شفقنا- محمد آقاسی، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه افکارعمومی در یادداشتی نوشت: «شبکهسازی شیعی» تلاشی است برای تحلیل نوع خاصی از ارتباطات انسانی در تاریخ اسلام، با تمرکز بر پیوندهای اجتماعی یاران امام حسین علیهالسلام. این نوشتار میکوشد درسهایی از آن شبکه برای جهان درهمتنیده امروز بگیرد؛ جهانی که در آن، ایمان، وفاداری و عقلانیت همچنان عناصر حیاتی در ارتباطات انسانیاند.
انسان پیش از دنیای دیجیتال نیز در شبکههای اجتماعی سنتی، مانند خانواده، قبیله، بازارها و جوامع محلی، که انسانها را به هم متصل میکرده، به صورت شبکهای زندگی میکرده است. این شبکهها از طریق ارتباطات رو در رو، داستانسرایی، تجارت و آیینهای جمعی شکل میگرفتند.
انسان شبکهای در این دوران با تبادل دانش، فرهنگ و منابع در جوامع خود، بخشی از یک نظام بههمپیوسته بود. همکاری در شکار، کشاورزی یا ساخت سرپناه، نمونههایی از این شبکهسازی بودند. این تعاملات، هویت جمعی و وابستگی متقابل را تقویت میکردند. اگرچه ابزارها ساده بودند، اما انسان همواره در شبکههای اجتماعی و فرهنگی خود زیست میکرد و این ارتباطات، بقای او را تضمین میکرد.
اما در دوران جدید این مفهوم ابعاد گستردهتری پیدا کرده است. هرچند، جهان شبکهای امروز نیز از درون انسان ساطع شده است. انسانی که هم به گذشته، و هم به سایر ابعاد وجودی این جهان پیوند دارد. شبکهای شدن انسان در حال حاضر، به معنای پیوند عمیق افراد با فناوریهای دیجیتال و شبکههای ارتباطی است.
انسان شبکهای، فردی است که هویت، رفتار و تعاملاتش در بستر شبکههای اجتماعی، اینترنت و پلتفرمهای دیجیتال شکل میگیرد. این پدیده با گسترش فناوریهای هوشمند، ارتباطات آنی و دادههای عظیم، زندگی روزمره را متحول کرده است. انسان شبکهای از طریق اشتراکگذاری اطلاعات، همکاریهای آنلاین و تعاملات مجازی، بخشی از یک اکوسیستم دیجیتال جهانی است.
این وضعیت فرصتهایی مانند دسترسی سریع به دانش و ارتباطات گسترده را فراهم میکند، اما چالشهایی نظیر وابستگی به فناوری، نقض حریم خصوصی و تأثیرات روانی را نیز به همراه دارد. شبکهای شدن، انسان را به موجودی همیشه متصل تبدیل کرده است. اما شبکهای شدن در این نوشتار، هرچند برگرفته از این مفهوم است، اما تلاش شده بسیار وسیعتر به درازنای تاریخ و عمیقتر به فراخناکی عقلانی، به آن نگریسته شود. پس شبکهسازی و انسان شبکهای در اینجا به معنای شبکههای وسیع انسانی است.
علامه محمدتقی جعفری، فیلسوف اسلامی معاصر، انسان را موجودی شبکهای میداند که در پنج نوع ارتباط بنیادین تعریف میشود. این ارتباطات شامل:
۱) ارتباط انسان با خویشتن، که به خودشناسی و درک حقیقت روح و جسم منجر میشود و اساس رشد معنوی است؛
۲) ارتباط انسان با خدا، که از طریق فطرت و پرستش حقیقت مطلق، انسان را به کمال متصل میکند؛
۳) ارتباط انسان با جهان هستی، که با شناخت و تعامل با طبیعت و قوانین آن، جایگاه انسان را در نظام خلقت مشخص میکند؛
4) ارتباط انسان با همنوع، که از طریق تعاون، اخلاق و روابط اجتماعی، حیات معقول را تقویت میکند؛ و
۵) ارتباط انسان با آینده و هدف غایی، که با هدفگذاری متعالی و حرکت به سوی حیات معقول، معنای زندگی را شکل میدهد.
علامه جعفری در آثارش، مانند «انسان در افق نهجالبلاغه»، استدلال میکند که این پنج ارتباط در نهجالبلاغه بهصورت نظاممند مطرح شده و انسان تنها با هماهنگی میان آنها به کمال میرسد. اختلال در هر یک از این ارتباطات، مانند قطع عضوی از پیکر، انسانیت را ناقص میکند. این دیدگاه، انسان را موجودی پویا و متصل به کل هستی معرفی میکند.
سید مجتبی حسینی در کتاب «شکوفایی شخصیت» با الهام از دیدگاه علامه جعفری و نهجالبلاغه، انسان را موجودی شبکهای میداند که در پنج نوع ارتباط بنیادین تعریف میشود: ارتباط با خویشتن، خدا، جهان هستی، همنوع و هدف غایی. او تأکید میکند که شکوفایی شخصیت تنها با تعادل و تقویت این ارتباطات ممکن است. خودشناسی، ارتباط عمیق با خدا، درک نظام خلقت، روابط اخلاقی با دیگران و هدفگذاری متعالی، انسان را به کمال میرساند. حسینی با استناد به نهجالبلاغه، این ارتباطات را نقشهای برای حیات معقول و شکوفایی وجودی معرفی میکند که ریشه در فطرت و حکمت الهی دارد.با چنین نگرهای، زندگی حضرات ائمه معصومین صلواتالله علیهم اجمعین را میتوان بازخوانی نمود و از آن درسهایی برای زندگی امروز دریافت کرد.











