امروز : سه‌شنبه 27آبانماه 1404 | ساعت : 16 : 41

آخرین اخبار

استاندار قم پایان مسئولیت خود را تکذیب کرد

شفقنا- استاندار قم، شایعات مربوط به پایان کار خود...

علی‌بابا با نسخه تازه «چیان‌وِن» وارد رقابت مستقیم با چت‌جی‌پی‌تی شد

شفقنا رسانه- شرکت علی‌بابا با انتشار نسخه‌های آزمایشی جدید...

ایلان ماسک: سازنده چت‌جی‌پی‌تی به دنبال سرقت اسرار تجاری گراک است

شفقنا رسانه- ایلان ماسک، مدیرعامل شرکت ایکس‌ای‌آی، شرکت اوپن‌ای‌آی...

هشدار گوگل درباره فروپاشی حباب هوش مصنوعی

شفقنا رسانه- ساندار پیچای، مدیرعامل آلفابت، با این هشدار...

بهشتی پور: شرایط برای بازدید بازرسان آژانس فراهم نیست

شفقنا- یک کارشناس ارشد روابط بین‌الملل، در تشریح پیش‌نویس...

عارف سند همکاری‌های اعضای شانگهای را امضا کرد

شفقنا- در پایان بیست و چهارمین نشست نخست‌وزیران کشورهای...

یک اقتصاددان: افق تورمی سال آینده روشن نیست

شفقنا- یک اقتصاددان با اشاره به ابلاغ بخشنامه بودجه...

ژنرال ارشد لهستان به مردم هشدار داد برای حمله آماده باشند

شفقنا - ژنرال ویسلاو کوکولا، رئیس ستاد کل ارتش...

فروش وسایل جانبی در کتابفروشی‌های ایران؛یک تهدید یا فرصت؟

شفقنا- تبدیل‌شدن کتابفروشی‌ها به فروشگاه‌های چندمنظوره در ایران، بحث...

پنج عضو هیات علمی دانشگاه آزاد به مرتبه استادی ارتقا یافتند

شفقنا- پنج عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با موافقت...

کشف جدید: داروی فشار خون قدیمی ممکن است از سرعت رشد سرطان بکاهد

شفقنا- دانشمندان در مطالعه‌ای تازه کشف کرده‌اند که داروی...

دستیار رییس جمهور: کشور نیازمند «سواد تغییر» است

شفقنا- دستیار اجتماعی رییس جمهور با بیان اینکه امروز علاوه...

نشست روسای نمایندگی‌های ایران در کشورهای ساحلی خزر با عراقچی

شفقنا- نشست روسای نمایندگی‌های ایران در کشورهای ساحلی دریای...

آلمان در ۹ ماه نخست سال ۲۰۲۵ شاهد ثبت ۹۳۰ جرم ضد مسلمانان

شفقنا- گزارش تازه دولت آلمان نشان می‌دهد که طی...

از رسانه ها/ اشتباه محاسباتي مهاجم

شفقنا- یک تحلیلگر نوشت: با فرض اينكه هدف‎گذاري و تصميم‌گيري مهاجم در استفاده از قدرت نظامي براي تامين اهداف سياسي، در ساحت نظر و با محاسبات عقلاني و برقراري نسبت ميان ابزار جنگ با اهداف و منابع و با پذيرش ريسك پيروزي صورت مي‎گيرد، بنابراين منطق عقلاني جنگ، تابع محاسبه مهاجم از قدرت و موقعيت خود و متقابلا از موقعيت ضعيف و آسيب‌پذير كشور هدف، شكل مي‌گيرد. در واقع محاسبات مهاجم حاصل ادراك از موقعيت و تفسير آن براي «تغيير در موقعيت»، براساس مبالغه درباره قدرت خود و آسيب‌پذيري طرف مقابل بنا شده است.

محمد درودیان در اعتماد نوشت: با اين توضيح، جنگ در ساحت عمل، بر پايه جنگ در ساحت انديشه و ذهن شكل مي‎گيرد، به همين دليل بازدارندگي به معناي تاثيرگذاري بر نظام ادراكي-‌رفتاري دشمن، با استفاده از همه مولفه‌هاي قدرت، مي‌تواند مانع از تحميل هزينه جنگ با آشكار شدن اشتباه محاسباتي شود. براساس اين مقدمه، تجربه حمله نظامي به ايران در شهريور 59 از سوي عراق و حمله رژيم صهيونيستي در خرداد 1404، اين پرسش را به وجود آورده است كه: تصميم‌گيري براي حمله، با فرض محاسباتي از ايران ضعيف صورت گرفته يا ايران قوي؟ طبق مستندات موجود، در هر دو جنگ روايت غالب و متقاعدكننده براي تصميم‌گيري و حمله، تابع نظريه «ايران ضعيف» بود. در سال 59 تصوّر مي‌شد قدرت دفاعي ايران بر اثر تغيير نظام سياسي و بحران‌هاي امنيتي و گسست راهبردي از امريكا و غرب، دچار فروپاشي شده است. چنان‌كه در سال 1404 تصوّر مي‌شد پس از تحولات اجتماعي ايران در 1401 و تحولات نظامي در منطقه پس از 7 اكتبر (15 مهر 1402)، ج.ا.ايران ثبات سياسي در داخل و قدرت بازدارندگي خود را در منطقه، از دست داده است. وجه مشترك مهاجمان در دو جنگ، استفاده از قدرت نظامي براي تامين اهداف سياسي و براندازي نظام، به صورت مستقيم يا به عنوان پيامدهاي تحميل شكست نظامي بر ايران، پيش‌بيني شده بود.

نظر به اينكه معيار پيروزي يا شكست در جنگ، با شاخص نتيجه‎گيري براساس اهداف مهاجم موردسنجش قرار مي‎گيرد، فارغ از آسيب به زيرساخت‎هاي هسته‎اي- ‌دفاعي ايران كه بيانگر شاخص قدرت ايران است، طبق ارزيابي‌هاي موجود، حمله نظامي اسراييل و امريكا بيشتر تاثير «انهدام تاخيري» داشته و قابل احيا و بازسازي مي‌باشد. در هر دو جنگ، مهاجمين نه تنها در اقدام براي تغيير نظام سياسي در ايران شكست خورده‎اند، بلكه اقدام آنها زمينه‌ ساز «انسجام اجتماعي» و «فاصله‎گذاري» از متجاوز خارجي و متحد داخلي آن، شده است. مهم‌تر آنكه شرايط و بستر بازتوليد قدرت دفاعي و گذار از وضعيت بي‌ثبات سياسي و تبديل آسيب‌پذيري دفاعي، به ثبات سياسي و ايجاد قدرت دفاعي را فراهم كرده است. ملاحظه ياد شده نشان مي‌دهد مهاجمين در محاسبات خود براي هدف‌گذاري، تصميم‌گيري و اقدام، دچار شكست راهبردي شده‌اند، زيرا هزينه مسووليت تجاوز را از نظر حقوقي-تاريخي، در حافظه تاريخي يك ملت ثبت كرده‎اند و زمينه چرخش‎هاي بنيادين ذهني و عيني براي بازتوليد قدرت در ج.ا.ايران را فراهم كرده‎اند كه مهاجمين با نگراني از آن، هزينه جنگ را در مقايسه با توافق سياسي پذيرفته‌اند. با اين توضيح، پرسش اساسي اين است كه آيا استناد مهاجمين به نظريه «ايران ضعيف» براي حمله، با هدف استفاده ابزاري و توجيهي براي حمله نظامي بوده است يا در حقيقت به اين نظريه باور داشته و به آن عمل كرده‌اند؟

تفاوت مساله در اين است كه وقتي نتيجه حمله با محاسبات مهاجم همخواني ندارد، اين احتمال در درجه نخست تقويت مي‎شود كه مهاجم در ارزيابي خود اشتباه كرده است و اگر نظريه ايران قوي را باور كرده بود، هزينه جنگ را نمي‌پذيرفت و از حمله خودداري مي‌كرد. ابعاد پيچيده‌تر مساله اين است كه تصميم‌گيري براي حمله، هر چند با توجيه ايران ضعيف صورت مي‎گيرد، ولي اساسا با فرض نگراني از قدرت ايران، با استفاده از فرصت، انجام مي‎شود، اما از بيان آن به اين دليل خودداري مي‌شود كه طرح نظريه ايران قوي، مانع از حمله خواهد شد و فرصت مورد‌نظر از دست خواهد رفت، به همين دليل طرح نظريه ايران ضعيف، با هدف خودداري از به‌رسميت شناختن قدرت ايران، از طريق توافق سياسي است و براي متقاعدسازي به حمله مورداستفاده قرار مي‌گيرد.

از نظر تاريخي-‌راهبردي وقتي مبناي تصميم‌گيري و حمله در سال 1359 و 1404 با استفاده از نظريه ايران ضعيف صورت گرفته اما با نتيجه موردنظر انطباق نداشته، دو احتمال در اين زمينه وجود دارد؛ احتمال اول اين است كه مساله اصلي مهاجمين ايران قوي است، ولي براي توجيه حمله و خودداري از دادن امتياز و به رسميت شناختن اين قدرت، از نظريه ايران ضعيف براي استفاده از فرصت بهره‌برداري مي‌شود.

احتمال دوم اين است كه وجود شاخص‌هاي آسيب‌پذيري و ناتواني از نمايش قدرت بازدارندگي، موجب اطمينان مهاجم از ضعف ايران و استفاده از فرصت، براي حمله شده است. با فرض تاثيرگذاري احتمالات دوگانه كه به دليل شواهد و قرائن متفاوت، سنجش‌پذيري آن، بسيار دشوار و مناقشه‌آميز مي‌باشد، دستيابي به بازدارندگي از جنگ، فارغ از هر ملاحظه‌اي، نيازمند جلوگيري از اشتباه محاسباتي مهاجم است. در غير اين صورت تغيير در محاسبه دشمن، با هزينه جنگ همراه خواهد شد. چنان‌كه در ميانه «جنگ ناتمام» و وضعيت «آتش‌‌بس شكننده» تاكيد بر «تغيير پارادايميك» با استناد به علت وقوع جنگ يا بهره‌برداري از تاثير رفتار مردم در شكست هدف سياسي مهاجم، مي‌تواند موجب اشتباه محاسباتي مهاجم و مانع از گذار از وضعيت كنوني به وضعيت باثبات شود.

چنان‌كه از نظر تاريخي ادامه استقرار ارتش عراق در مناطق اشغالي، با وجود شكست ارتش عراق در تامين اهداف از حمله به ايران، به اين دليل صورت گرفت كه عراق با مشاهده مناقشات سياسي و درگيري‌هاي نظامي در داخل كشور، به نتيجه رسيد آنچه را كه براي تامين آن از نظر نظامي ناتوان بود، مي‎تواند با گذشت زمان به روش ديگري تامين كند. به همين دليل ارتش عراق به جاي پذيرش شكست نظامي و عقب‌نشيني به مرزهاي بين‌المللي، در مناطق اشغالي، با اميد به تغيير سياسي در ايران، مستقر شد.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید