شفقنا- آیت الله محمدجواد علوی بروجردی با بیان اینکه مبادا ما بهنحوی زندگی کنیم که ضد تبلیغ برای علیبنابیطالب(ع) باشیم؛ تاکید کرد: اگر اینجا مملکت علیبنابیطالب(ع) است، باید همه چیز آن علوی باشد.
به گزارش شفقنا، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در دیدار جامعه مداحان استان قم ضمن تسلیت ایام شهادت امیرالمومنین(ع) اظهار داشت: یکی از ثروتها و غنای شیعه، داشتن نعمت دعاست. در این شبهای ماه مبارک رمضان، در محافل و مجالس مختلف دعاهای گوناگون میخوانید؛ مثل «دعای کمیل» و «دعای جوشن» و در سایر اوقات، «دعای صباح» و «دعای ندبه» و ادعیۀ دیگر. شیعه بهسبب برخورداری از این دعاها، غنایی دارد که هیچیک از مذاهب اسلام این غنا را ندارند؛ حتی هیچیک از ادیانی که در دنیا مطرح هستند، این ادعیه را ندارند. این دعا در مذهب ما غنایی عجیب است. تنها بهوسیلۀ دعا میتوانید دلها را به خدا و به اهلبیت(ع) و به اسلام متوجه کنید.
او افزود: خودم شاهد بودم که حدود بیست الی بیست و پنج سال پیش در لبنان، شبکۀ تلویزیونی به نام «المنار»، متعلق به حزبالله لبنان شروع به کار کرد. در اوایل شروع به کار این شبکه، بنده در ماه مبارک رمضان به مکه مشرّف شده بودم و در آن زمان، اقامت ما در مکه طولانی بود. درنتیجه، درضمن این اقامت، با بسیاری از جماعتهای سنی همصحبت شده بودیم و جلسات داشتیم و با جوانانشان بحث میکردیم. در این میان، من متوجه شدم که اینها برای رسیدن شبهای جمعه انتظار میکشند که شبکۀ «المنار» از لبنان «دعای کمیل» پخش کند و بروند پای دعا بنشینند و گوش کنند؛ یعنی انتظار میکشیدند که وقتش برسد. اما جای تأسف دارد که ما شاید خودمان اینقدر برای «دعای کمیل» ارزش قائل نبودیم. این دعا باید با لحن زیبا خوانده شود. عربزبانها متن عربی آن را کاملاً متوجه میشوند. برای جمعیت فارسیزبان وقتی این ادعیه را ترنم میکنید و میخوانید، گاهی لابهلای این دعا، مضامین آن را برایشان بیان کنید که بزرگترین تجلی عبودیت در کلام علیبنابیطالب(ع) است. کجا میتوان این تجلی عبودیت را پیدا کرد؟! حضرت میفرمایند: «اِلهي وَ ربّي مَنْ لي غَیْرُک!» امیرالمؤمنین(ع) میسوزد و میگدازد: «هَبْ لي صَبَرتُ عَلی حَرّ نارِک فَکَیفَ اَصْبِرُ عَلی فراقِک؟» عاشقانه مناجات میکند و با دل سخن میگوید؛ در نتیجه این سخن بر دلها مینشیند. باید این دعا را با لحن زیبا و رسا بخوانید و برای کسانی که با زبان عربی آشنا نیستند، مضامینش را شرح بدهید. این کلمات در دلها رسوخ میکند؛ زیرا «کلام العلیِّ عَلیُّ الکلام» (کلام علی کلام بزرگ است.) کسانی که دربارۀ نهج البلاغه گفتند: «فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق»، شیعه نبودند؛ بلکه سنیهایی بودند که بر سخن علی(ع) شرح نوشتند. اینها غنای شیعه است و شیعه ثروتی عظیم دارد. پس چرا از این ثروت استفاده نکنیم؟ همانطور که یک سرمایهدار باید پولش را بهکار بیندازد تا رشد کند، نه اینکه در گاوصندوقش سرمایه را بخواباند، شیعه نیز باید این سرمایۀ معنوی را بهکار گیرد. غنای معنوی نیز همینگونه است.
آیت الله علوی بروجردی با تصریح به اینکه دعا، غنای شیعه و مکتب آن است، عنوان کرد: وقتی ما صحیفۀ سجادیه را آنجا میبردیم، همین زیدیها و حوثیها که الان در یمن هستند و امیدواریم خداوند گشایش و فرجی برای آنها کند، وقتی با صحیفۀ سجادیه آشنایشان میکردیم و این کتاب را میدیدند، دنبال ما میدویدند تا کتاب را تهیه کنند و حتی مشتری تازه میآوردند برای این کتاب. اینها شیعۀ چهارامامی هستند؛ یعنی زیدی هستند و بعد از امامسجاد(ع)، به امامت زیدبنعلی قائل هستند؛ اما امامسجاد(ع) را قبول دارند.
او خاطرنشان کرد: این دعاهای امامسجاد(ع) غنای شیعه است. اگر شیعه هیچ چیز نداشت جز این ادعیه، همین برای حقانیتش کفایت میکرد. خوب است اهل دقت و اهل نظر، در کتابهای عامه بگردند و ببینند در منابع عامه چقدر دعا وجود دارد! حتی الان در تلویزیونهای عربی که سنی هستند، هنگام افطار، کلماتی از علیبنابیطالب(ع) را منتخب میکنند و میخوانند: «اِلهی هَب لِی الجِدَّ فِی خَشیَتِک وَ الدَّوامَ فِی الاِتِّصال بِخِدمَتک!» چند شب پیش، کانال سعودی این عبارت را نزدیک افطار میخواند؛ اما مأخذ دعا را ذکر نکرد. فقط ما این ثروت و این غنا را داریم.
وظایف مداحان و مسئولان رسانه
تولیت مسجد اعظم قم خطاب به مداحان گفت: در مجالس این فرصت را دارید که این ادعیه را بخوانید و عرضه کنید. بهخصوص در این شبهای ماه رمضان، دلهای جوانان را به کلمات امیرالمؤمنین(ع) و به کلمات امامسجاد(ع) متوجه کنید. همین «دعای عرفه» سیدالشهدا(ع) را اگر بررسی کنیم، میبینیم که چقدر برای این دعا شرح نوشته شده و کتابها نوشتهاند. این دعای سیدالشهدا(ع) چه مضامین عجیبی دارد! ما سیدالشهدا(ع) را فقط از کربلا میشناسیم و باید هم چنین باشد؛ چون کربلا تجلی عبودیت حق است. اما شخصیت سیدالشهدا(ع) فقط در قیام عاشورا خلاصه نمیشود. ببینید در «دعای عرفه» سیدالشهدا(ع) چه مضامین گرانقدری وجود دارد و حضرت چگونه با خدا سخن میگویند و چگونه عبودیت را برای ما تبیین میکنند. حضرت راهی برای ما میگشایند که این راه، راه نور است و راه پاکی و هدایت. باید قدر این سرمایه را بدانیم. لذا تقاضا میکنم از شما که در مجالس خود، در طول سال، در ماه رمضان و در غیر آن، به دعاها اهمیت اساسی بدهید و آنها را برای مردم با مضامین زیبا تبیین کنید. حتی بارها به مسئولان رادیو و تلویزیون در ملاقاتها عرض کردم که دعاها را با لحن خوش، در شبکههای برونمرزی عرضه کنید که اینها مخاطب دارند. کسانی این دعاها را گوش میدهند و هدایت میشوند.
او تصریح کرد: گاهی با یک «دعای کمیل» دلهایی با علیبنابیطالب(ع) متصل میشود. پس قدر این ثروتی را که ما از آن بهرهمندیم و دیگران از آن محروماند، بدانیم و شاکر باشیم. شکرگذاری چنین نعمت و ثروتی به عرضۀ آن است. ثروت و غنا را باید بهکار انداخت و از آن بهره برد.
شکر نعمت نعمتت افزون کند!
آیت الله علوی بروجردی با اشاره به شبهای احیا عنوان داشت: در عمل، چیزی نداریم که فردا به دردمان بخورد؛ اما چیزی هست که نمیشود آن را منکر شد و آن اینکه دل ما مالامال از عشق علیبنابیطالب(ع) است. این ثروتی است که ما از آن برخورداریم. از کودکی با گفتن «یا علی» راهرفتن را به ما آموختهاند و «يا علی» گفتن را به ما یاد دادهاند و هنوز هم میگوییم «یا علی». بهقول فردی، بااینکه آن دو فلانی را نمیشناسیم و پدرکشتگی هم با آن دو نداریم، از آن دو بدمان میآید؛ چون عشق به علی(ع) داریم. نمیشود منکر این شد که دل ما خانۀ محبت علیبنابیطالب(ع) است. دل ما کلبه و خانۀ عشق مولا علی(ع) است. این واقعیت دارد. اما بدانید این توفیقی است که خدا به ما عطا کرده است؛ یعنی این توفیق را نصیب همهکس نکردهاند و دل هر کسی را جایگاه عشق علیبنابیطالب(ع) قرار ندادهاند.
او ادامه داد: وقتی مسئلۀ غدیر پیش آمد، شخصی به حضور پیغمبر(ص) آمد و به ایشان گفت: «این مطلبی که راجعبه علیبنابیطالب(ع) گفتی، از ناحیۀ خودت گفتی یا از ناحیۀ خدا؟» پیغمبر(ص) فرمودند: «از ناحیۀ خدا.» آن مرد گفت: «من نمیتوانم این را بپذیرم و در دل من وارد نمیشود.» بعد Nسأل سائلٌ بِعذابٍ واقِع، یعنی خودش درخواست کرد: «اگر این مطلب را خدا میگوید، سنگی بیاید و بزند و من را از بین ببرد.» بعضی دلها اینگونه است. اگر این دل ما از محبت امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(ع) نرم شده است، چون خودشان خواستهاند و خدا چنین عنایتی به ما کرده است.
تا که از جانب محبوبه نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
استاد حوزه علمیه قم ابراز کرد: اگر عنایت خدا نباشد، عاشق بیچاره هر چقدر هم تلاش بکند، فایده نخواهد داشت. اگر دل ما به علیبنابیطالب(ع) متوجه است و اگر عشق مولا در سینهمان است، بدانیم علیبنابیطالب(ع) هم به ما عنایت دارند. پس ما درِ خانۀ علیبنابیطالب(ع)، شاکر باشیم که ما را از اول با خودش آشنا کرد.
کرم کردی مرا ای دوست با خود آشنا کردی به خود بستی و از بیگانه و خویشم جدا کردی
حُجربنعدی؛ مشتعل عشق علی(ع)
خودش کرم کرد و ما قابل نبودیم. ما مشتی خاکیم و نه بیشتر؛ اما عشق او این خاک ناقابل را اوج داد و بالا برد و چه عُلوّی پیدا کرد! این عشق به جایی میرسد که امثال حُجربنعدی(ره) تجلّی پیدا میکنند! وقتی که میخواستند او را در راه علی(ع) شهید کنند، قبرهایشان را کندند و آنها را بهردیف کنار قبرها نشاندند. پسر جوان حُجربنعدی هم جزو آنها بود. از حُجر پرسیدند: «اول خودت را بکشیم یا پسرت را؟» حُجر گفت: «اول جوانم را بکشید.» نگفت اول خودم را بکشید که داغ جوان نبینم. داغ جوان خیلی سخت است. اصلاً انسان را میکوبد. بااینکه محکوم به اعدام بود و حاضر نبود از امیرالمؤمنین(ع) برائت بجوید، گفت: «اول جوانم را بکشید.» گفتند: «برای چه؟ داغ جوان خیلی سخت است!» گفت: «میخواهم در راه علی(ع) داغ جوان هم ببینم و بمیرم!» این عشق است. بعد خداوند این توفیق را به او میدهد که بعد از ۱۴۰۰ سال، باز هم به عشق علی(ع)، قبرش را زیر و رو کنند! این حُجربنعدی است!
شکرانۀ ولایت امیرالمؤمنین(ع)؛ شبیهشدن به آن بزرگوار
او گفت: عشق علیبنابیطالب(ع) با دلها چنین میکند. بنابراین اگر این محبت در دل ما هست، باید شاکر علیبنابیطالب(ع) و شاکر خدا باشیم. اگر خدا نمیخواست، هدایت پیدا نمیکردیم؛ همانگونه که بسیاری هدایت پیدا نکردند. ماه رمضان آمد و رفت، اما کوچکترین یادی از خدا و اولیای خدا نکردند. پس اگر ما به مقام شامخ علیبنابیطالب(ع) کششی داریم، دل او هم متوجه ماست. ما باید بهشکرانۀ این محبتی که علیبنابیطالب(ع) به ما دارد، در مقام شکر، کار کوچکی انجام دهیم؛ البته درمقایسهبا امیرالمؤمنین(ع) کار کوچکی است، ولی شاید برای ما کار بزرگی باشد: باید در زندگی، با علیبنابیطالب(ع) شباهتی داشته باشیم. آیا ما ازنظر جغرافیایی شیعه محسوب نمیشویم؟ بهلحاظ جغرافیایی، ما جزو ممالک شیعه هستیم. شیعه یعنی چی؟ یعنی به ولایت علیبنابیطالب(ع) معتقدیم؛ یعنی نام علی(ع) روی ماست. درنتیجه باید بهنحوی زندگی کنیم که آبروبَر نباشیم. اگر نمیتوانیم برای آنان آبرو باشیم، دستِکم آبروبَر نباشیم. حداقل در زندگیمان و در تعامل با همسر و فرزندان و در کسبوکار و بازار، نشانی از علیبنابیطالب(ع) داشته باشیم. وقتی دل ما خانۀ عشق مولا علی(ع) است، از عنایت خداست؛ پس شکرگذار باشیم. شکر این نعمت به این است که قدری خودمان را با علیبنابیطالب(ع) انطباق بدهیم. علی(ع) بسیار بزرگ است و کوچکترین اقدام ما در مسیر ولای او، سبب میشود که خودش دستمان را بگیرد. آیا سراغ دارید کسی درِ خانۀ علی(ع) رفته باشد و ناامید برگشته باشد؟! حضرت سه روز روزه بودند، فاطمۀ زهرا(س) و دو فرزندشان، حسن و حسین(ع) نیز روزه بودند و برای افطار چیزی نداشتند جز یک قرص نان. یک شب یتیم آمد، یک شب فقیر و شب سوم اسیر آمد و از درِ خانۀ آنان با دست پر برگشتند. سپس آیه در حق آنان نازل شد. آنان که درخواستکننده را محروم نمیکنند! امشب ما از محضر مبارک علیبنابیطالب(ع) درخواست میکنیم: «آقاجان! عمری است که علیعلی میگوییم، عمری است که دل ما خانۀ محبت و عشق شماست. خود شما خواستید و این عنایت را به ما داشتید. دست ما را هم بگیرید که در زندگی و رفتار با همسر و فرزند و کسبوکار و درس و بحثمان، در همۀ جوانب، شباهتی با شما پیدا بکنیم.» مبادا ما بهنحوی زندگی کنیم که ضد تبلیغ برای علیبنابیطالب(ع) باشیم! مبادا بازتاب عملکرد ما این باشد که بگویند اگر پیروی از علی فایده داشت، شیعیان به جایی میرسیدند! مبادا دشمن چنین سوءاستفادهای کند! اگر اینجا مملکت علیبنابیطالب(ع) است، باید همه چیز آن علوی باشد. خود امام(ع) فرمودند: «اَلا وَ اِنَّ لِکُلِّ مَأمومٍ اِمامٌ یَقْتَدي بِه وَ یَهتَدي بِنور عِلمِه وَ أنا اِمامُکم.» بین امام و مأموم باید مشابهتی باشد.
ارادت مرحوم آقای بروجردی به اهلبیت(ع)
آیت الله علوی بروجردی ابراز کرد: اینجا خانۀ یکی از خدمتگزاران آستان مقدس علیبنابیطالب(ع) است. نمیخواهم بگویم ارادت مرحوم آقای بروجردی(ره) به علیبنابیطالب(ع) چگونه بود. در معرفی ایشان همین بس که بگویم ارادتشان به خانم فاطمۀ معصومه(س) چگونه بود. آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، برای خود بنده نقل کرد و گفت: «آقای بروجردی از مال شخصی خودشان و نه از سهم امام، خانهای چهلپنجاهمتری خریدند. [همین جایی که الان قبرشان است. البته ایشان متمکن بودند و زندگیشان را از اموال شخصی خودشان اداره میکردند.] از آن خانه، برای خودشان یک قبر درآوردند و بقیهاش را وقف مسجد کردند و به من سپردند که آنجا را راهرو قرار بدهم تا وقتی زوارهای حضرت معصومه(س) از خیابان موزه وارد میشوند که داخل صحن مسجد شده و به حرم مشرّف شوند، از روی قبر ایشان رد شوند. بعد فرمودند قبر من را هم بالا نیاورید و بگذارید صاف و همسطح زمین باشد تا زوار حضرت معصومه(س) که میآیند، از روی قبر من عبور کنند و خاک کفششان روی قبر من بریزد، من برکت بگیرم از خاک کفش زائر فاطمۀ معصومه(س).»
او ادامه داد: وقتی ارادت آقای بروجردی(قدس سره) به فاطمۀ معصومه(س) اینگونه بود، ارادتشان به علیبنابیطالب(ع) بماند. در زمان آقای بروجردی(قدس سره)، پادشاه عربستان سعودبنعبدالعزیز بود. عبدالعزیز کسی بود که بساط وهابیه را در عربستان بهپا کرد. بعد پسرانش پادشاه شدند. پسر اولش سعودبنعبدالعزیز بود. او سفری به ایران آمد و در تهران بود. در مدت اقامتش در تهران، بهعنوان خادم حرمین شریفین، از آقای بروجردی(ره) تقاضای ملاقات کرد. وزیر خارجهاش را با وزیر خارجۀ ایران آنوقت به قم فرستاد که از آقای بروجردی(ره) وقت بگیرند برای پادشاه. همۀ اطرافیان آقای بروجردی(قدس سره) معتقد بودند که ایشان باید او را بپذیرند؛ چون پادشاه یک مملکت وهابی میخواهد خدمت مرجع شیعه برسد و این عظمت شیعه و عظمت مرجعیت شیعه را میرساند. اما آقای بروجردی(قدس سره) اجازه نفرمودند. حتی در آن زمان، امام راحل(قدس سره) هم به ایشان فرموده بودند شما که برای تقریب بین مذاهب این همه زحمت میکشید، این پادشاه سعودی را که حج نیز بهدست اوست، بپذیرید. مرحوم آقای بروجردی(قدس سره) فرموده بودند: «من او را نمیپذیرم.» از ایشان پرسیده بودند که چرا نمیپذیرید، در پاسخ فرموده بودند: «وقتی این پادشاه به قم برسد، به دیدن من میآید، اما به زیارت فاطمۀ معصومه(س) نمیرود؛ چون وهابی است. این باعث هتک حرمت اهلبیت(ع) است و من حاضر نیستم موجب این هتک بشوم.»
قسم به وعدۀ شیرین «مَن یَمُتْ یَرَني»
این استاد حوزه گفت: شما در خانۀ این مرجع نشستهاید. او کسی است که خلوصش به خانم فاطمۀ معصومه(س) چنین بوده است، چه برسد به خلوصش به مقام شامخ امیرالمؤمنین(ع)!
در این ساعت شب که از نیمه گذشته است، در خانۀ این بزرگوار نشستهایم. شایسته است بعد از آنی که تلاوت قرآن شریف شده و مجلس ذکر اهلبیت(ع) بوده است، اینجا با امیرالمؤمنین(ع) عهدی بکنیم که با تمام تلاش و توانمان، در زندگیمان در مسیر آن حضرت حرکت کنیم؛ بهنحویکه فردای قیامت، به وعدۀ «یا حارَ هَمدان، من یَمُت یَرَني» (هر کسی که بخواهد بمیرد، من را میبیند) در آنجا علی(ع) سراغمان بیاید.
ای که گفتی فَمَن یَمُت یَرَنی جان فدای کلام دلجویت
کاش روزی هزار مرتبه من مردمی تا ببینمی رویت
انشاءالله وقتی امیرالمؤمنین(ع) سراغ ما آمدند، خجالتزده و سرافکنده نباشیم، بهشکرانۀ اینکه دل ما را با محبت خودشان آشنا کردند.
کرم کردی مرا ای دوست با خود آشنا کردی به خود بستی و از بیگانه و خویشم جدا کردی
بهشکرانۀ این معنا امیدوارم خداوند منان توفیقات بیشتر به همۀ شما عزیزان عنایت بفرماید و اعمال و عبادات ما را در این ماه، به لطف و کرمش قبول بفرماید و برکات این ماه مبارک را نصیب همۀ شما عزیزان، همۀ اهل مملکت، شیعه و شهدای جنگ تحمیلی و شهدای حرم و بزرگانی که در حرکت ما به این سمتوسو، نقش ایفا کردند و نیز مراجع بزرگ گذشته و امام راحل(قدس سره) و مقام معظم رهبری عاید و واصل بفرماید!