شفقنا-بحث در مورد اينكه آيا طرح اقدام جامع مشترك با ايران در مورد برنامه هستهاي، ميتواند چارچوب راهبردي خاورميانه را تثبيت كند، به سختي آغاز شده بود كه چارچوب جغرافياي سياسي منطقه سقوط كرد. اقدام نظامي يكجانبه روسيه در سوريه آخرين نشانه از فروپاشي نقش امريكا در ايجاد ثبات در خاورميانه است كه از زمان جنگ اعراب و اسراييل در سال ١٩٧٣ پديد آمده بود.
روزنامه اعتماد نوشت: در پي آن جنگ، مصر روابط نظامي خود را با اتحاد جماهير شوروي رها و به روند مذاكرات تحت حمايت امريكا و معاهدات صلح بين اسراييل و مصر و اسراييل و اردن و توافق اسراييل و سوريه تحت نظارت سازمان ملل متحد و حمايت بينالمللي از تماميت ارضي مستقل لبنان پيوست. پس از آن، جنگ صدام حسين براي تصرف كويت توسط ائتلاف بينالمللي تحت رهبري ايالات متحده شكست خورد. بعد نيروهاي امريكايي جنگ عليه تروريسم در عراق و افغانستان را رهبري كردند. مصر، اردن، عربستان سعودي و ديگر كشورهاي خليج متحدان ما در تمام اين اقدامات بودند و حضور نظامي روسيه از منطقه محو شده بود.
اما الگوي جغرافياي سياسي در حال حاضر در قتلگاه قرار دارد. چهار كشور در منطقه حاكميت را از دست دادهاند. ليبي، يمن، سوريه و عراق به اهدافي براي جنبشهاي غيردولتي تبديل شدهاند كه به دنبال تحميل حكومت خود هستند. در عراق و سوريه، نيروي ايدئولوژيك افراطي كه خود را به نام دولت اسلامي (داعش) معرفي ميكند، به عنوان يك دشمن بيامان براي نظم جهاني تاسيس شده است. داعش قرائت آخرالزماني دارد كه هر دو طرف حكومتهاي سني منطقه و ايران شيعي در برابر آن احساس تهديد ميكنند. همزمان كشورهاي سني از چهار منبع احساس تهديد ميكنند؛ حكومت شيعي ايران و ميراث امپراتوري فارسي آن، جنبشهاي راديكال كه درصدد سرنگوني ساختارهاي سياسي موجود هستند، منازعات قومي در هر كدام از دولتهايي كه پس از جنگ جهاني اول استقلال يافتهاند و فشارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي. سرنوشت سوريه يك تصوير زنده از اين بحران است. كشورهاي حاشيه خليج فارس براي سرنگوني حكومت علوي تبار اسد تلاش ميكنند، ايران از اسد حمايت ميكند و آنها از داعش بيشتر ميترسند. اين دوگانگي با توافق هستهاي ايران افزايش يافته چرا كه از نظر سنيها اين به معناي تاييد ضمني هژموني ايراني از سوي امريكاست. اين روندهاي متضاد موجب عقبنشيني امريكا از منطقه شده و روسيه را قادر ساخته است كه در اقدامي بيسابقه در تاريخ اين كشور وارد عمليات نظامي در خاورميانه شود. نگراني اصلي روسيه اين است كه فروپاشي رژيم اسد ميتواند هرج و مرجي شبيه آنچه در ليبي ايجاد شد، به وجود بياورد و داعش در دمشق به قدرت برسد و سوريه به يك پناهگاه براي عملياتهاي تروريستي تبديل شود كه ميتواند به مناطق مسلماننشين در داخل مرزهاي جنوبي روسيه در قفقاز و در جاهاي ديگر گسترش يابد.
از سوي ديگر مداخله روسيه، در خدمت سياست ايران براي حفظ اين عنصر شيعه در سوريه است. هر چند در يك حس عميقتر، روسيه براي اهداف خود به تداوم نامحدود حكومت اسد نياز ندارد. اين يك متعادلسازي قدرت مانور كلاسيك براي منحرف ساختن تهديد تروريستي از منطقه مرزي جنوب روسيه است. اين يك چالش ژئوپولتيكي است و نه ايدئولوژيك و بايد به آن در همان سطح پرداخت. هرچند انگيزه نيروهاي روسيه در منطقه و مشاركت آنها در جنگ پيچيده، براي سياست امريكا در خاورميانه يك چالش بيسابقه در چهار دهه گذشته را ايجاد كرده است.
سياست امريكا (تاكنون) در تلاش براي استفاده از انگيزههاي همه طرفها بوده و از اين رو، در آستانه از دست دادن قابليت شكلدهي به اوضاع قرار گرفته است. امريكا در حال حاضر با همه طرفهاي حاضر در منطقه مخالف است يا با آنها در تقابل بوده و اختلافنظر دارد. امريكا با مصر بر سر موضوع حقوق بشر؛ با عربستان سعودي بر سر يمن و همچنين با هر يك از طرفها در سوريه بر سر اهداف مختلف اختلافنظر دارد. امريكا اعلام كرده است در بركناري اسد از قدرت قاطع است اما در ايجاد اهرمي سياسي يا نظامي موثر براي رسيدن به اين هدف از خود تمايلي نشان نميدهد. ايالات متحده همچنين اقدام به پيشبرد گزينه ساختار سياسي نكرده است كه بر اساس آن، اسد بايد از قدرت كنار رود. روسيه، ايران، داعش و سازمانهاي تروريستي مختلف اين خلأ را پر ميكنند. روسيه و ايران در تلاش براي حفظ اسد بر سر قدرت هستند. كشورهاي سني منطقه خليج فارس، اردن و مصر -كه با گزينه نبود ساختار سياسي مواجه هستند- از هدف امريكا حمايت ميكنند اما درباره پيامدهاي ناشي از تبديل شدن سوريه به يك ليبي ديگر نگران هستند.
سياست امريكا در مورد ايران به كانون سياست خاورميانهاي اين كشور منتقل شده است. دولت اصرار دارد كه در برابر طرحهاي جهادي و امپرياليستي ايران قرار دارد و با نقض توافق هستهاي قاطعانه برخورد خواهد كرد. اما به نظر ميرسد امريكا از شور و حرارت بيشتر براي تغيير شرايط خصمانه با ايران، از طريق تكامل تاريخي روش مذاكره متعهد است. سياست غالب امريكا در قبال ايران اغلب با گشايش در روابط واشنگتن با چين در زمان رياستجمهوري نيكسون مقايسه ميشود كه با وجود برخي مخالفتهاي داخلي انجام شد. گشايش با چين در سال ١٩٧١ بر اساس هدف بود كه هر دو كشور مانع از استيلاي شوروي بر منطقه اوراسيا شوند. نميتوان چنين قياس راهبردي را درباره ايران و امريكا مطرح كرد. بلكه برعكس، در پي دستيابي به توافق هستهاي، آيتالله علي خامنهاي رهبر معظم ايران، امريكا را «شيطان بزرگ» توصيف و مذاكره با امريكا درباره موضوعات غير هستهاي را رد كرد. آقاي خامنهاي همچنين پيشبيني كرد كه اسراييل ديگر بعد از ٢٥ سال وجود نخواهد داشت. چهل و پنج سال پيش، انتظارات امريكا و چين از يكديگر، متقارن بود. تهران با آغاز روند اجرايي شدن توافق هستهاي به اهداف اوليه و اساسي خود دست خواهد يافت. اما منافع امريكا بر اساس رفتارهاي ايران طي يك دوره زماني حاصل خواهد شد. گشايش با چين بر اساس تطبيق فوري سياستهاي چين با واشنگتن انجام شد نه بر اساس پيشبينيها درباره تغيير نظام داخلي چين. فرضيه خوشبينانه درباره ايران آن است كه شور انقلابي تهران كاهش خواهد يافت زيرا تعاملات اقتصادي و فرهنگي آن با جهان خارج افزايش خواهد يافت.
امريكا بايد بداند:
مادامي كه داعش كنترل برخي مناطق خاور ميانه را در دست داشته باشد، تنشها بر همه مناطق خاورميانه حكمفرما خواهد بود. نابودي داعش بيشتر از سرنگوني اسد فوريت دارد. بايد اطمينان حاصل شود اين مناطق به مأمني دايمي براي تروريستها تبديل نخواهند شد. تلاشهاي بينتيجه فعلي امريكا ميتواند سبب پيوستن افراد بيشتري به داعش به عنوان تنها گروهي كه در مقابل امريكا ايستاده است، شود.
امريكا تقريبا تسليم نقش نظامي روسيه شده است. اما اگر نقش نظامي مسكو به عمليات عليه داعش محدود شود، اين موضوع ممكن است سبب جلوگيري از بازگشت روابط امريكا و روسيه به دوران جنگ سرد شود.
ساختار فدرال ميتواند بين گروههاي علويان و سنيها ايجاد شود. اگر مناطق علوي نشين به بخشي از نظام فدرال سوريه تبديل شوند، اسد ميتواند در اين روند ايفاي نقش كند.
نقش امريكا در چنين خاورميانهاي محدود به دادن تضمينهاي نظامي به كشورهاي سني سنتي خواهد بود، همان وعدههايي كه دولت امريكا حين برگزاري مذاكرات درباره توافق هستهاي ايران به همپيمانان عرب خود داده بود.
در چنين شرايطي، نقش ايران ميتواند حياتي باشد. امريكا بايد آماده گفتوگو با ايراني براي بازگشت به نظم وستفالي در درون مرزها باشد.
امريكا بايد درباره نقشي كه در قرن بيست و يكم ايفا خواهد كرد، تصميمگيري كند. بنابراين، خاورميانه آزموني براي امريكا محسوب ميشود.
منبع: وال استريت ژورنال
امروز : جمعه 16آبانماه 1404 | ساعت : 15 : 34
خبر فوری
خاورميانه در مسير فروپاشي نوشتاری از هنري كيسينجر
اخبار مرتبط











