امروز : دوشنبه 26آبانماه 1404 | ساعت : 17 : 09

آخرین اخبار

دانشمندان با استفاده از هوش مصنوعی دقیق‌ترین مدل کهکشان راه شیری را ساختند

شفقنا- دانشمندان اولین شبیه‌سازی را ایجاد کرده‌اند که هر...

گزارش تصویری: مراسم ترحیم خواهر محمود احمدی نژاد

شفقنا- مراسم ترحیم خانم زرین احمدی نژاد، خواهر محمود...

دیدار عارف با نخست وزیر روسیه

شفقنا- معاون اول رئیس جمهور با نخست وزیر روسیه...

تولید پارچه‌های رنگی در آزمایشگاه‌های مهندسی ژنتیک

شفقنا - دانشمندان با استفاده از یک روش نوآورانه،...

تقویت همکاری مشترک میان کشورهای منطقه، محور رایزنی تلفنی عراقچی و متقی

شفقنا- وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، امروز دوشنبه...

کتاب «سقای آب و ادب» به چاپ بیست و هشتم رسید

شفقنا- کتاب «سقای آب و ادب» اثر سید مهدی...

سی‌ان‌ان: برکناری مادورو، آمریکا را سال‌ها درگیر خواهد کرد

شفقنا - خبرگزاری سی‌ان‌ان گزارش داد که عملیات تغییر...

جان باختن ده‌ها حاجی هندی در عربستان سعودی

شفقنا- منابع خبری از یک تصادف سهمگین در مسیر...

فرجی راد: آمریکا و اسرائیل فعلاً دلیلی برای حمله نمی‌بینند

شفقنا- یک کارشناس ژئوپلیتیک می‌گوید: فعال‌سازی مکانیسم ماشه فشار...

برپایی روضه حضرت زهرا (س) در دفتر آیت الله هادوی تهرانی

شفقنا- مراسم فاطمیه (شهادت أم ابيها حضرت فاطمه زهرا...

فراخوان پنجمین کنگره ملّی شعر «حضرت مادر» اعلام شد

شفقنا- حجت‌الاسلام عبدالرسول احمدیان، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی استان...

چرا قله دماوند دیگر برف ندارد؟

شفقنا- یک استاد دانشگاه می‌گوید: خشکسالی‌های اخیر و طولانی‌مدت...

هوش مصنوعی میلیاردها ستاره کهکشان راه شیری را شبیه‌سازی کرد

شفقنا - دانشمندان ژاپنی با همکاری محققانی از اسپانیا،...

یک کارشناس: آمریکا به دنبال ملحق شدن عربستان به «توافق ابراهیم» است/منطقه در حال...

شفقنا-نماینده پیشین جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری اسلامی...

جزئیات جدید از لایحه سازمان ملی مهاجرت

شفقنا- یک عضو هیات رئیسه کمیسیون مشترک بررسی لایحه...

