شفقنا- استاد ناصر نقویان می گوید: امام علی (ع) مفهومی عمیق از دو اصل مهم «عدالت و آزادی» را در حکومت خود به کار بردند و تأکید کردند دو مفهوم «عدالت و آزادی» هیچگونه تناقضی با یکدیگر ندارند.
وی عنوان کرد: دو ویژگی مهم برای حاکمان و مسئولین جامعه تعیین شده است: اول، اینکه مردم نباید در فقر، فلاکت و گرسنگی به سر ببرند؛ دوم، اینکه باید در امنیت کامل از نظر روانی و جسمی زندگی کنند. در جوامع امروزی با فقر تحمیل شده رو به رو هستیم یعنی فقرهایی که به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی، افراد را به وضعیت فلاکت میاندازد.
استاد نقویان معتقد است: امروز تصمیمات کلان و مهم باید بر اساس سه اصل اتخاذ شوند: حکمت، عزت و مصلحت. مصلحتی که به معنای سود جامعه و خیر عمومی باشد، نه مصلحتی که تنها به نفع یک جناح یا گروه خاصی باشد. مصلحت باید با عقل جمعی و نظر عموم مردم در نظر گرفته شود. اگر مردم و افکار عمومی مخالف یک تصمیم باشند، نمیتوان آن را به عنوان مصلحت عمومی پذیرفت. مصلحت واقعی باید برای جامعه و در راستای رفاه و پیشرفت عمومی باشد، نه در جهت منافع محدود یک گروه خاص.
متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین نقویان را می خوانید:
چگونه امام علی (ع) میان عدالت و آزادی فردی در حکمرانی خود تعادل برقرار میکردند؟ و این نگاه چه الهاماتی برای جوامع امروزین دارد؟
از مجموعه خبری فاخر و محترم شفقنا که در داخل و خارج از کشور بهعنوان یکی از خبررسانهای موفق و فعال شناخته میشود، قدردانی میکنم. این مجموعه با تلاش و اهتمام فراوان میکوشد که اخبار را بدون هیچگونه جانبداری یا سوءگیری خاصی، همانطور که هستند و مطابق با واقعیت، به مخاطبان خود منتقل نماید.
امام علی (علیهالسلام) در زندگی خود برهههایی ویژه و متنوع را سپری کردند. یکی از این برههها زمانی است که ایشان به مسیر هدایتشده توسط پیامبر اسلام (صلىاللهعليهوآله) ایمان میآورند. برههای دیگر دوران حضور ایشان در مکه و در کنار پیامبر است که بهطور طبیعی، دوران کودکی و نوجوانی حضرت را شامل میشود. سپس برههای است که ایشان در دوران جوانی و هجرت، در کنار پیامبر اسلام قرار میگیرند و در مراحل مختلف، در کنار ایشان به ایفای نقش میپردازند. در این دوره، امام علی (ع) به عنوان یکی از فداکارترین و جانبرکفترین سربازان اسلام، در کارزارهای مختلف که بر پیامبر و مسلمانان تحمیل میشد، حضور پیدا میکنند و شجاعتهایی فراوان از خود بروز میدهند.
بعد از رحلت پیامبر اسلام، امام علی (علیهالسلام) به مدت ۲۵ سال به تعبیر عمومی خانهنشین میشوند. البته باید اذعان داشت که اصطلاح “خانهنشینی” شاید تعبیر دقیقی نباشد، اما برای درک بهتر موضوع، از این اصطلاح استفاده میکنیم. در این دوران، امام علی (ع) به دلیل شرایط خاص اجتماعی و سیاسی، نقش کمتری در عرصههای عمومی داشتند. اما پس از این مدت، در دوران کوتاه و پرچالشی که حکومت اسلامی را در دست میگیرند، حضرت به پیشنهاد عمومی مردم و در واقع از طریق یک رفراندوم حقیقی، مسئولیت اداره جامعه را به عهده میگیرند و این مسئولیت سنگین را تا زمان شهادت خود بهدرستی انجام میدهند.
امام علی (ع) مفهومی عمیق از دو اصل مهم «عدالت و آزادی» را در حکومت خود به کار بردند
در این دوران، امام علی (ع) به طور خاص مفهومی عمیق از دو اصل مهم «عدالت و آزادی» را در حکومت خود به کار بردند. این دو مفهوم، در ذهن شما و مخاطبین، باید در چارچوب چهار سال و اندی حکومت حضرت به تصویر کشیده شود. چرا که در زمانهایی پیش از حکومت، شاید این مفاهیم بهطور کامل در رفتار و نگرش حضرت جلوهگر نبودند، زیرا در آن زمان مسائل مهمتری برای پیگیری وجود داشت.
حضرت تأکید کردند دو مفهوم «عدالت و آزادی» هیچگونه تناقضی با یکدیگر ندارند
اما در دوران حکومت ایشان، باید تاکید کرد که این دو مفهوم هیچگونه تناقضی با یکدیگر ندارند. بسیاری از افراد گمان میکنند که اگر عدالت را اجرا کنیم، نمیتوانیم آزادی را به مردم بدهیم و یا برعکس، آزادی را به مردم عطا کنیم، اما عدالت را در عمل اجرا نخواهیم کرد. این طرز تفکر اساساً قابل دفاع نیست. امام علی (ع) در پی تحقق مفهوم حقیقی آزادی بودند؛ آزادیای که قرآن نیز در آیهای به آن اشاره دارد که پیامبر اسلام (صلىاللهعليهوآله) آمده تا «وَیَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتِی کانَت عَلَیهِم»، یعنی آن غل و زنجیرهایی که انسانها را در بند کرده و آن بارهای سنگین که بهدلیل مسائل فردی و اجتماعی، تبلیغاتی و تحمیلی به دوش انسانها افتاده، از دوش آنان برداشته شود.
در این زمینه، مولانا نیز در وصف امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میگوید: «کیست مولا آنک آزادت کند / بند رقیت ز پایت بر کند»، یعنی کسی که انسان را از بندهای مختلفی که او را بهطور ناخودآگاه در اسارت میبرد، آزاد کند. این اسارتها تنها به بندگی مرسوم که در دوران بردهداری وجود داشت محدود نمیشود؛ بسیاری از افراد امروز در حالی که خود را آزاد میپندارند، در حقیقت هنوز بردهاند. مولانا در بیان این حقیقت که بسیاری از انسانها حتی بدون آگاهی در بندند، چنین میفرماید: «تو گمان کردی که نان میخوری، زهرمار و کاهش جان میخوری». این بیان اشاره به افرادی دارد که از پولهای حرام، رشوه، اختلاس و مال مردم میخورند و در گماناند که بهرهای از زندگی میبرند؛ اما در حقیقت، سمّی است که به تدریج به جانشان تزریق میشود و تأثیرات سوء آن در آینده به وضوح نمایان خواهد شد.
بسیاری از آزادیها به گونهای هستند که انسان در گمان میبرد «آزاد» است، در حالی که در واقعیت، اسیر بسیاری از چیزهاست. پیامبر اسلام و پس از ایشان، به باور ما شیعیان، امامان معصوم نیز همانطور که مسیر پیامبران را ادامه دادند، بهمنظور آزادسازی انسانها از بندهایی که خود نمیشناسند، آمدهاند. در دیوان حافظ، بیت اول به خوبی به این معنا اشاره دارد: «کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها»، این بیان اشاره به کسانی دارد که در ساحل دریا قدم میزنند، مخصوصاً در فصول خوب سال و هنگامی که دریا آرام است. این افراد، با لباسهای سبک و با نسیم ملایمی که از دریا میوزد، احساس آرامش میکنند. در چنین لحظاتی، هیچ باری بر دوش آنان نیست و سبکبارند.
شاعر ایرانی دیگر، اسیرالدین سیکتی، که شاید کمتر شناخته شده باشد، در بیتی بسیار زیبا بیان میکند: «در شط حادثات برون آی از لباس که اول برهنگی است که شرط شناوری است»، یعنی زمانی که انسان از لباسهای ظاهری و در واقع از محدودیتهای مختلف اجتماعی و فردی رها شود، برهنگی آغاز آزادی است. این برهنگی نماد رهایی از زنجیرهایی است که انسانها را به بند کشیدهاند.
امیرمومنان علی(ع) مهمترین شعار خود را «اجرای عدالت» قرار داد
امام علی (علیهالسلام)، هنگامی که حکومت را به دست گرفت، مهمترین شعار خود را اجرای عدالت قرار داد و در همین راستا توانست دو مقوله مهم عدالت و آزادی را بهطور همزمان در جامعه پیاده کند. در دوران حکومت ایشان، هیچگاه کسی را بهدلیل داشتن فکر و اندیشهای متفاوت محاکمه نکرد یا حقوق اجتماعی او را به بهانهای سلب نکرد. امام علی(ع) هیچگاه به دلیل اختلاف در مکتب یا نپذیرفتن ولایت ایشان، شهروندی را از حقوق خود محروم نکرد. در نامهای که حضرت به مالک اشتر نوشت، بهصراحت بیان میکند که دو نوع شهروند بیشتر وجود ندارد: یکی مسلمان و برادر دینی، و دیگری غیرمسلمان که مخلوق و بنده همان خدایی است که مسلمانان میپرستند. بنابراین، امام علی (علیهالسلام) در مقام حاکم، بر اساس این اصول، دو چتر بر سر شهروندان خود گسترد: یکی چتر «اسلام» و دیگری «چتر بندگی خداوند». از این منظر و در جامعه ای که به نام حضرت علی(ع) مدیریت می شد، هیچ تفاوتی میان مسلمان و غیرمسلمان وجود نداشت. یهودی، زرتشتی، مسیحی، یا حتی کسانی که به عقاید دیگری چون کمونیسم یا بهاییت معتقد بودند، هیچ تفاوتی با مسلمانان نداشتند. البته اگر فردی به فعالیتهایی پرداخته باشد که برخلاف اخلاق عمومی جامعه باشد، باید جلوی این فعالیتها گرفته شود، مانند زمانی که فردی بخواهد کتابی با محتوای غیراخلاقی را در جامعه منتشر کند. در چنین مواردی، برای حفظ اخلاق و عفت عمومی، میتوان جلوی انتشار این گونه مطالب را گرفت و جامعه نیز در این اقدام همراه خواهد شد. همانطور که اگر در مدرسهای به بازرسی از کیف دانشآموزان پرداخته شود و در داخل کیف کسی یک سیدی غیر اخلاقی یافت شود، تمامی خانوادهها از این اقدام استقبال خواهند کرد و نگران خواهند شد که چرا فرزندشان چنین محتوایی را با خود به مدرسه آورده است. در حقیقت، همانطور که در این مثال اشاره شد، این رفتارها از نظر اخلاقی پذیرفتهشده هستند.
در حکومت امام علی (علیهالسلام) تا جایی که انسان یک اقدام زشت اخلاقی که جامعه آن را زشت می داند، انجام نمی دهد در حقوق شهروندی با همه برابر بود و هیچکسی بهدلیل تفاوت در مذهب یا عقیدهاش از حقوق انسانی خود محروم نمیشد. این رویکرد، یکی از مصادیق واقعی آزادی و عدالت در جامعهای بود که امام علی (ع) آن را اداره میکرد.
اما در کنار عدالت و آزادی، حکومت امام علی(ع) ویژگی خاص دیگری نیز داشت که در فرازهای بعدی به آن اشاره خواهم کرد.
چگونه اصول عدالتخواهی امام علی (ع) میتوانند به تحقق آزادیها از جمله آزادی بیان و حقوق شهروندی کمک کنند؟
قرآن کریم در آیهای بسیار جالب میفرماید که «خدای این شهر را پرستش کنید». این آیه بهطور ضمنی اشاره به امر اجتماعی دارد. در اینجا قرآن اشاره نمیکند که خدا شما را آفریده و روزی شما را از جانب اوست، بلکه به دو نعمت اجتماعی مهم اشاره دارد: «نعمت دین و نعمت آزادی.» حضرت علی (ع) در واقع به مردم میآموزند که در برابر نعمتهایی که خداوند به انسانها داده، شکرگزار باشند و در عین حال، بهدلیل بهرهمندی از این نعمتها، وظیفه دارند که در برابر خداوند و صاحب این نعمتها کرنش کنند. قدردانی و تشکر فرهیختگی انسان را نشان می دهد و در غیر این صورت نادانی انسان را به تصویر می کشد. مولانا در حکایتی زیبا میگوید: «کسی که از خورشید تعریف میکند، در واقع خود را ستایش میکند»، یعنی کسی که از خورشید میگوید، در واقع نشان میدهد که چشم سالمی دارد و توانسته زیباییها را ببیند. این ستایش از خورشید در واقع بهنوعی ستایش از خود است که توانسته این نعمت را درک کند و از آن بهرهمند شود. چنین افرادی با شکرگویی و قدردانی از نعمتها، بهطور غیرمستقیم از خود نیز تجلیل میکنند.
کسی که از خورشید مدح میکند، در واقع از خود تعریف میکند؛ چرا که این توانایی را که از نور خورشید بهرهبرداری میکند، مدیون چشمان سالم خود است. اگر خداوند در قرآن فرموده است که «ولیعبدون»، به این معنا نیست که خدا به کرنش و عبادت ما نیاز دارد بلکه این خود ما هستیم که به درک این ضرورت و فهم آن نیازمندیم. این عبادت و کرنش در حقیقت بهمنزله شناخت خود و پذیرش نعمتهای الهی است. شما به عنوان انسان نیاز دارید که در برابر خداوند و خلقت، خود را شاکر و سپاسگزار بدانید، نه اینکه دیگران شما را ستایش کنند. هر فردی که درک درستی از نعمتها داشته باشد، خود را شاکر میداند و از دیگران نمیخواهد که برای او تعریف و تمجید کنند.
اما در ادامه، قرآن ویژگیهایی را از حاکمان در قبال مردم ذکر میکند که بسیار مهم است. این ویژگیها بهویژه در آیهای که بیان میکند «الَّذِی أَطْعَمَهُم مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُم مِنْ خَوْفٍ» (خداوند، آنان را از گرسنگی سیر و از ترس ایمن ساخت)، مشخص میشود. در این آیه، دو ویژگی مهم برای حاکمان و مسئولین جامعه تعیین شده است: اول، اینکه مردم نباید در فقر، فلاکت و گرسنگی به سر ببرند؛ دوم، اینکه باید در امنیت کامل از نظر روانی و جسمی زندگی کنند.
در گذشته، در جوامع مختلف، گرسنگی تنها به معنای کمبود غذا بود؛ اما امروز گرسنگی به معنای کمبودهای مختلفی در زندگی انسانها است. انسانها امروز با گرسنگیهای متفاوتی روبهرو هستند: گرسنگی عاطفی، گرسنگی جنسی، گرسنگی خبری، گرسنگی تفریحی و حتی گرسنگی سلامت. مردم باید به سلامت، بهداشت عمومی و هوای سالم، آموزش، آزادیهای اجتماعی، و امکانات ورزشی دسترسی داشته باشند. در جوامع امروزی، زندگی ماشینی بهگونهای پیش رفته است که ورزش و تحرک بدنی بهعنوان یکی از نیازهای اولیه به شمار میرود.
مردم نباید نگرانیهایی چون بیمه، آینده فرزندان یا مشکلات اقتصادی را داشته باشند
در واقع، جامعهای که به اصول قرآنی نزدیک باشد، جامعهای است که تمامی این نیازها را برای شهروندان خود فراهم کند. در چنین جامعهای، مردم نباید نگرانیهایی چون بیمه، آینده فرزندان یا مشکلات اقتصادی را داشته باشند. سعدی در یکی از اشعار خود بیان میکند: «منی که غم بچههایم را دارم، دیگر نمیتوانم حضور قلبی در نماز داشته باشم»، این ابیات به اهمیت امنیت روانی اشاره دارد که در آن، فکر و ذهن فرد چنان به مسایل زندگی از جمله اقتصاد، معیشت و آینده فرزندان مشغول و گرفتار است که دیگر قادر به تمرکز بر عبادات و مسائل دینی نخواهد بود.
افراد فقیر و مستضعف باید بتوانند از حقوق خود بدون هیچگونه ترسی دفاع کنند
دومین ویژگی در آیه «آمَنَهُم مِنْ خَوْفٍ» است که به امنیت مردم در جامعه اشاره دارد. این امنیت باید به گونهای باشد که هیچ فردی از ابراز حقیقت و نظرات خود نترسد. مردم باید در امنیت کامل زندگی کنند، بهگونهای که نگران دزدیده شدن ماشینشان یا خطراتی که ممکن است در خیابانها و معابر عمومی برایشان پیش بیاید نباشند. همچنین، در جامعهای با امنیت واقعی، افراد فقیر و مستضعف باید از حقوق خود بدون هیچگونه ترسی دفاع کنند، حتی اگر طرف مقابل افراد قدرتمند و گردنکلفت و آقازاده باشند. امام علی (علیهالسلام) در زمان حکومت خود، این دو ویژگی مهم را در جامعه پیاده ساخت و به درستی به آنها عمل کرد و ما ادعا کردیم که حضرت تمام تلاش خود را کرد که این ویژگی ها را در جامعه پیاده کند. جامعهای که امام علی (علیهالسلام) اداره میکرد، نمونهای بود از جامعهای که در آن مردم از امنیت و رفاه برخوردار بودند و هیچ فردی از نظر اجتماعی و اقتصادی در وضعیت ناگوار قرار نداشت.
اشاره کردید که حضرت همواره تأکید کردند که نباید هیچ فقری در ابعاد مختلف در جامعه باشد، با توجه به آموزه های عدالت محور امام علی(ع)، این نظریه در جوامع امروز قابل استفاده است؟ و می توانیم عملکرد و رویکرد حضرت برای مقابله با فقر را به یک سیاست پیشرفته تبدیل کنیم؟
بله. امروز کشورهای جهان اول و پیشرفته در تحقق این امر تلاش کردند و اینکه چقدر موفق بودند بحث دیگری است البته که بسیار موفق هستند. در این کشورها فقر به معنای اینکه در کشورهای جهان سوم شاهدیم، نیست. بر فرض اگر فرد فقیر یا کارتن خوابی در این کشورهای پیشرفته دیده شد، در گام اول باید بررسی کرد که علل فقر این فرد چیست؟ به دلیل عملکرد حاکمان چنین فقری به این فرد تحمیل شده یا به دلیل بی عرضگی و ناتوانی این فرد است که از موقعیت های خوب به درستی استفاده نکرده است.
در جوامع امروزی، با فقر تحمیل شده، روبهرو هستیم
در حکومت امام علی(ع) نیز همه مردم در یک سطح نبودند. بیشترین سفارش امیرالمومنین علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر رسیدگی به فقراست. در عهدنامه مالک اشتر، امام علی (علیهالسلام) بهطور خاص بر اهمیت رسیدگی به فقرا تاکید میکند و میفرماید که در جامعه دو نوع فقر وجود دارد: فقر خواسته و فقر تحمیل شده. فقر خواسته به آن فقرهایی اطلاق میشود که افراد بهطور داوطلبانه و بر اساس شرایط خاص زندگی خود انتخاب میکنند، اما فقر تحمیل شده به فقرهایی گفته میشود که به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی، افراد را به وضعیت فلاکت میاندازد. در جوامع امروزی، ما با نوع دوم این فقر، یعنی فقر تحمیل شده، روبهرو هستیم.
مردی هر روز به تلاش مشغول است. صبح ساعت پنج از خانه بیرون میرود و شب ساعت 10 به خانه برمیگردد. هیچ کار خلافی انجام نمیدهد و تمام توان و استعدادی که خداوند به او داده، صرف کار میکند. با این حال، فقر همچنان بر دوش او سنگینی میکند. از سوی دیگر، فرد دیگری وجود دارد که برای او امکانات و زمینههای مناسب فراهم بوده است. سفارشاتی درباره او شده، پند و اندرزهایی در گوشش خوانده شده است، اما او نخواسته که تلاش کند. او تنبل بوده و به دنبال رفاه بیزحمت بوده است. حتی در برخی موارد، بسیاری از افراد، با داشتن امکانات و فرصتها، به دلیل بیتوجهیها و مسئولیتناپذیریهای خود، آنها را از دست دادهاند. در این میان، افرادی هستند که خودشان به وضوح اذعان میکنند که مشکلات و شکستهایشان نتیجهی بیدقتی و انتخابهای نادرست خودشان بوده است. این افراد حتی از زندان یا محدودیتهایی که در زندگی خود تجربه کردهاند، میگویند: «من خودم کردم، لعنت بر خودم!» آنچه که میخواهند بگویند این است که نباید به سرعت به دنبال راحتی و تنبلی رفت. ما در رسانهها شاهد هستیم که مشکلات و فقر در غرب را به گونهای دیگر نشان میدهند. به عنوان مثال، چهار خیابان در آمریکا یا گدایی در خیابانهای آلمان را نشان میدهند تا بگویند که حتی در این کشورهای پیشرفته هم فقر و مشکلات اجتماعی وجود دارد. این کار را انجام میدهند تا نواقص خود را پنهان کنند و توجه مردم را از مشکلات خود دور سازند. اصلاً مردم آمریکا و اروپا یا هر کشور دیگری، مشکلات و دردسرهای خود را دارند، اما شما که ادعا دارید که مسلمان و تابع امیرالمومنین (ع) هستید، چرا نتوانستید آموزه های حضرت را پیاده کنید؟! چند دهه وقت بسیار زیادی بود برای اینکه بتوانیم ادعاهایی که اول انقلاب داشتیم را پیاده کنیم، اما در بسیاری از عرصه ها نشد. لذاست که ما در جوامع غربی دیدیم که توانسته اند تا حد زیادی مشکلات فقر را برطرف کنند و [اکثریت بالای] مردمشان دغدغهای از بابت زندگی و معیشت ندارند. من بارها به کشورهای غربی سفر کردهام و با افرادی که در آنجا زندگی میکنند، صحبت کردهام. اخبار و گزارشها هم تایید میکند که در اروپا و آمریکا، طی این یکی دو قرن اخیر، تلاشی جدی برای نجات مردم از فقر تحمیلی صورت گرفته است. البته اگر کسی گرفتار مشکلات خود شود، این دیگر تقصیر خودش است.
آیا نگاه امام علی (ع) به عدالت را میتوان الگویی برای مقابله با فساد ساختاری در جوامع امروز دانست؟ چگونه؟
تاریخ به ما میآموزد که در بخشی از دوران خلیفه دوم و به ویژه در دوران خلافت خلیفه سوم، فساد ساختاری و سیستمی وارد حکومت شد. در آن زمان، عدهای از افراد به دلیل بهرهبرداری از منابع نامشروع بسیار فربه و ثروتمند شدند در حالی که عدهای دیگر در فقر به سر میبردند. در این دوران، باورهایی تحمیل شد که بر اساس آن، برخی افراد به دلیل ویژگیهایی چون رزمنده بودن، مهاجر اولیه بودن یا حتی فرزند شخصیتهای برجسته، خود را شایسته دریافت امتیازهای خاص میدانستند. به عبارت دیگر، این افراد باور کرده بودند که چون پدرشان در جنگها شرکت کرده یا جزو مهاجرین اولیه بوده، باید از امتیازاتی برخوردار شوند. حتی اگر فردی میگفت که پدرش در زمان پیامبر اسیر شده و امام علی(ع) او را آزاد کرده، این تصور وجود داشت که او باید از امتیاز ویژهای برخوردار شود.
اما امام علی(ع) در این زمینه نظر دیگری داشت. او معتقد بود که بیت المال باید بر اساس نیازهای مردم تقسیم شود نه بر اساس گذشتههای فردی یا شمشیرهایی که در گذشته زده شده است. به تعبیر یکی از محققین معاصر، جناب آقای اسفندیاری، امام علی(ع) میفرمود که «بیت المال در کشور اسلامی باید بر اساس نیازهای افراد تقسیم شود نه بر اساس اینکه کسی در گذشته در راه خدا شمشیری زده است». او اعتقاد داشت که اگر امروز جامعه به منابع خاصی نیاز دارد، آن نیاز باید مبنای سیاستگذاریها و تخصیص منابع قرار گیرد. بنابراین، پذیرفته نبود که برخی افراد [صرفا] به دلیل وابستگیهای خانوادگی یا گذشتههای رزمندگی خود از امتیازاتی [نامتناسب] برخوردار شوند که موجب تبعیض و نارضایتی دیگران شود. اگر قرار بود عقل و خرد در اداره جامعه حکمفرما باشد، باید منابع و امکانات بر اساس انصاف و نیاز تقسیم میشد.
امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبهای که به ایشان نسبت داده میشود، فرمود که «من حقوق بیت المال را از شکم بارگان و زیادهخواهان میگیرم، حتی اگر مهر زنهایشان را درآورده باشند». این سخن نشان میدهد که امام علی(ع) به شدت با زیادهخواهی و مصرفگرایی که برخی افراد به آن عادت کرده بودند، مخالف بود و میخواست که عدالت در توزیع منابع حاکم باشد. او حتی افرادی را از پستهای دولتی محروم میکرد و تمام امتیازاتشان را میگرفت. به عنوان مثال، دو جنگ مهم که امام علی(ع) در دوران خلافت خود با آن روبهرو شد، جنگ جمل و جنگ صفین، نشاندهنده تلاشهای او برای جلوگیری از تبعیض و حفظ عدالت بود. این جنگها عمدتاً به دلیل مخالفت با تبعیضهایی که برخی افراد تلاش میکردند در جامعه ایجاد کنند، به وقوع پیوست.
جنگها نشانههای مخالفت با هر نوع تبعیض و بیعدالتی در جامعه بود
در جنگ جمل، عایشه، همسر پیامبر(ص)، به رهبری مخالفان امام علی(ع) برخواست، و در جنگ صفین، معاویه به عنوان نماینده جریان مخالف خلافت امام علی(ع) جنگ را آغاز کرد. این جنگها نشانههای مخالفت با هر نوع تبعیض و بیعدالتی در جامعه بودند، حتی اگر در این مسیر اختلافات ایدئولوژیک و فهم نادرست از دین نیز نقش داشت.
حضرت علی(ع) در دوران خلافت خود به طور روشن بیان کردند که حق تعیین استانداران و مسئولان، حق حاکم و رهبر جامعه است. همانطور که در زمان خلیفههای قبلی، به ویژه در دوران خلافت خلیفه دوم، امام علی(ع) بسیاری از افراد را منصوب کرده بود، این حق همچنان برای حاکم جدید محفوظ است. به همین ترتیب، وقتی یک رئیسجمهور جدید به قدرت میرسد، او نیز حق دارد استانداران و وزرای خود را تعیین کند. این امر در تمامی نظامهای حکومتی پذیرفته شده است، همانطور که رئیسجمهوری که در یک کشور مسئولیت دارد، وزیری را که در خارج از کشور مشغول به مذاکره است، عزل کرد. (البته رئیس جمهور چنین حقی ندارد.) باید توجه داشت که چنین تصمیماتی باید بر اساس سه اصل مهم اتخاذ شوند: حکمت، عزت و مصلحت. مصلحتی که به معنای سود جامعه و خیر عمومی باشد، نه مصلحتی که تنها به نفع یک جناح یا گروه خاصی باشد. مصلحت باید با عقل جمعی و نظر عموم مردم در نظر گرفته شود. اگر مردم و افکار عمومی مخالف یک تصمیم باشند، نمیتوان آن را به عنوان مصلحت عمومی پذیرفت. مصلحت واقعی باید برای جامعه و در راستای رفاه و پیشرفت عمومی باشد، نه در جهت منافع محدود یک گروه خاص.
اگر یک رئیسجمهور یا حاکم بدون توجه به این اصول عمل کند و تصمیماتش را به صورت دیکتاتوری اتخاذ نماید، چنین عملی نه با حکمت سازگار است، نه با عزت، و نه با مصلحت. و در نظام اسلامی، دیکتاتوری و استبداد پذیرفته نیست. امام علی(ع) هنگامی که به خلافت رسید، تمام تلاش خود را به کار گرفت تا عدالت و حکمت را در جامعه پیاده کند. البته جامعهای که حضرت وارد آن شد، به مدت ۲۵ سال توسط حکام گذشته شخم خورده و از بذرهای نادرست پر شده بود. بسیاری از اصول و تفکراتی که در آن زمان در جامعه رواج داشت، با برداشتهای حضرت علی(ع) از دین و خدا سازگار نبود.
امام علی(ع) تلاش کرد تا این بذرهای نادرست را از زمین فکری و اجتماعی جامعه بیرون آورد و بذرهای سالم و درست را بکارد. این کار نیاز به زمان و تلاش فراوان داشت. ۴ سال و نیم که حضرت در خلافت خود به سر برد، زمانی کوتاه بود، اما او توانست تغییرات بنیادینی ایجاد کند که هنوز هم میتواند برای ما الگو باشد. حضرت علی(ع) با تمام مشکلات و دشواریها تلاش کرد تا عدالت را برقرار کند و اصول اسلام را به درستی پیاده کند. نمونهای که او از خود بر جای گذاشت، نه تنها برای آن زمان، بلکه برای ما در امروز نیز میتواند درسآموز و راهگشا باشد.
کسی نباید بگوید که در زمان حضرت علی(ع)، استانداران یا مسئولان ایشان در فساد و اختلاس دخیل بودند. حضرت علی(ع) خود به وضوح در نامههایش بیان میکردند که در مواردی از برخی افراد گول خوردهاند. ایشان میفرمایند: «من که علم غیب نداشتم، من هم گول خوردم». حضرت علی(ع) از این تعبیر استفاده میکرد که به معنای آن است که فرد مورد نظر در ابتدا حسن سابقه و ویژگیهای خوبی داشت، اما وقتی به مسئولیت رسید، دچار فساد شد. حضرت علی(ع) در مورد برخی افراد که پیش از انتصاب به مسئولیتها رفتار نیکویی داشتند، با تأکید میفرمود که من وقتی آنها را منصوب میکردم، هیچ تصوری از فساد احتمالی آنها نداشتم و گول ظاهرشان را خورده بودم.
حضرت علی(ع) در این مواقع میفرمایند که اگر در ابتدا به کسی اعتماد کرده و مسئولیتی به او دادهاند، این به معنای تایید دائمی رفتار غلط او نیست. وقتی که ایشان متوجه شدند که فردی از مسئولان به فساد و خلافکاری دست زده، اگر چه در ابتدا او را گول خورده بودند، این کار باعث نمیشود که حضرت علی(ع) از تصمیم خود بازگردد و به سرعت اقدام به عزل او کند. در عین حال، حضرت علی(ع) همواره در برخورد با چنین افراد، اولویت را بر اصلاح و هدایت قرار میدادند، نه بر تنبیه فوری.
اینکه حضرت علی(ع) در برخی موارد پس از آگاهی از تخلفی، همچنان فرد را در مسئولیت خود نگه میداشت یا برای اصلاح او فرصت میداد، هیچگاه به معنای تایید فساد یا بیتوجهی به قوانین و اصول حکومت اسلامی نبود. بلکه این تصمیمات از دیدگاه حضرت علی(ع) بر اساس اصول انسانی و اسلامی اتخاذ میشد و ایشان همیشه سعی میکردند که فرد گناهکار را به مسیر درست هدایت کنند.
حضرت علی(ع) با هرگونه فساد، ظلم و ستم به شدت مخالفت میکردند
بر همین اساس، اگر در مورد حضرت علی(ع) گفته میشود که در حکومت ایشان اختلاس یا فساد وجود داشته، این کاملاً نادرست است. حضرت علی(ع) با هرگونه فساد، ظلم و ستم به شدت مخالفت میکردند و سعی داشتند که هیچگاه فردی از مسئولان به فساد و ظلم آلوده نشود. در حکومت ایشان، حتی اگر فردی مرتکب اشتباهی میشد، تأکید بر اصلاح و هدایت او بود نه پذیرفتن فساد و انحراف.
چگونه میتوان آموزههای عدالت امام علی (ع) را به زبان مدرن و در قالب مفاهیمی مانند عدالت اقلیمی، حقوق دیجیتال، یا توزیع عادلانه منابع بازتعریف کرد؟
به نظر من، این پرسش بسیار مهمی است. در فقه، اصول کلی وجود دارند که فقها بیان کردهاند این اصول در اسلام ثابت هستند و ما میتوانیم مصادیق روز را از آنها استنباط کنیم. اساساً خود استنباط فقهی به همین صورت معنی شده است؛ یعنی برداشت فروعات متناسب با زمان از اصول کلی که در گذشته بیان شدهاند. مگر در مواردی که اصل کلی در آن موضوع وجود نداشته باشد، که در این صورت باید به بحث و بررسی جداگانه پرداخته شود.
حضرت علی علیهالسلام در مقدمه عهدنامه مالک اشتر چهار اصل کلی را مطرح میکنند. ایشان به جناب مالک فرمودند: «من شما را برای چهار امر مهم فرستادم. اول: جهاد با دشمنان، دوم: اصلاح مردم، سوم: آبادانی کشور، و چهارم: جمعآوری مالیاتها از مردم.»
این چهار اصل، اصول کلی هستند که حضرت علی علیهالسلام به آن اشاره دارند. بهویژه در مورد مالیاتها، ایشان بیان میکنند که باید از کسانی که درآمد بیشتری دارند، مالیات دریافت شود و در این راستا تسهیلاتی هم برای پرداخت آن در نظر گرفته شود. این اصل امروز در تمام دنیا بهعنوان یک اصل مسلم شناخته شده است که حتی برای مبالغ کوچک مانند ۵ دلار یا ۵ یورو نیز، فرار مالیاتی پذیرفته نیست و باید مالیات پرداخت شود. در واقع، امروزه حتی ممکن است فردی به خاطر فرار مالیاتی از مسئولیتهای دولتی یا نمایندگی محروم شود.
در مورد جهاد، حضرت علی علیهالسلام نیز به نکتهای مهم اشاره میکنند. جهاد با دشمنان تنها محدود به دشمنان فیزیکی نیست. در گذشته جهاد به معنای مبارزه با دشمنان فیزیکی بود، یعنی کسانی که به مرزهای ما، به آب و خاکمان، یا به سرزمینمان حمله میکردند. اما امروز مفهوم جهاد تغییر کرده است. دشمنان امروز ممکن است بهصورت مجازی، از طریق فضای مجازی یا تهدیدات سایبری، حضور داشته باشند. همچنین، دشمنانی داریم که ممکن است به سلامت و زندگی مردم آسیب وارد کنند. بنابراین، جهاد امروز تنها به نبردهای فیزیکی محدود نیست، بلکه شامل مبارزه با تهدیدات مختلف، از جمله تهدیدات به سلامت، فرهنگ و امنیت نیز میشود.
امروزه دشمنان به اشکال مختلفی وجود دارند. به اصطلاح، ما دشمنان “هوایی” و “آب و هوایی” داریم و تهدیدات مختلفی از جهات گوناگون وجود دارد. بنابراین، وظیفه حکومت اسلامی است که در برابر همه این تهدیدات ایستادگی کند. در حال حاضر، بسیاری از کشورها از ایران انتقاد میکنند که چرا اجازه نمیدهند گردشگران از کشورهای دیگر وارد شوند و صنعت توریسم را گسترش دهند. برخی میگویند که این سیاست موجب آسیب به صنعت توریسم خواهد شد، اما پاسخ حکومت اسلامی به این موضوع این است که فرهنگ این کشورها ممکن است با فرهنگ اسلامی ما در تضاد قرار گیرد و ممکن است به نظم اجتماعی و هویت فرهنگی ما آسیب بزند.
هدف اصلی حکومت اسلامی باید بهبود و اصلاح حال مردم باشد
این پاسخ ممکن است برای برخی قابل قبول نباشد، اما نکتهای که حضرت علی علیهالسلام در فرمایشات خود به آن اشاره کردهاند این است که هدف اصلی حکومت اسلامی باید بهبود و اصلاح حال مردم باشد. بنابراین، علاوه بر جمعآوری مالیاتها، حکومت اسلامی وظیفه دارد که مردم را در برابر تهدیدات خارجی محافظت کرده و به تأمین رفاه و خوشبختی آنان نیز توجه کند. در حقیقت، یکی از اصولی که حضرت علی علیهالسلام بر آن تأکید دارند، “اصلاح حال مردم” است؛ یعنی حکومت باید بر اساس نیازهای مردم، تصمیمات خود را اتخاذ کند.
در این راستا، عمارت بلاد یا آبادانی سرزمینها از اهمیت ویژهای برخوردار است. امروز یکی از منابع اصلی آبادانی، استفاده از تکنولوژیهای جدید است. نیازهای روز مردم، از جمله مسائل الکترونیکی، ارتباطات دیجیتال، رسانههای اجتماعی و … باید مورد توجه قرار گیرد. بهعنوان مثال، امروزه مردم ایران از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، فعالیتهای تجاری و اقتصادی زیادی انجام میدهند که بسیاری از آنها برای تأمین معیشت خود وابسته به این فعالیتها هستند. اما با اعمال فیلترینگ، بسیاری از این کسبوکارها آسیب دیدهاند و در برخی موارد، فعالیتهای تجاری مردم مختل شده است.
بسیاری از این وضعیت، کاملاً مخالف اصولی است که در منابع در مورد “عمارت بلاد” بیان شده است. در گذشته، عمارت بلاد به معنای فراهم آوردن منابع زندگی برای مردم بود؛ مانند تأمین آب، جلوگیری از سیلابها و فراهم کردن امنیت. اما امروزه، عمارت بلاد باید شامل فراهم کردن دسترسی به تکنولوژیها و نیازهای روز باشد. حتی در کشورهای پیشرفتهتر، مانند دبی، وقتی سیلابی رخ میدهد، دولت با سرعت و دقت اقدام به جبران خسارات و حمایت از شهروندان میکند. مردم در این شرایط میبینند که دولت به طور مؤثر و سریع به کمک آنها میآید، در حالی که در برخی از کشورها، مردم مجبورند برای دریافت خدمات به ادارات مختلف مراجعه کنند و گاهی مجبور به ارائه مدارک نادرست و دروغین برای دریافت حق خود هستند.
بنابراین، در دنیای امروز، “عمارت بلاد” باید بهطور گستردهتر در نظر گرفته شود و شامل تکنولوژیهای مدرن، تسهیل زندگی مردم از طریق فضای مجازی و پاسخ به نیازهای جدید باشد. هر حکومتی باید به تناسب نیازهای روز جامعه، شرایط را برای آبادانی کشور و رفاه مردم فراهم کند. این اصل کلی در فقه اسلامی نیز مطرح است که هر حکومتی وظیفه دارد تا در راستای بهبود شرایط زندگی مردم، تمامی امکانات و منابع موجود را به کار گیرد.
اشاره کردید، در کنار «عدالت و آزادی» سیره و حکومت حضرت علی(ع) ویژگی سومی نیز داشت.
امروز، یکی از مهمترین و برجستهترین مفاهیم حکومتی که مطرح میشود، «عدالت» است. هر حکومتی که قادر باشد عدالت را در دایره وسیعی پیادهسازی کند، اعم از عدالت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، خبری، روانی، و اطلاعاتی، قطعاً حکومتی موفق و کارآمد خواهد بود. چنین حکومتی شایسته احترام است و باید کلاهمان را به نشانه تعظیم برداریم. اما در نگاه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، عدالت به هیچوجه نباید فقط در ظاهر و بر اساس قدرت پیادهسازی شود. او که شناخت عمیقی از انسانها و نیازهای جامعه داشت، به مالک اشتر فرمود: «مالک، عدالت را به این دلیل اجرا نکن که فقط بخواهی قدرت خود را حفظ کنی، بلکه عدالت باید معطوف به محبت و رحمت باشد.»
یعنی عدالت باید به گونهای باشد که انسانها را در مرکز توجه قرار دهد. این عدالت، عدالت بدون حب و رحمت نیست. حضرت علی علیهالسلام در جایی دیگر به مالک میفرمایند: «اگر قادر هستی که از عمق قلبت مردم را دوست داشته باشی، میتوانی حاکم واقعی باشی.» در این نگاه، عدالت به معنای اجرای قوانین به شکلی نیست که فقط منجر به حفظ قدرت حاکم شود. عدالت باید در عین حال موجب آرامش و رفاه مردم باشد.
اینکه شما نسبت به مردم دلسوزی کنید، این یعنی عدالت. وقتی که شما برای فردی که در ته سیستان و بلوچستان زندگی میکند، به اندازه بچه خودتان نگران هستید و در برابر مشکلات مردم احساس مسئولیت میکنید، این یعنی عدالت. وقتی بچه خودتان بیکار میشود و شما برایش نگرانید، باید همانطور برای تمام افراد جامعه و کسانی که در محرومیت زندگی میکنند، احساس نگرانی کنید. عدالت یعنی وقتی یکی از افراد جامعه، حتی اگر افغان پناهنده باشد، در شرایطی مشابه با شرایط خودتان قرار بگیرد و شما احساس مسئولیت کنید.
در حکومت علی علیهالسلام، عدالت به معنای توجه به حقوق تمام انسانها بود. یعنی اگر رئیسجمهور یا رهبر یک کشور به دیدار بیمارستان میرود، همانطور که برای خانم خودش دغدغه دارد، باید همانقدر برای یک افغان بیچاره هم احساس مسئولیت کند. این یعنی عدالت معطوف به محبت. این نوع عدالت، عدالت انسانی است که در آن همه افراد جامعه، بدون توجه به ملیت یا دین و مذهبشان، در برابر حاکم از حقوق برابر برخوردارند.
عدالت علی علیهالسلام به جایی میرسید که حتی مخالفان سیاسی هم به او احترام میگذاشتند. بهعنوان مثال، وقتی خسرو گلسرخی، کمونیست معروف، در دادگاه محاکمهاش، نام حضرت علی علیهالسلام و حسین علیهالسلام را میبرد، این نشان از عظمت و فراگیری اصول عدالت آنها داشت. اینگونه بود که حتی یک کمونیست به شخصیتهای مذهبی و انسانی چون علی (ع) و حسین (ع) افتخار میکرد. اما در جامعه ما، متأسفانه وضعیت متفاوت است. امروز برخی افراد فقط در صورتی به شما احترام میگذارند که مطابق با خواستههای آنها رفتار کنید. حتی امام جمعهای که دیروز از شما تمجید میکرد، اگر به فردای شما نگاهی متفاوت بیندازد، همان فرد دیگر [چه بسا] ثنایی از شما نمیگوید.
این نشان میدهد که ما درک درستی از مفهوم عدالت نداریم. اگر در حکومتی علیگونه به عدالت توجه شود، آنگاه نه تنها پیروان یک مذهب خاص بلکه حتی کسانی که با آن مخالفت دارند، به این عدالت افتخار میکنند و آن را میپذیرند. اما اگر عدالت تنها برای حفظ قدرت به کار گرفته شود، نهتنها جامعه به آن اعتماد نخواهد کرد، بلکه حتی افراد حاکم و مسئولان نیز به سرعت از آن جدا خواهند شد.
لذا حضرت علی علیهالسلام در جایی از عهدنامه خود، به وضوح عدالت معطوف به محبت را به نمایش میگذارد و این رفتار را در بسیاری از مواقع از خود بروز داده است. در اینجا دیگر بحث تنها اخلاق نیست؛ بلکه «معجزههای اخلاقی» است که به وضوح در رفتار حضرت علی مشاهده میشود. به یاد بیاورید آن روزهایی را که حضرت علی علیهالسلام به خانه یک زن بیوه ناشناس میرفت و بچههای یتیمش را در آغوش میگرفت، آنها را بر دوش خود مینشاند و کنار تنور میبرد تا برایشان نان بپزد. این تنها یک نمونه از آن رفتارهای فوقالعاده انسانی و محبتآمیز اوست.
حضرت علی(ع) در گرمای طاقتفرسای کوفه، ساعت دو یا سه بعد از ظهر، بیرون از دفتر کار خود مینشست، جایی که به عنوان محل کارش تعیین شده بود، تا اگر مردم آمدند، بتوانند به راحتی او را ملاقات کنند. حتی اگر در آن ساعت از روز خسته بود، هیچگاه مردم را معطل نمیکرد. برخلاف آنچه که امروزه در بسیاری از ادارات میبینیم، جایی که یک رئیس دفتر ممکن است به دلیل خستگی رئیس خود، مراجعهکنندگان را رد کند یا به بهانههایی از ملاقات آنها جلوگیری کند.
یکی از نمونههای دیگر از رفتار حضرت علی علیهالسلام، برخورد با قاضیانی بود که خود منصوب کرده بود. او قاضیای را که تنها یک هفته پیش با هزار خواهش منصوب کرده بود، بهخاطر سوء رفتار در دادگاه، تنها پس از یک هفته عزل کرد. این قاضی، هنگامی که دو نفر برای حل منازعه به دادگاه او آمده بودند، صدای حضرت علی از صدای آنها بلندتر شد. حضرت علی بیپروا و بیهیچ ترسی، برخلاف بسیاری از قاضیهای امروز که به خاطر جایگاه خود در معرض فشارها و تهدیدها قرار دارند، در دادگاه حاضر شد و با همان احترام با طرفین دعوی صحبت کرد. حتی اگر یکی از آنها در نظر داشت که حضرت علی علیهالسلام خلاف میگوید، او در برابر قدرت حاکمیت و مردم همیشه عدالت را برقرار میکرد.
