شفقنا- هفته تربيت بدني و ورزش فرصت مناسبي براي پرداختن به مسائلي است كه معمولا طرفدار چنداني ندارد. بخش اعظمياز توليدات رسانهاي همواره به ورزش حرفهاي و قهرماني اختصاص مييابند و آن دسته از اخباري كه از روي اجبار و تكليف از بالا به موضوع ورزش تربيتي و همگاني ميپردازند، عملا تأثير چنداني ندارند و تنها دانستههاي مردم مبني بر اينكه «ورزش مفيد است» را به آنها يادآور ميشوند.
رضا شجیع در روزنامه مردم سالاری نوشت: انگار همه ميدانند و به مفيد بودن ورزش يقين دارند، اما باز هم كسي ورزش نميكند و بارزترين خروجي رسانهها بويژه رسانه ملي در طول سالهاي اخير، توليد بينهايت ورزش دوست ساكن و يا تماشاگر ورزشي بوده است. هفته تربيت بدني فرصت مناسبي است تا ساختارهاي معيوب اجتماعي را به بوته نقد و نظر بکشانيم. در بخش اول اين نقد ساختاري اجازه دهيد به سراغ مديريت شهري برويم و عملكرد آن را در نابودي زيرساختهاي ورزش همگاني تشريح کنيم:
اتوبان سازي بيرويه
تأثيرات مخرب اتوبانسازي بيرويه در سالهاي پس از انقلاب اسلامي، چيزي كمتر از سدسازي نيست. اتوبانها اساس زندگي روزمره ما را دگرگون كردند. دگرگوني صورت شهر، تصوير زندگي همه ما را تغيير داد. احتياج به وسيله نقليه شخصي، اولين و ملموسترين خروجي اتوبانسازيهاي بيرويه بود. بودجهاي كه بايد صرف توسعه حملونقل عمومي، مسيرهاي دوچرخه سواري و پياده راههاي استاندارد ميشد، صرف اتوبانها و تونلهاي آنچناني شد و علاوه بر پر كردن جيب شركتهاي راهسازي، انبارهاي انباشته از خودروهاي بيكيفيت را هم خالي كرد. تصوير شهر به لطف اتوبانها بزرگتر شد، ولي حتي ذرهاي از حجم ترافيك و آلودگي هوا كاسته نشد.
تغيير سبك زندگي مردم
هالبواكس يكي از پيشگامان جامعهشناسي شهري معتقد است كه جامعه در جهان مادي جاي دارد و بر اين اساس همواره ميان سبك زندگي گروههاي اجتماعي و فضاي توليد شده جامعه، رابطه دوجانبهاي برقرار است. مگر امكان دارد كه صورت اجتماعي اتوبانهاي عظيم و برجهاي قوطي كبريتي مردم را به ورزش ترغيب كند؟ ميانگين زمان رفت و آمد شاغلين فعال شهر تهران هماكنون حدود 2 ساعت است. زماني كه قرار بود به كمك اتوبانها و خودروهاي شخصي شاغلين كم شود كه نشد. ساختار شهري به جاي هل دادن فرد به سبك زندگي فعالتر، او را به سمت سكون و رفت و آمد مداوم سوق داد. شهروند را در گير و دار مسيرها و ساختمانها خسته و له كرد و بعد بر روي پلها بنر زد و او را به ورزش همگاني دعوت كرد. خلاصه اينكه امروز من و شما براي خريد يك عدد نان بايد بر خودروهاي شخصيمان سوار شويم و زندگي ما بدون خودرو شخصي تقريبا غيرممكن است.
رشد بيرويه با دگرگوني ساختار شهر به لطف سياستهاي اتوباني مديران شهري، طبقه فرادست جامعه كه همواره به دنبال زندگي در مكانهاي بكرتر و آرامتر است، مرتب از مركز شهر دور شده و حومه و حومههاي دورتر را براي زندگي خود انتخاب كرد. آنها به واسطه برخورداري از سرمايههاي مادي، هر جا كه رفتند امكانات و تسهيلات شهري را هم گسترش دادند و در نهايت شهرها را وسيعتر كردند. امروزه كار به جايي رسيده است كه كوهها و جنگلها و حداقل فضاهاي طبيعي ورزش و فعاليت مردم به راحتي و با مجوزهاي خريدني خورده ميشوند و در اينجا باز هم رد پاي مديريت بيتفاوت و ناآگاه شهري نيز مشاهده ميشود.
نتيجهگيري
بدون ترديد بايد مديران شهري را در رديف اول كساني قلمداد كرد كه نسبت به سلامت مردم در هر دو بعد ورزش و محيط زيست بيتفاوت هستند. تصميمهاي آنان فاقد كوچكترين آيندهنگري و جامعه پژوهي بوده است. تصميمهايي كه متأسفانه بوي منفعتهاي مالي زودگذر ميدهد و به لطف همين منفعتها، ماشينهاي تبليغاتيشان را روشن ميكنند تا به مردم القا كنند، عامل كمتحركي و سكون آنها، تنها و تنها خودشان هستند. بيشك اين يك خيانت آشكار است. خيانتي که مقابله با آن هنوز براي برخي از شهرهاي ايران دير نشده است.