نقدی به رفتارهای نامناسب اجتماعی به امید اصلاح در بهاری که می‌آید/ شهر پر آشوب

شفقنا- انسان‌ها اگر به‌‌ همان اندازه که به نیاز پرکشش «جلب توجه نسبت به خود واقف هستند، بتوانند به نیاز مشابه در هموطنان خود بها دهند، به خودی خود، تعادل و گذشت در خطاهای انسانی بیشتر خواهد شد.
بهروز جوانمرد، حقوقدان کیفری و عضو هیات علمی دانشگاه در روزنامه قانون نوشت، به درخواست یکی از شاگردانم در دانشگاه که از روزنامه‌نگاران موفق و پرتلاش این خاک شریف است، مقرر شد تا به میمنت حلول سال نوی خورشیدی، مطلبی غیرحقوقی و غیرصنفی با سبک و سیاقی متفاوت و صبغه و گفتمانی جدید به رشته تحریر درآورم که پیشنهاد ایشان منتج به مطلب زیر گردید.
عدم توفیق داشتن برچسب طرح ترافیک در سال ۱۳۹۵ و اجبار به خرید طرح روزانه، به جز مواردی که کمیته اضطرار آلودگی هوا خرید آن را ممنوع اعلام می‌کند، این امکان را برای نگارنده فراهم ساخته تا در برخی روزهای سال با اتومبیل شخصی به دانشگاه‌های واقع شده در محدوده طرح ترافیک یا زوج و فرد مراجعه نماید و از این حیث از نعمت بی‌پایان ترافیک تهران همواره بی‌نصیب نبوده و ساعت‌های طولانی به‌ویژه عصرهنگام تا شامگاه در صف طویل اتومبیل‌های گوناگون (از ۲۰ میلیون تومانی تا دو میلیارد تومانی) به انتظار ذره‌ای حرکت و جابه‌جایی بنشیند و توفیق اجباری تفکر و دلسوزی و ترحم برای خود فراهم شود. در این میان گهگاه به مطالعه جملات قصار نوشته شده بر پشت شیشه برخی اتومبیل‌ها پرداخته که نمونه اخیر آن یکی از خودروهای دم‌دستی تولید وطن بود که نوشته شده بود «ما ایرانی‌ها فقط در ترافیک پشت هم هستیم». از طرف دیگر بعضا شاهد مجادله کلامی‌ رانندگان برخی اتومبیل‌ها که به نحوه رانندگی یکدیگر انتقاد داشتند، بوده حتی هرازگاهی نزاع خیابانی برخی هموطنان و پایتخت‌نشینان و گفتمان فیزیکی همراه با دشنام‌گویی و ضرب‌وجرح را مشاهده می‌کردم. یکی از ویژگی‌های این قبیل وقایع، با صدای بلند صحبت کردن بلکه فریاد زدن رانندگان عصبانی بود که همیشه توجه نگارنده را جلب می‌کرد که چرا وقتی فاصله دو نفر کمتر از ۵۰ سانتی‌متر است، با فریاد و عصبانیت با هم سخن می‌رانند؟ این ابهام بهانه نوشتار حاضر گشت که تقدیم هموطنان شریف و فهیم ایرانی می‌شود.
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم، داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدای‌شان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردی‌مان را ازدست می‌دهیم.
استاد پرسید: اینکه آرامش‌مان را از دست می‌دهیم درست است اما چرا با وجودى که طرف مقابل، روبه‌روی‌مان قرار دارد، داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند اما پاسخ‌هاى هیچ‌کدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام استاد چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى اینکه فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدای‌شان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند، چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هایشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد: هنگامى که عشق‌شان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى نیز با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشق‌شان باز به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن نیز بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.
در روانشناسی مدرن گفته می‌شود که شش احساس اصلی بشر (ترس، انزجار، خشم، غم، شادی و شگفت‌زده شدن) از بقیه عمده‌تر است. شناختن این واکنش‌های وجودی و دانستن تاریخچه درک آن‌ها در علم روانشناسی می‌تواند به تک‌تک افراد کمک کند که راه‌های کنترل آن‌ها را نیز در اختیار داشته باشند. احساسات به نظر اغلب انسان‌ها سرمنشا مشخصی ندارد. ما در حین بروز احساسات مثبت و منفی به هر توجیهی که بتوانیم پناه می‌بریم. به زمین و زمان دشنام می‌دهیم و قسم می‌خوریم که بروز ناخواسته احساسات ما ناشی از تربیت یا طبیعت وراثتی است و یا شرایط زندگی غافلگیرمان کرده است. یکی از این احساسات منفی، عصبانیت و عدم کنترل خشم است. عصبانیت یک نوع عقل‌باختگی و شوریدگی لحظه‌ای است. چون به یک آن، همه چیز غیرقابل کنترل می‌گردد و شرم و حیا و خودداری‌ها و خویشتن‌داری‌ها و کفّ نفس در هم می‌ریزد. از کوره در رفتن و از خودبی‌خود شدن برای مشکلات زندگی، برای این است که بعضی افراد بیش از حد امیدوار و نیک‌بین هستند. آن‌ها به شکل بی‌ملاحظه‌ای فکر می‌کنند همه چیز باید دقیق، درست و همگام با توقع‌شان پیش برود. فرد دچار این اختلال، احساس می‌کند که به شخصیت و اعتبار او حمله شده است درحالی که دیگران چنین برداشتی ندارند و او همواره آماده است که سریع و با عصبانیت واکنش نشان دهد و یا متقابلا حمله نماید.
برعکس آن‌ها، افرادی که به طور متعارف سلامت روان دارند، می‌توانند مثلا از بارانی بودن هوا غمگین شوند ولی به خودشان اجازه نمی‌دهند که از سر تندخویی فریاد بزنند که چرا امروز بارانی شده است. دلخوری افراد متعارف و سالم از باریدن، کنترل شده است چون بارانی بودن هوا، بخشی از تغییرات اقلیمی‌است.
افراد عصبانی ولی تعریف اشتباهی از معمولی و طبیعی بودن اتفاقات زندگی و دنیا دارند. فردی که با هر بار گم کردن کلید در ورودی خانه‌اش، داد و فریاد راه می‌اندازد، شاید فکر می‌کند کلید نباید گم می‌شد. گم شدن کلید از دید افراد عصبانی، تخطی از مسیر طبیعی است و حق ندارد گم شود. آن‌ها در حین رانندگی، در مواجهه با ترافیکی که کند شده از خشم لبریز می‌شوند چون فکر می‌کنند جاده‌ها باید به شکل معجزه‌آسایی خلوت باشند. وقتی اینترنت منزل قطع می‌شود، مترو دیر می‌کند، بزرگراه شلوغ است و راه‌بندان شده است، طبیعی است دلخوری ایجاد می‌شود. ولی اگر نارسایی‌ها به جای اینکه کمی ‌ناراحت‌مان سازد به خشم، پرخاش و فحاشی و دست به یقه شدن با هموطنان تبدیل شود، باید به دنبال یک دلیل مهم‌تر بود. روان‌درمان‌گران تعصبات و سوگیری‌های ادراکی فرد را عامل اصلی زود از کوره در رفتن می‌دانند و معتقدند فرد دچار این اختلال فقط به برخی از جنبه‌های واقعیت می‌پردازد و برداشتش همواره از وقایع پیرامون منفی است. به همین منظور، افرادی که زود عصبانی می‌شوند باید تلخ‌ترین واقعیت‌ها را هر روز به خودشان خاطرنشان کنند. باید توهین و بی‌حرمتی و به هم‌خوردن روابط انسانی را به هر شکل ممکن بپذیرند.
در عین حال افراد پرخاشجو و خشمگین به شکل ناباورانه‌ای، بیمناک و ضعیف‌دل نیز هستند. آن‌ها با زورگویی و استبداد تمام عصبانیت‌شان را به رخ می‌کشند ولی عدم خویشتن‌داری کلامی‌شان، به خاطر پنهان کردن ترس‌شان است. افراد عصبانی اعتقادی به خودشان برای تحمل باختن و از دست دادن موارد مطلوب ندارند.
