امروز : چهارشنبه 21آبانماه 1404 | ساعت : 16 : 35

آخرین اخبار

بحران در زندان‌های بریتانیا؛ ۹۱ زندانی طی هفت ماه به اشتباه آزاد شدند

شفقنا - آمار جدید وزارت دادگستری بریتانیا نشان می‌دهد...

تبلیغات/ 3 راه طلایی برای افزایش فروش

رپرتاژآگهی- چکیده : این روزها افزایش فروش فقط به کیفیت...

تبلیغات/ خدمات تشریفات ایرانیان در مراسم ختم

رپرتاژآگهی- از اندوهبارترین تجربه‌های زندگی، درگذشت عزیزان است. موقعیتی...

یک جغرافیدان: هشتاد درصد خشکسالی مربوط به سوء مدیریت است

شفقنا-یک جغرافیدان معتقد است: خشکسالی در ایران یک وضعیت...

از رسانه ها/ مشکل از آسمان بی‌باران نیست، از عدم اصلاح ساختار مدیریت آب...

شفقنا-روزنامه رسالت نوشت: ایران در سال‌های اخیر با بحرانی‌ترین دوره...

مشارکت 56.11 درصد عراقی‌ها در انتخابات پارلمانی

شفقنا-کمیساریای عالی و مستقل انتخابات عراق امروز چهارشنبه پس...

رئیس بارسا: بازگشت مسی «غیرواقع‌بینانه» است

شفقنا - خوان لاپورتا، رئیس باشگاه بارسلونا، روز چهارشنبه...

یک روانشناس: در برابر همه رخدادها و واقعیت‌ها، بحران‌زده رفتار می‌کنیم

شفقنا-الهام فخاری روانشناس در روزنامه سازندگی نوشت:  کمبود آب...

نهاوندی: کرسی فقه گردشگری فعال شود

شفقنا- رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس با اشاره به...

جان باختن 42 مهاجر در سواحل لیبی

شفقنا- منابع بین‌المللی از غرق شدن قایقی حامل مهاجران...

ایالات متحده در حال آزمایش نسل جدیدی از پهپادهای جنگی است

شفقنا- شرکت آمریکایی «Anduril» روز ۳۱ اکتبر اعلام کرد...

رایزنی تلفنی عراقچی و لاوروف

شفقنا-عراقچی و لاوروف در گفت‌وگویی تلفنی درباره مسائل دوجانبه...

اعلام محدودیت‌های ترافیکی آخر هفته

شفقنا- مرکز مدیریت راه‌های کشور از اجرای محدودیت‌های ترافیکی...

آداب خواندن نماز استسقاء برای طلب فراوانی آب و باران

شفقنا- نماز استسقاء برای فراوانی آب در چاه‌ها، چشمه‌ها...

رئیس جمهور صربستان: جنگ غرب و روسیه اجتناب‌ناپذیر است

شفقنا - الکساندر ووچیچ، رئیس جمهور صربستان، با اشاره...

شهردار اهواز استعفا داد

شفقنا- استانداری خوزستان با اعلام خبر استعفای شهردار، از برکناری...

ایندیپندنت: بیش از ۱۱ هزار سرباز اسرائیلی از زمان جنگ غزه از آسیب‌های روانی...

شفقنا- روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» گزارش داد که ادامه طولانی‌ترین...

احتمال میزبانی ژاپن از تسلیحات هسته‌ای

شفقنا- با سیاستی که نخست وزیر ژاپن اعلام کرده...

تفسیر آیات ششم و هفتم سوره حجر؛ هشدار هزینه دارد / استاد سید مجتبی حسینی

شفقنا- استاد سید مجتبی حسینی در جلسه نهم تفسیر سوره حجر به تفسیر آیات ششم و هفتم این سوره پرداخت.

به گزارش شفقنا، در ادامه متن سخنان استاد حسینی در جلسه نهم تفسیر سوره حجر را می خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم
(6) وَ قَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ‌
(7) لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلاَئِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌
ترجمه 6: و گفتند إی کسیکه ذکر بر او نازل شده تو مجنون هستی
ترجمه 7: اگر تو از راست گویان هستی چرا ملائکه را با خودت نمی آوری ؟

چند نکته از این 2 آیه:

اول اینکه متوجه شدیم این ها تنزیل را قبول دارند یعنی قبول دارند که تنزیلی وجود دارد.
خلاصه این 2 آیه : إی کسیکه به تو تنزیل شده است برای إثبات خودت با خودت ملائکه بیاور. وقتی نزول را قبول کردند؛ این آدم ها قبول دارند همه چیز در این زبان معمولی نیست بخشی از آن مال عالَم بالا است.

نکته ای در حاشیه:
آن هائی که مخاطب این آیات هستند متعدد هستند از کفار، از دهریون، از مشرکین، خصوصا از اهل کتاب. این اهل کتابی که در قرآن خیلی مورد مخاطب هستند ؛ این ها قبلا کتاب آسمانی داشتند. الآن هم دارند یعنی همان موقع آن زمان را می گوییم. پس آن ها چیزی به نام تنزیل را قبول داشتند که حالا به دیده خودشان آن آیات از خدا نازل شده برموسی ؛ بر عیسی ؛ بر پیامبران گذشته. مسأله ای که امروزه برما پیش آمده که شاید بعضی هایتان کمتر در جریان هستید این است که در این بحث ها گاهی وقت ها قرآن را فقط به عنوان یک متن نگاه می کنند. امروز خیلی بحث شده که این قرآن هم اکثرا مسائلی است که در تورات و إنجیل بوده. بحثشان این است که مطالب قرآن؛ بیان دیگری است از همان مطالبی که در تورات و إنجیل است. آیه می آورند. خیلی از حرف هائی که ما در مورد عیسی داریم می گویند در کتاب ما هم آمده. در اینجا 2 بحث وجود دارد.

یک موقع کسی فکر می کند که این ها کپی شده از کتاب مقدس است که درهمان زمان پیامبر هم بود. اینکه بعضی ها می گویند این قرآن را کس دیگری به او یاد داده؛ قرآن می گوید او اصلا زبانش عربی نیست او اعجمی است. اعجمی هم نه اینکه فقط فارسی. اعجمی یعنی درست نمی تواند حرف بزند اصلا حرف هایش شسته و رُفته نیست. بنابراین این حرف ؛ حرف تازه ای نیست. گاهی وقت ها به عنوان روشنفکر دینی؛ البته روشنفکر نمی خواهم بگویم چون برای روشنفکر دینی احترام قائلم. نوآور می گویند؛ نو اندیش می گویند و انواع و اقسام. این عزیزان را به 5 طبقه تقسیم بندی کردم.

این عزیزانی که امروزه در مسائل دینی اظهار نظرهائی می کنند یک کمی متفاوت. بعضی ها هم از متفاوت کمی متفاوت تر ولی همگی یک پسوند دینی دارند. نواندیش دینی؛ روشنفکر دینی و دراحکام و غیره نظرمی دهند. یک ازمباحثی که می کنند می گویند اینها انعکاس کتاب مقدس قبلی است. بعد دلیلی که می آورند می گویند این آیه رانگاه کن عین یا شبیه این درکتاب مقدس هم هست. یا درتورات یا درإنجیل یا گزارشهائی که بعدا شارحین کتاب مقدس نوشتند میبینیم این جملات است. اتفاقا ما ناراحت نیستیم اتفاقا این مؤید خود فرمایش قرآن است (مائده48) مُصَدِّقاًلِمَابَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَيْمِناً عَلَيْهِ . تصدیق کننده است.

به جای اینکه فکر بکنیم که این از روی آن کپی شده ؛ چرا شما مسأله را کمی شیفت نمی دهید به کمی عقب تر؟! بگوئیم پس خود تورات و إنجیل از یک چیزی از یک وحی بوده. می توانید قبول نکنید. ولی این حرف رَدِّ قرآن نیست. اتفاقا تأئید قرآن است. برای اینکه حرف های خدا یکی است. چیزهای تازه ای نیست. حتی در کلیت شریعت فرمود: (شوری13) شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْکَ وَ مَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى همه این ها را قرآن دارد می گوید . کشف تازه ای نشده که اگر بگوئیم این مسائل قرآن در کتب مقدس هم است چون گاهی وقت ها از این بی توجهی (بیسوادی) ما سوء استفاده می شود یا خود طرف هم توجه ندارد نمی گوئیم سوأ استفاده. فراموش می کنیم حالا این قرآن را به عنوان یک کتاب ؛ یک متن ؛ یک نویسنده نگاه هم نمی کنیم به عنوان فرمان خدا است ؛ پیام خدا است ؛ پس کلام ؛ کلام خدا است. اگر این را قبول کنید آن صحبت های شما نظر شما است. رَد هم نمی کند ؛ چیزی را ثابت هم نمی کند.

این حرف خیلی جاها دارد گفته می شود دلایلش را خودتان پیدا کنید ولی ما معتقدیم این تورات و إنجیلی که دست شما است خیلی های آن نیست و اصل آن کتاب نیست از درون خود کتاب هایتان می شود درآورد که این حرف خدا نمی تواند باشد. متناقض است و تفکرات الهی در آن سازگار نیست. این را می خواستم در حاشیه بگویم ممکن است از این حرف ها این روزها زیاد بشنوید. خیلی تازگی ندارد از قدیم هم این حرف ها بوده. آن موقع که در مدینه مسیحی بودند ؛ زرتشتی بودند ؛ یهودی بودند ؛ حتی بعضی ادیان دیگر صابئین بودند. حرف تازه ای نیست. اتفاقا خود قرآن می فرماید (احقاف9) قُلْ مَا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ فکر نکن الآن می گویم من یک تک پیغمبر هستم. و تا حالا قبل از من هیچ پیغمبری نبوده. اتفاقا حرف ما سر اینکه (بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ ) نیست اصلا شروع حرفمان است. شما می خواهید پیغمبر را به عنوان یک نقطه نگاه کنید و در موردش نظر بدهی؟! ما اصلا نقطه نمی بینیم (بقره285) آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ کسانی که ایمان به رسل و ملائکه و … این حرف تازه که نیست هیچی اتفاقا شروع حرف ما است کسی که پیغمبر را به عنوان (بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ) بگوید اصلا پیغمبر را نشناخته ؛ این پیغمبر را نشاخته و در آن امامت را نمی شناسد ؛ امامت را نمی شناسد ظهور را هم نمی شناسد ؛ ولی وقتی ببیند یک خط کلی است با توجه به شناخت این خط خیلی وقت ها خیلی انحرافات را متوجه می شود.

ادامه مطلب:
وقتی می فرماید (وَ قَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّکْرُ)
1- این آقایان (خانم و آقا ؛ انسان ها) تنزیل ذکر را قبول دارند.
2- ذکر را قبول دارند. چرا که در فرهنگ ما ذکر شناخته شده است. اما در همین فرهنگ ما برای موسی هم عبارت ذکر آمده. برای عیسی هم ذکر آمده
3- ملائکه را هم قبول دارند. (لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلاَئِکَةِ) البته از این آیه بر نمی آید این ها ملائکه را قبول داشتند ولی از آیات دیگر برمی آید اتفاقا بیش از آیات، تاریخ فرهنگی که آن ها داشتند؛ اعتقاداتی که آن ها داشتند. اتفاقا همه مشکل ما سر این است که ملائکه را بیشتر قبول داشتند تا پیغمبر و اتفاقا حرف های اشتباهشان هم در مورد ملائکه کم نبود. جتی مشرکین. قرآن می گوید این هائی که قیامت را قبول ندارند قرآن می فرماید (نجم 27) لَيُسَمُّونَ الْمَلاَئِکَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَى این هائی که اهل این نوع دیانت نیستند و دیانت بدون معاد دارند برای ملائکه اسم خانم ها را می گذارند. چرا اسم مؤنث روی ملائکه می گذارند؟ اما یک عده ای که قیامت را قبول نداشتند اما ملائکه را قبول داشتند؛ نمی گوئیم همه؛ دهریون را نمی گوئیم. مشرکین با دهریون فرق می کنند. ما همه این ها را یکی می بینیم بعد در بیان آیات نمی دانیم قضیه چیست. دهری می گوید : آن چیزیکه ما باهاش می میریم و زنده می شویم دهر است ؛ دنیا است ؛ همین عالَم است . مشرکین کسانی هستند که غیر از خدا کسان دیگر را هم قبول دارند البته خدا را هم قبول دارند. کار را خدا سپرده دست آن ها و آن ها عواملی هستند که ما با آن ها کار داریم (زمر3) إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى ما با این هائی که در واقع عبادتشان می کنیم به خاطر اینکه این ها ما را به خدا نزدیک کنند. پس معلوم است مشرکین خدائی را قبول داشتند.

گاهی وقت ها قرار دادهائی که بین پیامبر با مشرکین نوشته می شد مثل قرار شعب ابی طالب یا قرار دادی که در صلح نوشتند الله را قبول داشتند باسمک اللهم بود. حتی قرار دادی که نوشتند در صلح که دیگر آن سال پیغمبر به مکه نروند و سال بعد بروند نوشته بود بسم الله و الرحمن و الرحیم و بعد نوشته بودند از طرف پیغمبر (اسم شریفشان) رسول الله. آن ها گفتند ببین این را ما قبول نداریم. یعنی نسبت به این الله همین مشرکین مشکل نداشتند نسبت به رسول الله مشکل داشتند. ما اگر قبول داشتیم که تو رسول الله هستی که مشکلی در کار نبود. البته دروغ می گفتند. چون مشکل جای دیگری است و به آن می رسیم. پس الله را قبول داشتند. اینکه خدائی هم نازل می کند قبول داشتند. اینکه ملائکه ای هم هست قبول داشتند. حالا این آیه مؤید است ولی از آیات دیگر قطعا ثابت می شود. که حالا خواهیم گفت. پس تا اینجا را هم قبول دارند. اینجوری که به آیه نگاه می کنیم بهروری ما از آیه بیشتر می شود.

4- می گوئیم خدا داشته داستان این مشرکین را می گفته در این آیات. این مشرکین حالا یک چیزی گفتند الآن هم که همه مرده اند. این داستان به چه درد ما میخورد؟ حواست باشد تو هم ممکن است یک چیزهائی سرت بیاید. یک چیزهائی را قبول داری اما؛ همه ما این آیه را می خوانیم می گوئیم خطاب به مشرکین است ولی می گوئیم الآن دارد به من مسلمان می گوید. می گوید فلان موضوع را پیغمبر فرموده؛ قبول نمی کنی و می گوئی اگر پیغمبر راست می گوید ملائکه را بیاورد ! که تو ملائکه را ببینی ! پس بنابراین ملائکه را هم قبول داشتند. مسأله شان یکی شد سر صداقت پیغمبر. که اگر تو راست می گوئی. توئی که قبل از بعثتت به عنوان محمد امین تو را می شناختند. یعنی این را دیگر همه قبول داشتند. یعنی حتی موقعی که شما 27 سالت بود و یک اختلافی افتاد گفتند ایشان امین است ما قبولش داریم . چطور شد الآن قبولش ندارید ؟ مشکل کجا است ؟ این ها صداقت پیغمبر را قبول داشتند پس چرا این حرف را زدند؟ یک حرفی زدند که نمی شود. چون ملائکه را نمی شود آورد. این ها تا قبل از بعثت، پیغمبر را قبول داشتند حتی در همان روزهای اول بعثت که همه را جمع کرد که اگر من به شما بگویم پشت این کوه یک گروه شدیدی هستند که می خواهند به شما حمله کنند شما هم آن گروه را ندیدید ؛ آیا حرف من را قبول می کنید؟ همه گفتند بله. تو همین هستی؟ کلمات زیادی در تاریخ است. همه گفتند تو را قبول داریم. ادامه داد خطر بزرگی در آینده دارید آن شرک است مثلا قبول نداشتن توحید است و توحید نداشتن قیامت و غیره که از اینجا کشیدند کنار و جدا شدند. این ( إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌ ) اتفاقا می خواهم بگویم این ها یک شناخت بیشتری از اسم کلی ملائکه داشتند. می دانستند ملائکه آوردنی نیستند. می خواهند به بهانه های مختلف از زیر بار مسئولیت فرار کنند.

5- مرحله پنجم: همه این ها را به عنوان استهزاء گفتند . {(11) وَ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ‌} رسول که می آمد این ها مسخره اش می کردند . استهزاء می کردند. مشکل کجا است ؟ (فرقان6) قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ کَانَ غَفُوراً رَحِيماً. بگو کسی نازل کرده او را که سِرّ می داند در آسمان و زمین؛ باز در این آیه دقت کنید کسی در مورد نزول شک نکرد روی این موضوع تاکید می کنم چون با حواشی فکری آشنا هستم (7) وَ قَالُوا مَا لِهٰذَا الرَّسُولِ يَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْ لاَ أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَکٌ فَيَکُونَ مَعَهُ نَذِيراً. این چه رسولی است ما یک رسول میخواستیم خیلی مهم باشد. روستای بغلی ما یک رسول دارد خیلی مهم است پرواز می کند وغیره رسول ما از این کارها نمی کند ! پس چی ؟ (لَوْ لاَ أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَکٌ فَيَکُونَ مَعَهُ نَذِيراً) یک مَلَکی بیاید که همراه او باشد و هم به ما هشدار بدهد چون هشدارهزینه دارد. از فردا یک کارهائی باید بکنی و یک کارهائی را نباید بکنی. همه اش هم به حساب بی شرفی نگذارید. هشدار هزینه دارد از کجا بدانم تو راست می گوئی؟ این را هم در نظر بگیرید. راه رفتنت مثل مردم است ؛ تو بازار وغیره مثل مردم عادی زندگی می کنی!

پاورقی: من می خواهم نشان بدهم خیلی مهم هستم در مسائل معمولی یک حالت گیجی به خودم می گیریم.

6- دیگر چه ؟ (8) أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ کَنْزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْکُلُ مِنْهَا وَ قَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً یا یک گنج برایش إلقاء بشود ؛ ایشان چه موقع صحبت از بهشت می کند ؟ ما را به یک بهشت آخرتی وعده می دهد ؛ همین الآن یک بهشت بیاورد ما ببینیم غذایش چیست (وَ قَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً) پس بنابراین مشکل این ها بر سر این است. (اسراء90) وَ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً می خواهم بشناسید این هائی که می گویند قبول نداریم برای چه ؟ ما به تو ایمان نمی آوریم تا چشمه ای برای ما جاری بفرمائی (91) أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلاَلَهَا تَفْجِيراً یک باغ از انگور و …. پر آب ؛ چون آن منطقه آب خیلی مهم است. (92) أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ کَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا کِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلاَئِکَةِ قَبِيلاً آسمان را برای ما بیاوری پائین إنگار ما فکر کنیم کسوف شده. شما شهر بازی آمدید ؟! دنبال چه هستید ؟! این دیگر آخرش است (أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلاَئِکَةِ قَبِيلاً) خدا و ملائکه را باهم برای ما بیاوری ! (93) أَوْ يَکُونَ لَکَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا کِتَاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ کُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً یا اینکه یک خانه ای از طلا داشته باشی ! همینطوری مثل موشک بالا روی ! در آسمان ! مگر می شود ؟ ! همه حرف ها اینجا است: (وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا کِتَاباً نَقْرَؤُهُ) حتی مثل موشک بالا روی بازهم به تو ایمان نمی آوریم تا اینکه یک کتابی بیاوری ما بخوانیم؛ ملاک ما هستیم ! مطلب همین است وقتی ملاک شناخت ؛ ملاک تصمیم گیری ؛ ملاک ارزیابی ؛ من باشم ؛ نه مستقل از من. همین می شود ( قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ کُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً) اصلا متوجه هستید چه می گوئید؟ مگرمن آمدم اینجا و می خواهم شهر بازی بزنم ؟! مگر برای سرگرمی شما آمدم ؟! (بَشَراً رَسُولاً) من بشر هستم ؛ اما رسولم.

بنابراین این ها وقتی این حرف ها را می زنند؛ مشکلشان این نیست؛ خودشان هم گفتند. یعنی اگرملائکه راهم بیاوری؛ آن کار را هم بکنی؛ بروی درآسمان؛ آسمان را بیاوری پائین و غیره قبول ندارند. بلکه می گویند (کِتَاباً نَقْرَؤُهُ) این حرف را زیاد می شنوید اتفاقا مربوط به دوران مدرنیته و بعد از دوران اومانیسم (Humanism) هم نیست. مربوط به آن دوران است. کسی آن موقع نمی دانست اومانیسم چیست. ما باید بخوانیم تو بخوانی قبول نیست. نگفته محتوایش را بررسی کردیم غلط است! روش شناخت را متوجه بشویم. ریشه یابی قبول یا غیر قبول را متوجه بشویم در همین یک آیه. نگفت مطلب را برای ما بخوانید و ما بگوئیم مطلب غلط است. می گویند ما (نَقْرَؤُهُ) . ما گاهی وقت ها مشکلمان این است . آن چیزی که ما بپذیریم. ملاک ما باشیم.

یک نکته از سر زرنگی حسب ظاهر داشتند به این حساب که پیغمبر نمی تواند ثابت کند: مگر می شود ملائکه را آورد؟! بنابراین چه پیغمبر باشی وچه نباشی ملائک را نمی توانی بیاوری. پس بنابراین این ها همیشه حرفشان درست است. ما ملاکمان هیچ موقع این نیست که چون نیاوردی؛ ولی با این حال بیاور. می گوئیم این کارشدنی نیست. آمدن یعنی اینکه ملائکه باید جسم بشوند تو هم با این چشمانت بتوانی ببینی. بنابراین این کارچون شدنی نیست تویک چیزی راگفتی که من صادق باشم یا نباشم در این قضیه من امتحان را باختم. این قضیه را حواست باشد گاهی وقت ها ما برای درست یا غلط بودن یک چیز؛ یک شرط هائی می گذاریم که آن شرط ها در هر صورت غیر قابل انجام است چه من راست بگویم چه من دروغ بگویم . حواست باشد از این شرط ها برای گزینش کارت نداشته باش. می گوید اگر فردا شنبه باشد حرفت درست است حالا واقعا فردا جمعه است به همین سادگی نمی گوئیم ولی آنالیزش کنی می شود همین. ما عجله می کنیم در شنیدن و گفتن بنابراین آنالیز نمی کنیم. خیلی حرف هائی که در عالَم اقتصاد؛ در عالَم سیاست؛ در عالَم روشنفکری؛ در عالَم سنت گرائی در هر عالَمی که بخواهی از این حرف ها می زنند بعد می خواهم دعوا خاتمه پیدا کند می گویم اگر فردا شنبه باشد تو راست می گوئی. آخه نمی شود. تو دروغگو باشی یا راست گو باشی این ملاک خوب بودن یا بد بودن من نیست. چون این شدنی نیست.

بنابراین این ها نه تنها ملائکه را می شناختند ؛ خیلی زرنگ تر هم بودند یا اینکه نه ؛ همان دسته ای بودند که قبلا شنیده بودند که ملائکه می آیند. این ها دروغ می گویند یا راست می گویند؟ داریم پایه قرآن را خودمان یاد می گیریم. شما که می گوئید در جنگ بدر این همه ملائکه آمدند! چه کسی آن ها را دید؟ اگر هم ملائکه را قرار است کسی ببیند دید بَصَرِ چشم فیزیکی نیست. ملائکه هستند و شما هم می دانید من بسیار آدم خوبی هستم و دروغ هم نمی گویم. می شود از این ملائکه یک عکس بگیرید من ببینم؟! دوربین این را نمی گیرد. مگرشما نمی گوئید در جنگ بدر ملائکه آمدند. چه کسی ملائکه را دید؟ به اعتقاد ما که اصلا مشرکین نمی توانند ببینند. به اعتقاد ما ممکن است کسانی دربُعدهای فلسفی عرفانی یک حرف های خیلی پیچیده ای بزنند که من نمی گویم درست است یا غلط است؛ ولی ما دراسناد خودمان نمیگوئیم. بالاترازحضرت زهرا نداریم که اصلا ملائکه کم دارند نسبت به ایشان از نظر رده خلقتی و ظرافت خلقتی . باز در مورد حضرت زهرا می گویند مُحَدَّث و مُحَدِّث بود. یعنی ملائکه را نمی دید ولی صحبت می کرد. در همین جنگ بدر آب کم آوردند هیچکس نمی رفت آب بیاورد امیرالمؤمنین گفت من می روم و می آورم. دعوا بر سر چاه ای بدر بود. رفت و خیلی طول کشید بالاخره چه شد؟ عرض کرد یا رسول الله یک کوران عجیبی شد. باد عجیبی آمد. کمی ایستادم. آرام شد. دوباره حرکت کردم و بالاخره آخرسررفتم. فرمود آن ها جبرئیل بود با 1000ملائکه اسرافیل بود با 1000ملائکه، میکائیل بود با 1000ملائکه یعنی علی هم. بعدا ممکن است ما یک چیزهای دیگر هم بگوئیم بعد فعلا شما منتظرید ملائکه را ببینید!

در جنگ بدر کسی دید؟ اهمیت ملائکه به دیدنشان نیست. الآن این سیم برق دارد از حراتش و نشانه های دیگر به برق پی می برید قرار نیست پیغمبر همیشه ملائکه را ببیند آن وقتی هم که می دید مال یک عوالِم دیگری است. و اتفاقا حالش هم خیلی فرق می کرد. فشار سنگینی به پیغمبر می آمد. صحت بودن و نبودنش به دیدنش نیست آن هم دیدن با این چشم های ظاهری ! این ها را مخصوصا می گویم چون ما گاهی وقت ها از شدت خیلی قدسی نگری ته چاه هستیم. وقتی کسی با ما عاقلانه و عالمانه حرف می زند می گوئیم همین است این ها ایمانشان ضعیف است. این ها در گوش شما باشد گاهی این حرف ها به شما هم می آید. کِیفی دارد پذیرش یک سری عوالم عجیب و غریب. سر و تهش به هم جمع نمی شود! ولی لذتی دارد! و خیلی ها زمین می خورند. پس بنابراین قرار نیست ملائکه بیایند. پس (إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌) از آن شرط های از سر زرنگی بوده چون تو راست بگوئی یا دروغ بگوئی این ملائکه آمدنی نیستند . پس این شرط کلا باطل است. (تَأْتِينَا بِالْمَلاَئِکَةِ) در واقع 2 تا خواسته داشتند، یکی اینکه ملائکه را می خواستند ببینند دوم اینکه قدرت پیامبر در آوردن ملائکه را می خواستند ببینند. اینجا حتی نفرمود ملائکه دیدنی نیستند. فرمود مگر من نگفتم من بشر رسول هستم. من تحویل دهنده ملائکه نیستم. آن در اختیار من نیست در قدرت من نیست که اتفاقا این در آیه بعد می گوئیم {(8) مَا نُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَا کَانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ‌}

مروری بر چند نکته که بیان شد:
اگر روش شناختمان به این چشم و به این نَفسِمان باشد درست نمی بینیم. این ها می گویند ما ببینیم. ما یک چیزهای عجیب و غریب ببینیم. یک چیز های عجیب و غریب باشد می ارزد! اگر عجیب و غریب نباشد چه می گوئی؟! هیچ کدام از این حرف های عجیب و غریب آثار عملی ندارد وپرت است. حرف معمولی مثل به دیگری احترام گذاشتن؛ حرمت رفیق را نگه داشتن و غیره مزه نمی دهد ومی گویند خودمان این حرف ها را بلدیم! یکی از مشکلات ما این است که اگر حرف معمولی زده شود نمیپذیریم. پیغمبر حرف معمولی می زدند ولی درست. (بقره13)أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ‌ از این حرف هائی بزن که بدردمان بخورد! اتفاقا این مربوط به سطح فکرها است. شما هر چقدر سطح فکرت پائین تر باشد چیزهای خارق العاده ظاهری بیشتر جذبت می کند. مثال : روستائی و تحصیکرده در برداشت از مسائل.

که متاسفانه بعضی مواقع تحصیکرده ها هم مثل روستائی ها برداشت می کنند! آن چیزیکه دین از ما انتظار دارد و ما از دین انتظار داریم متاسفانه سطحش عوامانه شده! فرمود از شیعیان چه کسانی را دوست دارید ؟ فرمود : فهما ؛ حلیما ؛ صبورا من این را از شیعیان می خواهم. نعره کش نمی خواهم. اما بازارندارد نه مداح حسابی بابتش است نه سخران حسابی! حتما باید فکر کنه جلسه امشب خیلی مهم بود و اگر حرف های معمولی و درست زده بشود می گویند همه این ها را می دانستیم خب قرآن هم همین را می گوید (ذاریات55) وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ‌ چون ما (تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ‌) نمی خواهد باشد. تذکرات تکراری ندهید یک چیز تازه بگو! تازه چه بگویم؟ بگویم خدا تا حالا یکی بوده ؛ الآن شده 2 تا؟! متوجه نمی شویم. اینکه می فرماید یأتی بکتابٍ جدیدٍ همین عوام؛ عوامی که ممکن است لیسانس و فوق لیسانس وآیت اله هم باشند! عوام هم همین رامی گویند. بله این را قرآن هم گفته: وقتی به ایشان می گوئیم ایمان بیاورید می گویند (أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ). اول یک برچسب می زنیم و می گوئیم این ها که سفهاء هستند ما هم که علما هستیم. پس هیچی.

همگی مواظب باشیم. خیلی اعتقادات و حرف ها اینطور است. شما ممکن است یک حرفی را از نظر تفکری قبول نداشته باشید اما مسیرت را جدا نکن (بقره199) أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ آیه قرآن رادقت کنید وقتی به ایشان می گوئیم (بقره13) آمِنُواکَمَاآمَنَ النَّاسُ میگویند (قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ) فوری می افتیم این طرف! ببینیم مادر بزرگ هایمان چه می گویند؟! نگفت هرچه همه قبول دارند توهم بگو. (آمِنُوا کَمَاآمَنَ النَّاسُ) مثلا می گوید شب ها ایستاده آب نخور؛ نشسته آب بخور. درست و غلطش را کاری ندارم اما (کَمَا آمَنَ النَّاسُ) اصلا واقعا تو به چیزی ایمان داری؟ که پایش بایستی؟ اینکه سبک زندگی همه است که هیچی داریم زندگیمان رامی کنیم . ولی آنجائی معلوم می شود که من ایستادم و می خواهم آب بخورم می نشینم. چون گفت در شب آب را نشسته بخورید. نمی گویم از فردا این کار را بکنی یا نکنی می فرماید (آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ) از این (کَمَا)ها چند تا داریم؟ (وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا کِتَاباً نَقْرَؤُهُ) ما نظرمان چیست ؟! این ها اصل دینداری است.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید