شفقنا رسانه-در تقویم جهانی ۱۷ می روز مخابرات و ارتباطات دوربرد است. روزی که شاید بسیاری به جنبه های تکنولوژی و فناورانه ارتباطات توجه کنند و از متن اصلی ارتباطات غافل شوند. اینکه در جامعه ما تا چه حد گفتگوهای آزاد، شفافیت، رسانه های آزاد، بهرسمیتشناختن حق دانستن برای همگان و امنیت ارتباطی در زیر سایه ارتباطات تعریف شده، موضوعی است که شفقنا رسانه در گفتگو با متخصصان حوزه ارتباطات به بررسی آن پرداخته است. فاطمه نوری راد، دکترای علوم ارتباطات و پژوهشگر حوزه ارتباطات می گوید: روز جهانی ارتباطات باید یک بستر و فرصتی باشد. نه اینکه تنها برای پیشرفت های فناورانه جشن بگیریم بلکه باید فرصتی برای باز اندیشی درکیفیت ارتباطات انسانی، اجتماعی و نهادی باشد. طبق آموخته هایمان در دانشگاه همواه تاکید شده که توسعه پایدار، عدالت اجتماعی و مشارکت، بدون تحقق ارتباطات سالم، آزاد و شفاف امکانپذیر نخواهد بود. امیدوارم که ما و همه دانش آموختگان ارتباطات بتوانیم نقشی اگرچه اندک برای تغییر ساختارهایی داشته باشیم که منجر به کاهش عمق ارتباطات می شوند و انحصار اطلاعات را گسترش می دهند.
در ادامه مصاحبه شفقنا رسانه را با دکتر فاطمه نوری راد، دکترای علوم ارتباطات و پژوهشگر حوزه ارتباطات بخوانید:
در روز جهانی ارتباطات، اغلب توجهها معطوف به پیشرفتهای فنی در حوزه مخابرات، فناوریهای نوین ارتباطی و توسعه زیرساختها است. آیا ارتباطات را تنها در چارچوب ابزارها و تکنولوژیها و پدیدهای فنی باید فهمید؟
در روز جهانی ارتباطات، اغلب تمرکز افکار عمومی و مسئولان بر پیشرفتهای فنی در حوزه مخابرات، زیرساختها، اینترنت پرسرعت، ابزارهای نوین ارتباطی و موارد مشابه است. البته این دستاوردها نقش بسیار مهمی در بهبود کیفیت زندگی بشر ایفا میکنند؛ اما باید توجه داشت که ارتباطات تنها یک پدیده فنی و تکنولوژیکی نیست. به عبارت دیگر، لازم است نگاهی عمیقتر و فراگیرتر به مفهوم ارتباطات داشته باشیم. باید از سطح ابزارهای فناوری فراتر رفته و به جوهره ارتباطات به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی نگریست. ارتباطات بیش از آنکه محدود به سیم، کابل و امواج مربوطه باشد، مفهومی است که با اعتماد، قدرت و گفتوگو پیوند خورده است.
ابزارها نقش مهمی در تسهیل و تسریع ارتباطات دارند؛ اما بخش کوچکی از این فراگرد ارتباطات را تشکیل میدهند. در واقع، ارتباطات یک پدیده انسانی، اجتماعی و فرهنگی است که ابزارها صرفاً واسطههایی هستند برای انتقال پیامها. آنچه در فرآیند ارتباط برای ما اهمیت دارد، بیش از انتقال پیامها، مفهوم و معنای آن است. معنا، محتوا و … در بسترهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، روانی و تجربه زیسته ما شکل میگیرد.
فهم ارتباطات صرفاً به عنوان یک پدیده فنی یا ابزاری نوعی نگاه تقلیلگرایانه است که باید توسط محققان حوزه ارتباطات مورد مقابله قرار گیرد؛ زیرا ابعاد انسانی و اجتماعی این پدیده اهمیت فراوان دارد و تأثیر مستقیمی بر جامعه میگذارد.
به نظر شما این گزاره که ارتباط، یک رابطهی اجتماعی و فرهنگی است که در بستر قدرت، اعتماد، گفتوگو و شفافیت شکل میگیرد، تا چه حد در جامعه ما شکل گرفته است؟
همانطور که اشاره کردم بخش مهم ارتباطات معنا است و معنا هم در بستر زندگی ساخته می شود و مجموعه ای از بحثهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، تجربه زیسته، باورهای دینی و… را شامل می شود. این دقیقاً همان نقطه ای است که ارتباطات از سطح فناوری به عمق فرهنگ، سیاست و جامعه می رود. اما آیا در تفکر جامعه شاهد این مسئله هستیم؟
این درکِ آرمانگرایانه ای از ارتباطات است که بگوییم، یک رابطهی اجتماعی و فرهنگی در بستر قدرت، اعتماد، گفتوگو و شفافیت شکل میگیرد چراکه در جامعه ما چنین گزاره ای محقق نشده و تحقق آن هم با چالش های جدی مواجه می شود. ارتباطات در خیلی از سطوح ارتباطات کلان، خرد و میانی، ارتباطات بین نسلی، ارتباط دولت و ملت، ارتباط اقوام و حتی ارتباط بین خانواده و نهادهای مختلف دچار چالش است و با کمبود اعتماد و فقدان گفتگو مواجه است. رنجی که ما می بریم از نبود گفتگو، شفافیت، تمرکز و قدرت ارتباطی است. قدرت ارتباطی و معناسازی در جامعه در اختیار گروه خاصی است برای همین مفهوم ارتباطات که در ذهن ماست نه برای تفاهم و همدلی بلکه برای اقناع و کنترل به کار می رود.
اینکه ما گفتگو نمیکنیم، حتماً اشاعه ساختاری دارد. اما آیا ما انسانهایی ناتوان در گفتگو و انسانهای دیگر توانمند در گفتگو هستند؟ این چنین نیست. گفتگو یک مهارت است که نیازمند تمرین، ممارست، آموزش و تلاش برای یادگیری دارد و جای خالی آن در همه سطوح احساس می شود.
با توجه به اینکه ما در جامعهای زندگی میکنیم که در آن ابزارهای ارتباطی روزبهروز گسترش یافتهاند؛ از اینترنت پرسرعت تا شبکههای اجتماعی، به نظر شما شکاف ارتباطی میان مردم، نهادهای رسمی و حتی نخبگان کاهش یافته یا رو به افزایش است؟
من فکر میکنم گسترش ابزار ارتباطی نمی تواند شکاف ارتباطی بین مردم، نهادهای رسمی و نخبگان را کاهش دهد. چون ابزار ارتباطی گسترش پیدا کرده است ولی در اینجا یادگیری اصول گفتگو اتفاق نیفتاده است. کما اینکه ما در شبکه های اجتماعی با پدیده «خشم نسلی» مواجه هستیم، یعنی افراد در آنجا برای کاهش شکاف ارتباطی یا تفاهم و همدلی گفتگو نمی کنند بلکه ابزاری برای «گفت» شده است حتی شاید بتوان بیان داشت که این ابزار باعث گفت و گفت و گفت و گفت زیاد در جامعه شده است نه گفتگو یا گفت و شنود. وقتی این گفت و شنود اتفاق نمی افتد فراگرد ارتباط ناقص است. لذا تنها بخش کوچکی از دلایل وجود شکاف بین نخبگان، حاکمیت، مردم و نهادهای رسمی ابزارهای ارتباطی است و دلیل اصلی فقدان تمایل نهادها به تعامل واقعی، پاسخگویی، مشارکت دادن و تفاوت زیست جهان نخبگان، دغدغه ها و رسانه های مورد استفاده آنها با زندگی مردم است و این مسئله به جای رسیدن به تفاهم و معنای مشترک، منجر به تعمیق شکاف می شود.
در رساله دکترای به این مسئله اشاره کرده بودم که گسترش روز به روز ابزارهای ارتباطی نه تنها باعث ارتباط بیشتر ما نشده است بلکه حتی ما را توده های تنهاتری کرده است که با این ابزارها توهم ارتباط و حل شکاف می زنیم ولی فاصله هایمان بیشتر و بیشتر می شود. در واقع یک پارادوکس را نشان می دهد که گسترش ابزارهای ارتباطی و فناوری به تنهایی، نه تنها گفتگو برقرار نمی کند بلکه حتی شاید خلاف خود را تولید کند. آنچه حیاتی است اراده و مهارت انسانی برای گفتگوی صادقانه و موثر می باشد.
به نظر شما غیاب فضای رسانهای آزاد و رسانههای آزاد چقدر امنیت ارتباطی ما را به خطر میاندازد؟
یک بخشی از فراگرد ارتباطات آن نظام سیاست گذاری است که برای رسانه یا ابزارهای ارتباطی وجود دارد. شما در سوالتان از تاثیر رسانه های آزاد بر امنیت ارتباطی پرسیدید. طبیعتاً آن هم در فراگرد ارتباطات و شگل گیری معنا تاثیر و نقش حیاتی دارد. به عبارتی رسانه های آزاد نقش حیاتی دارند تا ارتباطات را به عنوان یک جریان قدرت و ناظر بر قدرت رسمی کنند علاوه بر آن بتوانند اطلاعات را شفاف کنند و بتوانند بستری برای گفتگوی اجتماعی و تنوع دیدگاه ها شوند. اگر این رسانه ها نباشند قطعاً خطر انحصار اطلاعات، سانسور، بی اعتمادی عمومی، گسترش شایعه، اطلاعات نادرست و… وجود دارد و امنیت ارتباطی که در جهان امروز یک حق شمرده می شود، به خطر می افتد.
بنابراین به طور کلی رسانههای آزاد نقش حیاتی در حفظ و ارتقای امنیت ارتباطی دارند. رسانه هایی که بتوانند به دور از سانسور و فشار، واقعیتها را بازتاب دهند، نماینده صداهای گوناگون مردم باشند و بین سطوح مختلف پل بزنند. ما سال هاست که در خطر انحصار اطلاعات هستیم و پلتفرم های ارتباطی هم کمکی برای شکستن این انحصار نکردند.
در نهایت روز جهانی ارتباطات باید یک بستر و فرصتی باشد. نه اینکه تنها برای پیشرفت های فناورانه جشن بگیریم بلکه باید فرصتی برای باز اندیشی در کیفیت ارتباطات انسانی، اجتماعی و نهادی باشد. طبق آموخته هایمان در دانشگاه همواه تاکید شده که توسعه پایدار، عدالت اجتماعی و مشارکت، بدون تحقق ارتباطات سالم، آزاد و شفاف امکانپذیر نخواهد بود. امیدوارم که ما و همه دانش آموختگان ارتباطات بتوانیم نقشی اگرچه اندک برای تغییر ساختارهایی داشته باشیم که منجر به کاهش عمق ارتباطات می شوند و انحصار اطلاعات را گسترش می دهند.











