شفقنا (پایگاه بین المللی همکار های خبری شیعه) – در سجایای سخاوت و آنچه از امام جواد (ع) باید آموخت / نوشته حجت الاسلام دکتر اکبر بدیعی
بسمه تعالي
امامان عزیز و بزگوار ما هریک به صفتی مشهورند واین به معنای برجستگی و تجلی آنان در این صفت می باشد. اما علی بن الحسین را به سجاد و زین العابدین, امام محمد ابن علی را به باقر العلوم و امام جعفربن محمد را به صادق ال محمد, امام موسی بن جعفر را به کاظم، امام علی بن موسی را به رضا و امام محمد تقی را به جواد الائمه می شناسیم.
بارزترین صفت امام محمد تقی جواد بودن آن حضرت است و این به معنای سخاوتمندی و جود و بخشش فوق العاده آن حضرت می باشد. بر اساس روایات رسیده از رسول خدا (ص) و خاندان طاهرین وحی، سخاوت نشانه قوت ایمان و استحکام اعتقاد به خداوند و شخصیت والای انسان است و در مقابل داشتن صفت بخل نشانه ضعف ایمان و اعتقاد به خدای سبحان و نشانه پستی و فقدان شخصیت انسان است.
در آیات قرآن مجید گرچه واژه «جود» و «سخاوت» به کار نرفته است،اما تعبیرات دیگرى دیده مىشود که منطبق بر این دو مفهوم است و قرآن نیز براى آن پاداش فراوانى بیان کرده است،به عنوان نمونه قرآن مجید، انصار مدینه را بخاطر سخاوتشان در پذیرش مهاجرین می ستاید و چنین می فرماید که: “یحبون من هاجر الیهم و لا یجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا و یؤثرون علىانفسهم و لو کان بهم خصاصة” آنها کسانى را که به سویشان هجرت مىکنند،دوست دارند و در درون دل نیازى نسبتبه آنچه به مهاجران داده شده،احساس نمىکنند وآنها را بر خود مقدم مىدارند،هر چند شدیدا فقیر باشند،
سخن از گروهى سخاوتمندان انصار مدینه است که باآغوش باز از مهاجرانى که خانه و کسب و کارى نداشتند،استقبال کردند و آنها را برخودشان مقدم داشتند و حتى گفتند:«ما اموال و خانههایمان را با آنها تقسیم مىکنیم وچشم داشتى به غنائم جنگى نیز نداریم.»
به گفته بعضى از مفسران :«در تاریخ بشریت،چنین استقبالى سابقه نداشته است که گروهى غریب در شهرى وارد شوند و مؤمنان آن شهر چنان استقبالى از آنان کنند که حتى آنها را بر خویش مقدم شمرند و حاضر باشند تمام زندگى خود را با آنان تقسیم نمایند، حتى در بعضى از روایات وارد شده است که عدد مهاجران نسبتبه داوطلبان پذیرایى از آنهاکم بود به همین دلیل،گاه در میان دو و یا چند نفر،بر سر افتخار میزبانى مهاجران،اختلافپیدا مىشد که براى حل آن به قرعه متوسل شدند.»
یا کسانی را که غذاى خود را در حالى که شدیدا به آن نیاز داشتند به مسکین و یتیم و اسیر دادند را این چنین می ستاید که:«و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا×انمانطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا » و غذاى(خود)را با این که به آن علاقه(و نیاز)دارند،به مسکین و یتیم و اسیرمىدهند-(و مىگویند:)ما شما را به خاطر خدا اطعام مىکنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شمانمى خواهیم.
در سوره بقره تشویق بى نظیرى نسبتبه انفاق کنندگان سخاوتمند دیده مىشود.با تعابیرى که در آیات انفاق بىنظیر است،مىفرماید:«کسانى که اموال خود را در راه خداانفاق مىکنند،همانند بذرى است که هفتخوشه برویاند و در هر خوشه نیز یکصد دانه باشدو خداوند آن را براى هر کسى بخواهد(و شایسته بداند)دو یا چند برابر مىکند و خداوند توانا وداناست، مثل الذین ینفقون اموالهم فى سبیل الله کمثل حبة انبتتسبع سنابل فى کلسنبلة ماة حبة و الله یضاعف لمن یشاء و الله واسع علیم »
شاید بتوان گفت که این آیهدلالتبر این دارد که رشد و نمو بىنظیر در روح و جان انفاق کنندگان نیکوکار صورتمىگیرد.اموال آنها بر اثر انفاق چندین برابر شده و خودشان نیز در پرتو سخاوت،مدارج کمال را به سرعت مىپیمایند و حتى گامهاى کوچک در این راه آثار عظیم دارد.
تشویق به انفاق و ترویج سخاوت درمیان مردمان تازه مسلمان عصر نبی خدا زمانی به اوج خود رسید که آیه شریفه: لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شىء فان الله به علیم نازل شد و مردم بهترین اموال خمود را انفاق کردند. مثلا فردی باغ زیبا و سرسبز خود که مورد توجه رسولخدا ص نیز بود را انفاق کرد و دیگری اسب گران قیمت خود را انفاق کرد تا بدین طریق گوی سبقت را در این رقابت معنوی از یکدیگر بربایند و این چنین مسابقه جمع آوری مال و بخل ورزی به رقابت معنوی انفاق و پرورش صفت سخاوت و جود کرم تبدیل گردید.
علاوه براین صدها حدیث در جوامع روایی ما وجود دارد که حاکی از عمل اهل بیت به ایات کریمه قرآن در انفاق و سخاوت است و در صدها حدیث دیگر ما را به سخی بودن و جواد بودن تشویق می کنند و آثار داشتن چنین صفت عظیمی را گوشزد می فرمایند. بعنوان نمونه رسولخدا ص می فرماید: السخاء خلق الله الاعظم. سخاوت از اخلاق و صفات خداوند بزرگ است.
در روایتی دیگر امام صادق علیه السلام پیامدهای برخورداری از جود و سخاوت را اینگونه شرح می دهد که: “السخاء من اخلاق الانبیاء و هو عماد الایمان ولا تکون المؤمن الا سخیا و لا یکون سخیا الا ذو یقین و همه عالیة لان السخاء شعاعنور الیقین،و من عرف ما قصد هان علیه ما بذل”،سخاوت از اخلاق انبیاء است و ستونایمان است و هیچ فرد با ایمانى وجود ندارد،مگر این که با سخاوت است و هیچ سخاوتمندىوجود ندارد،مگر این که داراى یقین و همت عالیه است،زیرا سخاوت،شعاع نور یقین است وآن کس که بداند چه چیزى را قصد کرده،آنچه را که بذل نموده در نظر او کم اهمیت است»
در تعبیرى دیگر از همان امام همام علیه السلام آمده است:”السخاء یمحص الذنوبو یجلب محبة القلوب”،سخاوت،گناهان را پاک مىکند و دلها را سوى سخاوت کننده فرامىخواند.»
امیر مومنان على علیه السلام درباره تاثیر عمیق محبت در جلب قلبها مىفرمایند: “مااستجلبت المحبة بمثل السخاء و الرفق و حسن الخلق”،هیچ چیزى مانند سخاوت و مداراکردن و حسن خلق،جلب محبت نمىکند.
رسول خدا صلى الله علیه و اله در سخنی بسیار پرنکته مىفرمایند:«السخى قریب من الله قریب من الناسقریب من الجنة،سخاوتمند نزدیک به خدا،نزدیک به مردم و نزدیک به بهشت است.»
از روایات اینگونه استفاده می شود که سخاوت»فاصله طبقاتى جامعه را کم مىکند و از این طریق ناهنجاریهاى ناشىاز فاصله طبقاتى را از بین مىبرد و یا کاهش مىدهد.آتش کینههاى محرومان راخاموش مىکند و حس انتقامجویى را در آنان تضعیف مىنماید و از این طریقپیوندهاى اجتماعى را محکم مىسازد.سخاوت»مدافعان انسان را زیاد مىکند و آبروى او را محفوظ مىدارد ودشمنان و بدخواهان را عقب مىراند،امیر مؤمنان علیه السلام در این باره مىفرمایند:”الجودحارس الاعراض”،جود و بخشش آبروى انسان را حفظ مىکند.»
این فضیلت اخلاقى مانند سایر فضایل،با تعلیم و تربیت و اندیشه و تفکر و تمرین ممارست حاصل مىشود.
توجه به این حقیقت که این اموال و ثروتها،امانتهاى الهى در دست ماست و هیچکدام دوام و بقایى ندارد،انسان را وا مىدارد با بذل و بخشش،آن را در صندوق امانت الهى،براى روزى که دستها خالى است،ذخیره کند.همچنین دقت در آثار و برکات وپیامدهاى مهمى که براى«سخاوت»در مطالب قبل ذکر شد،مشوق مؤثرى در امر«سخاوت»است.
