شفقنا رسانه- زینب پرسم: ظرف خوراکیها و کودکان خیره شده به صفحه جادویی تلویزیون، تصویری است که این روزها در اغلب خانهها دیده میشود و نوعی فرزندپروری تلویزیونی در دنیای جدید رایج شده است. کودکان ایرانی چه محصولات رسانهای مصرف میکنند؟ آنها و خانوادههایشان تا چه حد با برنامههای مناسب این ردههای سنی آشنایی دارند؟ تولید برنامه برای این گروه سنی چه محدودیتهایی دارد؟ برخی تولیدات رسانهای برای کودکان، نشان میدهند نکات لازم به درستی رعایت نشده است و تولید برنامه برای کودکان نیازمند تحول است. محمودرضا قمری، کارشناس ارشد تهیه کنندگی که پایاننامهای دربارهی برنامهسازی کودک نوشته، معتقد است پرورش ایدههای خلاق و جذاب یکی از بخشهای مهم در حوزهی برنامهسازی کودک است، ایدههایی که امکان پردازش و پرداختن به آنها در قالب یک برنامهی رسانهای وجود دارد. گفتوگوی شفقنا رسانه با قمری به اصول برنامهسازی کودک، بررسی وضعیت موجود و راهکارهایی برای حل مشکلات امروز میپردازد.
در حوزهی برنامهسازی و کار رسانهای با سه رأس مثلث حاوی پیام، مخاطب و ساختار مواجه هستیم. در برنامهسازی برای کودکان این سه محور چه طور تعریف میشوند؟
در برنامهسازی، سه رکن ِپیام، ساختار و مخاطب، اساسِ این موضوع است. اما اهمیت این فاکتورها، برای کودکان با توجه به حساسیتِ این دورهی سنی، مضاعف میشود. در بحث ساختار، بهترین قالب برای کودکان، برنامهای جذاب و سرگرم کننده است؛ چارچوبهایی مثل جُنگهای ترکیبی، انیمیشن و قالبهای نمایشی. اما دربارهی پیام، برنامهساز باید توجه کند، محتوای ِپیام، هماهنگ با سن کودک باشد؛ زیرا کودکان معمولا، بیشتر توانایی دریافت عینیات دارند و از درک مفاهیم انتزاعی عاجزند. همچنین در بحث مخاطب، این رکن بر بقیه عوامل اولویت دارد، چون شخصیت کودک از نظر شرایط یادگیری، اخلاقی، اجتماعی و… به راحتی تحت تاثیر قرار میگیرد. بنابراین بحث مخاطبشناسی و شناخت موقعیت مخاطب از نظر روانشناسی برای برنامهساز بسیار مهم است.
فاکتورهای اصلی یک برنامهی رسانهای ویژه کودک چیست؟
برای ساختِ یک برنامه برای کودکان و خردسالان، فاکتورهای بسیاری دخالت دارند. از جمله شناخت مخاطب از نظر روانشناسی، انتخاب ساختار مناسب برای گروههای سنی متفاوت، دقت در محتوا و پیام، چگونگی پرداخت و پردازش محتوا، ایدهی خلاق و جذاب، پژوهش و تحقیق قبل از تولید برنامه، نویسندگی برنامه و… است. اما به طور کلی نقش ایدهیِ خلاق، انتخاب چارچوب تخصصی، استفاده از محتوای با کیفیت و مخاطبشناسی از نظر روانشناسی در برنامهسازی برای کودک غیرقابلانکار است.
نقش روانشناسی کودک در بهتر ساختن روند برنامهسازی برای کودکان تا چه میزانی است؟
همان طور که گفته شد، چون با مخاطب کودک در ارتباط هستیم، مبحث روانشناسی، مخاطبشناسی و اطلاعات مرتبط در این زمینه، دارای اهمیت خاصی است. برنامهساز برای تولید یک برنامهی موفق نیازمندِ دانستن ویژگیهایِ کودکان است، باید با مفاهیمی مانند روانشناسی رشد، شرایط یادگیری، تفاوتهای شخصیتی و… آشنا باشد. در حال حاضر بسیاری از محققان به اهمیت این موضوع پی بردهاند و در پایاننامههای بسیاری به این امر و تاثیر مبحث روانشناسی در تولید برنامه برای کودکان اشاره شده است. قابل ذکر است در سال 2001 دو برنامهی تلویزیونی به نام ردپای آبی و خیابان کنجد ساخته شد و به دلیل آن که از لحاظ روانشناسی و مخاطب شناسی کودک، پیشرفته بود، وسعت جهانی پیدا کرد. این دو برنامه علیرغم این که دارای محتوای آمورزشی بودند، ولی بسیار توانستند موفق عمل کنند.
استفاده از تخیل چه قدر در بهبود کیفیت و جذابتر شدنِ برنامههای کودک موثر است؟ و برنامهسازان تا چه میزان و حدی مجاز به استفاده از تخیل در برنامهها هستند؟
تخیل، یک گام قبل از تفکر است. تخیل باعث قویتر شدن تفکر میشود، اما نکتهیِ مسلم این است که تخیل به عنوان یک عنصرِ جذاب برای کودکان است و باید در برنامهسازی از آن استفاده کرد؛ البته باید دقت کرد، در برنامهسازی برای این قشر، تنها نباید به عنصر تخیل اکتفا کرد و به این ویژگی بهتر است به عنوان یک عنصر مهم در برنامهسازی برای کودکان توجه کرد. زیرا استفاده بیش از حد از تخیل، کودکان را از دنیای واقعی دور میکند و متاسفانه این مشکل بوضوح در میان آنان قابل مشاهده است. به طور مثال هنگامی که تصاویر ِموجودات فضایی به کودکان نشان داده میشود، تخیل آنها به این سمت کشیده میشود تا جایی این موضوع گسترش پیدا میکند که حتی آنان در دنیای واقعی به دنبال یافتن این موجودات خیالی هستند. در مجموع برنامهای قابل قبول است که تخیل کودکان را متناسب با سن آنها به کار گیرد، نه بیشتر.
تصویرسازی برای کودکان باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
تصویرسازی مناسب برای کودکان، یک هنر کاربردی و تخصصی است. مهارتی که نیاز به دانش، همراه با پژوهشی فراگیر دارد و نمیتوان در چند سطر آن را توصیف کرد. اما به طور خلاصه، در تصویرسازی، چهره باید فتوژنیک باشد، نیازمند ایدهای جذاب و قوی است، همچنین در ساخت یک برنامه، نباید تنها به شخصیت اصلی تکیه کرد و تمام بار را بر دوش آن گذاشت، بلکه شخصیتهای فرعی هم باید تاثیرگذار باشند.
مانند برنامهی عموپورنگ که در آن علاوه بر شخصیت اصلیِ عموپورنگ، امیر حسین با وجود داشتنِ نقش دوم این برنامه توانسته به خوبی حضور خود را در نمای کلی آن، به مخاطب نشان دهد. یکی از راههای تصویرسازی، شخصیتسازی و خلق قهرمان است. در شخصیتپردازی، محور و نوع برنامهسازی اهمیت دارد، اگر شخصیت جذاب باشد کودک با آن همذاتپنداری میکند. به عنوان مثال در انیمیشن مرد عنکبوتی، او توانسته به خوبی جای خود را به عنوان یک فرد منجی در ذهن کودک پیدا کند. در فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی، گزینههای بسیار فراوانی وجود دارد که به خوبی میتوان از آنها به عنوان ایجاد الگو در اذهان کودکان بهره برد. اما این کار نیازمند یک اقدام هدفمند، با برنامه و مدیریت شده است که در این راستا میتوان به آن توجه داشت. در این رابطه شهدای قیام خونین کربلا بویژه سرور و سالار شهیدان، امام حسین (ع) را میتوان عنوان کرد.
ادبیات کودکانه و موسیقی کودک چه ویژگیهایی دارند؟
فعالیت در این دو بخش، بسیار تخصصی است. اما پیش از شروع هر کاری در این زمینه، باید به مبحث روانشناسی کودک توجه ویژه کرد. قالبهایی مانند شعر، قصه، و استفاده از ضربالمثلها برای کودکان جذاب است و برای رساندن بهتر مفهوم میتوان از این چارچوبها بهره برد زیرا شعر دارای وزن و قافیه است و تداعی آن، آسانتر است. البته ناگفته نماند، معنا و مفهوم، ریتم، قافیه و واژگان به کار برده شده در آن بسیار مهم است. اما موسیقی برنامههای کودک نیازمند همخوانی با ذهن آنهاست و این موضوع باید در انتخاب ساز، نت و آوا به دقت رعایت شود. همچنین انتخاب موسیقی همراه با کلام و متن در برنامهسازی برای آنها اولویت دارد و تاثیر آن در انتقال مفاهیم به کودکان چشمگیرتر است. زیرا کودکان سرودهای دسته جمعی را دوست دارند و آن را با انگیزه و شادابی خاصی میخوانند بویژه اگر همراه با نواختن موسیقی باشد. شاید بتوان گفت در ذهن آنها تا مدتهای مدیدی باقی میماند و این نشان دهندهی اهمیت موسیقی در ساخت برنامههای کودکان است.
برخی پژوهشگران این حوزه معتقدند تحمیل اطلاعات مساله اصلی است که باید درمان شود و معتقد است کودک امروز را باید طوری تربیت کرد تا خود بتواند برنامهریزی کند چه برنامهای و به چه مقدار ببیند. شما تا چه حد با این موضوع موافقید؟
آنچه مسلم است، در هر برنامهسازی یک سری تحمیل اطلاعات صورت میگیرد. این کار خواسته و ناخواسته انجام میشود، زیرا برنامه در جهت اهداف و آرمانهای برنامهساز در حال جریان است، اما برنامهساز وقتی به دنبال ارائهی یک مفهوم به مخاطب است، باید ابتدا تحقیق و پژوهش جامع و کاملی در این باره انجام دهد تا به تعریفی مستند، علمی و قابل پذیرش در میان اکثریت دست یابد و از انعکاس باور و اعتقاد خود به مخاطب، خودداری کند. در واقع برنامهساز باید سعی کند تا میتواند بیطرف باشد. ولی دربارهی قسمت دوم سوال، تربیت کودک برای برنامهریزی برای مصرف رسانهای خود، باید گفت امری جالب و تاثیرگذار است. البته در صورتی که بتوان این آموختن را به صورت علمی و منطقی انجام داد.
