امروز : جمعه 10فروردینماه 1403 | ساعت : 00 : 14

آخرین اخبار

شمار مسافران خراسان رضوی به هشت میلیون نفر رسید

شفقنا- جانشین رییس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

5 نفر براثر واژگونی خودرو در مسیر سبزوار – خوشاب خراسان رضوی مصدوم شدند

شفقنا- مسوول روابط عمومی مرکز اورژانس دانشگاه علوم پزشکی...

آناتولی: بزرگترین محموله هروئین در مرز ترکیه و عراق کشف و ضبط شد+ تصاویر

شفقنا- وزارت بازرگانی ترکیه از موفقیت اداره گمرک این...

دادستان استان: درگیری مسلحانه بر سر مسائل شخصی در یاسوج 2 کشته بر جای...

شفقنا- دادستان عمومی و انقلاب مرکز کهگیلویه وبویراحمد با...

دیدار امیرعبداللهیان با رئیس جمهور ترکمنستان

شفقنا- وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که به...

انستیتوت مطالعات استراتژیک استرالیا: طالبان در خصوص مبارزه با داعش و القاعده در افغانستان...

شفقناافغانستان- انستیتوت مطالعات استراتژیک آسترالیا می‌گوید که ادعای طالبان...

معاون استاندار خبر داد: ورود حدود 8 میلیون مسافر نوروزی به مشهد

شفقنا- جانشین رئیس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

نشست هیئت‌های ایران و ترکمنستان

شفقنا- نشست هیأت‌های ایران و ترکمنستان به ریاست وزرای...

برپایی مراسم احیای شب های قدر در بیت مرحوم آیت الله صانعی

شفقنا- مراسم سوگواری شهادت حضرت علی(ع) و احیای شب...

مراسم عزاداری شهادت حضرت علی(ع) در دفتر حضرت آیت الله وحید خراسانی برگزار می...

شفقنا- مراسم عزاداری شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دفتر...

گزارش تصویری: مراسم بزرگداشت مرحومه زهرا شجاعی  

شفقنا- مراسم بزرگداشت و سومین روز درگذشت مرحومه سیده...

رساله حقوق 3/ بايد در پرستش خدا از هر نوع رياكارى و خودنمايى دور باشيم

شفقنا- حضرت آیت الله العظمی سبحانی در کتاب شرح رساله حقوق امام سجاد(ع) که پیشتر بخش اول و دوم آن به نظر مخاطبان رسید، به بیان 50 حق می پردازد و در نخستین گام، حق خداوند بر انسان را به عنوان بزرگترین حق در منظر امام سجاد(ع) شرح می دهد.

ایشان بعد از دیباچه رساله حقوق وارد بیان اقسام حق شده و در بیان اولین حق آورده است: «اكنون كه از ترجمه مقدّمه فارغ شديم به شرح يك يك اين حقوق پنجاه گانه مى رسيم. البته ما در ترتيب اين حقوق و نقل نص آن، بيشتر از كتاب «تحف العقول» بهره مى گيريم.

حق نخست؛ حق خداوند بر انسان

«فَأَمَّا حَقُّ اللَّهِ الأَكْبَرُ فَاِنَّكَ تَعْبُدُهُ لاَ تُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً فَاِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ بِاِخْلاَص جَعَلَ لَكَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ يَكْفِيَكَ أَمْرَ الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ وَ يَحْفَظَ لَكَ مَا تُحِبُّ مِنْهَا».

حقّ بزرگ خدا در سه چيز خلاصه مى شود: 1. او را بپرستى، 2. براى او شريكى قائل نشويد، 3. عبادت تو خالصانه باشد، و نتيجه اداى اين حق اين مى شود كه خدا نيازمندى هاى دنيا و آخرت تو را برآورده مى كند و آنچه را دوست دارى براى تو حفظ مى كند.

شرح

نخستين حقى كه امام از آن سخن مى گويد، حق بزرگ خدا بر بنده اوست. روشن است كه چرا از ميان همه حقوق، حق خدا را جلوتر از همه حقوق، بازگو مى كند، زيرا خداوند بزرگ آفريننده جهان هستى است، همه هستى مديون خداوند بزرگ است، طبعاً حق او بر بندگان، بيش از حقوق ديگران، خواهد بود.

امام در اين فقره، سه مطلب را يادآور مى شود:

  1. حق خدا اين است كه او را بپرستى و براى او شريك قائل نشوى.
  2. عبادت و پرستش خدا در صورتى كارساز است كه همراه با اخلاص باشد، و فقط براى خدا انجام بگيرد.
  3. اگر بنده خدا به اين وظيفه قيام كرد، خدا براى امور دنيوى و اخروى او كفايت مى كند.

اكنون به توضيح هر سه فقره مى پردازيم:

  1. پرستش خداوند

از آنجا كه وجود خداوند و خالقيت و ربوبيت او امرى مسلّم است، امام در مورد اين سه مطلب سخن نگفت، زيرا او با جامعه اسلامى سخن مى گويد كه اوّلاً خدا را پذيرفته اند و خالقى جز او قائل نيستند و معتقدند پس از آفرينش، تدبير عالم هستى كه از آن به ربوبيت تعبير مى شود، با خداست و لذا مسأله چهارم را مطرح مى كند كه آن پرستش خداست. اكنون سؤال مى شود: چرا انسان خدا را بپرستد، پاسخ آن روشن است:

از خداست اين همه نعمت، از نعمت وجود گرفته تا نعمت حيات و وسايل زندگى، كه در اختيار بشر نهاده است و در اين موقع  فطرت انسان، او را وامى دارد كه از صاحب نعمت، تقدير و تشكر كند و پرستش خدا يك نوع تقدير از نعمت هاى بى كران او و در عين حال نشانه حق شناسى انسان است.

از اين گذشته، پرستش خدا، نوعى ارتباط با كمال مطلق است و ارتباط با كمال مطلق براى خود انسان، كمال است به گواه اين كه همنشينى انسان با انسان هاى كامل، مايه پيشرفت انسان است، تا چه رسد به ارتباط او با خدا.

آيا پرستش خدا تعلق به غير است؟

كسانى كه از معارف دينى آگاهى ندارند، تصور مى كنند كه پرستش خدا نوعى تعلق به غير خويش است و انسان بايد از هر نوع تعلق به غير، بپرهيزد.

پاسخ اين انديشه واهى، روشن است، زيرا به حكم داده هاى روانشناسى و روانكاوى، خداخواهى، يكى از ابعاد روانى انسان را تشكيل مى دهد و خداجويى با آفرينش او عجين شده است، بنابراين خداشناسى، نوعى بازگشت به خويشتن است، بر عكس، دورى از خدا، دورى از خويشتن است. قرآن مجيد، اين حقيقت را در جمله كوتاهى بيان كرده است:

(نَسُوا اللهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ).

«خدا را فراموش كردند، و خدا هم آن ها را به خودفراموشى مبتلا كرد».

بنابراين«خدافراموشى» عين «خودفراموشى» است.

  1. پرستش همراه با اخلاص

امام در اين مورد مى فرمايد:

«لا تشرك به شيئاً».

«او را بپرستى و براى او شريكى قائل نشوى».

نكته آن روشن است، غير خدا همگى مخلوق و بنده خدا هستند، چگونه روا است كه انسان موجود پستى را در رديف خداى بزرگ قرار دهد سپس موجود عِلْوى مانند فرشته و يا موجود سِفلى مانند بت هاى سنگى و چوبى را پرستش كند؟

قرآن درباره اين حقيقت مى فرمايد:

(يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللهِ وَاللهُ هُوَ الْغَني الْحَمِيدُ).([1])

«سراسر جهان هستى، فقر و وابستگى به خداست، غنى مطلق در جهان خداوند است».

شرك جلىّ و خفى

از نظر فقيهان، و متكلمان، شرك در عبادت بر دو نوع است:

  1. شرك جلىّ و آشكار كه در جاهليّت، شبه جزيره را فرا گرفته بود. به جاى پرستش خدا، سيصد و شصت بت را مى پرستيدند و گاهى هر قبيله اى را براى خود بتى داشت.

اين نوع شرك با مجاهدتهاى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) از شبه جزيره رخت بربست، امّا شرك خفى و ناپيدا كه گاهى دامن انسان ها را مى گيرد همان ريا در عبادت و پرستش است.

در روايت آمده است:

«من صلّى مراعاةً للنّاس فهوَ مُشرك ومَنْ زكى مراعاةً للناس فهو مشرك… ولا يتقبل الله عزّ وجلّ عمل مراء».([2])

«آن كس كه نماز را براى ريا بخواند و يا زكات ريايى بدهد، مشرك است، و خدا عمل مشرك را نمى پذيرد».

بنابراين، بايد در پرستش خدا از هر نوع رياكارى و خودنمايى دور باشيم و بدانيم كه عمل رياكار پذيرفته نمى شود، زيرا كارى را براى خدا انجام نداده تا پذيرفته شود بلكه كار را براى خويشتن انجام داده است. شگفت اينجاست كه قرآن اجازه نمى دهد مشركان، مساجد خدا را تعمير كنند و مى فرمايد:

(مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ).([3])

«مشركان حق ندارند مساجد خدا را آباد كنند در حالى كه به كفر خويش گواهى مى دهند، آنها اعمالشان نابود(وبى ارزش) شده، و در آتش(دوزخ)، جاودانه خواهند ماند!».

و در دنباله آن مى فرمايد:

(إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللهِ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ…).([4])

«مشركان حق ندارند مسجدالحرام را بسازند يا آباد كنند، اعمال آنان، در نزد خدا بى ارزش است و آنان در آتش جاودانه اند…».

سؤال مى شود: چرا عمل مشركان پذيرفته نمى شود، در حالى كه عمل آنان نيك است؟ پاسخ اين كه: نيت آنان، آلوده است. و كار براى خدا انجام نمى دهند يا براى خودنمايى و يا در خدمت بتها است، و ساختن مسجد از آن كسانى است كه به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند و كار را براى خدا انجام مى دهند.

در آيه ديگر مى فرمايد:

(قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَة أَنْ تَقُومُوا للهِ مَثْنى وَفُرَادَى).([5])

«بگو من شما را به يك سخن سفارش مى كنم و آن اين كه كارهاى شما اعم ازفردى و جمعى، براى خداباشد…».

عنايت خدا بر بنده مخلص در دو جهان

امام در بخش سوم از سخنان خود مى فرمايد:

«فإذا فعلت ذلك باخلاص جعل لك على نفسه أن يكفيك أمر الدنيا والآخرة».

اگر انسان، خدا را خالصانه بپرستد و به او دل ببندد، و از غير او صرف نظر كند، خداى متعال، در دو جهان، او را كفايت مى كند. مرد مؤمن بايد به گفتار خدا معتقد باشد كه مى فرمايد:

(إِنَّ اللهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ).([6])

«خداوند روزى دهنده داراى قوت و قدرت است».

 

[1].  فاطر:15.

[2].  تفسير نورالثقلين، ج3، ص 314.

[3].توبه:17.

[4]. توبه: 18.

[5]. سبأ: 46.

[6].  الذاريات:58.

 

ادامه دارد….

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید