شفقنا آینده– یک استاد جغرافیای سیاسی درباره آینده غزه و شرایط آتش بس می گوید: تجربه تاریخی نشان داده که اسرائیل در اجرای تعهداتش چندان پایبند نبوده است. از دیدگاه بدبینانه، ممکن است این طرح نوعی ترفند باشد؛ زیرا فشار افکار عمومی در داخل اسرائیل و بخشی از آمریکا برای آزادی گروگانها بسیار بالا است. در چنین شرایطی، احتمال دارد حماس ابتدا گروگانها را آزاد کند و سپس اوضاع به وضعیت سابق بازگردد و اسرائیل بدون پایبندی واقعی به تعهدات خود به رفتار گذشته ادامه دهد. این نگرانی بدبینانه را نباید نادیده گرفت.
دکتر سیدعطا تقوی اصل در گفت وگو با خبرنگار شفقنا آینده در پاسخ به این سوال که با توجه به توافق احتمالی صلح ترامپ، تا چه حد احتمال میدهید که این توافق واقعاً پایدار و دائمی باشد؟ همچنین، چقدر محتمل است که پس از آزادسازی گروگانها توسط حماس، اسرائیل از انجام حملات مجدد خودداری کند؟ به طور کلی، آیا میتوان به رفتار اسرائیل خوشبین بود؟ اظهار داشت: اگر این اتفاقات به صلحی مستحکم و پایدار منجر شود، همانطور که پیشبینی شده، میتواند پیامدهای ژئوپلیتیکی قابل توجهی به همراه داشته باشد که بخشهایی از آن برای ایران میتواند هم فرصت و هم چالش باشد. اگر بخواهیم طرح صلح پیشنهادی به حماس و اسرائیل را از منظر منافع فلسطینیان بررسی کنیم، باید گفت که ارزیابی این موضوع به دو دوره پیش و پس از ۷ اکتبر وابسته است. پیش از این تاریخ، حماس به عنوان یک گروه مسلح پذیرفته شده و دارای نفوذ در فلسطین بود. اگر قرار بود رویدادهای ۷ اکتبر با شرایط فعلی پیش برود، قطعاً فلسطینیان میتوانستند نظر خود را اعمال کرده و از وقوع آن جلوگیری کنند.
وی افزود: اگر بخواهیم وضعیت حماس پیش و پس از ۷ اکتبر را با توجه به طرح صلح مطرح شده توسط آقای ترامپ مقایسه کنیم، روشن است که این گروه پس از جنگ آسیب زیادی دیده است. اما در شرایط فعلی جنگ و با در نظر گرفتن مقیاس آن، میتوان وضعیت را به صورت میانبینی ارزیابی کرد. با این حال، باید توجه داشت که این پیشنهاد از موضع قدرت آمریکا و به نفع منافع اسرائیل مطرح شده است، چرا که بخشهای مهمی از تعهدات اسرائیل در این طرح مبهم بوده و سوالات فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ در حالی که تعهدات فلسطینیان نسبت به حماس به صورت کامل و مشخص است. همچنین، حماس ابتدا باید تعهدات خود را عملی کند و پس از آن اسرائیل مسئولیت خود را بر عهده گیرد.
وی تصریح کرد: تجربه تاریخی نشان داده که اسرائیل در اجرای تعهداتش چندان پایبند نبوده است. از دیدگاه بدبینانه، ممکن است این طرح نوعی ترفند باشد؛ زیرا فشار افکار عمومی در داخل اسرائیل و بخشی از آمریکا برای آزادی گروگانها بسیار بالا است. در چنین شرایطی، احتمال دارد حماس ابتدا گروگانها را آزاد کند و سپس اوضاع به وضعیت سابق بازگردد و اسرائیل بدون پایبندی واقعی به تعهدات خود به رفتار گذشته ادامه دهد. این نگرانی بدبینانه را نباید نادیده گرفت.
تقوی اصل با بیان اینکه ما انتظار داریم این روند به موقع انجام شود، ولی احتمال تأخیر نیز وجود دارد گفت: با توجه به شرایطی که در دوره مسئولیت آقای ترامپ در منطقه شکل گرفته است، فضایی تا حدی کمرنگتر از گذشته به وجود آمده است. ترامپ با کشورهای عربی مانند ترکیه، مصر، اردن و دیگر بازیگران منطقه به توافقهایی دست یافته است که تا حدی تاثیرگذار به نظر میرسند، اما نمیتوان کاملاً روی آنها حساب باز کرد.
وی ادامه داد: در مورد حماس، با توجه به تحولات پس از ۷ اکتبر، میتوان گفت که این گروه به آن میزان که افکار عمومی و برخی سیاستمداران پیشبینی میکردند متضرر نشده است. دلیل این موضوع آن است که اسرائیل و آمریکا به نوعی توافق کردهاند که غزه به منطقهای کاملاً ویران و غیرقابل سکونت تبدیل نشود و ساکنان آن مجبور به ترک این سرزمین نشوند. این موضوع نشاندهنده آن است که مقاومت فلسطینیان تا حدی موفق شده است امتیازاتی کسب کند و بخشی از جامعه جهانی به حق فلسطینیان برای زندگی در این منطقه به رسمیت شناخته است.بنابراین، ایدههایی که آمریکا و اسرائیل درباره آینده ساکنان غزه پس از حملات ۷ اکتبر مطرح کرده بودند، عملاً منتفی شده است که این خود یک موفقیت محسوب میشود. از سوی دیگر، حماس نیز باید در این زمینه انعطاف نشان دهد و احتمالاً لازم است که بیشتر به عنوان یک حزب سیاسی غیرنظامی فعالیت کند یا در طول دهه آینده، اگر شرایط پیش نرود، ممکن است تشکلهای جدیدی با عناوین دیگر شکل بگیرند و بحث مبارزه مسلحانه دوباره مطرح شود.
وی تصریح کرد: به اعتقاد من، حماس میتواند به احترام توجه و تلاش کشورهای عربی و جامعه بینالمللی، مدتی سلاحها را زمین بگذارد و اگر روند صلح پیشرفتی نداشت، تحت نام و عنوان دیگری مبارزه خود را از سر بگیرد. بنابراین، اگر این صلح پایدار باشد و روند آن به خوبی پیش رود، باید پذیرفت که حماس به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه خلع سلاح شده و فعالیتهایش به سمت سیاستمداری تبدیل شود، امری که اسرائیل و آمریکا نیز آن را در نظر دارند.در این صورت، باید بررسی کنیم که این اتفاق چه پیامدهایی برای منطقه و به ویژه ایران خواهد داشت. از یک سو، این روند میتواند به کاهش تنشها در خاورمیانه کمک کند. مسئله فلسطین، که سالها نقطه کانونی سیاست خارجی ایران بوده است، با ایجاد آرامش و آغاز روند صلح، میتواند بخشی از تنشهای خارجی ایران را کاهش دهد و پیامدهای مثبتی به همراه داشته باشد. تجربه نشان داده است که درگیریهای نظامی و واکنشهایی که در پی بحرانهای منطقهای رخ دادهاند، مانند حمایت ایران از گروههای مقاومت در لبنان و سوریه، تا حد زیادی متاثر از وضعیت بحرانی فلسطین بوده است. بنابراین، آرامش در این منطقه میتواند به کاهش تنشها در عرصه سیاست خارجی ایران منجر شود و زمینهساز توافقات جدید شود.
تقوی اصل ادامه داد: از سوی دیگر، این موضوع ممکن است تهدیدی نیز برای ایران باشد؛ زیرا در صورت اجرای توافق و خلع سلاح حماس، بازوی نظامی فلسطین که ایران نیز از آن حمایت میکرد، به طور موقت از فعالیتهای نظامی در فلسطین دور خواهد شد. در این صورت، اسرائیل با حمایت آمریکا میتواند انرژی و تمرکز خود را بر موضوعات دیگر، از جمله ایران، معطوف کند. این یک فرضیه است که سیاست خارجی اسرائیل و آمریکا پس از تحقق صلح پایدار در فلسطین، توجه بیشتری به موضوعاتی همچون ایران و پرونده هستهای خواهد داشت. در مجموع، این تحولات نشان میدهد که اگرچه صلح پایدار در فلسطین میتواند بخشی از تنشها را کاهش دهد، اما به تنهایی نمیتواند مشکلات اساسی سیاست خارجی ایران را حل کند و حتی میتواند به عنوان یک چالش جدید مطرح شود. نتیجه نهایی این موضوع به اهداف و برنامههایی بستگی دارد که اسرائیل و آمریکا در ادامه تحولات خاورمیانه دنبال میکنند و این مسئله تعیینکننده خواهد بود که آیا توافق غزه میتواند به آرامش گستردهتر در منطقه منجر شود یا خیر.
وی افزود: اینکه انرژیای که پیشتر در منطقه صرف میشد اکنون به سمت ایران و نیروهای نیابتی آن معطوف شود، موضوعی است که هنوز برای قضاوت زود است. بهتر است اجازه دهیم تحولات پیش برود و نتایج آن را مشاهده کنیم. در هر صورت، همچنان باید هوشیار و مراقب باشیم تا گرفتار اقدامات تاکتیکی و غافلگیرکننده نشویم و به گونهای عمل کنیم که از بروز تهدیدات احتمالی جلوگیری شود.