مطالعه تاریخ زندگى سخاوتمندان و بخیلان و مقایسه آن دو با یکدیگر و احترام وآبرو و شخصیتى که گروه اول داشتند و ذلت و بد نامى که دامنگیر گروه دوم بوده استنیز در ایجاد این«سخاوت اخلاقى»بسیار مؤثر است.
امام محمد تقی علیه السلام كه مصداق كامل بخشندگى و كرامت بود مردم عصر خويش را از عطايا و بخششهاى خـود بـهره مند مى ساخت علاوه بر آن كه از خاندان كرم بود، از جانب پدر بزرگوارش نيز به جود و سخاوت توصيه شده بود.
(مـحـمـد بـن نـصـر بـزنـطـى ) گـويـد: نـامـه اى را خـواندم كه حضرت رضا عليه السلام به فرزندش جوادالائمه (ع ) چنين نوشته بود:
يـا ابـاجـعـفـر بـه مـن خـبـر رسـيـده كـه وقـتـى بـراى خـارج شـدن از مـنـزل بـر مـركب سوار مى شوى خدمتكاران از جهت بخلى كه دارند تو را از درب كوچك خارج مى كنند كه مبادا خيرت به كسى برسد.
به حقى كه من بر تو دارم از تو مى خواهم كه ورود و خروجت جز از درب بزرگ نباشد. و چون سـوار شدى بايد طلا و نقره (دينار و درهم ) با تو باشد و هر كس از تو چيزى درخواست كرد، به او ببخشى .
هـر يـك از عـمـوهـايـت كـه از تـو خـواسـت بـه او نيكويى كنى كمتر از پنجاه دينار به وى مده و چـنـانچه خواستى بيشتر از اين مقدار به او بدهى ، اختيار با تو است . و هر كدام از عمه هايت از تو چيزى خواست كمتر از 25 دينار به او مده و بيش از اين مربوط به خود توست .
مـن مـى خواهم كه خداوند تو را رفعت و بلندى بخشد، پس انفاق كن و از خداى عرش بيم مدار كه فقيرت گرداند.
امـام هـشـتـم (ع ) در اين نامه به فرزندش سفارش مى كند هر كس چيزى از تو خواست بايد او را نااميد نكنى و بخشش و عطاى تو نبايد ناچيز باشد اما از جهت افزون بودن در اختيار توست .
امامان (ع ) نه تنها بخشنده بودند بلكه به آن توصيه مى كردند و به پيروان خود درس جود و سـخاوت مى دادند آن حضرت شكر و سپاس داشتن نعمت و ثروت را جود و بخشش آن مى داند و مى فرمايد:
(اِنَّ للّهِ عـِباداً يَخُصُّهُمْ بِدَوامِالنِّعْمَةِ فَلا تَزالُ فِيهِمْ ما بَذَلُوها فَاِنْ مَنعُوها نَزَعَهَا اللّهُ عَنْهُمْ وَ حَوَّلَها اِلى غَيْرِهِمْ.).
خداوند را بندگانى است كه به دوام نعمت مخصوصشان گردانده است و تا هر زمان كه ببخشند، از آن نـعـمـتـهـا بـرخـوردارند و اگر دست از بخشيدن بردارند، خداى تعالى از ايشان نعمتها را گرفته ، به غير آنان مى دهد.
از اين رو جوادالائمه عليه السلام بخشندگى را با ضمير و فطرت خود عجين ساخته بود و آن چه به او داده مى شد و آن چه از صدقه ، زكات و موقوفات بنى هاشم ، موسى بن جعفر(ع ) و امـام رضا(ع ) به او مى رسيد، همه را بين مردم تقسيم مى كرد. آن حضرت زمانى كـه از بـغـداد راهـى مـديـنه شد، هرچه داشت در راه خدا انفاق كرد؛ سپس همراه همسرش به مدينه رفت.
امید آنکه خدای سبحان به حرمت این امام عزیز بخل علمی اقتصادی و اجتماعی را از دل های ما بزداید و با تابش نور ایمان سخاوت را که از اخلاق انبیاء و اوصاف اولیای الاهیست در وجود ما روزافزون بنماید.