امروز : یکشنبه 3فروردینماه 1404 | ساعت : 15 : 03

آخرین اخبار

AP: سه کشته و 15 زخمی در تیراندازی در نیومکزیکو

شفقنا- یک تیراندازی جمعی دیگر در آمریکا ثبت شد. به...

اولین تصاویر پاپ فرانسیس بعد از خروج از بیمارستان

شفقنا- رهبر مسیحیان کاتولیک جهان برای اولین بار بعد...

هشدار فرستاده ترامپ نسبت به سقوط حکومت السیسی؛ اقدامی برای تحت انقیاد درآوردن یا...

شفقنا-«استیو ویتکوف»، فرستاده ترامپ به خاورمیانه، در مصاحبه با...

خبرگزاری تاس: سفیر جدید روسیه در آمریکا هفته آینده عازم واشنگتن می شود

شفقنا- خبرگزاری تاس روسیه اعلام کرد که «الکساندر دارچیف»...

تبلیغات/ جدول انواع بدهی های پرسپولیس و استقلال

رپرتاژ آگهی- ​بر اساس اطلاعات موجود تا تاریخ ۲۸...

بهبود زمان شارژ باتری بدون کاهش ظرفیت انرژی یا عمر آن

شفقنا - دانشمندان چینی زمان شارژ باتری را بدون...

هزار و 190 تصادف در 8 روز با 218 کشته/ فارس در رتبه نخست...

شفقنا- معاون عملیات پلیس راهور فراجا گفت: از زمان...

فرستاده ترامپ: روسیه «۱۰۰ درصد» نمی‌خواهد به «اروپا» حمله کند

شفقنا- فرستاده ویژه دولت آمریکا می‌گوید روسیه قصدی برای...

ترامپ: معترضان به شرکت تسلا را به زندان‌های السالوادور تحویل می‌دهیم

شفقنا- رئیس جمهور آمریکا می‌گوید شهروندان آمریکایی که در...

کابینه امنیتی اسرائیل استقلال 13 شهرک در کرانه باختری را تایید کرد

شفقنا- کابینه امنیتی اسرائیل طرحی را برای جدا کردن...

فواد حسین: «حمله اسرائیل به ایران برای عراق و منطقه فاجعه‌بار خواهد بود»

شفقنا-«فواد حسین»، وزیر امور خارجه عراق در سخنانی اظهار...

الجزیره گزارش داد؛ چگونه ترامپ مسئولیت آتش‌بس در غزه را به عهده گرفت سپس...

شفقنا - تصاویر کودکان فلسطینی که در بمباران‌های اسرائیل...

وزیر نیرو: سقف مصرف انرژی در کشور مشخص می شود

شفقنا- وزیر نیرو گفت: سازوکارهایی در حال برنامه‌ریزی است...

ترامپ: تلاش برای توقف جنگ اوکراین در جریان است

شفقنا- رییس جمهور آمریکا می‌گوید: تلاش‌ها برای تعدیل جنگ...

آیا مصرف آجیل موجب چاقی می شود؟

شفقنا- خراسان شمالی مدیر گروه بهبود تغذیه جامعه در...

ایتالیا «نمادهای خنثی جنسیتی» را در مدارس ممنوع کرد

شفقنا- ایتالیا در آخرین مرحله از تنش‌های فرهنگی نمادهای...

ارتش سودان درحال بازپس ‌گیری نهادهای کلیدی در خارطوم است

شفقنا- منابع خبری از پیشروی ارتش سودان در پایتخت...

فاضل میبدی: اسلام به دنبال «آزادگی» و «آزادی» انسان است/ تورم و گرانی مورد تائید اسلام نیست

شفقنا- استاد دانشگاه مفید گفت: چرا برخی، مصاحبه می‌کنند و قصد توجیه هر ظلمی دارند؟ باید سعی کنیم جنگ نشود. بشر نیاز به زندگی، حیات، رفاه، آسایش و اقتصاد سالم دارد و از تورم و گرانی، گریزان است. این عوامل سلبی در اقتصاد، مورد تأیید اسلام نیست.

به گزارش شفقنا، متن سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی در چهارمین جلسه نشست های ماه مبارک رمضان با موضوع «رابطه تقوا و معیشت» که در دفتر آیت الله العظمی صانعی (ره) برگزار می شود، به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین ثم الصلاة و السلام علی خیر خلقه و امین وحیه و بشیر رحمته سیدنا ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم: (لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَی وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَی الزَّکَاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ).

 

آزادی و آزادگی انسان از دیدگاه قرآن

در جلسه پایانی حقیر در این مجلس محترم و شکوهمند، پیرامون فرازهای باقی‌مانده آیه مورد بحث، مطالبی را به عرض می‌رسانیم. گفته شد که کلمه «رقاب» و آزاد کردن بنده در قرآن، معنایی بسیار وسیع و فراخ دارد؛ چون هم تعبیر «فک رقبه» را در قرآن داریم و هم «تحریر رقبه» که تفاوت آن‌ها از قول برخی مفسرین، ذکر گردید. فلسفه این دو تعبیر، این است که اسلام هم به دنبال آزادگی انسان بود و هم در پی آزادی او. مسأله، مهم است و آنچه در فقه ما در قالب «کتاب العتق» آمده، نشان از آن دارد که اسلام برای آزادی برده، قواعدی گذاشته است و ذیل انواع عبد، در کتب فقهی هم بیان گردیده. آزاد کردن برده را «تحریر رقبه» می‌نامند و کفاره برخی از گناهان است. جالب این‌که کلمه «تحریر» که عرب‌ها نیز امروزه برای «آزادی» به کار می‌برند و کتاب معروف «قاسم امین» نویسنده مصری به نام «المرأۀ التحریر» که حدود صد سال پیش، نوشته شده، به موضوع آزادی زن از بندی است که فقها بر پای او بسته‌اند. این کلمه در ریشه، درباره حیواناتی به کار برده می‌شده که نذر معابد در مذاهب گوناگون می‌گردید. این یک امر پیش از اسلامی است و نه فقط در عربستان، بلکه در بسیاری از جاها قربانی کردن – حتی قربان کردن بچه- مرسوم بوده و اسلام جلوی این کار را گرفت. به گوسفندی که برای قربانی، نذر می‌شد، علائمی بسته می‌شد و آزاد بود و آزادانه در هر کشتزاری می‌چرید.

حضرت مریم(س) نیز وقتی که بچه درون شکم خود را نذر می‌کرد، عرضه داشت: (رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّراً)؛ یعنی این بچه، وقف معبد می‌شود؛ ولی نه برای ذبح شدن. لذا آنچه برای قربانی یا خدمت به معبد، وقف می‌شد، «محرّر» گفته می‌شد. بنابراین، مجازاً درباره آزاد کردن بنده هم در قرآن به صورت «تحریر رقبه» و «تحریر رقبه مومنه» به کار رفته است. اما آن‌که از این آیه می‌فهمیم یا در آیات دیگر آمده، این است که اهتمام و توجه اسلام به آزادگی انسان، بیش از آزادی او بوده. «رقاب» به معنای آزاد کردن آدم‌ها از هر بند درونی و بیرونی است. اگر کسی از زندان، بیرون می‌آید، از تعبیر آزاد شدن، برای او استفاده می‌شود، ولی وقتی به جامعه می‌آید، هزاران گرفتاری در پیش دارد؛ شغل ندارد؛ گرفتار مشکل اقتصادی است؛ از او تعهداتی می‌گیرند که چه بگوید و چه نگوید؛ به کجا برود و به کجا نرود. این‌ها، خودش بند است؛ یعنی هزاران بند دیگر، او را گرفتار می‌کند که ممکن است موحش‌تر از بند زندان باشد. این آیه قرآن که درباره صفات پیامبر(ص) نازل شده و از آن حضرت به «پیامبر امی» تعبیر می‌کند، می‌فرماید: (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ). «اصر» به معنای بار سنگین است و آیه می‌فرماید پیامبر می‌خواهد بار سنگینی را که بر روح، مغز و روان شما سنگینی می‌کند، بر دارد و در ذیل بندگی خداوند، روح را آزاد سازد. «اغلال» جمع «غل» و به معنای چیزهایی است که دست و پای انسان را می‌بندد. بنده اگر از جهت روحی، روانی و فکری نداند یا نتواند چه راهی را باید بپیماید، دست و پایش بسته است.

بنابراین، این آیه که از بحث ایمان به خداوند و اطعام مساکین، فقرا، ابن السبیل و یتامی، شروع می‌شود، همه برای این است که بشر را آزاد کند؛ هم شخص دهنده را از بسیاری چیزها آزاد می‌کند. آیه می‌فرماید: (وَ آتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ)؛ چون حب به مال می‌تواند تعلق و بندی باشد. آیه (وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ) نشان می‌دهد که وابستگی به مال، شدید است و «حب» به معنای تعلق است. آیه می‌فرماید خود را با انفاقی که من می‌گویم، آزاد کن. از سویی هم با انفاق تو خودت از جهت برخی بندهای درونی، آزاد می‌شوی و کسی هم که به او انفاق می‌شود، از بسیاری از گرفتاری‌ها رهایی می‌یابد که می‌تواند بند اقتصادی، فقر، دغدغه‌های عجیب و غریبی باشد که مساکین، فقرا و گرفتاران جامعه را دچار خود کرده؛ یعنی با انفاق مال و ثروت به آن‌ها، هم شخص دهنده، خود را تا حدودی، از جهت روحی، آزاد ساخته و هم گیرنده را آزادی بخشیده است.

در اینجا مناسب است که چند بیت از «مثنوی معنوی» در همین رابطه بخوانم. اگر روزی مسؤولیتی داشته باشم، دو کتاب را در حوزه‌ها جدی می‌گیریم و الزام اخلاقی می‌کنم که طلاب آن‌ها را بخوانند؛ یکی «نهج البلاغه» و دیگری «مثنوی مولوی». این کتاب برای من، اهمیت بسیاری دارد. البته ممکن است این سؤال، مطرح شود که «مثنوی» از مولاناست و سند دارد، ولی از کجا معلوم می‌شود که «نهج البلاغه» سخنان امام علی(ع) است؟

پاسخ این است که اگر هم فرض کنیم که «نهج البلاغه» سخنان علی(ع) نباشد، این سخنان از فرهنگ اسلام، بیرون آمده و مربوط به پیش از اسلام نیست و از یونان، روم، هند و چین هم نیامده. این جملات را یا یک عارف گفته؛ یا یک صوفی و یا هرکس دیگر، اما هرکه گفته باشد، این حرف‌ها مال فرهنگ اسلام است. سید رضی (رحمه الله علیه) یک مسلمان شیعی، عالم، فقیه، متکلم و متتبع است که این کلمات بلاغی را به نام امام علی بن ابی طالب(ع) را جمع کرده و نام آن را «نهج البلاغه» گذاشته است و اگر از امام علی(ع) هم نباشد، از کسی بوده که در این مکتب، تربیت شده است؛ لذا ما از گوینده‌اش صرف‌نظر می‌کنیم و سخنانی فرازمند و بزرگ است که از دل این مکتب، بیرون آمده. بنابراین، «مثنوی» و «نهج البلاغه» دو کتابند که از فرهنگ اسلام، متولد شده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را منکر شد. مولانا به هند یا چین نرفته تا درس بخواند. بله، ممکن است کتاب‌هایی از این دو کشور را خوانده باشد، ولی به نام اسلام، سخن می‌گوید.

مولوی در اشاره به بندهای درونی و بیرون انسان، به‌زیبایی می‌گوید:

بنده شهوت بتر نزدیک حق                  از غلام و بندگان مسترق

گاهی کسی بنده دیگری است و خرید و فروش می‌شود، اما اگر کسی بنده شهوت شد، وضعیتی بدتر از او دارد. مراد از شهوت نیز تنها شهوت جنسی نیست، بلکه به تعبیر روایت معروف، «سکر القدرۀ» و شهوت قدرت، از هر شهوتی بدتر و مهلک‌تر است و بلایی که در تاریخ بر سر مردم آورده شد یا آنچه بر مسلمانان رفته، عمدتاً ناشی از شهوت قدرت بوده مثلاً در قرن چهارم که کنستانتین در قسطنطنیه به قدرت رسید و مسیحیت به میدان قدرت رفت، خود پاپ‌ها به قتل یکدیگر می‌پردازند و آخوندکشی در آنجا شروع می‌شود؛ به طوری که 36 پاپ بر سر قدرت در قسطنطنیه در مذهب مسیحیت، کشته شدند و دعوایشان بر سر قدرت بود. در اسلام هم زمانی که شمشیر به جای قرآن، حاکم می‌شود، در سیصد سال اول تاریخ اسلام، تمام خلیفه‌های مسلمان یا به دست مسلمانی دیگر، کشته شدند یا به دست نزدیکان خودشان مسموم گردیدند و به‌ندرت، خلیفه‌ای پیدا می‌شود که با مرگ و عمر طبیعی از دنیا رفته باشد. شهوت قدرت بود که موجب می‌شد پدر و پسر، همدیگر را کور کنند و این امر در تاریخ قاجار، صفویه، عثمانی‌ها، عباسیان، علویان و خلفای گذشته، دیده می‌شود؛ چنان که امام حسن(ع) به دست همسر خود، مسموم شد؛ علی بن ابی طالب(ع) به دست مسلمانی دیگر به شهادت رسید و خلیفه‌های اول و سوم هم کشته شدند. در همه این صحنه‌ها، بحث بر سر قدرت است.

بنده شهوت بتر نزدیک حق             از غلام و بندگان مسترق

کین به یک لفظی شود از خواجه، حُر        وان زِیَد شیرین و میرد سخت مُر

غلام با یک جمله، آزاد می‌شود، اما بنده شهوت گمان می‌کند که زندگی بسیار شیرین دارد و سخت هم می‌میرد.

بنده شهوت ندارد خود خلاص                 جز به فضل ایزد و انعام خاص

بندگی شهوت، واقعاً یک بندگی خطرناک است، مگر آن‌که لطف و انعام خداوند، شامل حال کسی شود و او را نجات دهد.

بند پنهان لیک از آهن، بتر            بند آهن را کند پاره تبر

بردگی پنهان، به‌سختی پیدا می‌شود و آزادی از آن، از کمتر کسی ساخته است. امروزه گفته می‌شود: دموکراسی به این معناست که بتوان کسی را که بر سریر قدرت می‌نشانید، به‌آسانی پایین آورد و اگر یک قدرتمند با رأی مردم و به صورت قانونی، انتخاب شد اما با رأی مردم نتوان او را پایین آورد، مصداق دیکتاتوری است؛ چون دیکتاتوری فقط مخصوص نصب نیست، بلکه ممکن است در عزل هم راه داشته باشد؛ زیرا پاره کردن این بند بندگی، مشکل است، ولی بند آهن را کند پاره تبر. اگر کسی در غل و زنجیر آهنی بود، یک قفل‌ساز می‌تواند آن را باز کند یا با یک تبر می‌توان آن را از هم گسیخت و شخص را آزاد کرد، اما آزاد کردن بنده شهوت، بسیار دشوار است.

 

بند آهن را توان کردن جدا       بند غیبی را نداند کواس د

بند آهنی را هر کس می‌تواند از هم پاره کند، ولی پیدا کردن بند غیبی، دشوار است.

از کدامین بند می‌جویی خلاص؟      وز کدامین قید می‌خواهی مناص؟

کجا پناهگاه می‌خواهید؟ «مناص» به معنای پناهگاه است و در قرآن هم می‌فرماید: (وَ لاَتَ حِینَ مَنَاصٍ).

گرچه پیدا نیست آن در مکمن است      بتر از زندان و بند آهن است

این بندگی پنهان شهوت قدرت، در کمین قرار گرفته، آزاد است، اما چیزی در کمین اوست که در کمین همه ما قرار گرفته.

زانک آهنگر مر آن را بشکند      حفره‌گر هم خشت زندان بر کند

انسانی که در زندان است، قابل آزادسازی است؛ کسی که در بند و زنجیر باشد، می‌تواند رها شود و شخصی قادر است که با کندن خشتی از زندان، او را آزاد کند، اما کسانی که در بند قدرت اند، به آسانی نمی‌توانند از آن، رهایی یابند. امام علی(ع) فرمود: «وَ جَعَلُوهُمْ حُكَّاماً عَلَى رِقَابِ النَّاسِ» و این مسأله، فقط مربوط به دوران امام علی(ع) و معاویه نیست، بلکه یک جمله کوتاه اما پر از تاریخ است که می‌فرماید حکومت‌ها کسانی را استخدام می‌کنند و می‌خرند و اینان همه مردم را به بردگی می‌کشند. گمان می‌کنید ما که به ظاهر، آزادانه در خیابان، حرکت می‌کنیم، واقعاً آزادیم؟ کسی که دغدغه جهیزیه دخترش را دارد؛ دغدغه‌مند چک بانکی خود و دغدغه‌های دیگری او را احاطه کرده، آزاد است؟ دغدغه‌ها، هر کدام، بندی بر دست و پای انسان است و خداوند همه ما را با دستوراتی که در این آیه شریفه آمده، مسؤول کرده هم خود را از این بردگی‌های درونی، خلاص کنیم و هم دیگران را از آن بردگی‌های درون، رهایی بخشیم. از پیامبر(ص) روایت شده است که فرمود: «کلک مسؤولون حتی عن البقاع و البهائم»؛ یعنی دامنه مسؤولیت بشر، چنان گسترده است که نه فقط در برابر انسان، حتی در برابر بهائم و ساختمان‌ها نیز مسؤولیت دارد. بنابراین، دین اسلام که برای فلاح و رستگاری آمده، شوخی نیست. اگر ما باشیم و قرآن، چنانچه گمان می‌کنیم که فقط با نماز، روزه و ذکر، نجات پیدا می‌کنیم، پاسخ منفی است.

پیامبر اسلام(ص) در حدیثی دیگر می‌فرماید: «إيّاكُم وَ الدَّينَ فَإِنَّهُ هَمٌّ بِاللَّيلِ و مَذَّلَةٌ بِالنَّهارِ»؛ کسی که طلب‌کار دارد، چنان اسیر است که شب‌ها غم به سراغش می‌آید و روزها ذلت، او را گرفتار می‌کند؛ چون همیشه به دنبال تأمین بدهی خویش است و شب‌ها نیز راحت نمی‌خوابد. علی بن ابی طالب(ع) در خطبه معروفش درباره جامعه جاهلیت می‌فرماید: «نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ»؛ روزگاری بود که مردم شب‌ها خواب به چشمشان راه نمی‌یافت؛ یعنی به این حد، گرفتار بودند که وقتی شب می‌خوابیدند، از دغدغه فردایش به خواب نمی‌رفت و مرتب هم چشمانش اشک می‌ریخت. جای شک نیست که این کلمات بافته‌های مدرسه‌های معمولی نیست.

