به گزارش شفقناافغانستان؛ در پی تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران، گزارشهایی از سوی رسانه ها و برخی مقامات ایران منتشر و اعلام شد که گروهی از مهاجران افغان در فعالیتهای جاسوسی برای اسرائیل نقش داشتهاند، و سپس موجی از اخراج مهاجران افغان شکل گرفت. حال آنکه این موضوع نمی تواند مشمول طیف وسیعی از مهاجران افغان بوده و نباید زمینه را برای تعمیم این اتهام به تمام مهاجران یا به کل مردم افغانستان فراهم کند.
این نوع مقصرسازی، که با استقبال بخشی از جامعه و فضای مجازی نیز همراه بوده است، شرایط جدیدی را برای افغان های مقیم ایران فراهم آورده است. در حالی که مردم ایران و افغانستان سالیان سال است در کنار هم زندگی کردهاند، در جنگها کنار هم ایستادهاند و حتی در مبارزه با تروریسم مشترک عمل کردهاند، امروزه فضایی از بیاعتمادی و تنش به دلیل اخراج های گسترده در میانشان دامن زده شده است. روشن است که این موج اتهام های فراگیر و اخراجهای گسترده، نه تنها ریشه مشکلات را حل نمیکند، بلکه بار دیگر بسیاری از مهاجران که هیچ نسبتی با این اتهامات نداشته اند را به گروهی محروم و گمنام تبدیل میکند که هیچ گناهی جز اینکه در جستوجوی زندگی بهتری هستند ندارند.
این موج شدید از اخراج مهاجران افغانستانی از خاک ایران، بار دیگر موضوع حقوق انسانی و وضعیت مهاجران را نیز به کانون توجه جامعه بینالمللی و داخلی کشانده است. بر اساس گزارشهای منتشرشده از سوی مقامات افغانستان، تنها در هفت روز گذشته هزاران مهاجر افغانستانی از طریق مرزهای غربی این کشور، به ویژه گذرگاه اسلامقلعه، به افغانستان بازگردانده شدهاند. این رقم، بزرگترین موج بازگشت اجباری مهاجران از زمان بازگشت طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱ است و نشانهای از تشدید سیاستهای اخراج است.
طبق برخی گزارش ها، در اردوگاههای موقت شرایط سختی برای مهاجران فراهم شده است. صدها نفر در صفوف طولانی و مواجه با کمبود غذا، آب و خدمات بهداشتی، روزهایی بسیار دشوار را سپری میکنند. شاهدان عینی از کمبود شدید لوازم بهداشت عمومی و سرویس های بهداشتی نیز در اردوگاه ها خبر داده اند. این وضعیت در میان زنان، کودکان و افراد مسن، نگرانیهای شدیدی از لحاظ بهداشت عمومی و سلامتی ایجاد کرده است.
شاهدان عینی که در این اردوگاهها بازداشت بودهاند و بعد از مدتی به افغانستان بازگردانده شدهاند، از رفتارهای بد و ناهنجار و تحقیر آمیز نیز گزارش دادهاند. این نوع رفتارها در کنار تصاویر و ویدیوهایی که در فضای مجازی منتشر شده، نشان میدهد که موجی از مهاجرستیزی در حال گسترش است که نه تنها در مطبوعات و شبکههای اجتماعی دیده میشود، بلکه در رفتار عمومی بخش هایی از مردم نیز ظاهر شده است. این تحولات روابط فرهنگی و انسانی میان مردم ایران و افغانستان را تحت تأثیر قرار داده و موجبات فضایی از بیاعتمادی و تنش را فراهم ساخته است.
در میان دو مرز، مهاجران افغانستانی تنها به عنوان آوارگان اقتصادی دیده نمیشوند، بلکه در تاریخ معاصر، نقششان در دفاع از ایران و مقابله با تهدیدات مشترک نیز قابل توجه است. در طول جنگ دفاع مقدس ، تعداد بزرگی از افغانستانیهای ساکن ایران و حتی شهروندان افغانستانی که در خاک ایران زندگی میکردند، در کنار مردم ایران جنگیدند، مجروح شدند و برخی نیز در خط مقدم دفاع از مرزهای ایران به شهادت رسیدند. این یادآوری ضروری است که رابطه دو ملت فقط به مقوله مهاجرت و اشتغال محدود نیست، بلکه در سختترین لحظات تاریخ معاصر ایران، مردم افغانستان نیز در کنار مردم ایران ایستاده بودند.
همچنین در دهه اخیر، دفاع از مقدسات اسلامی و مقابله با گروههای تکفیری مانند داعش، زمینه دیگری از همراهی دو ملت بود. صدها افغانستانی شیعه(فاطمیون) در کنار نیروهای نظامی و مذهبی ایران در سوریه و عراق شرکت کردند و در کنار مدافعان حرم، در مبارزه با تروریسم بینالمللی سربازی کردند . این نوع تعامل، نشان میدهد که رابطه دو ملت فراتر از سیاست و اقتصاد است و در عمق هویت فرهنگی، مذهبی و انسانی دو کشور ریشه دارد.
روابط خانوادگی و فرهنگی: زنجیره ناگسستنی دو ملت
اما در کنار تمام این تنشها، باید به این واقعیت هم توجه کرد که مردم دو کشور در سطح عمیق خانوادگی و اجتماعی، رابطهای بسیار نزدیک و صمیمی دارند . بسیاری از خانوادههای ایرانی در اقصی نقاط ایران، همسر، داماد، دختر، دایی، عمو یا شریک کسب و کار افغانستانی دارند . ازدواجهای متقابل ایرانی-افغانستانی در شهرهایی مثل مشهد، تهران، اصفهان و رفسنجان، چشمگیر است و صدها هزار خانواده مشترک در دو کشور وجود دارد که این رابطه را از طریق خون و خویشاوندی تقویت کردهاند.
این اشتراکات فرهنگی و اجتماعی، ناقصترین تصور ما از روابط دو ملت را اصلاح میکند. وقتی صحبت از مهاجران افغانستانی میشود، باید دید که بسیاری از آنها در خاک ایران متولد شدهاند، فارسی صحبت میکنند، مدرسه رفتهاند و در واقع به نوعی «ایرانی» هستند. اما به دلیل برخی بسیاستهای سیاسی و اداری، همواره در معرض اخراج قرار دارند. در مقابل، مردم ایران هم بارها در زمانهای سخت برای مهاجران افغانستانی همسایه، دوست و حتی عضو خانواده بودهاند.
این رابطه صمیمی، در رفتارهای روزمره هم دیده میشود. معلمی که از دانشآموز افغانستانیاش دفاع میکند، همسایهای که یک خانواده افغانستانی را در منزل خود پناه میدهد، یا یک کارفرمای ایرانی که به یک مهاجر افغانستانی حق استخدام، حقوق و احترام میدهد. همه اینها گواهی بر این است که روابط مردم دو کشور، فراتر از سیاست و مرز است .
جریانهای نفرت آفرین: سودجویان از تنش و تفرقه
در میان تمام این تحولات، باید دقت کرد که برخی افراد و جریانهای سودجو در داخل و خارج از کشور، از این شرایط برای تشویش اذهان عمومی و ایجاد تنش بیشتر میان مردم ایران و افغانستان استفاده میکنند. این افراد با منتشر کردن مطالب نژادپرستانه، توهینآمیز و تحریک کننده در شبکههای اجتماعی و گاه در فضای عمومی، سعی دارند مردم را نسبت به یکدیگر بیاعتماد کنند و فضایی را رقم بزنند که در آن همسایه، دوست و همسایه دیگری جز «دشمن» نبیند.
این نوع محتوا اغلب فاقد حقیقت کامل است و چه بسا با هدف تضعیف بنیانهای انسانی و فرهنگی میان دو ملت طراحی شده است. این جریانها، اغلب از ضعف احساسی مردم در مواقع بحران سوءاستفاده میکنند و سعی دارند روابط عمیق و تاریخی دو ملت را از بین ببرند.
مردم ایران و افغانستان باید بدانند که نفرتی که امروز گروه هایی علیه دو ملت ایجاد می کنند، از اهداف درستی تبعیت نمی کند . این افراد و جریانها نه به دنبال حل مشکلات اقتصادی، نه به حقوق مهاجران، نه به ثبات منطقه بلکه فقط به دنبال ایجاد اختلاف و نابودی همبستگی تاریخی دو ملت هستند. بنابراین، مهم است که هیچکس این مطالب را بدون بررسی باور نکند، در مقابل این افراد سکوت نکند و به جای تکثیر محتواهای نفرتانگیز، به دنبال راهکارهای همراهی و همدلی باشد.
مهاجران افغانستانی و ادعاهای “جاسوسی برای رژیم صهیونیستی“
در میان تمام این تحولات، یکی از مسائل نگرانکننده دیگر، انتشار ادعاهایی است که مهاجران افغانستانی را «جاسوس رژیم صهیونیستی» یا «عاملان امنیتی» معرفی میکند. این ادعاها، در فضای مجازی و برخی رسانههای غیررسمی ایران گسترش یافته است و گویی هدفشان تقویت روحیه نفرت عمومی نسبت به مهاجران افغانستانی است.
ممکن است برخی از نظامیان افغان که در این سه سال اخیر وارد ایران شدهاند، به دلیل همکاری با آمریکا و انگلیس در زمانهای گذشته، برای وعده دریافت اقامت از کشورهای خارجی و یا پول برای کار جاسوسی اجیر اسرائیل و آمریکا شده باشند، که این موضوع توسط برخی مقامات جمهوری اسلامی ایران تأیید شده است و همچنین افرادی از ملیتهای مختلف نیز در این جاسوسی نقش داشتهاند. اما سوابق دو ملت ایران و افغانستان نشان میدهد که این موارد قابل تعمیم به دو ملت نیست و نمیتواند خدشهای در رابطه عمیق دو ملت وارد کند. حساب کسانی که توطئه کردند و با تجاوز رژیم اسرائیل و آمریکا همراهی داشته اند مشخص است، اما این موضوع به پای همه ملت و مردم افغانستان نباید نوشته شود.
مهاجران افغانستانی، بیشترین گروه آسیبپذیر در جامعه هستند و بیشتر در حوزههایی مانند کشاورزی، ساختمانسازی و خدمات عمومی مشغول به کارند. دنبال کردن و پیگیری این مسائل و تعمیم دادن آن به کل مهاجران افغانستانی بیشتر شبیه یک استراتژی تبلیغاتی و تفرقهانداز است تا یک واقعیت قابل اثبات.
این موضوع هم باید جدیگرفته شود؛ چرا که در شرایطی که مردم ایران و افغانستان در معرض فشارهای اقتصادی و اجتماعی هستند، این نوع محتوا میتواند فضایی از ناامنی روانی و اجتماعی ایجاد کند. این در حالی است که ایران و افغانستان، دو کشوری هستند که در برابر اسرائیل و آمریکا همدیدگاه بودهاند و هستند، و نباید اجازه داد که یک رژیم غاصب و دشمن منطقهای، با ایجاد تنش میان دو ملت، از آن سوءاستفاده کند .
بنابراین، هرگونه ادعا و مطلبی که مهاجران افغانستانی را بی استثنا «جاسوس» یا «عامل» معرفی کند، باید با شک و تحقیق دیده و بررسی شود.
شرایط افغانستان و فراخوانی به مهربانی
مهاجران غیرقانونی نیز در ایران باید در چارچوب قوانین مدیریت شوند، اما این برخورد باید در کنار رعایت مقررات، دارای توجه به کرامت انسانی و عاطفه اسلامی باشد. مهاجران، حتی کسانی که بدون مدارک قانونی در کشور حضور دارند، افرادی هستند که شرایط سخت زندگی را پشت سر گذاشتهاند و نیازمند تعاملی مسئولانه و انسانی هستند.
با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در افغانستان، بازگشت اجباری صدها هزار مهاجر در این شرایط بحرانی، خود بار دیگر بحرانی انسانی را رقم میزند . افغانستان امروز با کمبود شدید خدمات عمومی، ناامنی، فقر گسترده و نبود فرصتهای شغلی روبرو است. بسیاری از مهاجرانی که اخیراً اخراج شدهاند، بدون داشتن سرپناه، درآمد یا هویت ثابت به افغانستان بازگشتهاند و حالا با چالشهای چندگانه زندگی در محیطی بیپناه و بیکمک مواجه هستند .
این موضوع نشان میدهد که اخراج گسترده مهاجران بدون برنامهریزی مناسب و بدون هماهنگی با مقامات افغانستان، تنها به تشدید فقر و ناامنی در هر دو طرف مرز منجر میشود . بنابراین، نیاز فوری به تعاملی انسانی و مسئولانه میان دو کشور وجود دارد . این درخواست نه فقط از نظر حقوق بشری ضروری است، بلکه از منظر امنیتی و انسانی و اسلامی هم لازم و منطقی است.
شرایط جنگ تحمیلی اسرائیل و آمریکا و موقعیت حساسی که ایران از نظر امنیتی و اجتماعی در آن به سر می برد باید از جانب همه از جمله مهاجران افغان به خوبی درک شود. در این حال انتظار می رود دولت ایران نیز حساب مجرمان و متهمان را از اکثریت مهاجران افغان جدا کند و در سیاستهای اخراج گسترده مهاجران حتی غیرقانونی افغانستانی تجدید نظر نماید و با مهاجران با مهربانی و عطوفت بیشتری رفتار کند و با همکاری حکومت افغانستان شرایطی را پدید آورد که آسیب کمتری به این دسته از مهاجران وارد شود. این امر نه تنها نشاندهنده ارزشهای اسلامی و انسانی، بلکه در درازمدت میتواند راه حلی پایدارتر برای مدیریت مهاجرت باشد .
پیشنهاد می شود، در این خصوص، دولتهای ایران و افغانستان گفتوگوهایی عمیق و سازنده ای را فورا بر قرار کنند. این تعامل نه تنها به ثبات منطقهای کمک میکند، بلکه در حفظ روابط تاریخی و فرهنگی دو ملت نقش کلیدی دارد .