شفقنا-حجت الاسلام والمسلمین هادی سروشدر نوشتاری با عنوان« مجاهدات امام باقر(ع) بامدعیان دروغین دینداری»که در اختیار شفقنا قرارداده آورده است:
مقدمه :متاسفانه در جوامع بظاهردینی ، ورود افراد و اخراج آنان از قدرت با ابزار دین انجام میشود .
علت این حرکت منفی را امام صادق بیان نمود که وقتی آدم های ریاست طلب و دنیاگرا نمیتوانند با نام خود وارد شوند چون در بازار گرایشات درونی مردم و اقبال افکار عمومی بی توفیق اند ، میایند و با نام “دین” که همان حلال و حرام خداست وارد میشوند و یا بانام حلال و حرام افرادی را از قدرت اخراج میکنند.
شاید از این رهگذر است که محقق نائینی براین باور است که استبداد دینی از هر نوع استبدادی بدتر است.
امام باقر(ع)؛ تمام هجده سال امامتش رادرجهاد گذراند که در زیارتش میگوئیم”لقدجاهدت فی الله حق جهاده” ،متوجه این افراد نابابی است که با دوگانی رفتاری خودرا به نام “متدین” و “ارزش مدار” به جامعه تحمیل کرده، ودست در “انحراف دین” و یا در “قدرت” دارند !
گروه اول ؛
آنانی اندکه دست در “انحراف دین” داشتند.
امام باقر(ع) بشکل بسیار دقیق و جدی در برابر این گروه ایستاد.
این گروه متشکل از دانشمندان و علماء سوءی است که حضرت باقر؛ سه مشخصه مهم از اوضاع و احوال اینان را بوسیله یک نامه مهم در فضای آن روز رسانه ای نمود ؛
مشخصه اول؛ عالمان دینی منحرفی اند که تلاش در “حفظ ظاهر قرآن” دارند و دادِ اسلام اسلام دارند.
مشخصه دوم اینان؛ “دست بردن در مقاصد قرآن” بوده و نتیجتاانحراف افکار از مسیر صحیح !
ومشخصه سوم هم چنین ترسیم فرمود؛ “بدستگاه ظالم سیاسی کشور” نه تنها نزدیکند بلکه “با” آنان هستند! (ر.ک؛کافی۷۷/۸)
ابن شهاب زهری ، مکحول ، قتاده و هشام بن عروه ، نمونه ای ازاین عناصر هستند.
واژه “آخونددرباری” که درادبیات سیاسی امام خمینی زیاد بکار رفته، شامل این سه مشخصه است.
این گروه درزمان امام باقربابازی بامفاهیم دینی دست به انحراف بزرگی زدند و متاسفانه سخن انحرافی آنان سکه رایج دینمداری درجامعه متدیین گشت!
اینان؛گاه به نام “مرجئه” ظهور وبروز داشتندکه فقط ایمان راکافی میدانستند وبودویانبود عمل صالح را مهم نمیدانستند ودرنتیجه باعث ترویج اباحه گری ازبالاتا پایین جامعه می شدند!
گاه به نام “جبرگرائی” واردمیشدندو همه چیزراخواست خدامعرفی کرده و مسئولین ظالم ویابی لیاقت رامبرااز نقص میکردند!
و گاه گروه بی مغزی بنام “خوارج” راتایید و تشویق میکردندتابه بهانه دینداری ورعایت حدودالله ،زندگی را از مردم سلب کنند!
امام باقر(ع)،جانانه بااینها مبارزه کرد؛مرجئه را ملعون (کتاب کافی)، جبرگرایان را بی دین(توحیدصدوق) ، وخوارج را جاهل(تهذیب شیخ طوسی) معرفی نمود وصدالبته که این مبارزه داخلی ،برای امام (ع) بسیار پر هزینه بود.
هرروزی که خدای نخواسته اندیشمندان حوزه ودانشگاه درمقام مبرا کردن حاکمان ازنتایج رفتار سوءشان برآیند، و یا اباحه گری را تئوریزه کنند ،و یا با سخت گیری های فاقد سند صحیح دینی زندگی رابرمردمان سخت کنند،این الگو مبارزاتی امام باقر(ع)چراغ روشن راه عالمان راستین خواهد بود.
گروه دوم ؛ آنانکه اند که دست در “قدرت” داشته و با “ظاهر سازی های عوام فریبانه” در تلاشند تا در عین اتصال به حکومت ظلم،ازاعتمادمردم بهره جسته وبه قدرت برتروثروت انبوه تربرسند!
اینان نیزدیگرسپاهی هستندکه امام باقر(ع)باآنان به مبارزه برخاست.
این مبارزه گاه؛ با القاء تعبیر مهم و سلبیِ “لیس منّا” ؛ یعنی فلانی یا فلان گروه از ما نیستند! است،که بطورگسترده ازامام باقرصادر شده است.و گاه؛ باپاسخ استدلالی بوده است.و گاهی هم توبیخ میفرمودند.
نمونه ها: حکم بن عیینه ظاهر مبارزه با اشرافیگری بخودمیگیردوبه خانه واطاق وپرده آن اعتراض میکند … و امام بر اساس آیه “من حرم زینه الله ..” پاسخ خوبی به او میدهد.(کافی۴۴۶/۶)
ابن منکدر از حفّاظ قرآن به مرزعه امام باقروکارکشاورزی امام ،گیر میدهد که دراینجا هم امام پاسخ متقنی به او میدهد.(کافی۷۳/۵).
یکی از شیعیان به نام عبدالغفار بن قاسم میگوید:
به امام باقر(ع) گفتم: نظرتان در نزدیک شدن من به سلطان چیست؟
امام فرمود:این کار صلاح شمانیست. رفت وآمدتونزد سلطان سه پیامد منفی دارد:
اولا؛محبت دنیادردلت راه مییابد،
ثانیا؛مرگ را فراموش میکنی،
وثالثا؛نسبت به آنچه خدا قسمت توکرده ناراضی میشوی.
عرض کردم:من عیال وارم و هدفم از رفتن به آنجا، انجام تجارت است.
فرمود:نمیخواهم تو رابه ترک دنیادعوت کنم،بلکه میخواهم گناهان راترک کنی، ترک دنیافضیلت است،اما ترک گناه فریضه وواجب است.[بحار۳۷۷/۷۲]
خلاصه سخن؛امام باقر(ع)توانست درطول ۱۸ سال مبارزه درجبهه داخلی اسلام،انحرافات عالمان درباری وریاست طلب ونیزچهره های سیاسی شاخص که خواستند بااستفاده از ادبیات فاخردینی،کلاهی ازاین نمددرست کنندرا رسوانمود.