شفقنا- محمد آقاسی، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه افکار عمومی در یادداشتی آورد: نپال کجاست؟ اولین سوالی است که وقتی خبرهای خیزش خیابانی در آن را میشنویم و میخوانیم، به ذهن میآید. جایی که کمتر شنیده شده، اما امروز، در فضای دیجیتال و در دنیای به هم متصل، هم شنیده شده و هم دیده میشود. از جهت موقعیت مکانی نپال کشوری محصور در خشکی در جنوب آسیا است که میان دو قدرت بزرگ، چین در شمال و هند در جنوب، قرار گرفته.
این کشور فاقد مرز دریایی است و سراسر آن را رشتهکوه هیمالیا دربر گرفته است. پایتخت نپال کاتماندو است که در درهای به همین نام جای دارد. نپال از نظر جغرافیایی یکی از مرتفعترین کشورهای جهان محسوب میشود و قله اورست، بلندترین نقطه زمین، در مرز آن با تبت چین قرار دارد. این موقعیت ویژه باعث شده نپال پل ارتباطی فرهنگی و ژئوپلیتیکی میان هند و چین باشد.
اما فارغ از وضعیت ویژه جغرافیایی، نپال برای مطالعه کنش جمعی و احساسات جمعی جذاب است زیرا ترکیبی از عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد که محیطی کمنظیر برای ظهور اعتراضات و پویاییهای جمعی ایجاد میکند. نخست، جمعیت جوان و متصل به شبکههای دیجیتال، که توانایی انتقال سریع احساسات و فراخوان به اقدام را دارد. بر اساس آمار بانک جهانی در سال 2024، بیش از 65% از جمعیت نپال زیر 35 سال سن دارند و نرخ نفوذ اینترنت به حدود 80% رسیده است.
دوم، نابرابریهای اقتصادی و فشارهای معیشتی، از جمله وابستگی گسترده به حوالههای کارگران مهاجر، زمینه حساسیت جمعی را آماده میکند. حوالهها در جهان منبع اصلی درآمد میلیونها خانوادهاند و سالانه صدها میلیارد دلار جابهجا میشود. کشورهایی مثل هند، فیلیپین، مصر و پاکستان بیشترین دریافتکنندهاند و اقتصادشان به شدت به این پولها وابسته است.
در بسیاری از کشورها حواله حتی از سرمایهگذاری خارجی و کمکهای بینالمللی بیشتر نقش دارد. حوالههای خارجی حدود 25درصد از تولید ناخالص داخلی نپال را تشکیل میدهند، اما در سال های 2024-2025 این جریان مالی به دلیل رکود اقتصادی در کشورهای مقصد مانند مالزی و قطر، با کاهش پانزده درصدی مواجه شد که بحران معیشتی را تشدید کرد. دولت نپال برای کنترل ارز، محدودیت و مالیات روی حوالهها گذاشت و کانالهای غیررسمی را بست. این تصمیم باعث شد خانوادههای کمدرآمد به سختی به پول کارگران مهاجر دسترسی پیدا کنند و همین نارضایتی گسترده و اعتراضهای خیابانی را در پی داشت.
سوم، ساختار سیاسی شکننده و فساد اداری موجب میشود کوچکترین جرقه اجتماعی به موجی گسترده تبدیل شود. شایان توجه است که نپال در شاخص ادراک فساد (CPI) سازمان شفافیت بینالملل در سال 2024، در رتبه 115 از 180 کشور قرار گرفت. علاوه بر این، موقعیت ژئوپلیتیکی نپال میان چین و هند، اهمیت منطقهای این کشور را افزایش میدهد و باعث میشود هر ناآرامی داخلی، بازتاب فراملیتی داشته باشد. نپال نمونه مناسبی برای تحلیل نحوه تبدیل احساسات پراکنده به کنشهای خیابانی، تعامل نسل جوان و شبکههای دیجیتال، و حتی تأثیر ساختارهای اقتصادی و سیاسی بر پویاییهای اجتماعی است. مطالعه این کشور به پژوهشگران کمک میکند مدلهای تعاملی احساس، معنا و کنش جمعی را بهتر درک کنند.
برانگیختگی احساسات جمعی، فرایندی اجتماعی است که معمولا از سه مؤلفه تشکیل میشود. ابتدا باید به محرک توجه داشت. مثلاً شکاف محسوس بین سبک زندگی نخبگان حکومتی و وضعیت زندگی اکثریت مردم نپال و به ویژه جوانان، عنصر دارای اهمیتی است. وضعیت اقتصادی نپال در سال ۲۰۲۴–۲۰۲۵ نشاندهنده کاهش مهاجرت کاری و نوسانات حوالهها و همزمان کاهش/تغییر در جریانهای درآمدی است؛ این عوامل فشارهای معیشتی را افزایش داده و زمینه حساسیتِ جمعی را آماده کردهاند. حتی اگر شاخصهای کلان (مثلاً نرخ تورم پایینتر در سال ۲۰۲۵) ظاهراً حکایت از ثبات کنند، توزیع منابع و دسترسی به فرصتها نامتوازن باقی مانده و همین «حس تبعیض» را تقویت کرده است. نظریه «محرومیت نسبی» تد رابرتگر، این فرایند را این گونه توضیح میدهد: زمانی که انتظارات مردم از آنچه باید داشته باشند، از آنچه در واقع دارند، پیشی میگیرد.
نشانهسازی نمادین، مولفه دوم است که معمولا در فضای آنلاین، به عنوان چپاول یا ولخرجی نخبگان حکومتی، منتشر شد. وایرال شدن ویدیوهای جشن عروسی پر زرق و برق فرزند یک مقام دولتی در هتلی پنج ستاره در کاتماندو، در مقابل تصاویر خانوادههایی که برای تأمین غذا تقلا میکردند، «قاب بیعدالتی» قدرتمندی بود.
پس شبکههای انتشار که در جهان دیجیتال، پلتفرمهای اجتماعی و گروههای همبسته هستند، مولفه قدرتمند سوم هستند. تبدیل احساس به کنش مستلزم «فراخوانهای معنادار»، «قاببندیهای جذاب» و «سازوکارهای سازماندهی» است که در نپال این سازوکار ترکیبی در اینستاگرام و تیکتاک دنبال شد. این فرآیند دقیقاً مطابق با چارچوب «کنش جمعی» نیل اسملسر است که در آن «هنجارهای بسیج» برای هدایت احساسات به سمت عمل ضروری هستند.
انتشار تصاویر سبک زندگی مرفه و محرومیتهای ملموسِ طبقات متوسط و پایین، احساس «بیعدالتی» و «خشم» را تشدید کرد. نمادهایی مانند پارلمان و هتلهای لوکس تبدیل به نقاط تمرکز خشم شدند و این نمادگرایی، انگیزشِ عاطفی را به اقدامِ نمادین (حمله به نمادها) تبدیل کرد. این حمله به نمادها، شکلی از «کنش نمایشی» بود که هدفش به رخ کشیدن قدرت مردم و بیاعتبار کردن نمادهای نظام حاکم بود.
اعتراضات سپتامبر 2025 نپال سه مطلب مهم را گوشزد مینماید. اول آنکه سرعت و دامنه تولید احساسات در اکوسیستمهای دیجیتالِ جوانمحور، بسیار بالاست. به ویژه که نسلهای میانسال و مسن، درک صحیحی از زندگی روزمره آنلاین ندارند. با این حال، این کلیگویی مطبوعاتی، نیاز به اصلاح دارد: تحقیقات میدانی نشان میدهد که اگرچه شکاف دیجیتالی بین نسلها وجود دارد، اما برخی از رهبران میانسال جنبش با استفاده از شبکههای اجتماعی سنتیتر مانند فیسبوک، نقش مهمی در هماهنگی ایفا کردند.
پس نسبت به همنشینی علل اقتصادی همانند نابرابری، اشتغال و وابستگی به حوالههای کارگران، با دلایل سیاسی مثل فساد و فقدان پاسخگویی نباید بیتوجه بود. در نهایت به نقش نمادهای احساسی و اهداف نمادین جوانان مثل پارلمان، هتلهای لوکس و زندگی خانوادههای نخبگان حکومتی، در متمرکز کردن خشم جمعی، باید توجه ویژه داشت.
در نهایت باید توجه داشت که فشار خیابانی و نمادین چنان بود که نخستوزیر مجبور به استعفا شد و بازیگران رسمی برای آرامسازی به گزینه دولت موقت با معرفی چهرهای غیرحزبی/قضایی، روی آوردند. این نشان میدهد که احساس جمعیِ بهخوبی متمرکز و سازماندهیشده میتواند به تغییرات نهادی سریع منجر شود.
با این وجود، این تنها یک پیروزی کوتاهمدت است. سؤال کلیدی این است که آیا این کنش جمعی میتواند به یک جنبش اجتماعی پایدار با ساختارهای رهبری شفاف، خواستههای مشخص و استراتژی برای مشارکت در فرآیندهای سیاسی بلندمدت تبدیل شود؟ یا صرفاً به یک «حادثه» در تاریخ سیاسی نپال مبدل خواهد شد؟ عدم پرداختن به شکافهای قومی و منطقهای عمیق در نپال، مانند تنش بین گروههای مادسی و پارباتی ، میتواند به راحتی هر ائتلاف اعتراضی یکپارچه را تضعیف کند.
* گروههای مادسی عمدتاً در دشتهای مرزی نپال و هند (ترای) زندگی میکنند و به دلیل نزدیکی فرهنگی با هند، سالها احساس تبعیض سیاسی و اقتصادی داشتهاند. گروههای پارباتی ساکنان مناطق کوهستانی و مرکزی نپالاند که در سیاست و اداره کشور نفوذ تاریخی بیشتری داشته و خود را «هسته ملت» میدانند.











