شفقنا – در جزء نهم قرآن، رازهای اجتماعی از جمله استفاده ابزاری از تهمت برای فریب افکار عمومی، تلاش باطل برای تخریب حق با ابزار مشابه، و استبدادبا سلب حق انتخاب عقیده ، بیان شده است. فرعونیان با تهمت ساحر بودن به موسی (ع) و تلاش برای ایجاد ترس و وحشت، قصد داشتند معجزه او را بیاثر جلوه داده و مردم را از پذیرش حق بازدارند.
تهمت و تخریب، ابزار فریب افکار عمومی
هدف از تهمت، تخریب چهره حق است. فرعونیان با تهمت ساحر بودن به موسی (ع)، قصد داشتند معجزه او را بیاثر جلوه داده و مردم را از پذیرش حق بازدارند.
وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنّاظِرِینَ«108»
و(موسی)دست خود را(از گریبانش)بیرون آورد،پس ناگهان آن(دست) برای بینندگان سفید و درخشان می نمود.
قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ«109»
اشراف واطرافیان قوم فرعون گفتند:همانا موسی ساحری بسیار ماهر وداناست.
پیام ها(تفسیر نور):
1-پیامبران در کنار انذار(اژدها شدن عصا که نوعی ترس و وحشت داشت)، بشارت و دست نورانی نشان می دهند. «بَیْضاءُ» (در برابر متکبّر،ابتدا باید غرور او را درهم شکست،آنگاه دست نوازش را نیز نشان داد.)
2-سفید گشتن دست موسی،معجزه ی دیگر آن حضرت و امری غیر منتظره و قابل رؤیت برای همگان بود. «فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنّاظِرِینَ»
3-اطرافیان طاغوت ها،در جنایات آنان سهیم اند. «قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ»
4-اطرافیان،ضمن اقرار به عظمت کار حضرت موسی،بازهم تلاش می کردند نظام فرعونی را حفظ کنند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِینٌ»
5-افراد مستکبرِ لجوج،در مواجهه با دلیل و منطق و احتمال شکست،دست به توجیه زده و سرسخت تر می شوند. «إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ» («انّ»وحرف«لام»و جمله ی اسمیّه،نشانه ی تأکید است)
6-مخالفان سعی می کنند با تهمت،چهره ی انبیا را خراب کنند. «لَساحِرٌ عَلِیمٌ»
یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ«110»
(آنان گفتند:موسی)می خواهد شما را از سرزمینتان آواره وبیرون کند(و سرزمین شما را اشغال نماید)،پس(در این مورد)چه دستور می دهید؟
نکته ها:
* فرعونیان برای انحراف افکار عمومی،به حضرت موسی تهمت زدند،هم از نظر اعتقادی او را ساحر دانستند و هم از نظر اجتماعی و سیاسی او را فتنه جو معرّفی کردند.
پیام ها:
1-یکی از حربه های مخالفان،تهمتِ قدرت طلبی به مردان حقّ است. «یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ»
2-گاهی دشمنان از احساسات و عواطف مردم مانند وطن دوستی،بر ضد مردان خدا سوءاستفاده می کنند. «یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ»
3-کافر همه را به کیش خود پندارد. «یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ» چون فرعون دلبسته به مادّیات وزمین بود،فکر می کرد موسی نیز دلبسته ی مال و سرزمین است.
4-طاغوت ها در عین استبداد،گاهی ناچار می شوند در گرفتاری های سیاسی به مشورت با اطرافیان بپردازند. «فَما ذا تَأْمُرُونَ»
_______________
استفاده از ابزارهای مشابه برای تخریب حق
قالَ أَلْقُوا فَلَمّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِیمٍ«116»
(موسی با تکیه بر نصرت الهی)گفت:(نخست شما)بیافکنید.پس همین که(ابزار جادوی خود را) افکندند،چشم های مردم را افسون کردند(با این چشم بندی)ترس و وحشتی در مردم پدید آوردند و سحری بزرگ را به صحنه آوردند.
پیام ها:
1-جادوگران سحری آوردند که به ظاهر مانند معجزه ی حضرت موسی بود و با افکندن بر زمین،نمایان می شد. فَتَلَقّی … اَلْمُلْقِینَ
2-در راه شناخت،نباید تنها به حواسّ ظاهری تکیه کرد،چون گاهی چشم هم افسون شده و تحت تأثیر قرار می گیرد. «سَحَرُوا أَعْیُنَ النّاسِ»
3-تصرّف جادوی ساحران در چشم مردم است،نه واقعیّت،مثل سراب که آب به نظر می آید. «سَحَرُوا أَعْیُنَ النّاسِ» آری،انبیا با بصیرت مردم کار دارند،و ساحران با بصر مردم.
4-برای کوبیدن هر حقّی،از وسائل مشابه آن استفاده می شود،مذهب علیه مذهب و روحانی نما علیه روحانی.اینجا هم جادو بر ضد معجزه بکار گرفته شد. «بِسِحْرٍ عَظِیمٍ»
__________________
استبداد با سلب حق انتخاب عقیده
فرعون، آزادی عقیده را از ساحرانی که به تازگی به موسی (ع) ایمان آورده بودند، سلب کرد. او با متهم کردن آنها به توطئه و تهدید به شکنجه، تلاش کرد تا ایمان آنها را در هم شکند.
قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّ هذا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی الْمَدِینَهِ لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ«123»
فرعون(به ساحران)گفت:آیا پیش از آن که به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟قطعاً این نیرنگی است که شما در این شهر اندیشیده اید تا اهلش را از آن بیرون کنید.پس به زودی خواهید فهمید!(که با چه کسی طرف هستید و چه کیفری خواهید شد.)
پیام ها:
1-در استعمار فرهنگی حکومت ها،آزادی اندیشه و حقّ انتخاب عقیده از مردم سلب می شود. «قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ»
2-یکی از شیوه های طاغوت ها،تهمت زدن به مردان حقّ است. «إِنَّ هذا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ» حتّی به کارگزاران خود اعتماد ندارند و هر حرکت معنوی را سیاسی می بینند،چنانکه در جای دیگر،فرعون ساحران را شاگرد موسی می شمرد.
«إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ»
3-طاغوت ها از حس وطن دوستی و عواطف مردم،در مسیر اهداف خود سوءاستفاده می کنند. «لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها»
4-تهدید به قتل و شکنجه،از ابزار سلطه ی طاغوت هاست. «فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ»
تفسیر المیزان:
پاسخ سحره به تهديدات فرعون: انّا ربنا منقلبون…
اين جمله پاسخى است كه ساحران به فرعون داده و با اين گفتار خود حجت او را ابطال و راه استدلال را از هر طرف بر او بستند، زيرا حاصل معنايش اين است كه : تو ما را در برابر ايمان به پروردگارمان تهديد به عذاب مى كنى، خيال كرده اى كه اگر با اين عذاب رشته حيات ما را پاره كنى ما را آسيب رسانده و شرى متوجه ما كرده اى، و حال آنكه مردن در راه ايمان شر نيست، چرا كه ما پس از كشته شدن به سوى پروردگارمان بازگشت نموده و نزد او به زندگى قرب و سعادت زنده خواهيم شد، زيرا ما در خود جرم و گناهى جز همان ايمانمان به خدا كه تو آن را جرم پنداشته اى سراغ نداريم، پس آينده ما جز خير نخواهد بود.
اين آن معنايى است كه از جمله (قالوا انا الى ربنا منقلبون ) استفاده مى شود، و از آن نيز بر مى آيد كه سحره به مساءله معاد هم ايمان داشتند، و اگر در جمله (و ما تنقم منا الا ان آمنا بايات ربنا لما جاءتنا) معجزه عصا را على الظاهر – معجزات خوانده براى اين بوده كه همين يك معجزه از چند جهت معجزه بوده، يكى اينكه چوب اژدها شده، دوم اينكه طناب ها و چوبدستى هاى سحره را بلعيده، سوم اينكه مجددا به حالت اولى برگشته است.
كلمه (تنقم ) از (نقم ) به معناى كراهت و خشم است، گفته مى شود (نقم منه كذا) از باب (ضرب، يضرب ) و (علم، يعلم ).
در اينجا جذبه معنوى و الهى سحره را گرفت و با كمال دليرى و بدون اينكه از تهديد فرعون انديشه اى بكنند به درگاه پروردگار خود استغاثه برده و از آن درگاه صبر و تحمل در برابر شكنجه فرعون را مساءلت نموده و گفتند: (ربنا افرغ علينا صبرا) پروردگارا ما را در برابر عذابى كه فرعون اراده آن را كرده صبر و تحمل ده (و توفنا مسلمين ) و اگر مارا كشت ما را مسلم بميران.
و تعبير دادن (صبر) به (افراغ ) استعاره به كنايه است، به اين معنا كه خود را به ظرف و صبر را به آب و دادن خدا را به ريختن آب در ظرف و لب ريز كردن آن تشبيه كردند، و منظورشان اين بوده كه دل هاى ما را لب ريز و سرشار از صبر كن تا در برابر نزول هيچ عذابى جزع نكنيم.
براستى ساحران در برابر فرعون كه مردى ديكتاتور و جبارى متكبر بود شجاعت عجيبى از خود نشان دادند، براى اينكه قدرت و سلطنت مردى را كه كوس (انا ربكم الاعلى ) مى كوبيد و مردم مصر او را مى پرستيدند به هيچ گرفته و با كمال قدرت و اطمينان حجت خود را در برابرش ايراد نمودند، و اينچنين دل هاى مطمئن و عزمهاى راسخ و ايمان هاى ثابت و برهان قوى و بلاغت گفتار، كم نظير و مايه شگفت است، واگر آيات اين سوره و سوره (طه ) و (شعراء) كه محاوره و گفتگوى ساحران را با فرعون حكايت مى كند دقيقا مورد مطالعه قرار دهيد خواهيد ديد كه چه معلومات پايدار و چه حالات روحى و اخلاق كريمى را متضمن است، و اگر محذور خروج از رسم تفسير نبود پاره اى از اين حقايق را كه از خلال آيات اين داستان استفاده مى شود در اينجا مورد بحث قرار مى داديم، اينك ايراد آن مباحث را موكول به محل مناسب نموده و مى گذريم.