افراد عصبانی اصلا به خودشان حوصله نمی‌دهند که با شکیبایی و گذشتِ زمان بر اشتباهات، کمبودها و ضررها فائق گردند. افراد عصبانی به هر بهانه به زمین و زمان پرخاش می‌کنند چون می‌خواهند به همه درس بهتر بودن بدهند. اما به این حقیقت واقف نیستند که سرمشق و الگوی خوبی نیستند.
برخی به رفتارهای افراد عصبانی می‌خندند ولی اگر فرصت تعمق وجود داشته باشد (که ترافیک صبح‌گاهی و عصرگاهی تهران این فرصت را می‌دهد!) بهتر است با ایشان تعاطف و همدردی کنیم. چراکه صورت برافروخته و کف‌بردهان و صدای غرش‌آسا و منطق غیرمعقول‌شان به خاطر این است که فکر می‌کنند عدالتی که مدنظرشان است، رعایت نشده است. آن‌ها شکننده‌تر از آن هستند که به استدلال دیگران در آن لحظه گوش دهند.
در جوامعی مانند تهران، مهاجرت‌های بی‌رویه و بی‌منطق از شهرهای مختلف باعث شده که کلاس و پایه شهری تهران افت کند و به واقع تبدیل به کلان‌شهری متکثر و انباشته از قوم‌ها و گویش‌های متنوع و متفاوت باشد و انسان‌های نامتعارف بیشتری در پایتخت حضور داشته باشند. آدم‌هایی که حوصله و تحمل سابق را ندارند و با کمترین بهانه، به نابودی دیگران فکر می‌کنند.
شوپنهاور فیلسوف قرن نوزدهم، معتقد است «انسان‌ها با یک توقع غلط به دنیا می‌آیند و آن اینکه فکر می‌کنند زندگی یعنی شادی و خشنودی ولی تجربه هر روزه همه ما، نشان می‌دهد که زندگی معمولا با حیله و توطئه، ناجوانمردی و بی‌عدالتی سپری می‌شود». نتیجه برخورد با چنین واقعیتی این است که در اوج نگاه فلسفی، وی به این واقعیت تکیه می‌کند که اصلا «به وجود آمدن نسل بشر، یک اشتباه بوده است».
باید بپذیریم زندگی مدرن امروزی سخت و دردآور و بی‌حمیت و کوتاه و شکننده است و اتفاقا باید وقتی که لحظات دوست داشتنی هرچند کوچک فراهم شد، با تمام وجود آن را بنوشیم و سرشار از شور و نشاط شویم.
اگر زندگی را چنین دریابیم، دلیلی برای عصبانی شدن، پرخاش و خشم نمی‌توانیم بیابیم. باید بپذیریم که جهان هنجارمندی که برای خود تصویر کردیم وجود واقعی ندارد. بپذیریم که دوست، همسر، همکار و فرزند و همسایه می‌توانند اشتباه کنند. بپذیریم که همه چیز می‌تواند با یک برخورد و تلاقی سهل و ساده در هم بریزد.
افراد عصبانی باید از این پندار وهم‌گونه فاصله بگیرند که همه دنیا و امور آن، برای به هم زدن وضعیت آن‌ها بسیج نشده است. پرخاشجویان سرشار از این خیال نباشند که آن‌ها تنها افرادی هستند که در این جهان رنج می‌برند و برای همین وامانده و عصبانی هستند و حق دارند در هر اتفاق غیرعادی و ناهنجار، به مثابه آهن گداخته از کوره اعتدال خارج شوند.
انسان‌ها اگر به‌‌ همان اندازه که از نیاز پرکشش و جذاب «جلب توجه و جلوه‌فروشی» نسبت به خود واقف هستند، به‌‌ همان اندازه نیز بتوانند به نیاز مشابه در هموطنان خود بها دهند، به خودی خود، تعادل و گذشت در خطاهای انسانی بیشتر خواهد شد. قرار نیست غم و ترحم نسبت به خود فقط در خلوت ما وجود داشته باشد. درد بشری، عمومی ‌و عیان است و همه جا با بی‌شرمی ‌و دریدگی تمام وجود دارد. پس اگر ترحم و دلسوزی وجود دارد، ترحم و تاسفی است همگانی… و چه بهتر که هر کدام به سهم کوچک‌مان قدمی‌ برای رفع آن بر داریم یا حداقل به درد و غم همدیگر نیفزاییم.
ضمن تبریک حلول سال نوی خورشیدی ۱۳۹۶، امیدوارم در سال جدید تمام مردم نجیب و شریف و فهیم ایران، قلب‌هایشان به یکدیگر بیش از پیش نزدیک شود و منافع جمعی بر منافع فردی و حزبی و باندبازی‌های بی‌منطق ارجحیت یابد و کفّ نفس و خویشتن‌داری در قبال خطاهای انسانی افزایش یابد.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید