمان انعقاد قرارداد داده بودند، عمل نکردهاند و در واقع عایدی ایران از برجام بسیار کمتر از وعدههایی بود که داده شده بود. حالا اما شرایط بسیار بدتر شده و اقتصاد ایران درگیر بحران و فشارهای زیادی شده است.
به دلیل زنده ماندن امیدهای حفظ برجام است که در شرایطیکه رسانههای آمریکایی بر طبل محکومیت جمهوری اسلامی ایران در ماجرای حمله به نفتکشهای مورد حمله قرار گرفته اخیر میکوبند، اروپاییها با احتیاط در این مورد حرف میزنند و در بدترین شکل ممکن آن را پیامی تهدیدآمیز از جانب ایران میدانند که از تحریمها عصبانی است. شاید برای این باشد که بعد از حمله به نفتکشها، پیامهای مقامات اروپایی شدت و سرعت بیشتری گرفته که میخواهند به جمهوری اسلامی ایران نشان دهند که تلاشهایشان در جهت اجرای اینستکس ادامه دارد و منتج به نتیجه خواهد شد. ناتالی توچی، مشاور فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این مورد میگوید: «به هر حال ایران هم باید پاسخ میداد و پیامی میفرستاد دیگر. این پیامی –نه رادیکال و نه سفتوسخت- به تشدید حضور و فشارهای آمریکا در خلیج فارس بود. نقش اروپا باید تلاش در جهت برعکس کردن این چرخه معیوب و ایجاد اطمینان در تهران باشد که اروپا در کنار ایران قرار دارد».
و حالا در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران اروپا را تهدید به نقض محدودیت غنیسازی اورانیوم کرده، رهبران اروپایی در تلاشند تا با اجرای سریع حداقل یکی از قراردادهای اینستکس ایران را مجاب به ماندن در قرارداد برجام کنند. برای همین هم خانم موگرینی تهدیدهای ایران را نوعی «دیالکتیک سیاسی» خوانده و میگوید که «مادام که آژانس بینالمللی انرژی اتمی نقض معاهده را از جانب ایران اعلام نکرده باشد، اتحادیه اروپا چنین تعبیری از تهدیدهای ایران نخواهد کرد و همچنان ایران را پایبند به برجام خواهیم دانست». واکنشی که جرمی شاپیرو آن را بهشدت اروپایی، قانونمدارانه و مخالف قضاوت کردن دیگران عنوان میدارد: «تا زمانیکه آژانس انرژی اتمی عدم پایبندی ایران را به برجام اعلام نکند، اتحادیه اروپا اینکار را نخواهد کرد، حتی اگر ایران خود بگوید که قصد خروج دارد».
گیلوم خاویر بندر در ادامه میگوید که اتحادیه اروپا در حال حاضر در چه وضعیت دشواری قرار دارد: «سابقه مذاکرات نشان میدهد که ایران با قصد عمل کردن پا به قراداد گذاشته و حالا هم برای اینکه بهانه دست خرس ندهد، تاکنون به معاهدهای که بسته پایبند مانده است. اما در این بین نه ایران که وضعیت خانم موگرینی دشوار است. فدریکا موگرینی این روزها چیز زیادی برای گفتن ندارد، یعنی توانش را ندارد. او نه میتواند بگوید که با آمریکا همرای است و باید جانب آمریکا را نگه داشت و نه میتواند از موافقتش با دولتمردان جمهوری اسلامی بگوید- که در هر دو حال اتحادیه اروپا در موقعیت دشواری قرار خواهد گرفت»….
حالا در شرایطیکه به گفته علی گرانمایه کارشناس ایرانی شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا «اروپا هنوز در حال حرف زدن درباره این است که چهکار باید بکند، در حالیکه اوضاع سیاسی هر روز بدتر میشود و آمریکا فشارهایش را بیشتر میکند و حتی میخواهد ماجرا را به شورای امنیت ببرد»؛ بهنظر گیلوم خاویر بندر میرسد که «چین به عنوان یکی از اعضای شورای امنیت و یکی از بزرگترین خریداران نفت ایران نقش مهمتری را در این پازل بر عهده خواهد گرفت. بهخصوص که این کشور در حال حاضر در متن یک جنگ اقتصادی با واشینگتن قرار دارد و بدش نمیآید خرید نفت را از ایران استمرار دهد».