شفقنا – در کاخ سفیدِ دونالد ترامپ، مهم نیست چه اشتباهی مرتکب میشوید، بلکه مهم این است که چقدر سخت به مقابله برمیخیزید.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، جنجال اخیر درباره جزئیات عملیاتی حملات نظامی به یمن که در یک گروه چت در سیگنال میان مقامات ارشد دولت منتشر شد، قانون اساسی زندگی در مدار رئیسجمهور را برجسته میکند.
رفتار سادهلوحانه و سهلانگارانه مقامات ارشد ترامپ میتوانست جان خلبانان آمریکایی را به خطر بیندازد. این یکی از بدترین نقضهای امنیتی توسط مقامات بلندپایه در سالهای اخیر است و پرسشهای جدی درباره شایستگی مسئولانی که باید امنیت آمریکاییها را حفظ کنند، مطرح میکند.
اما دغدغه اصلی دولت، محافظت از رئیسجمهور و تیم اوست. آنها کسانی را که به خطاهایشان اشاره میکنند، شیطان جلوه میدهند و به روایت توطئهآمیز گستردهتری دامن میزنند که ترامپ بار دیگر قربانی پروندهسازی شده است.
وسواس در پاسخ دادن به یک رسوایی امنیت ملی با استدلالی شدیداً سیاسی، ویژگی کاخ سفیدی است که هرگز خطایی را نمیپذیرد – این یکی از اصول اصلی زندگی ترامپ پیش از ورود به سیاست بود.
اما این ماجرا ممکن است هماکنون به عملیات آمریکا در یمن و بهطور گستردهتر به اعتبار این کشور آسیب زده و برای دشمنانش یک موهبت اطلاعاتی فراهم کرده باشد. بیاعتنایی مقامات ارشد به اقدامات احتیاطی امنیتی پایه و امتناع از پاسخگویی در برابر تخلفاتی که میتواند برای یک زیردست به اخراج یا حتی پیگرد قانونی بینجامد، تنها به بیاعتباری دولت منجر میشود.
با این حال، هنوز زود است که بگوییم آیا جایگاه وزیران و مقامات ارشد در خطر است یا ترامپ خود ممکن است هزینه سیاسی بپردازد. روند بیاعتمادی رئیسجمهور به زیردستانش معمولاً تدریجی است و میتواند تحت تأثیر پوشش رسانهها قرار گیرد، جایی که ایرادات به مرور تشدید میشوند و عمر کاری مقامات ارشد را محدود میکنند.
کاخ سفید به یکی از بهانههای همیشگی متوسل میشود: این یک «حقه» است
کارولین لوویت، سخنگوی کاخ سفید، روز چهارشنبه اصرار داشت که این ماجرا یک «حقه» بزرگ است و نشان میدهد که «دموکراتها و تبلیغاتچیهایشان در رسانههای جریان اصلی به خوبی بلدند چگونه یک کمپین اطلاعات نادرست را جعل، سازماندهی و منتشر کنند.» او همچنین به بیطرفی جفری گلدبرگ، سردبیر آتلانتیک، که به اشتباه به گروه چت مقامات ارشد اضافه شده بود، حمله کرد.
در همین حال، ترامپ ادعا کرد که جزئیات صریح پیش از عملیات حملات به یمن که توسط پیت هگست، وزیر دفاع، منتشر شده بود، چیز مهمی نیست و استدلال کرد که مایک والتز، مشاور امنیت ملی، مسئول اضافه کردن گلدبرگ به چت در اپلیکیشن سیگنال بوده است. ترامپ در دفتر بیضیشکل از یک خبرنگار پرسید: «چه ربطی به هگست دارد؟ هگست اصلاً دخالتی در این موضوع نداشت.»
در هسته استراتژی رئیسجمهور، تمایل به انکار آشکار حقایقی است که برای هر کسی که پیامهای متنی منتشرشده توسط آتلانتیک را خوانده باشد، آشکار است. به نوعی، این امتناع از پذیرش حقیقت به دولت نوعی قدرت خاص میدهد، زیرا نشان میدهد که هیچ کاری نیست که نتوانند از آن فرار کنند. قانونگذاران دموکرات و مفسران رسانهای که به بیان حقیقت میپردازند، پیشرفت چندانی ندارند، زیرا آنها در درگیر یک بازی مرسوم هستند که نمیتواند با تغییر واقعیتها توسط ترامپ درگیر شود.
کاخ سفید همچنین سعی کرد شواهد قاطع این جنجال را با یک بحث معنایی درباره اینکه آیا اطلاعات منتشرشده توسط هگست طبقهبندیشده بود یا معادل «طرحهای جنگی» محسوب میشد، مخدوش کند. لوویت سعی کرد اطلاعات خاصی درباره زمانبندی حملات آمریکا با جنگندهها و پهپادها را به عنوان یک «بحث سیاستی» جا بزند و طبق معمول همه چیز را به گردن دولت قبل بیندازد و به حوثیها به عنوان «تروریستهایی» اشاره کرد که «دولت جو بایدن اجازه داد وحشیانه عمل کنند.»
استراتژی ترامپ در عدم پذیرش خطا و حمله تمامعیار به محض انتشار این خبر، به سرعت توسط هگست و والتز اتخاذ شد. وزیر دفاع به شدت به گلدبرگ حمله کرد و بارها بهصورت نادرست اصرار داشت که «هیچ کس طرحهای جنگی را پیامک نمیدهد.» او در یک بیانیه ادعا کرد که هیچ اطلاعات طبقهبندیشدهای منتشر نشده و هیچ اطلاعاتی درباره «منابع و روشها» فاش نشده است. او افزود: ما به کار خود ادامه خواهیم داد، در حالی که رسانه کار خودش را میکند: نشر حقهها.
تمرد هگست نمونه بارز همان لافزنیهایی بود که ترامپ زمانی که او مجری فاکس نیوز و مدافع پرشوروحرارت رئیسجمهور در دوره اول بود، دید و همین باعث شد او را به عنوان وزیر دفاع انتخاب کند – علیرغم عدم تجربه بالای او در حوزه امنیت ملی.
والتز نیز در چندین برنامه نمایشی تلویزیونی که ترامپ از زیردستانش میخواهد، شرکت کرد. او روز سهشنبه در فاکس نیوز، گلدبرگ را یک «بازنده» خواند و یک تئوری توطئه جدید مطرح کرد که ادعا میکرد او به نحوی به گروه چت نفوذ کرده است.
پیامدهای نقض امنیتی کماکان طنینانداز است
در حالی که مقامات ارشد ترامپ، پوشش خبری مربوط به ضعف امنیت عملیاتی و بیکفایتی خود را به عنوان یک «فریب» (ترفندی قدیمی برای جهتدهی به ماشین رسانهای محافظهکار) خواندند، از جدیبودن خطا و اشتباهات خود غافل بودند.
خطر آشکار گروه چت جنجالی این بود که میتوانست جان نیروهای آمریکایی را در عملیات یمن به خطر بیندازد. علیرغم انکارهای هگست، به گزارش نشریه آتلانتیک که جزئیات این چت را منتشر کرد، او اطلاعاتی درباره زمانبندی، اهداف و سامانههای تسلیحاتی پیش از انجام حملات فاش کرده بود.
روال عادی در عملیات نظامی آمریکا حفظ شدیدترین سطح محرمانگی اطلاعات تا زمان خارج شدن تمامی اتباع آمریکایی از خطر است. انتشار جزئیات حملات آتی در پلتفرمی که ممکن بود توسط سازمانهای جاسوسی دشمن رهگیری و به حوثیها منتقل شود، به شدت غیرمسئولانه بود.
در این مورد، هیچ خلبان یا هواپیمای آمریکایی توسط آتش ضد هوایی سرنگون نشد. اما ممکن است در آینده چنین خطاهایی با شانس همراه نباشد. و اکنون قدرتهای متخاصم انگیزه بیشتری برای نظارت بر ارتباطات ناامن مقامات عالیرتبه دارند.
سناتور مارک وارنر به سیانان گفت: این سطحی از غرور و بیکفایتی است که صادقانه بگویم ترسناک است.
این دموکرات ارشد در کمیته اطلاعات سنا افزود: دلیل خشم من این است که این کار نیروهای ما را در معرض خطر قرار میدهد.
یک سازمان جاسوسی دشمن نیز ممکن بود از چنین اطلاعاتی برای هشدار به اهداف جهت فرار استفاده کند. دسترسی به یمن آنقدر دشوار است که قضاوت مستقل درباره ادعای ترامپ مبنی بر موفقیت چشمگیر عملیات نظامی آمریکا علیه حوثیها مشکل است.
پیامهای بیپروای هگست همچنین خطرات جدی امنیتی ایجاد میکند. برای مثال، او به این موضوع افتخار کرد که آمریکا «مرد موشکی ارشد آنها» را حذف کرده است و جزئیاتی ارائه میدهد. این اطلاعات برای دیگر رهبران حوثی ارزشمند است و ممکن است آنها را به افزایش امنیت خود سوق دهد. و در حالی که هگست اصرار داشت که «هیچ منبع و روشی» افشا نشده است، اما حوثیها اکنون میدانند که آمریکا دید بسیار خوبی نسبت به تحرکات جزئی در یمن دارد، چه از طریق نظارت ماهوارهای یا هوایی و چه از طریق منابع اطلاعاتی.
عواقب چت سیگنال همچنین خطر ایجاد شکاف در بین نهادهای امنیت ملی عالیرتبه را به همراه دارد. در حالی که ترامپ و هگست استدلال میکنند که افشای احتمالی جزئیات عملیات نظامی جاری اشکالی ندارد، بعید است یک مقام سطح پایین یا عضو نظامی برای رفتار نرم مشابهی روبرو شود.
دریاسالار بازنشسته جیمز استاوریدیس گفت: اگر سروان یا ستوان جوانی در چنین چتی شرکت میکرد و اطلاعات طبقهبندیشده را فاش میکرد، تحت تعقیب قرار میگرفت و احتمالاً پست خود را از دست میداد.
پاسخدهی گزینشی
اعتبار هگست به ویژه زیر سؤال است و وعدهٔ او در جلسهٔ استماع تأیید صلاحیتش مبنی بر اینکه رهبری واقعی اکنون در حال بازگشت به ارتش ایالات متحده آمریکاست، پوچ به نظر میرسد.
هگست در جلسهای که به خاطر هشدارهای دموکراتها دربارهٔ عدم تجربهٔ کافی او برای این شغل به یادماندنی شد، گفت: پاسخدهی در راه است، چون همه در این اتاق میدانند که اگر یک تیرانداز اسلحهاش را گم کند، با شدیدترین برخورد مواجه میشود. اما اگر یک ژنرال باشید و جنگی را ببازید، ترفیع میگیرید.
«از بالاترین مقام تا پایینترین سرباز، (ما) اطمینان حاصل خواهیم کرد که با همه عادلانه رفتار شود.
در حالی که هگست خود را پاسخگو نمیداند، به نظر میرسد احتمال اینکه او یا هر مقام دیگری با پیگرد یا تحقیقات خارجی مواجه شود، اندک است. کاخ سفید وفاداران افراطی به ترامپ را در وزارت دادگستری و افبیآی گمارده است — نهادهایی که در یک دولت عادی ممکن است چنین تخلفاتی مانند بحث سیگنال را بررسی کنند. مقامات ناظر مستقل موسوم به بازرسان کل نیز در سراسر دولت اخراج شدهاند. و قانونگذاران جمهوریخواه ثابت کردهاند که تمایلی به نظارت جدی بر دولت ترامپ ندارند.
در حال حاضر، ترامپ از مقامات خود از جمله والتز و هگست حمایت میکند. انجام خلاف این، به معنای تأیید ادعای مخالفان سیاسی خواهد بود که میگویند او دستیارانی را انتخاب کرده که به هیچ وجه برای شغلشان صلاحیت نداشتهاند.
لیویت روز سهشنبه به فاکس نیوز گفت: رئیسجمهور ترامپ قطعاً اعتماد کامل به تیم امنیت ملی خود دارد.
اما تاریخ نشان میدهد چنین اطمیناندهیهایی ارزش چندانی ندارند. رئیسجمهور از مقامات خود حمایت میکند — تا زمانی که حمایت نکند. مشاوران امنیت ملی بهویژه آسیبپذیر بودهاند: ترامپ در دورهٔ اول ریاستجمهوری خود چهار مشاور دائمی را در این سمت عوض کرد. برای مثال، در فوریه ۲۰۱۸، از سارا سندرز، سخنگوی وقت کاخ سفید، دربارهٔ نظر ترامپ در مورد مشاور امنیت ملی آن زمان، اچ.آر. مکمستر، پرسیده شد. سندرز گفت: او هنوز به ژنرال مکمستر اعتماد دارد.
یک ماه بعد، مکمستر برکنار شد.
این خبر را در سیانان ببینید.











