شفقنا- محقق، مؤلف و استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم درباره انسانیت و آزادی بشر در مکتب اسلام بیان کرد: در دوران جاهلیت، مفهوم انسانیت به مرد بودن، داشتن قدرت، ثروت و شهرت قبیلهای محدود بود. انسانی که قبیلهای سرشناس داشت، در اسراف و تبذیر افراط میکرد و از قدرت ظاهری برخوردار بود، کریم نامیده میشد. این فرهنگ با ظهور پیامبر اسلام (ص) تغییر کرد و جای خود را به مفهومی جدید از انسانیت داد؛ کرامت دیگر به رنگ پوست، ثروت یا قدرت بستگی نداشت بلکه به تقوا و اخلاق وابسته بود.
آیت الله عندلیب همدانی عنوان کرد: دوران پیش از بعثت پیامبر اکرم (ص) را میتوان با استناد به قرآن، نهج البلاغه و تاریخ، دوران انحطاط فکری، اجتماعی و اخلاقی دانست. در این دوران، خبری از عدالت، انسانیت، آزادی و آزادگی نبود. قرآن، نهج البلاغه و تاریخ، هر سه به صراحت این وضعیت را شرح دادهاند و بعثت پیامبر اسلام (ص) را آغازگری برای نجات بشر از چنین ظلمت و جاهلیتی معرفی میکنند.
وی تأکید کرد: رسالت پیامبر اکرم (ص)، ترویج انسانیت، آزادی، عدالت و کرامت انسانی بود. او برای آزادسازی انسانها از بندهای ظلم و ستم قیام کرد و با تمام وجود در مسیر تحقق این اهداف کوشید. هرگز پیامبر اکرم (ص) بهدنبال آن نبود که آزادی اندیشه را از مردم بگیرد. اگر مقابلهای با مشرکان و زورگویان صورت میگرفت، به این دلیل بود که آنها مانع آزادی انتخاب مردم میشدند. پیامبر (ص) با کسانی که انسانها را از آزادی فکر و انتخاب محروم میکردند، بهشدت برخورد میکرد.
آیت الله عندلیب همدانی اظهار داشت: آنچه امروز مایه نگرانی و تأسف است، عملکرد زمامداران و صاحبان قدرت در سراسر جهان است. زمامداران، برخلاف مردم و دانشمندان، نه برای ارزشهای انسانی بلکه تنها برای بقای سلطه و قدرت خود میکوشند. اگر از حقوق بشر سخن میگویند، حقوق بشر را تنها برای خود تعریف میکنند و اگر از آزادی دم میزنند، آزادی را تنها برای خود و همپیمانانشان میخواهند. نمونه بارز این تضاد را میتوان در رفتارهای دوگانه و متناقض برخی از قدرتهای جهانی دید. حمله به کشورهای ضعیف، پایمالکردن حقوق ملتها، و ریاکاری در ادعای آزادی و انسانیت، گواه روشنی بر این مدعاست. این اقدامات نشان از جاهلیت مدرنی دارد که این زمامداران بر جهان تحمیل کردهاند؛ جاهلیتی که از انسانیت و آزادی به دور است و ظلم و ستم در آن غوغا میکند.
در ادامه متن گفت وگوی شفقنا با آیت الله عندلیب همدانی را می خوانید:
«انسانیت و آزادی بشر» در مکتب اسلام چه مفهومی دارد؟ چرا مکتب اسلام بر انسانیت و آزادی بشر تأکید کرده و این دو مفهوم در مبانی و اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص) چه جایگاهی دارند؟ چگونه آموزههای عقلانیت و عبودیت در اسلام میتوانند به رشد انسانیت و آزادی واقعی در زندگی فردی و اجتماعی انسانها منجر شوند؟
«دعوت» پیامبر(ص) بر پایه زیبایی در اخلاق و گفتار استوار بود
با تبریک مبعث شریف نبوی، باید گفت که این رخداد بزرگ، حامل پیامی برای تمام انسانهای آزادیخواه از هر دین و مذهبی است. قرآن کریم میفرماید: «اُدْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ» (سوره نحل، آیه ۱۲۵). این آیه شریف نشان میدهد که ماهیت بعثت پیامبر اسلام (ص) دعوت است؛ دعوت به سوی راه پروردگار، که همراه با حکمت، پندهای زیبا و گفتوگوی نیکو با جویندگان حقیقت انجام میگیرد. این دعوت، حتی اگر پذیرفته نشود، باز هم بر پایه زیبایی در اخلاق و گفتار استوار است.
هدف بعثت: انسانیت و کمال
هدف اصلی این دعوت، رساندن انسان به قله انسانیت است. این مسیر از طریق تزکیه اخلاق و علم و دانش تحقق مییابد. پیامبری که عهدهدار این دعوت به انسانیت است، خود در هر دو بُعد اخلاق و علم در بالاترین جایگاه قرار دارد. قرآن کریم در وصف اخلاق پیامبر (ص) میفرماید: «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» (سوره قلم، آیه ۴) و در وصف علم او میگوید: «وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً» (سوره نساء، آیه ۱۱۳).
پیامبری که هدفش تبیین حقیقت انسانیت است، انسانها را به سوی رشد و تکامل رهنمون میسازد. اسارت عقول، مانعی برای این کمال است، و پیامبر (ص) آمده است تا این بندها را بگشاید؛ چرا که تا عقل انسان به تکامل نرسد، انسانیت او به سرحد کمال نخواهد رسید.
انسانیتی که پیامبر اکرم (ص) به دنبال آن بود، با دو عنصر عقلانیت و عبودیت همراه است
دعوت به انسانیت، پیش از هر چیز، با عقل انسانها سر و کار دارد و تکامل عقل را هدف قرار میدهد. اگر در جامعهای به جای حیوانیت و درندهخویی، انسانیت حاکم شود، این به معنای حکومت عقل است؛ چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی. اما این عقلانیت زمانی به قلههای نهایی خود میرسد که انسان در پیشگاه الهی به عبودیت تن دهد.
بنابراین، انسانیتی که پیامبر اکرم (ص) به دنبال آن بود، با دو عنصر عقلانیت و عبودیت همراه است. اگر این دو عنصر را از جامعه بشری بگیریم، نتیجهای جز درندهخویی و مظلومیت گروهی در برابر ظلم و ستم گروهی دیگر نخواهد داشت. در درون این عبودیت، آزادی حقیقی نهفته است؛ فردی که بنده خدا باشد، بنده هیچ انسان، مقام، ثروت یا قدرتی نخواهد شد.
آزادگی، در گرو عقلانیت و عبودیت معنا پیدا میکند
آزادگی، در گرو عقلانیت و عبودیت معنا پیدا میکند. پیامبران آمدهاند تا بار سنگین جهالت و بندهای تحمیلی را از دوش انسانها بردارند و آنان را به آزادی واقعی برسانند. آزادی در اسلام به معنای انتخاب آزادانه است؛ انتخابی که در آن اجبار و اکراهی وجود ندارد. قرآن کریم صراحتاً میفرماید: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» (سوره بقره، آیه ۲۵۶). راه رشد و هدایت از راه گمراهی و ضلالت مشخص شده است، و این خود انسانها هستند که باید با اراده خویش مسیرشان را انتخاب کنند.
پیامبر اکرم (ص) در دعوت خویش هیچگاه از اجبار، اکراه یا زور استفاده نکرد
البته، این انتخاب ساده نیست و تبعات خاص خود را به همراه دارد. هدایت به سعادت میانجامد و ضلالت به شقاوت؛ اما پیامبر اکرم (ص) در دعوت خویش هیچگاه از اجبار، اکراه یا زور استفاده نکرد و تسلیم فشار و تهدید نیز نشد. دعوت او حکیمانه، ناصحانه و مجاهدانه بود تا انسانها بتوانند آزادانه مسیر انسانیت را بپذیرند.
آزادی و آزادگی، جزئی جداییناپذیر از بعثت پیامبر اکرم (ص) به شمار میآیند
در بعثت پیامبر اکرم (ص)، دو بُعد آزادی و آزادگی آشکار است. بعد اول، آزادی انتخاب است که به انسان اجازه میدهد مسیر خود را آزادانه تعیین کند. بعد دوم، آزادی در زندگی اجتماعی است؛ آزادیای که در سیره پیامبر (ص) و اصحاب او بهوضوح دیده میشود. آنان آزادانه نظرات خود را بیان میکردند و در امور اجتماعی، گاه این نظرات مورد پذیرش پیامبر (ص) و دیگران قرار میگرفت.
این آزادی و آزادگی را در سیره امیرالمؤمنین علی (ع) نیز میتوان مشاهده کرد. ایشان، که حقیقت بعثت پیامبر (ص) در وجودشان متبلور بود، نمونهای بارز از پیوند آزادی و آزادگی در دعوت اسلامی هستند. آزادی و آزادگی، جزئی جداییناپذیر از بعثت پیامبر اکرم (ص) به شمار میآیند.
پیش از ظهور اسلام، وضعیت دو اصل انسانیت و آزادی بشر در جوامع چگونه بود؟ چه ویژگیهایی داشتند و چگونه این اصول در جوامع مختلف آن زمان تعریف میشدند؟ با ظهور اسلام، چه تغییرات بنیادینی در این دو اصل در جامعه انسانی رخ داد و چگونه پیام اسلام به بهبود وضعیت انسانیت و آزادی بشر کمک کرد؟
برای شناخت دوران پیش از بعثت، بهترین منبع قرآن کریم است. در کنار آن، سخنان حضرت امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه و همچنین متون تاریخی، ابعاد مختلف این دوران را روشن میسازند. حال باید دید که قرآن، نهج البلاغه و تاریخ، دوران جاهلیت را چگونه معرفی کردهاند. آیا در آن زمان نشانهای از انسانیت، آزادی و آزادگی دیده میشد یا خیر؟
قرآن کریم هنگام دعوت به اتحاد میان مسلمانان و بشر، با عباراتی روشن به وضعیت پیش از بعثت اشاره میکند. در سوره آلعمران میفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً»؛ به ریسمان خدا چنگ زنید و به یاد آورید که چگونه پیش از این دشمن یکدیگر بودید. در جای دیگر، وضعیت دوران جاهلیت را با تعابیری همچون «بیّن ضلال مبین» و یا «کُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ» (سوره آلعمران، آیه ۱۰۳) بیان میکند: شما در لبه پرتگاهی پر از آتش قرار داشتید. این توصیفات، اوج انحطاط فکری و اجتماعی آن زمان را ترسیم میکنند.
در دوران جاهلیت نور انسانیت، آزادی و آزادگی از میان رفته بود
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه، در خطبههای گوناگون، وضعیت دوران جاهلیت را با شفافیت تمام بیان کردهاند. ایشان یادآور میشوند که بشریت در آن زمان به کجا رسیده بود و از چه ظلمت و تباهی نجات یافت. در بیانی، میفرمایند: «دنیا صُفِرَتْ مِنَ النُّورِ»؛ دنیا از نور خالی شده بود. نور انسانیت، نور بندگی خدا، نور آزادی و آزادگی، نور حقیقت، نور هدایت، و همچنین نور عدالت، همه و همه از میان رفته بودند.
حضرت در بخش دیگری از نهج البلاغه، وضعیت اقتصادی بسیاری از مردم آن دوران را یادآوری میکنند؛ وضعیتی که عدهای در رفاه نسبی بودند، اما بسیاری دیگر در اوج ذلت و خواری زندگی میکردند. عدالت اجتماعی جایی در زندگی انسانها نداشت. نور عدالت، همچون سایر جنبههای انسانی، از جامعه رخت بربسته بود.
تعدی به زیردستان و حقوق زنان نیز در آن دوران کاملاً رایج بود. دختران و زنان، بهعنوان انسان شناخته نمیشدند و بهطور مداوم مورد ظلم و بیمهری قرار میگرفتند. قرآن کریم بهصراحت این وضعیت را در آیهای بیان میکند: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ» (سوره نحل، آیه ۵۸)؛ وقتی به آنان خبر میرسید که صاحب دختری شدهاند، چهرهشان از خشم سیاه میشد. در این شرایط، حتی زندهبهگور کردن دختران امری عادی به نظر میرسید.
در دوران جاهلیت، مفهوم انسانیت به داشتن قدرت، ثروت و شهرت قبیلهای محدود بود
در دوران جاهلیت، مفهوم انسانیت به مرد بودن، داشتن قدرت، ثروت و شهرت قبیلهای محدود بود. انسانی که قبیلهای سرشناس داشت، در اسراف و تبذیر افراط میکرد و از قدرت ظاهری برخوردار بود، کریم نامیده میشد. این فرهنگ با ظهور پیامبر اسلام (ص) تغییر کرد و جای خود را به مفهومی جدید از انسانیت داد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» (سوره حجرات، آیه ۱۳)؛ کرامت دیگر به رنگ پوست، ثروت یا قدرت بستگی نداشت، بلکه به تقوا و اخلاق وابسته بود.
تاریخنویسان نیز بهصراحت به اوضاع نابسامان پیش از بعثت اشاره کردهاند. جنگهای بیهوده میان قبایل بر سر مسائل جزئی، همچون اینکه اسب کدام قبیله برنده شده است، سالها به طول میانجامید و خونهای زیادی به ناحق ریخته میشد. آزادی در این زمان معنایی نداشت.
در تاریخ آمده است که اگر فردی در جزیرهالعرب و بهویژه مکه مسلمان میشد و اسلام خود را آشکار میکرد، شدیدترین شکنجهها، آزارها و فشارها به او تحمیل میشد. واقعه شعب ابیطالب یکی از نمونههای بارز ظلم به مسلمانان در این دوران است.
هیچکس حق نداشت عقاید جاهلی و خرافی آن دوران را زیر سؤال ببرد. کوچکترین انتقاد نسبت به این باورها، با شدیدترین برخوردها همراه میشد. نهتنها اعتراض عملی، بلکه حتی اعتراض زبانی نیز تحمل نمیشد. در چنین شرایطی، انسانیت و آزادی کاملاً نابود شده بود.
دوران پیش از بعثت پیامبر اکرم (ص) را میتوان با استناد به قرآن، نهج البلاغه و تاریخ، دوران انحطاط فکری، اجتماعی و اخلاقی دانست. در این دوران، خبری از عدالت، انسانیت، آزادی و آزادگی نبود. قرآن، نهج البلاغه و تاریخ، هر سه به صراحت این وضعیت را شرح دادهاند و بعثت پیامبر اسلام (ص) را آغازگری برای نجات بشر از چنین ظلمت و جاهلیتی معرفی میکنند.
در سیره پیامبر اسلام، دو اصل انسانیت و آزادی بشر چه جایگاهی داشتند؟ چگونه پیامبر اکرم در تعاملات خود با مردم و در راستای تحقق این اصول عمل کرد؟ آیا میتوان نمونههایی از زندگی پیامبر در این زمینهها ارائه داد که نشاندهنده اهمیت این اصول در رفتار و تعلیمات ایشان باشد؟ و چرا پیامبر اسلام به شدت به انسانیت و آزادی بشر تأکید داشت؟
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) که از سوی خداوند بهعنوان «رحمة للعالمین» معرفی شده است، برای گشودن غل و زنجیرهای اسارت انسانها آمد. او رسول رحمت و رهایی بود، اما در دوران حیات خود، مظلومانه زندگی کرد و حتی پس از شهادت نیز مورد ظلم و ستم قرار گرفت، گاه از سوی کسانی که ادعای پیروی از او داشتند.
برخی تفاسیر از سیره پیامبر اکرم (ص) ارائه میشود که به ایشان ظلم کرده و تصویری خشن از آن حضرت ترسیم میکنند. در این تصویر، پیامبری معرفی میشود که غیر از پیروان خود کسی را قبول ندارد و برای دیگران حقی برای زندگی و حیات قائل نیست. این در حالی است که پیامبر اکرم (ص) تنها در مواقعی که چارهای جز شمشیر نبود، به آن دست میبرد؛ آن هم بر اساس دلیل و منطق عقلانی.
کرامت انسانی در نگاه پیامبر اکرم (ص)
پیامبر اکرم (ص) با هر انسانی که مواجه میشد، کرامت انسانی او را ارج مینهاد. قرآن کریم در این باره بهصراحت میفرماید: «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ» (سوره توبه، آیه ۶)؛ اگر یکی از مشرکان نزد تو آمد تا سخنان خدا را بشنود، او را آزاد بگذار و پس از شنیدن، او را به محل امن خود بازگردان. این آیه نشاندهنده اوج احترام پیامبر به کرامت انسانی و آزادی اندیشه است.
فقها نیز بر اساس تعالیم اسلامی تأکید دارند که اگر مشرکان یا کفار با مسلمانان پیمانی مبنی بر امنیت جان و مال خود ببندند و در سرزمینهای اسلامی توطئهای نکنند، میتوانند بهصورت آزادانه زندگی کنند. حتی این افراد میتوانند برای تجارت به سرزمینهای دیگر بروند و بازگردند، بدون اینکه خطری آنها را تهدید کند. این آزادی، نشاندهنده ارزش والای انسانیت و آزادگی در اسلام است.
قرآن کریم در عین تأکید بر برائت از کفر و شرک، رفتار نیکو و انسانی با مشرکانی که به مسلمانان آزاری نمیرسانند را توصیه میکند: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» (سوره ممتحنه، آیه ۸). برّ و نیکوکاری نسبت به این افراد، نشاندهنده حفظ ارزشهای انسانی و آزادی است.
در مقابله با ظالم، از مرز عدالت خارج نشوید
اما اگر کسی در برابر حق و عدالت بایستد و به ظلم و ستم دست بزند، برخورد با او ضروری است. حتی در این موارد نیز قرآن هشدار میدهد که در مقابله با ظالم، از مرز عدالت خارج نشوید: «وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا، اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» (سوره مائده، آیه ۸).
سیره امیرالمؤمنین (ع)؛ تجلی بعثت پیامبر(ص)
سیره امیرالمؤمنین علی (ع) بهخوبی نمایانگر ارزشهای بعثت پیامبر اکرم (ص) است. حضرت علی (ع) حتی در جنگ با دشمنان خود نیز اصول انسانی و عدالت را رعایت میکرد. در جنگ صفین، هنگامی که سپاهیان معاویه بر آب مسلط شدند، جریان آب را بر سپاه حضرت قطع کردند. اما زمانی که سپاه امیرالمؤمنین (ع) بر آب مسلط شد، اجازه داد دشمنان نیز از آن بهرهمند شوند.
رفتار حضرت علی (ع) با ابن ملجم، قاتل خود، نیز نمونه دیگری از رعایت کرامت انسانی است. ایشان دستور دادند که غذای مناسب به او داده شود و جای استراحتش راحت باشد. این رفتار نشاندهنده اوج اهمیتدادن به انسانیت و عدالت حتی در برابر دشمنان است.
هرگز پیامبر اکرم (ص) بهدنبال آن نبود که آزادی اندیشه را از مردم بگیرد
هرگز پیامبر اکرم (ص) بهدنبال آن نبود که آزادی اندیشه را از مردم بگیرد. اگر مقابلهای با مشرکان و زورگویان صورت میگرفت، به این دلیل بود که آنها مانع آزادی انتخاب مردم میشدند. پیامبر (ص) با کسانی که انسانها را از آزادی فکر و انتخاب محروم میکردند، بهشدت برخورد میکرد.
پیامبر اکرم (ص) در برابر کسانی که آزادی و حقوق انسانی دیگران را پایمال میکردند، قاطعانه میایستاد
ایشان همواره تأکید داشتند که مردم باید آزادانه بیندیشند و مسیر خود را انتخاب کنند. مقابله ایشان با بزرگان مشرک به همین دلیل بود که چرا نمیگذارید مردم آزادانه بیندیشند و راه خود را انتخاب کنند. پیامبر اکرم (ص) در برابر کسانی که آزادی و حقوق انسانی دیگران را پایمال میکردند، قاطعانه میایستاد.
رسالت پیامبر اکرم (ص)، ترویج انسانیت، آزادی، عدالت و کرامت انسانی بود
رسالت پیامبر اکرم (ص)، ترویج انسانیت، آزادی، عدالت و کرامت انسانی بود. او برای آزادسازی انسانها از بندهای ظلم و ستم قیام کرد و با تمام وجود در مسیر تحقق این اهداف کوشید. سیره پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت ایشان، الگویی بیبدیل برای رعایت ارزشهای انسانی، حتی در سختترین شرایط، است.
امروزه وضعیت انسانیت و آزادی بشر در جوامع مختلف به چه شکل است؟ در چه زمینههایی این دو اصل نقض میشود و چطور میتوان به بازسازی و تقویت این اصول در دنیای معاصر پرداخت؟ آیا نمونههای ملموسی از نقض حقوق انسانی و آزادی بشر در جهان امروز وجود دارد که نشاندهنده چالشهای این دو اصل در زمان حاضر باشد؟
اگر به جوامع انسانی، نهفقط در ایران بلکه در سراسر جهان، نگاهی عمیق داشته باشیم، خواهیم دید که بحث درباره انسانیت و آزادی بهطور گستردهای در محافل علمی و در میان دانشمندان دغدغهمند و دردمند مطرح است. بسیاری از این دانشمندان با صداقت و خلوص نیت، به تبیین و دفاع از اصول انسانیت، آزادی، و حقوق بشر پرداختهاند. این دغدغهها نهتنها در محیطهای علمی بلکه در میان عموم مردم نیز با فطرت پاک انسانی هماهنگ است.
مردم در سراسر جهان، با هر دین و مذهبی، به دو عنصر اساسی انسانیت و آزادی ارزش قائلاند. بنابراین، باید کوششهای فیلسوفان، دانشمندان، و حقوقدانان در سراسر جهان را – با هر آیین و اعتقادی که دارند- ارزشمند دانست. تلاش این افراد برای پیشبرد انسانیت، آزادی، و حقوق بشر، هرچند ممکن است گاهی به خطاهایی منجر شود، اما صداقت آنها در پیگیری این اهداف جای تأمل و ستایش دارد.
برخی زمامداران «جاهلیتی مدرن» بر جهان تحمیل کردهاند
در کنار این تلاشهای علمی و مردمی، آنچه مایه نگرانی و تأسف است، عملکرد زمامداران و صاحبان قدرت در سراسر جهان است. زمامداران، برخلاف مردم و دانشمندان، نه برای ارزشهای انسانی بلکه تنها برای بقای سلطه و قدرت خود میکوشند. اگر از حقوق بشر سخن میگویند، حقوق بشر را تنها برای خود تعریف میکنند و اگر از آزادی دم میزنند، آزادی را تنها برای خود و همپیمانانشان میخواهند.
نمونه بارز این تضاد را میتوان در رفتارهای دوگانه و متناقض برخی از قدرتهای جهانی دید. حمله به کشورهای ضعیف، پایمالکردن حقوق ملتها، و ریاکاری در ادعای آزادی و انسانیت، گواه روشنی بر این مدعاست. این اقدامات نشان از جاهلیت مدرنی دارد که این زمامداران بر جهان تحمیل کردهاند؛ جاهلیتی که از انسانیت و آزادی به دور است و ظلم و ستم در آن غوغا میکند.
باید میان دو گروه در جهان امروز تفکیک قائل شد: از یکسو، دانشمندان منصف و دغدغهمند در هر دین و مذهبی که برای احیای انسانیت، آزادی، و حقوق بشر تلاش میکنند، و از سوی دیگر، زمامداران و قدرتمندان که به دور از این ارزشها، تنها به فکر بقاء و منافع خود هستند. دانشمندان و مردم آزادهای که در سراسر جهان در پی عدالت، انسانیت، و آزادی هستند، از جنس دیگرند و نباید آنها را با زمامداران خودخواه و ستمگر یکسان دانست.
در برابر این زمامداران بیاعتنا به انسانیت و آزادی، باید نهضت علمی مبارک و تلاشهای ارزشمندی را که دانشمندان در راستای احیای انسانیت، حقوق بشر، و آزادی آغاز کردهاند، تقویت کرد. این نهضت، که ریشه در فطرت پاک انسانی و آرمانهای مشترک بشری دارد، امیدی است برای آیندهای که در آن عدالت، آزادی، و انسانیت به جایگاه شایسته خود بازگردند.