امروز : جمعه 10فروردینماه 1403 | ساعت : 14 : 43

آخرین اخبار

آرتی: اقامه نماز مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس»

شفقنا- اداره دینی مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس»...

اعلام برنامه شب های قدر در مسجد جمکران

شفقناقم- مراسم احیای شب های قدر در مسجد جمکران...

القدس: قانون منع تبعیض بر اساس مدل مو در پارلمان فرانسه تصویب شد

شفقنا- پارلمان فرانسه پیش نویس قانونی را تصویب کرد...

خطیب نماز جمعه تهران: همه می‌دانند مشکل کشور «اقتصادی» است

شفقنا- خطیب نماز جمعه تهران گفت: جهش تولید بسیار...

سخنگوی وزارت خارجه حملات رژیم صهیونیستی به سوریه را محکوم کرد

شفقنا- سخنگوی وزارت خارجه حملات هوایی شب گذشته رژیم...

«نهج البلاغه و امام علی (ع)»؛ قدرت در سیره و سخن امام علی (ع)...

شفقنا- استادیار دپارتمان الهیات دانشگاه مفید گفت: نهج البلاغه...

«آمریکا و اسرائیل: چه کسی تسلیم چه کسی است؟» سرمقاله القدس العربی

شفقنا- «دانیل کورتزر» سفیر اسبق آمریکا در اسرائیل (بین...

مراسم شب قدر در هیئت ثامن الائمه سیدنی برگزار می شود

شفقنا- مراسم احیاء اولین شب قدر در هیئت قرآنی...

القدس العربی: تجمع هزاران اردنی در محکومیت جنگ در غزه و عادی سازی روابط...

شفقنا- هزاران اردنی شامگاه گذشته در مجاورت سفارت اسرائیل...

توصیف پیامبر (ص) از بیان امام علی (ع) 

شفقنا – توصیف پیامبر از بیان امام علی (ع)

امام علی(علیه السلام) در فرازی از خطبه72 نهج البلاغه، بهترین درود و برکات الهى را نثار روان پاک پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کرده و آن حضرت را به بیش از بیست وصف از اوصاف برجسته اش _که او را شایسته این درود و صلوات مى کند _ یاد مى فرماید و مى گوید: ([خداوندا!] گرامى ترین درودها و افزون ترین و پربارترین برکاتت را بر محمد(صلى الله علیه وآله) بنده ات و رسولت بفرست)؛ «اِجْعَلْ شَرَائِفَ(1) صَلَوَاتِکَ وَ نَوَامِىَ(2) بَرَکَاتِکَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ». صلوات، همان رحمت هاى الهى است و برکات، انواع نعمت هاى پروردگار را شامل مى شود و مجموعه صلوات و برکات چنان فراگیر است که هیچ خیر و سعادتى از آن بیرون نخواهد بود. در این قسمت از سخن امام(علیه السلام)، دو وصف معروف و مهم که در واقع مهم ترین اوصاف پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است بیان شده: نخست، مساله عبودیّت و دوم، رسالت.

در سومین توصیف به مساله خاتمیّت اشاره مى کند و مى فرماید: (پیامبرى که خاتم پیامبران پیشین بود)؛ «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ». و در چهارمین و پنجمین توصیف مى فرماید: (کسى که درهاى بسته را گشود و حقّ را با حقّ آشکار ساخت)؛ «وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ». منظور از پیچیدگى ها و درهاى بسته، ابواب علوم و دانشها و مسایل پیچیده اخلاقى و اجتماعى انسانها است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با دین و آیین و هدایت هاى خود، آنها را به روى انسانها باز کرد و منظور از آشکار ساختن حق به حق، ممکن است اشاره به معجزات باشد که حقّانیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را تبیین کرد و یا اشاره به بیانات منطقى او باشد که حقایق را شرح داد و یا اشاره به جنگ ها و غزواتى است که دشمنان حق را کنار زد تا مردم چهره حق را ببینند و یا روشن ساختن حقایق به قرینه یکدیگر مى باشد؛ همان گونه که آیات قرآنرا به کمک یکدیگر تفسیرمى کنند. هیچ مانعى ندارد که تمام معانى چهارگانه فوق، در این جمله جمع باشد.

 

در ششمین و هفتمین توصیف مى فرماید: (همان کسى که غوغاى باطل را دفع کرد و حملات گمراهى ها را درهم شکست)؛ «وَ الدَّافِعِ جَیْشَاتِ(3) الاَبَاطِیلِ وَ الدَّامِغِ(4) صَوْلَاتِ(5) الاَضَالِیلِ». در هشتمین توصیف که در واقع به منزله بیان علّت براى تقاضاى این درود وافر و گسترده است، مى فرماید: (به دلیل این که با تمام قدرت بار سنگین رسالت را بر دوش کشید)؛ «کَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ».(6) و در نهمین و دهمین توصیف آمده است که: (آن حضرت به فرمانت قیام نمود و در طریق رضا و خشنودى تو با سرعت گام بر مى داشت)؛ «قَائِماً بِاَمْرِکَ، مُسْتَوْفِزاً(7) فِی مَرْضَاتِکَ».

در یازدهمین و دوازدهمین توصیف مى فرماید: (در گام هایى که [به سوى انجام اوامر تو] بر مى داشت، تردید به خود راه نداد و عقب گرد نکرد و عزم و اراده اش به سستى نگرایید)؛ «غَیْرَ نَاکِلٍ(8) عَنْ قُدُمٍ(9) وَ لَا وَاهٍ فِی عَزْمٍ». و در سیزدهمین تا پانزدهمین وصف مى فرماید: (این در حالى بود که وحى تو را با آگاهى گرفت و عهد تو را پاسدارى کرد و در انجام فرمانت [با قدرت و جدّیت] پیش رفت)؛ «وَاعِیاً(10) لِوَحْیِکَ، حَافِظاً لِعَهْدِکَ، مَاضِیاً عَلَى نَفَاذِ اَمْرِکَ».

 

سپس آن حضرت در ادامه این سخن، نتیجه تلاش ها و کوشش ها و فداکارى هاى پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) را ضمن بیان اوصاف دیگرى بازگو مى کند و در شانزدهمین تا هجدهمین وصف مى فرماید: (او همچنان در این راه به پیش رفت تا شعله حق را براى طالبانش برافروخت و راه را براى ناآگاهان روشن ساخت، و دل هایى که در فتنه ها و گناهان فرو رفته بود، به برکت وجودش هدایت شد)؛ «حَتَّى اَوْرَى(11) قَبَسَ(12) الْقَابِسِ وَ اَضَاءَ الطَّرِیقَ لِلْخَابِطِ(13) وَ هُدِیَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ(14) الْفِتَنِ وَ الآثَامِ». این سخن اشاره به پیشرفت سریعِ اسلام، در تمام جهات و روشن شدن شبه جزیره عربستان که مهد کفر، شرک و کانون جهل و جنایت بود، مى باشد که هر کس کمترین اطلاعى از تاریخ اسلامداشته باشد، آن را تصدیق مى کند و حتّى دشمنان اسلامنیز به آن معترفند.

سپس در نوزدهمین وصف از اوصاف کریمه آن حضرت، مى افزاید: (او پرچم هاى آشکار کننده حق را برافراشت و احکام نورانى اسلامرا برپا ساخت)؛ «وَ اَقَامَ بِمُوضِحَاتِ الاَعْلَامِ وَ نَیِّرَاتِ الاَحْکَامِ». در حقیقت براى اینکه رهروان راه حق گرفتار خطا و اشتباه نشوند و به بیراهه نروند، باید پرچمها و علایم راهنمایى، در جاى جاى این طریق نصب شود و چراغ هاى نورانى تمام جادّه را به هنگام تاریکى روشن کند و این همان کارى بود که رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) انجام داد و براى هر حقّى نشانه اى قرار داد و پاسدارانى تعیین فرمود.

بسیارى از احکام مانند نمازهاى پنج گانه یومیّه و نمازجمعه – با آن مراسم ویژه – زیارتخانه خدا، نمونه هاى زنده اى از آن پرچمها و چراغهاست که رهروان این راه را از گمراهى رهایى مى بخشد و هم چنین احکامى که درباره مسایل اجتماعى، تربیتى، سیاسى و اقتصادى بیان فرموده است.

در پایان این بخش، به پنج صفت دیگر (که با توجّه به صفات گذشته مجموعاً بیست و چهار وصف مى شود) به صورت نتیجه گیرى از تمام بحث هاى گذشته اشاره کرده، مى فرماید: (آرى، او امینِ معتمد و گنجینه دارِ مخزن علوم تو و شاهد و گواه روز رستاخیز و برانگیخته ات براى بیان حقایق و فرستاده ات به سوى خلایق است)؛ «فَهُوَ اَمِینُکَ الْمَاْمُونُ وَ خَازِنُ عِلْمِکَ الْمَخْزُونِ وَ شَهِیدُکَ یَوْمَ الدِّینِ و بَعِیثُکَ بِالْحَقِّ وَ رَسُولُکَ اِلَى الْخَلْقِ».

تعبیر به «امین مامون» در واقع تاکیدى است بر کمال امانت آن حضرت و اشاره اى است به مقام عصمتکه از شرایط حتمى نبوّت است و منظور از «خزانه دار بودنِ علم مخزون»، آگاه بودن پیغمبر اکرم(صلى اللهعلیه وآله) از اسرار غیب است که پیامبران و امامان بدون آگاهى از این اسرار نمى توانند رسالت خود را به طور کامل انجام دهند، قرآنمجید نیز مى فرماید: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ اَحَداً * الَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَاِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَد اً* لِیَعْلَمَ اَنْ قَدْ اَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ»(15)؛ (خداوند داناى غیب است و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد مگر رسولانى را که برگزیده و مراقبینى از پیش رو و پشت سر آنها قرار مى دهد تا بداند پیامبرانش رسالت هاى پروردگار را ابلاغ کرده اند).(16)

 

پی نوشت:

(1). «شَرائف» جمع «شريفه» به معناى با ارزش است.

 

(2). «نَوامى» جمع «ناميه» از مادّه «نموّ» به معناى رشد و افزايش است.

(3). «جَيْشات» جمع «جَيْشَة» از مادّه «جَيْش» به معناى جوش و خروش است و به همين جهت به لشكر، كه داراى جنب و جوش فراوانى است «جيش» گفته مى شود.

(4). «دامغ» از مادّه «دَمْغ» (بر وزن ضَرب) به معناى كوبيدن سر و شكستن جمجمه است.

(5). «صَوْلات» جمع «صَوْله» به معناى حمله كردن براى چيره شدن است و در مورد گاز گرفتن شتر نيز اين واژه به كار مى رود.

(6). «اِضْطَلَعَ» از مادّه «اِضطِلاع» به معناى قوّت و قدرت داشتن بر انجام كارى است. در اصل از مادّه «ضِلع»؛ (بر وزن جسم) به معناى دنده گرفته شده كه استخوانى است مقاوم در مقابل حوادث مختلف، سپس مادّه «ضَلْع»؛ (بر وزن منع) به معناى قوّت و قدرت يافتن اطلاق شده است.

(7). «مُسْتَوفِز» از مادّه «استيفاز» به معناى عجله كردن و سرعت نمودن است.

(8). «ناكل» از مادّه «نُكول» به معناى بازگشت و ترسيدن است.

(9). «قُدُم» در اينجا معناى مصدرى دارد و به معناى تقدّم يافتن و پيشروى كردن است.

(10). «واعى» از مادّه «وَعْى» (بر وزن وقت) به معناى درك كردن و فهميدن و حفظ كردن چيزى است.

(11). «أوْرى» از مادّه «وَرْى» (بر وزن نفى) به معناى روشن شدن آتش است. بنابراين، «اَوْرى» كه فعل متعدّى است، به معناى برافروختن مى آيد.

(12). «قَبَس» (بر وزن قفس) به معناى آتش مختصرى است كه از مجموعه اى جدا مى شود.

(13). «خابِط» از مادّه «خَبْط» (بر وزن ضبط) به معناى حركت كردن در مسير نادرست است و همچنين به معناى عدم تعادل به هنگام راه رفتن يا برخاستن آمده است.

(14). «خَوضات» جمع «خوضه» از مادّه «خوض» (بر وزن حوض) در اصل به معناى وارد شدن تدريجى در آب و راه رفتن و شنا كردن در آب است. سپس به عنوان كنايه به معناى ورود يا شروع به كار يا سخنان زشت و ناپسند آمده است.

(15). سوره جنّ، آيات 26 تا 28.

(16). گردآوری از کتاب: پيام امام امیرالمؤمنین(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، 1386 شمسی‏، چاپ: اول‏، ج 3، ص 182.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید