شفقناافغانستان- صبح یک روز عادی در دانشگاه کابل دانشجویی با پتلون و کت جین وارد کلاس میشود. ناگهان درب باز میشود. استادی با کلاه سفید و ریش بلند وارد میشود. نگاهش مستقیم به پاهای دانشجو میافتد. لحظهای سکوت، سپس جملهای که امروز معنای “آزادی” را در افغانستان تعریف میکند:
«این لباس متعلق به کفر است. دیگر نباید چنین چیزی بپوشی.»
به گزارش شفقناافغانستان؛ این صحنه نه یک اتفاق تصادفی نه یک رویارویی فردی است. این لحظهای از یک انقلاب فرهنگیِ برنامهریزیشده است. انقلابی که در آن دانشگاه، آخرین فضای نسبتاً آزاد جامعه، به میدانی برای تحمیل یک هویت تکبعدی تبدیل شده است. طالبان دیگر فقط به قدرت سیاسی قناعت نکردهاند. آنها در حال ساختن یک نسل جدید هستند، نسلی که هویت آن نه از طریق تحصیل، تفکر یا خلاقیت، بلکه از طریق اطاعت، پوشش و سکوت شکل میگیرد.

ممنوعیت «یخن قاق»: سیاست کنترل از لباس
وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان اخیراً دستور کتبی صادر کرده که پوشیدن «یخن قاق» و «کرتی با پتلون» در تمام دانشگاههای دولتی و خصوصی افغانستان ممنوع است. این دستور، که از طریق اساتید فرهنگی به دانشجویان ابلاغ شده، نقض آن را مشمول اخطار و سپس «برخورد جدی» میکند.
اما این محدودیت تنها درباره یک نوع لباس نیست. این یک نقطه ورود به کنترل کامل هویت ظاهری است. طالبان در حال تعریف دقیقی از «لباس افغانی» هستند: پیراهن تنبان، واسکت، کلاه سفید، ریش یک قبضه، موی سر نهآریش. هر انحرافی از این الگو، نه تنها مجازات انضباطی دارد، بلکه به عنوان «تقلید از غرب»، «کفر» یا «تضعیف ارزشهای اسلامی» تلقی میشود.
کنترل بدن، بازتعریف هویت مردان
برای دانشجویان پسر، این دستورات فقط درباره لباس نیست بلکه درباره کنترل بدن و هویت مردانگی است. طالبان در حال بازتعریف معنای «مرد افغان» هستند: مردی که نه تنها لباسش مشخص است، بلکه ریشش، مویش، راهش و حتی نگاهش زیر نظر ایدئولوژی حاکم قرار دارد.
یک دانشجوی دانشگاه کابل می گوید:
«وقتی با کت جین به دانشگاه رفتم، استاد فرهنگ جلوی همه گفت: ‘تو دیگر افغان نیستی.’»
این جمله نشان میدهد که طالبان در حال سرکوب گوناگونی فرهنگی هستند، گوناگونیای که سالها در شهرهای بزرگ افغانستان شکل گرفته بود.

انزوای کامل دختران: حذف زنان از فضای عمومی
اما اگر کنترل بر پسران سنگین است، بر دختران کاملاً ویرانگر بوده است. از دسامبر ۲۰۲۲، زمانی که طالبان دسترسی دختران به تحصیلات عالی را قطع کردند، بیش از ۱۰۰,۰۰۰ دانشجوی دختر از ادامه تحصیل محروم شدهاند. این محدودیت، با وجود فشارهای بینالمللی مداوم، همچنان معطل مانده است.
در مدارس، دختران موظف به پوشیدن حجاب کامل، مانتوی بلند و رنگهای تیره هستند. حضور آنها در پارکها، سالنهای ورزشی و زیبایی ممنوع است. دروسی مانند موسیقی، نقاشی و زبانهای خارجی از برنامه آموزشی حذف شدهاند. این سیاستها تنها محدودیت نیستند این یک برنامه سیستماتیک برای انزوا و ناپدید شدن زنان از فضای عمومی است.
هدف طالبان از این سیاست، فراتر از کنترل پوشش است: آنها در حال بازگرداندن زنان به نقشی محدود و خانگی هستند. زنانی که فقط در خانه و در نقش مادر و همسر حضور داشته باشند، نه به عنوان شهروند، دانشجو، یا فعال اجتماعی.

پیشینه ایدئولوژیک: بازگشت به گذشته
این رویکرد ریشه در دوره اول حکومت طالبان (۱۳۷۶–۱۳۸۰) دارد، جایی که دختران از مدارس دور شدند و مردان موظف به پوشیدن لنگی و تنبان بودند. اما امروز، این سیاست با ابزارهای پیچیدهتری اجرا میشود: وزارتخانههای رسمی، سیستم آموزشی دولتی، دستورات کتبی، بازرسیهای میدانی و شبکهای از اساتید فرهنگی که در دانشگاهها حضور دارند.
طالبان دیگر فقط با ترس حکومت نمیکنند آنها در حال ساخت یک نظام هویتی کامل هستند. نظامی که در آن، بدن، مو، لباس و رفتار، زیر نظر ایدئولوژی حاکم قرار میگیرد. دانشگاه، به عنوان آخرین فضای نسبتاً آزاد، امروز در خط مقدم این مبارزه قرار دارد.

مهندسی اجتماعی: ساخت “نسل طالبانی”
این فرآیند فقط درباره کنترل ظاهر نیست. این یک استراتژی بلندمدت برای مهندسی اجتماعی است. طالبان میخواهند نسلی بسازند که:
به جای تفکر نقادانه، از دستورات فرهنگی اطاعت کند، زنانش تنها در خانه حضور داشته باشند، آموزشش فقط به قرآن، فقه و زبان عربی محدود شود.
این آرمان طالبان از یک «جامعه اسلامی خالص» است. جامعهای بدون گوناگونی، بدون چالش و بدون فضای عمومی آزاد.

فرار نخبگان و انزوای فکری
پیامدهای این سیاستها عمیق و گسترده است. بیش از صد هزار دانشجو و هزاران استاد افغانستان را ترک کردهاند. جامعه آموزشی در حال فروپاشی است. بسیاری از دانشگاههای خصوصی، با وجود تمایل به مقاومت، تحت فشار شدید قرار گرفتهاند و مجبور به اجرای دستورات شدهاند.
این فرآیند، به انزوای فکری افغانستان دامن زده است. نه تنها دانشگاهها دیگر مرکز نوآوری نیستند، بلکه به ابزاری برای تحمیل ایدئولوژی تبدیل شدهاند.

مقاومت پنهان: آتشی که خاموش نمیشود
در مقابل، مقاومت پنهان در حال رشد است. دختران در کلاسهای مخفی و مدارس خانگی به تحصیل ادامه میدهند. جوانان در شبکههای اجتماعی، با پوشیدن لباسهای شهری و انتشار عکس، به صورت نمادین مقاومت میکنند. یک دختر دانشجو میگوید:
«هر شب، زیر نور چراغ، به دخترم درس میدهم. طالبان میتوانند مدرسه را ببندند، اما نمیتوانند ذهن ما را ببندند.»
این مقاومت، اگرچه نامرئی است، اما نشان میدهد که تسخیر ذهن جامعه به سادگی انجام نمیشود.

کنترل لباس، شروع کنترل فکر
ممنوعیت «یخن قاق» یا «پتلون» فقط یک دستور پوششی نیست. این یک ابزار سیاسی است. ابزاری برای نهادینهکردن کنترل ایدئولوژیک، برای تضعیف آموزش آزاد، و برای ایجاد آیندهای بدون زنان، بدون نوآوری، و بدون چالش.
اما در میان این تاریکی، نور مقاومت خاموش نشده است. زنی که در زیرزمین خانهاش به دخترش درس میدهد، پسری که با پتلون به دانشگاه میرود، دانشجویی که در شب، زیر نور چراغ مطالعه میکند آنها نشان میدهند که آزادی، حتی در تاریکترین شرایط، همچنان زنده است.