در این برنامهها، در زمینهی انتقال مضامین آموزشی برای کودکان شاهد یک سری محدویتها و کاستیها هستیم، به نظر شما با رعایت چه نکاتی برنامهسازان میتوانند در انتقال این مفاهیم آموزشی موفقتر عمل کنند؟
برای امر آموزش، مسالهی ِتربیت مخاطب بسیار مهم است، در برنامهسازی باید به میزان توانایی مخاطب توجه کرد. در سالهای گذشته، تلویزیونی کابلی به نام تلویزیون آموزشی وجود داشت، وظیفهاش ارتقای سطح مخاطب برای دریافت و ادراک برنامههای تلویزیون بود. اما اکنون این فضا کمرنگ شده است. دربارهی ضعف موجود در انتقال مضامین آموزشی باید گفت، به طور کل، انتقال ِمفهوم پیام به مخاطبِ کودک سختتر از بقیهی گروههای سنی است. حال این دشواری وقتی حامل پیام آموزشی باشد، پررنگ تر میشود. آنچه مسلم است برای این هدف، باید یک سری فاکتورها را رعایت کرد. این ضعف نشان میدهد که این اصول رعایت نشده است، ویژگیهایی مانند در نظر گرفتن سن مخاطب، جنس مخاطب، نوع رسانه، زمان پخش برنامه، هدف برنامه، مشخص بودن سرفصلها، روشهای آموزش و انتقال آنها از طریق رسانه، و… .
در بسیاری از برنامههای کودک برای ایجاد جذابیت از عموها، خالهها و شخصیتهای عروسکی استفاده میشود. چه قدر این عوامل در برنامههای کودک صدا و سیما موفق عمل کردهاند؟
کاراکتر عمو و خاله، کاراکتر خوب و تاثیرگذاری برای کودکان است اما متاسفانه به دلیل آن که ما بیشتر در رسانهی خود شاهد تکرار بیش از اندازه آن و بدون کمترین خلاقیت هستیم، از وجه و اعتبار آن کاسته شده است، در حالی که برنامهسازان باید خلاقیت و دانش خود را در این امر گسترش دهند و بتوانند با استفاده از پتانسیل این نوع کاراکترها، نوآوریهای جدید، متنوع و جذابی ایجاد کنند.
چرا کمتر دیده میشود، یک کاراکتر موفق و ماندگار ایرانی در برنامههای کودک داشته باشیم تا بتواند در مواردی قابلیت نمایش در شبکههای جهانی هم داشته باشد؟
این امر دلایل مختلفی میتواند داشته باشد، از جمله عدم رعایت ساختار مناسب، محتوا، انتخاب پیام، مخاطب شناسی و از همه مهمتر فقدان ایدههای خلاق و جذاب است. معمولا برنامهسازان ما در انتخاب نام شخصیتها، طراحی عروسکها، نوع صدا، جایگاه کاراکترها در برنامهها و تمام عوامل مربوط به یک کاراکتر کمتر توجه میکنند. برای ساخت یک کاراکتر پیش از هر چیزی نیاز به تشکیل یک اتاق فکر است، اتاق فکری که بتواند پس از انجام پژوهشهای کتابخانهای و میدانی به یک ایدهی جذاب و تاثیرگذار برسد، و بعد از خلق ایده، توانایی لازم برای اجرایی و عملی کردن آن در قالب یک شخصیت ماندگار را داشته باشد و رسیدن به این مهم نیازمند پژوهشهای فراوان و انتخاب نیروی متخصص و با مهارت است.
برگزاری کارگاههای آموزشی برای مشاوره دادن موثر به تهیهکنندگان، فیلمسازان و کارگردانان در حوزهی محتوا، پیام و مضمون و ایدهپردازی و ایجاد یک بانک تخصص کودک را در ارتقای برنامههای کودکان تا چه اندازه مناسب میدانید؟
امروز، به طور مداوم تکنیکهای برنامهسازی در حال ارتقا است و برگزاری این کارگاهها برای برنامهسازان لازم است. عوامل ساخت برنامه نیاز دارند از تغییر و تحولات برنامهسازی در زمینههای مختلف آگاهی داشته باشند، باید دائما اطلاعات و دانش خود را افزایش دهند، زیرا علت ناموفق بودن بسیاری از برنامهها، همین عدم آگاهی است. همچنین برگزاری این کارگاهها علاوه بر بالابردن آگاهی، باعث تبادل اطلاعات بین افراد شرکت کننده میشود و از همین مبادلهی دانشها چه بسا فضا برای خلق ایدههای نو، مشارکت و همکاری بیشتر عوامل تولیدی و اجرایی با یکدیگر ایجاد شود. همچنین محملی را به وجود میآورد که اهالی برنامهساز، بتوانند به صورت مستمر و علمیتر با هم در ارتباط باشند.