شخصی به من زنگ زد و گفت که مسؤولی مدعی شده که اسلام جنگ را خیر می‌داند. من قصد پاسخ ندارم، ولی در کجای قرآن، جنگ را خیر می‌داند؟ اگر جنگ، خیر است، آیات دیگر به چه معناست؟ آری، جنگ در مقام دفاع، خیر است و همه عقلا عالم بر این، اتفاق دارند، اسلام آمده که انسان عاقل مختار آزاد هم حرف بزند. چرا برخی، مصاحبه می‌کنند و قصد توجیه هر ظلمی دارند؟ باید سعی کنیم جنگ نشود. بشر نیاز به زندگی، حیات، رفاه، آسایش و اقتصاد سالم دارد و از تورم و گرانی، گریزان است. این عوامل سلبی در اقتصاد، مورد تأیید اسلام نیست. اقتصاد از چنان پایه‌ای در اسلام، برخوردار است که می‌فرماید: (وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ)؛ یعنی کسی که می‌خواهد با داد و ستد، خرید و فروش و بر عهده گرفتن اقتصاد، با مال مردم، بازی کند، مستحق ویل خداست: (الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَ إِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ).

به هر حال، فرق بین انفاق در ابتدای آیه مورد بحث، و (آتَی الزَّکَاةَ) چیست؟ آیا این تکرار است؟ آیا انفاق با زکات، فرق دارد؟ برخی معتقدند که این دو با هم تفاوت دارند؛ یعنی انفاق و (وَ آتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ) بیشتر، جنبه اخلاقی و عاطفی دارد، اما یک صدقه واجب هم بر گردن انسان است که جنبه تکلیف دارد. ما یک ادای اخلاقی در دادن مال داریم و یک ادای تکلیف، اما لذت اخلاق بیش از لذت ادای تکلیف است. این است که عبارت (وَ آتَی الزَّکَاةَ) را ذکر می‌کند.

در ادامه آیه فرموده است: (وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا). ترسیم یک انسان کامل، با این عبارات، صورت می‌گیرد. آیه می‌گوید در دنیا تخلف از وعده نمی‌کنند. مرحوم علامه طباطبایی در جلد نخست تفسیر خود می‌فرماید که برخی از مفسران بر این باورند که (الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا) به این معناست که کسانی که مؤمن و مسلمانند و به قیامت، ایمان دارند، باید به عهدشان وفا نمایند، اما بر کسی که التزام و ایمان ندارد، واجب نیست. ایشان می‌فرماید این نظر، بسیار غلط است و آیه اطلاق دارد و می‌گوید با هرکس که عهد بستید، باید وفا کنید؛ چه وعده‌های انتخاباتی مجلس باشد؛ چه وعده‌های انتخاباتی تأسیس انقلاب؛ چه وعده‌های انتخاباتی ریاست جمهوری و هر وعده‌ای که انسان می‌دهد، باید ادا کند.

ای عجب آن عهد و آن سوگند کو؟                وعده‌های آن لب چون قند کو؟

(أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا)؛ «صداقت» در قرآن به چه معناست؟ برخی گفته‌اند که مراد از آن، راستگویی است. در برخی از کتب اخلاقی و نیز در تفسیر «المیزان» مرحوم علامه در نکته‌ای حکیمانه فرموده است: «فان الصدق خلقٌ يصاحب جميع الاخلاق»؛ صدق، ویژگی اخلاقی‌ای است که همه اخلاق دیگر را در دل خود دارد «من العفة والشجاعة والحكمة والعدالة وفروعها»؛ صداقت به این معناست که آدمی همه این صفت‌ها را در درون خود داشته باشد «فان الانسان ليس له إلا الاعتقاد والقول والعمل»؛ شاکله آدمی و ساحت وجودی‌شان سه چیز است: اعتقاد، گفتار و عمل. ساحت وجود هر انسانی را در دنیا، این سه بخش، تشکیل می‌دهد؛ یک ساحت اعتقادی دارد که نسبت به هر کس می‌تواند متفاوت باشد؛ یک ساحت قولی دارد و یک ساحت عملی «وإذا صدق تطابقت الثلاثة»؛ هرگاه اعتقاد انسان با قول و فعلش منطبق بود، صادق است «فلا يفعل إلا ما يقول ولا يقول إلا ما يعتقد»؛ ایشان می‌گوید انسان صادق، سخنی نمی‌گوید، مگر آن‌که بدان اعتقاد داشته باشد یا علمی نمی‌کند جز این‌که آن را بگوید؛ یعنی آنچه را می‌گوید، عمل می‌کند و اعتقاد اوست. ایشان با نقل روایتی از پیامبر(ص) درباره «بِرّ» در ابتدای آیه، نقل کرده که وقتی از آن حضرت درباره معنای آن پرسیدند، فرمودند: «أن تعمل فی السر ما تعمل فی العلانیۀ»؛ این است که انسان هر کاری در نهانش می‌کند، در آشکار هم انجام دهد نه این‌که در خانه‌اش به یک شکل، عمل کند یا سخن بگوید و یا اعتقاد داشته باشد اما در بیرون از خانه، شیوه‌ای دیگر داشته باشد، مصداق نفاق است و صدق و برّ از چنین کسی، سلب می‌شود.

خداوند در فراز پایانی آیه می‌فرماید: (وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ)؛ در اینجا به سخن اول می‌رسیم که خداوند فرموده روزه بگیریم (لعلکم تتقون). اکنون اگر از خود بپرسید که تقوا در قرآن به چه معناست؟ پاسخ، همان است که در این چند جلسه، گفته شد. می‌توان چنین بود و هرگز خداوند انسان را به محالات، تکلیف نمی‌کند؛ (لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا). معلوم می‌شود که انسان می‌تواند چنین باشد و در تاریخ هم نمونه‌های بسیاری داریم، ولی چه کنیم که متأسفانه بر این حرف‌های دینی ما یا خاک جغرافیا نشسته یا خاک تاریخ قدرت. اجازه ندادند که بفهمیم در قرآن و کتب ما چه خبر است. آری، برای برخی آیات، کتاب‌ها نوشته شده و ما هم برای همه نویسندگان، احترام قائلیم، ولی چرا این کتاب آسمانی به زندگی مردم، پیوند نخورد و این صفات در هیچ یک از شهرهای مسلمانان، دیده نمی‌شود؛ بلکه مشاهده می‌کنیم که دچار فقر و ذلت اند؛ محیط زیستشان دچار تخریب شده؛ گرفتاری‌ها بر سرشان ریخته؛ اقتصاد رو به رشد ندارند؛ تورم در میانشان بالاست و …؟ اگر ملتزم این مطالب می‌شدیم و در سرّ و علانیه، یکی بودیم، حداقل، یک گام بهشتی که پیش از انقلاب به مردم، وعده دادیم، نزدیک شده بودیم؛ ولی چه کنیم که برخی از ما چنان شدیم که نباید می‌شدیم. این خاک قدرت و غبار جغرافیا بر فکر و فرهنگ ما نشست و گفت:

هرچه آن خسرو کند شیرین بود

لذا در پی آن بودیم که سخنی بگوییم که برایمان مزاحمت نیافریند و دینداری ما دینداری منفعتی شد نه دینداری معرفتی؛ و مصداق کلام امام حسین(ع) گردید که دین، لقلقه زبان ما شده و همیشه در پی جایی بر می‌آییم که منافع ما را تأمین می‌کند « فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون ». جالب‌تر از همه این‌که در روز عاشورا در مواجهه با حرّ یا وقتی که شمر بر سینه آن حضرت نشسته بود، فرمود: «ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد فکونوا احرارً فی دنیاکم». این همان آزادگی است، اما کسی که بر روی سینه امام(ع) نشسته و به ظاهر، آزاد است؛ قدرت دارد و به قدرت هم متصل است، آزادگی ندارد؛ چون در قدرت، طمع می‌ورزد و به فرموده امام علی(ع) «الطمع رقٌ مؤبّد». طمع، بدترین بردگی برای انسان می‌آفریند و با این‌که آزاد است، طمع قدرت، او را به جایی رسانیده که روی سینه امام حسین(ع) نشسته است. بنابراین باید بکوشیم که اگر دین نداریم و به قیامت، معتقد نیستیم، در این دنیا آزادمرد باشیم.»

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید