شفقنا- استاد مهدی مهریزی در بخش چهارم از سلسله نوشتارهایی با عنوان «درآمدی بر انسانشناسی در قرآن و مکتب اهل بیت(ع) که در اختیار شفقنا قرار دادند، اظهار کردند: حکومتی مظهر حفظ کرامت انسان در داشتن رفاه و حق انتخاب است که مردم آن بتوانند در مال خود دخل و تصرف کنند و رأی، آبرو، حیثیت و حرمت داشته باشند. اگر مردم در ادارات، دادگاه و محکمه نمیتوانند به حق خود برسند و سالها میدوند و با دغدغه می روند؛ کرامت آنها از دست رفته و حکومت باید این اصل مهم را فراهم کند.
استاد مهریزی تأکید کردند: بیلان کار حکومت نباید آمار حضور مردم در راهپیمایی ها باشد! بلکه باید آنچه حکومت برای مردم انجام می دهد، بیلان و ترازو عملکرد حکومت در نظر گرفته شود. حضور در راهپیمایی و مراسم بیلان کار مردم است نه حکومت.
بسم الله الرحمن الرحیم
در سخنان و سیره عملی امام علی (ع) مطالبی است که نشان میدهد حکومت و حاکم باید کرامت انسانها را حفظ کنند. در بخش قرآن گفتیم که خداوند کرامت را حفظ کرده و در بخش قبل، گفته شد که انسانها باید شخصاً کرامت خود را حفظ کنند و امام علی (ع) میفرمایند که حکومت و حاکم هم باید کرامت انسان را حفظ کند. معنای حفظ کرامت این است که به ظرفیتهای وجودی انسان بها دهد و آنها را محترم بشمارد که در این باره نمونههایی را ذکر میکنم.
احترام به نظر مالکان در گرفتن زکات و حق مالکیت
در نامه 25 نهج البلاغه وقتی امام علی (ع) افرادی را برای گرفتن زکات فرستادند، این نامه را نوشتند. عبارتی که سیدرضی دارد، نشان می دهد، این یک رویه بوده است؛ یعنی هرگاه کسی را برای گرفتن زکات میفرستادند، این دستورالعمل را میدادند که چه مسایلی را رعایت کنند. سرتاسر این نامه یا بخشنامه این است که حق انتخاب انسانها در ملکشان حفظ شود و هیچگونه زمینهای از اجبار و سلطه و از نگاه بالا به پایین نسبت به افراد نداشته باشید. آنها را دزد فرض نکنید و آنها را اینطور که میخواهند از زیر بار مالیات فرار کنند، نبینید. لذا ابتدا میفرمایند که وقتی وارد شدید، بیرون آبادی بایستید و سپس اعلام کنید که هر کسی که زکات بر عهدهاش هست، خودش بیاید و خبر دهد. وقتی خبر داد، هر طور که خودش گفت، انتخاب کنید. مثلاً اگر ۱۰ گوسفند سهم زکات است، آنطور که او مایل است، عمل کنید. این یک نمونه است که من تعبیر میکنم: احترام به نظر مالکان در گرفتن زکات و حق مالکیت آنها و انتخاب آنها و نظر آنها.
به انتخاب مردم احترام بگذارید
مورد دوم در نهج البلاغه راجع به این است که به انتخاب مردم احترام بگذارید. امام میفرمایند که من میل نداشتم بعد از کشته شدن خلیفه سوم کار را دست بگیرم، اما وقتی مردم آمدند، به این انتخاب و آمدن مردم احترام گذاشتم. این نکته را حضرت در خطبه سوم نهج البلاغه میفرماید: «أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ». یک بُعد قضیه این است که جمعیت آمدند و چنین درخواستی داشتند و این مسئولیت ایجاد میکند. اما بُعد دیگر مسأله این است که به این آمدنها احترام بگذاریم. مثل اینکه کسی مرا برای کاری انتخاب کند، به این انتخاب احترام بگذاریم.
مورد سوم که در نامه ۵۳ نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر است که بسیار روشن هست، حضرت میفرمایند: مردم دو دسته هستند، یا مثل تو انسان هستند یا مانند تو مسلمان هستند. بنابراین باید حقوق و شرایط آنها را در نظر بگیرید. یعنی انسان بودن هم اقتضای این را دارد که به آنها توجه شود. جدای از اینکه دیندار باشند، «إِمَّا أَخٌ لَکَ فِي الدِّينِ، وَإِمَّا نَظِيرٌ لَکَ فِي الْخَلْقِ».
انجام کارهایی که فریضه و وظیفه حکومت است، ثنا ندارد!
مورد چهارم اینکه امام علی(ع) به مردم می فرمایند: «فَلَا تُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ، وَ إِلَيْكُمْ مِنَ التَّقِيَّةِ [الْبَقِيَّةِ] فِي حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا»؛ مرا برای کارهایی که انجام نداده ام، تشویق نکنید و بر من ثنا نگویید. انجام کارهایی که فریضه و وظیفه من است، ثنا ندارد! «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ؛ مثل جباران با من سخن نگویید.»، «فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ؛ از مشورت کردن و نقد کردن من خودداری نکنید. از اینکه حرف حقی را به من بگویید، یا مشورت عادلانه کنید، صرف نظر نکنید، فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ؛ من خودم را در سطحی نمی دانم که بگویم نیازی به این کار نیست.
در حکمت 322 نهج البلاغه آمده است که حضرت دیدند عده ای کنار اسبشان میدوند و گفتند که ما اینگونه بزرگان خود را احترام میگذاریم. حضرت فرمودند: «این کار نه برای شما خوب است و نه برای حاکم.» «ارْجِعْ، فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ؛ اینگونه آمدن پای رکاب و دنبال ماشین دویدن و حرکت کردن برای مومن، نوعی خواری و برای والی زمینه فتنه است.»
در نمونه دیگر، امیرمومنان علی(ع) متوجه شدند که خلخال، طلا و وسایل یک زن یهودی را از وی گرفته اند، فرمودند: «وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ؛ خبر رسید که خلخال و وسایل یک زن یهودی را از او گرفتند، «فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا؛ اگر مسلمانی از این درد و رنج دق کند و بمیرد، کار خیلی عجیبی نیست.» انسانها ارزش دارند و نباید مورد تعرض قرار بگیرند، ولو غیرمسلمان و اهل کتاب باشند.
بیلان کار حکومت نباید آمار حضور مردم در راهپیمایی ها باشد!
نمونه دیگر اینکه؛ از حضرت علی(ع) نقل شده که فرمودند: چهار سال با همه دشواریها و گرفتاریها حکومت کردم، اما در نهایت مردم رفاه دارند. «ما أصبح بالكوفة أحد إلا ناعما، إن أدناهم منزلة ليأكل البر و يجلس في الظل و يشرب من ماء الفرات؛ در کوفه کسی نیست مگر اینکه در رفاه زندگی میکند. پایینترین افراد نان گندم میخورند، در سایه مینشینند (خانهدارند) و آب گوارا مینوشند.» یعنی حکومت اولویتهای زندگی را برای مردم حفظ کرده و حضرت این را بیلان کار ذکر میکند، بیلان کار حکومت نباید آمار حضور مردم در راهپیمایی ها باشد! بلکه باید آنچه حکومت برای مردم انجام می دهد، بیلان و ترازو عملکرد حکومت در نظر گرفته شود. حضور در راهپیمایی و مراسم بیلان کار مردم است نه حکومت.
نامه 53 نهجالبلاغه نیز از مواردی است که نشان می دهد حکومت باید کرامت انسان ها را حفظ کند. امیرمومنان علی(ع) میفرمایند: پیامبر (ص) بارها میفرمودند که اگر در جامعهای ضعیف نتواند حق خود را از قوی، بدون دغدغه بگیرد، آن جامعه ارزشی نیست و کرامت آن زیر پا گذاشته شده است.» اگر فردی در ادارات، دادگاه و محکمه نمیتواند به حق خود برسد و سالها میدود و با دغدغه می رود؛ کرامت وی از دست رفته و حکومت باید این اصل مهم را فراهم کند.
درباره ابوالأسد دوئلی آمده که حضرت، ابوالأسد را که از یاران قدیم و کهنسال بود، عزل کردند. ابوالأسد نزد حضرت آمد و پرسید: «لمَ عزلتنى و ما جنيت و ما خنت؟» چرا مرا عزل کردی، با اینکه نه جنایت کردم و نه خیانت؟ حضرت فرمودند: دیدم که هنگام قضاوت صدای خود را بر برخی از متهمان بلند میکردی؛ آن متهم کرامت دارد و باید کرامت او حفظ شود.
امیرالمومنین علی(ع) درباره طبقات فرودست بهطور خاص در نامه 53 نهجالبلاغه میفرمایند: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ؛ در دلت مهربانی و محبت نسبت به رعیت و لطف به آنها باشد.»
حضرت دیدند که یک پیرمرد مسنِ نابینا در حال گدایی است. پرسیدند: این کیست؟ گفتند: این فرد یک نصرانی است. فرمودند: تا وقتی که توانایی داشت از او کار کشیدید و اکنون او را به حال خود گذاشتهاید؟! انسان است و کرامت دارد.
همه این نمونهها نشان میدهد که جدای از دین، آدمها کرامت دارند و کف مطالبات و نیازهایشان باید مورد نظر قرار بگیرد.
شخصی نزد حضرت آمد و از ایشان درخواستی داشت، حضرت فرمودند: «روی زمین بنویس و نمیخواهم به زبان بیاوری که ناراحتی را در چهره ات ببینم.»
یا در مورد دیگری کسی آمده بود و درخواست داشت، حضرت چراغ را خاموش کردند و وقتی دلیل را پرسیدند. فرمودند: نمیخواهم ببینم که اینگونه هستی و داری درخواست میکنی و چهرهات را نبینم و خجالت نکشی. از این قبیل در سیره امام علی(ع) و سخنانشان فراوان است که همواره تأکید داشتند کرامت انسان ها باید حفظ شود.
درباره اجرای حد هم نقل شده که حضرت گفتند: ما فردا میخواهیم حدی را اجرا کنیم. ناشناخته بیایید. هنگام اجرای حد گفتند: کسی که این گناه را مرتکب شده در اجرای حد شرکت نکند و همه به جز چند نفر بازگشتند. همه آدمها مرتکب آن گناه شده بودند، ولی فرمودند که چهرهشان را بپوشانند تا شناخته نشوند.
از نمونههای دیگر، داستان طلحه و زبیر است که گفتند قصد سفر به حج عمره دارند، ابن عباس گفت: چرا اجازه دادید؟ اینان میخواهند توطئه کنند. حضرت گفتند: هنوز کاری را مرتکب نشدهاند.
گزارش شده است که حضرت علی(ع) کسی را به شرک و نفاق متهم نمی کرد یعنی مخالفان خود را با برچسب از میدان به در نمی کرد.
نمونههای بیشتری در سیره و سخنان حضرت است و جالب اینکه این موارد در دوران حکومت حضرت علی(ع) اتفاق افتاده و هیچکسی هم ذکر نکرده که این چنین نبوده است. این در حالی است که خیلی از حکومتها شعار میدهند، اما اگر از جامعه، مردم و مخالفانشان بپرسید، میگویند که اصلاً بر وعده و شعارهای خود عمل نکردند.
سخنان و نکاتی که به آنها اشاره شد، اولاً امام علی(ع) در دوران حکومتشان بیان می کنند و خود به خود مطالبات را بالا میبردند. وقتی حضرت به مردم میگویند که مرا نقد کنید، این موضوع، مطالبات را بالا میبرد و وقتی هم مردم نقد میکنند یا حرف میزنند، برخوردی همراه با حفظ کرامت دارند. با اینکه امیرمومنان علی(ع) منتقد و مخالف بسیار داشت، اما در کتب و اسناد تاریخی کسی ذکر نکرده که حضرت این سیره و روش را نداشتند.
حکومتی مظهر حفظ کرامت انسان در داشتن رفاه و حق انتخاب است که مردم آن بتوانند در مال خود دخل و تصرف کنند و رأی، آبرو، حیثیت و حرمت داشته باشند، همه این اصول اساسی در حکومت کوتاه حضرت علی(ع) رعایت شده بود.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.











