شفقنا-سید مسعود رضوی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت،
لحظات آبستن حوادث است و رصد کردن وقایع کاری بس دشوار، طبعاً تحلیل و بررسی نیز کاریست پر از مخاطره و برای دوری ازین مخاطرات باید فروتن باشیم و بپذیریم که نظرات و نقدها و پیشنهادهای ما، همواره نسبی است و درصدی از سهلگیری و خطا را در دل خود پنهان کرده و گریز و گزیری هم نیست. پیش از ادامه بحث و موضوع اصلی لازم است به اهمیت سخنرانیهای اخیر و نظریات ریاست جمهوری در باب رجوع دوباره به برخی اصول قانون اساسی، توجه به آرای عمومی و بالاخره تعیین تکلیف در مسائل مهم و سرنوشتسازی که کشورمان باآن روبروست یا ممکن است در آینده روبرو شود، توجه کنیم و بدانیم هرچه زودتردر اینباره بیندیشیم در مسائل خرد و کلان اینهمه بلاتکلیفی را شاهد نخواهیم بود. این بحث را بعداً دنبال خواهیم کرد.
موقعیت و موفقیت ما در منطقه، کام خیلی از رقبا و دشمنان را تلخ کرده است. قدرتمندی و داشتن دست بالا در سیاست و اقتصاد، مزیت ماست. به شرط آنکه به موقع و با درایت از آن بهره بگیریم. مزیتهای خاورمیانه مثل خرمای شیرین و بینظیری است که تنها در همین طول و عرض جغرافیایی قابل استحصال و بهرهبرداری است. برای استفاده و تمتع ازین میوه شیرین و شهد بینظیرش، سرِ وقت باید به آن رسیدگی و به موقع برای چیدنش اقدام شود. اگر کمی زودتر چیده شود، کال و گس است و اندکی دیرتر ترش و گندیده.
فرصتهای سیاسی و اقتصادی هم اگر به موقع بهرهبرداری شود یک شیشه شهد است وگرنه یک لیوان خالی یا یک کاسه زهر خواهد بود. اما سیاست و اقتصاد ـ و مزیتهای آن ـ با خرد و تخصص و کاوش توسط علاقمندانی که هدفشان منافع و عزت و عظمت کشور است و قدرت و جلال برایش میخواهند به دست میآید.
جلال و شکوه یک کشور به زرادخانه و زور و ظاهر نیست؛ بلکه به روح و راه ملت و آموزش و اعتبار و ثروت و نفوذ و رضایت شهروندان وابسته است. اگر بر کوه زر تکیه کنید و اقیانوس نفت زیر پایتان بچرخد اما بچههایتان برای لقمه نانی سر در زبالهدانیها کنند و کودکانتان مشغول تکدی و پدران در چنگال اعتیاد و مادران افسرده و بیپشت و پناه به یارانهای در حدّ نانی برای سفرههای تهی و کوچک نگران باشند، این قدرت و عظمت چه فایدهای دارد و خریدارش کیست؟ جز آن تبلیغاتچی و کاسبی که خوان میلیونها ایرانی را به یغما برد و از دکل نفت تا وام بیضمانت و اعتبارات صندوقهای معلمان و بازنشستگان را غارت کرد تا آقازادهها پورشه و مازراتی سوار شوند و در اقصا بلاد فرنگی سیاحت کنند و ملت در بیمهری آرزوی یک مسکن مهر و جوانان حسرت یک پراید قسطی را هم دیگر نداشته باشند! عجبا که مفسدی در زندان برای وزیر برجسته و پیر پاکدامنی چون وزیر نفت خط و نشان میکشد و چنگ و دندان کاسبان تحریم را از خفا درمیآورد. به سیاستگران، اصحاب رسانه، مردم ایران و تمام دلسوزان وطن عزیزمان هشدار میدهم که بهوش باشند و شجاع و صدیق و شفاف حقایق را برملا کنند تا کشور به چنگ اژدهای هفت سر کاسبان تحریم و قاچاقچیان خصولتی نیفتد. این اژدهایی است که نمرده بل افسرده است. بوی نفت بیصاحب و ارز بیحواله و تجارت بیحساب و کتاب و چمدانی دوباره مستش کرده و برایش هیچ اهمیتی هم ندارد که من و شما و بچههای بیکس و بیچاره در سیستان و لرستان سرپناهی دارند یا بیماران دارو دوایی مییابند یا کودکان کار در کدام چهارراه درد میکشند و عاقبت وطن و ملت چه خواهد شد؟