شفقنا رسانه- در دنیای امروز، شاهد تحولات و چالشهای نوینی هستیم که شکل و شمایل جنگهای سنتی را تغییر داده است. ما در دورهای قرار گرفتهایم که جنگها دیگر تنها به نبردهای فیزیکی محدود نمیشوند و جنبه های چند وجهی و ترکیبی پیدا کرده اند که یکی از تاثیرگذارترین آن ها جنگ روانی و عملیات روانی است که باید مورد توجه قرار گیرد. دکتر داود نعمتی انارکی عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما در این باره می گوید: پس از جنگ جهانی دوم و دوران جنگ سرد، استفاده از رسانه ها و توسعه وسیع تاکتیکها مثل عملیات مخفی، عملیات روانی، فعالیتهای تبلیغاتی به شدت رواج یافت. در دوران معاصر هم با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی، شیوههای جنگ روانی بسیار تکامل یافته شدند؛ اخبار جعلی، داستانسرایی های کاذب، میکروتارگتینگ، باتهای اجتماعی و دیساینفورمیشن ها(اطلاعات نادرست عمدی) نمونه های آن هستند.
گفتگوی شفقنا رسانه با دکتر داود نعمتی انارکی عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما و تحلیلگر مسائل رسانه ای را در ادامه بخوانید…
از نظر شما چه تعریفی را برای جنگ روانی می توان ارائه کرد؟
جنگ روانی یا (Psychological Warfare) به مجموعه اقدامات سازمانیافتهای گفته می شود که هدفش تأثیرگذاری برنامه ریزی شده بر ادراکات، احساسات، نگرشها و رفتارهای جمعیت هدف برای رسیدن به اهدافی خاص مثل؛ اهداف سیاسی، نظامی یا حتی اجتماعی است. در واقع با جنگ یا عملیات روانی می توانند به آنچه که پیش بینی می شود بعضاً تا حد زیادی دست یافت.
از نظر شما ویژگیهای کلیدی جنگ روانی چیست؟
جنگ روانی ویژگی های متعددی دارد، مثلاً هدفمند و برنامهریزیشده است. یعنی اتفاقی رخ نمی دهد، بلکه بر اساس هدفهای مشخص طراحی میشود. دیگر اینکه استفاده از اطلاعات و پیام، عنصری اساسی در این جنگ است اما بیشتر از پیامهای واقعی که دستکاریشده اند و یا پیام های ساختگی بهره برده می شود.
ویژگی دیگر آن نشانه گرفتن متغیرهای روانشناختی است، به این معنی که دست اندرکاران چنین جنگ هایی باورها و نگرش های مردم را هدف قرار می دهند تا احساس ترس و حتی امید را در مخاطب برانگیزند.
تاریخچه جنگ روانی به قدمت خود تاریخ بشر است
تاریخچه، ریشهها و زمان آغاز این نوع جنگ را توضیح دهید؟
اصول و نمونههای اولیه تأثیر روانی بر مردم یک جامعه و حتی نیروهای نظامی را در متون باستانی و قدیم هم میتوان دید. معتقدم که تاریخچه جنگ روانی به قدمت خود تاریخ بشر است و به دوران باستان هم بازمیگردد. در واقع، میتوان گفت به محض اینکه انسانها شروع به جنگیدن کردند، پی بردند که پیروزی تنها با نیروی فیزیکی به دست نمیآید، بلکه دشمن را باید در تفکر جنگیدن نیز شکست داد. در قدیم، در برخی دیوارهای کاخ ها صحنههایی از شکنجه و اعدام حک می شد تا این پیام را به سفیران منتقل کنند که مقابل ما نایستید وگرنه سرنوشت شما همین خواهد بود. یا بیرون کردن جمعی و کوچ دادن اجباری برخی مردمان شکست خورده در جنگ را انجام می دادند تا حس هویت و مقاومت آنان را در هم بشکنند.
حیلهگریهای عمروعاص مصداق جنگ روانی در گذشتههای دور است
همچنین محاصره شهرها با نمایش قدرت باعث میشد تا مدافعان شهر قبل از حمله اصلی، روحیه خود را از دست بدهند و این ها در تاریخ ثبت شده است. یک نمونه دیگر که در تاریخ اسلام نیز زبانزد است، حیله گری های عمروعاص است که مصداق جنگ روانی در گذشته های دور است. او حرفه ای استفاده از ابزارهای غیرمستقیم برای تضعیف روحیه، ایجاد تفرقه و تأثیرگذاری بر افکار عمومی بود. میتوان حیلههای او را در چند محور اصلی جنگ روانی دستهبندی کرد، مثلا؛ ایجاد تفرقه، شایعه پراکنی، فریب استراتژیک، ترور شخصیت، بهرهبرداری از احساسات و عقاید مذهبی و مواردی دیگر از شیوه های او در جنگ روانی بود و این ها در تاریخ ثبت شده است.
در عصر مدرن نیز مفهوم منظم و سازمانیافته جنگ روانی از اواخر قرن ۱۹ و بهویژه اوایل قرن ۲۰ (جنگ جهانی اول) شکل گرفت، ایجاد دستگاههای رسمی برای تبلیغات در جنگ جهانی اول و گسترش رسانههای جمعی دو عامل مهم در این جنگ بودند. پس از جنگ جهانی دوم و دوران جنگ سرد، استفاده از رسانه ها و توسعه وسیع تاکتیکها مثل عملیات مخفی، عملیات روانی، فعالیتهای تبلیغاتی به شدت رواج یافت. در دوران معاصر نیز با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی، شیوهها بسیار تکامل یافته شدند؛ اخبار جعلی، داستانسرایی های کاذب، میکروتارگتینگ، باتهای اجتماعی و دیساینفورمیشن نمونه های آن هستند.
ایجاد ترس، تهدید و القای ناامنی باهدف تحریک احساس خطر از تاکتیکهای جنگ روانی است
مهمترین تاکتیکهای جنگ روانی بر اساس کارکرد روانی در این دوران چیست؟
تاکتیک های جنگ روانی بسیار هستند که نمی توان از همه آن ها در یک مصاحبه نام برد، اما برخی از این تاکتیک ها را اشاره می کنم؛
۱- ساخت و تکرار پیام که باعث می شود تا در حافظه جمعی بنشیند. البته باید عرض کنم که تکرار باید حرفه ای و به شکل های مختلف باشد، تکرار یکنواخت و نخ نما، تاثیری ندارد.
۲- چارچوبسازی، به این معنی که ارائه اطلاعات بهگونهای باشد که مردم موضوع را از زاویه خاص ببینند.
۳- ایجاد ترس و تهدید و القای ناامنی باهدف تحریک احساس خطر برای تغییر رفتار یا تصمیمگیری خاص، البته باید در نظر داشت که اگر نگرانی و ترس در یک جامعه به هر علتی مثلا نابسامانی اقتصادی، اجتماعی و…. وجود داشته باشد، اثر این تکنیک مضاعف می شود.
۴- ارائه اطلاعات نادرست که باعث می شود، افراد در تصمیم گیری هایشان مرتکب اشتباه شوند، چون اطلاعات نادرست میزان گول زنندگی بالایی دارند.
۵- تزریق تردید و شک در جامعه مورد هدف که باعث می شود افراد نسبت به انجام برنامه های خود دچار تردید شوند. یعنی در تصمیم گیری برای انجام کاری شک غلبه می کند. در چنین وضعیتی افراد از انجام تصمیمی خاص منصرف می شوند.
۶- استفاده از نمادها و تصاویر عاطفی تا افکار عمومی را همراه سازند.
۷- بهرهگیری از نفوذگران و اینفلوئنسرها با این هدف که این افراد مورد وثوق جامعه اند، بنابراین می توانند بر طرفداران تاثیر بگذارند.
همانطور که گفتم این تاکتیک ها زیاد هستند که امکان پرداختن به همه آن ها نیست.
امروزه از میکروتارگتینگ، باتهای اجتماعی و اطلاعات غلط عمدی در جنگهای روانی استفاده میشود
در بخشی از صحبتتان به اصطلاحاتی نظیر؛ میکروتارگتینگ، بات ها و دیس اینفورمیشن اشاره کردید، این ها را به اختصار توضیح دهید؟
میکروتارگتینگ یک تکنیک تبلیغاتی است که در آن یک جمعیت بزرگ به زیرگروههای بسیار کوچک و خاص تقسیم میشود تا پیامهای سفارشیشده برای آنها ارسال شود. این کار میتواند به تکهتکه شدن جامعه و تقویت حبابهای فیلتری بینجامد، چرا که هر گروه روایتی کاملاً متفاوت را دریافت میکند.
اما باتها برنامههای کامپیوتری هستند که بطور خودکار برای انجام کارهای تکراری طراحی شدهاند و در جنگ روانی، خود را به جای کاربران واقعی در شبکههای اجتماعی جا میزنند.
یعنی به طور خودکار پست منتشر می کنند، لایک و ریتویت می کنند و در مقیاس انبوه و گروهی فعالیت میکنند. و دیساینفورمیشن ها نیز اطلاعات نادرست عمدی هستند که با قصد و نیت خاصی مثلا برای فریب یا تخریب ساخته و پخش میشود.
مهمترین ابزارهایی که برای جنگ روانی مورد استفاده قرار می گیرد، چیست؟
از ابزارهای مختلفی استفاده می شود، مثل؛ رسانههای سنتی که تلویزیون، رادیو و روزنامهها هستند با هدف پوشش گسترده و اقناع عمومی. همچنین رسانههای اجتماعی و پلتفرمهای آنلاین هم قدرت نقش آفرینی بالایی دارند.
تبلیغات هدفمند بر اساس دادههای کاربران که به شیوه های مختلف می توان این داده ها را بدست آورد، از دیگر راه هاست. عملیات روانی میدانی مثل استفاده از بلندگو، پیامهای تلفنی، پیامک ها و مواردی دیگر از راه های ورود به جنگ روانی است. همچنین نفوذ فرهنگی از طریق فیلم، برنامههای آموزشی، انجمنها و بنیادها از راه های دیگر عملیات روانی محسوب می شود. عملیات سایبری بر بستر شبکه جهانی اینترنت نیز در این ارتباط اهمیت بسیاری یافته است.
توجه به آموزش سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی مخاطب برای خنثی کردن جنگ روانی/
از راههای مقابله با جنگ روانی، تشکیل تیمهای واکنش سریع و انتشار اطلاعات مستند است
مهمترین راههای خنثیسازی عملیات روانی کدام است و در واقع چطور می شود دفاع کرد؟
راه های مختلفی وجود دارد، باید به سطحبندی فردی و اجتماعی توجه کرد. در این دو سطح در گام نخست باید به آموزش سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی مخاطب توجه نشان داد، آن ها باید فرا بگیرند که چگونه باید منابع معتبر را شناسایی کنند، چطور باید اعتبار خبر را بسنجند.
همچنین تقویت اعتماد اجتماعی به نهادهای مختلف و بخصوص رسانه های داخلی گام مهمی در مقابله با عملیات روانی است و در این خصوص افزایش شفافیت و پاسخگویی رسانهها و نهادها گامی مهمتر محسوب می شود. اگر ضریب اعتماد به ظرفیت ها و عملکرد سازمان ها و نهادها و نیز رسانه هایی که در محدوده جغرافیایی کشور فعالیت دارند، کاهش یابد، بی شک مردم برای دریافت اطلاعات به سمت رسانه های بیرون از مرزها رجوع می کنند و این بدیهی ترین اصل فعال بودن مخاطبان است. او می خواهد پازل اطلاعاتی اش را کامل کند، در عصر کنونی برای او این اصل اهمیت دارد که بتواند اطلاعات را دریافت کند چه از رسانه های داخلی و چه از رسانه های دیگر.
راه دیگر مقابله با جنگ روانی، تشکیل تیمهای واکنش سریع و انتشار اطلاعات مستند است. در جنگ روانی بروز شایعات و شبهات گسترش می یابد، در چنین مواقعی رسانه های داخلی باید با بهره گیری از کارشناسان خبره تیم های واکنش سریع تشکیل دهند تا بتوانند به شایعات پاسخ های منطقی و مستدل ارائه کنند و برای این کار همکاری مدیران و مسئولان سازمان ها در پاسخگو بودن به شایعات و شبهات نیز اصل مهمی تلقی می شود. بی تعارف عرض کنم، اگر توانستیم پازل اطلاعاتی مخاطب را شفاف و با سرعت شکل دهیم، در این میدان موفق خواهیم بود، در غیر اینصورت میدان جنگ روانی واگذار خواهد شد.
باید به این نکته هم توجه شود که ایجاد اکوسیستم اطلاعاتی متنوع با بهره گیری از دیدگاه های مختلف که من به آن بهره گیری رسانه از اختلاف مشروع می گویم، می تواند در تقویت اعتبار رسانه های داخلی تاثیری مثبت داشته باشد و مخاطب را به خود جلب کند. در واقع در جنگ روانی، رسانه ها باید قادر باشند تا مخاطبان را به محتوای خود جلب کنند.
در جنگ روانی، رسانهها ابزارِ اصلی اند، اما تنها ابزار محسوب نمی شوند/
جنگ روانی اغلب ترکیبی از ابزارهای اطلاعاتی، فرهنگی، اقتصادی و فیزیکی است
در جنگ روانی آیا فقط از رسانهها استفاده میشود یا ابزارهای دیگر هم هست؟
خیر؛ رسانهها ابزارِ اصلی اند، اما تنها ابزار محسوب نمی شوند. برخی ابزارها و راه های دیگر در جنگ روانی عبارتاند از: مثلا عملیات میدانی که از این طریق تلاش می شود مردم را با خود همراه کنند، برای اینکار از شیوه هایی مانند انتشار و توزیع برگه، استفاده از بلندگو در میادین و نمایشهای نمادین بهره برده می شود.
نمایش قدرت نظامی نیز در جنگ ها وعملیات روانی مورد توجه است، با انجام رژهها و مانورها تلاش می شود تا به طرف مقابل نشان داده شود که قدرت مقابله وجود دارد.
بهره گیری از نفوذ انسانی یا همان ماموران نفوذی، شبکههای اطلاعاتی و جاسوسی نیز گامی است که در جنگ روانی به آن توجه می شود. در همین جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و جمهوری اسلامی، نقش نیروهای نفوذی برای روان سازی عملیات اسرائیل بر کسی پوشیده نیست و این نشان می دهد که بهره گیری از نیروهای نفوذی در هر نوع عملیاتی چه روانی و چه فیزیکی اهمیت دارد.
با این توضیحات تاکید می کنم که رسانهها در جنگ روانی مهماند، اما جنگ روانی اغلب ترکیبی از ابزارهای اطلاعاتی، فرهنگی، اقتصادی و فیزیکی است.
امروزه رسانههای اجتماعی با بهره گیری از الگوریتمها، بیشترین تأثیر را در جنگ روانی دارند
کدام ابزار بیشترین تأثیر را بر مردم دارد؟
نمی شود پاسخی قطعی داد؛ بستگی به جمعیت هدف، زمینه فرهنگی، سطح سواد رسانهای و زیرساخت های ارتباطی دارد. با این حال، در گذشته نزدیک و برای جمعیتهای وسیع، تلویزیون و رادیو به دلیل قدرت پوشش و ایجاد تصویر واحد، تأثیر بسیار زیادی داشتند. اما امروزه رسانههای اجتماعی با بهره گیری از الگوریتمها با هدفتبلیغات، بیشترین تأثیر را دارند، چون پیامها را شخصیسازی، تکرار و ویروسی میکنند و قابلیت دسترسی مستقیم به گروههای حساس را دارند.
چطور میشود اثربخشی یک عملیات روانی را اندازهگیری کرد و آیا جنگ روانی همیشه غیرقانونی یا غیراخلاقی است؟
برای اندازه گیری اثربخشی جنگ روانی، با شاخصهایی مثل تغییر رفتار مردم در ابعاد مختلف، تحلیل شبکههای اجتماعی، مثل شاخص انتشار و میزان گرایش به آن ها تا حدودی می توان پی برد که این عملیات تاثیر داشته و چه حجمی از تاثیر را دربر داشته است.
در پاسخ به غیر قانونی و غیر اخلاقی بودن چنین جنگ هایی باید عرض کنم که در همه جنگ ها، بخشی از جنگ با عملیات روانی همراه بوده است. در واقع استفاده از پیام و اطلاعات برای متقاعدسازی مد نظر است. البته انتشار دروغهای عمدی، خشونتآفرینی یا نفوذ با روشهای غیرقانونی میتواند ناقض قوانین و اخلاق باشد.
استفاده از هوش مصنوعی در جنگ روانی میتواند هم ابزار تهدید و هم تشخیص و دفاع باشد
نقش هوش مصنوعی در جنگ روانی چیست؟
کوتاه عرض کنم که هوش مصنوعی پیامها را شخصیسازی، محتوای جعلی (deepfake) تولید و شبکههای خودکار (باتها) را مدیریت میکند که هم تهدید است و هم می تواند ابزار تشخیص و دفاع باشد.