این رفتار حضرت علی(ع)، برای بسیاری از ما که در دنیای امروز زندگی میکنیم، ممکن است باورکردنی نباشد. ما شاید هیچگاه نتوانیم چنین عدالت فوقالعادهای را در مقام حاکمیت مشاهده کنیم. رفتارهایی که در آن، حضرت علی نه تنها برای کسانی که در پایینترین سطح اجتماعی قرار دارند، بلکه برای دشمنان و مخالفان خود نیز احترام قائل میشود و به آنها اجازه میدهد در محضر دادگاه بهطور برابر با او سخن بگویند، نمونههایی از معجزات اخلاقی است.
بسیاری از افراد برای حفظ قدرت خود از اصول عدالت صرفنظر میکنند
این نوع رفتار و عدالت، همان چیزی است که مردم به آن افتخار میکنند و در زمان خود از آن یاد میکنند. حتی افرادی که ممکن است با حضرت علی مخالف باشند، در مقاطع مختلف تاریخ به او احترام گذاشتهاند. خسرو گلسرخی، که یک کمونیست بود، در محاکمهاش نام حضرت علی و حسین علیهالسلام را به زبان آورد و این نشان از عظمت اخلاقی آن بزرگوار داشت. اما در دنیای امروز، ما همچنان با چالشهای زیادی در اجرای این نوع از عدالت روبهرو هستیم. حتی اگر از برخی حاکمان بخواهیم که سیره حضرت علی علیهالسلام را پیاده کنند، ممکن است این خواسته از دید آنها غیرواقعی به نظر برسد. چراکه در دنیای امروز، بسیاری از افراد برای حفظ قدرت خود از اصول عدالت صرفنظر میکنند.
اما در عین حال، ما از حاکمان میخواهیم که حداقل در حدی که امروز در کشورهای پیشرفته مانند آلمان، سوئد یا نروژ دیده میشود، بتوانند عدالت را اجرا کنند. ما از آنها چیزی بیشتر از این نمیخواهیم؛ همان اندازه که در دنیای بیعلی پیاده شده، این میزان از انصاف و دلسوزی کافی است.
یکبار در استرالیا بودم، سفیر آنجا در یک صبحانه رسمی به من گفت که رئیس پارلمان آنجا در یک سفر شخصی به خارج از کشور، بلیط هواپیما را با استفاده از پول بیتالمال خریداری کرده بود. وقتی این موضوع فاش شد، او مجبور به استعفا شد. رئیس مجلس شورای ملی استرالیا در مورد استفاده از پول عمومی برای سفرهای شخصی چنین مجازاتی داشت. حالا ببینید در اینجا چه خبرهایی منتشر میشود! ما میدانیم که آنچه در رسانهها منتشر میشود، همیشه با واقعیت تطابق ندارد. وقتی در برابر چنین اخبار نادرستی حرف میزنیم، برخی میگویند که شما مشکل دارید. به دنبال این، شاید یک شیخ هم پیدا شود که بگوید «آری، در حکومت علی علیهالسلام هم اختلاس وجود داشته است!» وای بر ما که به جای اصلاح نقصهای نظام خود، تابلوی زیبای حکومت علی (ع) را مورد سوء استفاده قرار دهیم.
برند علی (ع) که به قول امروز یک برند جهانی است، آنطور که برخی تصور میکنند، قابل استفاده برای پوشاندن مشکلات امروز ما نیست. به یاد دارم که یک دوستی مثال خوبی زد: “اگر شما وارد کمپانی مرسدس بنز شوید و از آنها بخواهید که حالا که وضع مردم خوب نیست و همه در فقر و فلاکت به سر میبرند، بیایید مثل ایران خودرو یا سایپا ماشینهای ارزانقیمتی تولید کنید، کمپانی مرسدس بنز هرگز چنین کاری نخواهد کرد.” بلکه برعکس، آنها ممکن است بهجای تولید چنین محصولاتی، میلیاردها یورو ضرر کنند، ولی اجازه نخواهند داد که برند خود را با چنین تولیداتی خدشهدار کنند.
در حقیقت، شما در حال استفاده از برندی مانند برند علی علیهالسلام هستید، در حالی که شرایط و واقعیتهای کنونی، تطابقی با اصول و معیارهای آن برند ندارد. این مقایسه با مرسدس بنز هزاران بار بدتر از آن چیزی است که بهطور معمول میتوان تصور کرد. همانطور که مولانا گفته است: «خاک بر فرق من و تمثیل من»، شاید این مثال هم به اندازه کافی بیانگر بیتناسب بودن تلاشهای ما با آنچه باید باشد، باشد.
در کشورمان برخی از مسئولین از نام و بیانات امام علی(ع) به طور مکرر استفاده می کنند، برای اینکه به واسطه عملکرد این مسئولین به ذهنیت و تفکر دینی مردم آسیب وارد نشود، چه توصیه ای دارید؟
ای کاش این سوال را در زمان حضرت امام (ره) از خود حضرت امام میپرسیدیم. تا به امروز در اثر برخی عملکردها به باورها، لطمهها، ضربات و شکستهایی وارد شده است و خودتان در جامعه شاهد آن هستید. اگر آقایان دل سوختهای برای آنچه که به نام او انقلاب کردند و نام او را بر سر زبانها انداختند، تا مردم به پا خاستند و کمی دلشان برای آن انقلاب سوخت، هنوز کورسویی از امید برای جبران باقی مانده است، اما باید بدانیم که برخی چیزها هرگز جبران نخواهند شد. مثلاً همچون آبی که ریخته شده است و دیگر به جو بازنخواهد گشت.
به یاد سخن شاعر بزرگ، وحشی بافقی میافتم که میگوید:
ما چون ز دری پای کشیدیم کشید
امید ز هر کس که بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخ نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
رم دادن این صید از آغاز غلط بود
حالا که رواندی و رمیدیم رمیدیم
اینکه میگوییم دلهای میلیونها جوان ایرانی از این گوشه بام پرکشیدهاند و دیگر از ارادت به دین و خدا و پیغمبر خبری نیست، در حقیقت، چیزی است که اکنون واقعیت دارد. اگر بخواهیم برگردیم و بخواهیم عقل و وجدان به کمک بیایند، باید باور کنیم که این اتفاقات رخ دادهاند. در چنین حالتی، اگر کسی بخواهد توبه کند و خود را محق نداند برای همه این خطاها، به نظر من باید نشست و چندین سمینار و گردهمایی با حضور بزرگان، دانشمندان و اندیشمندان برگزار کنیم تا راههای برگشت را نشان دهیم. با سرعتی که این ۴۰ سال آمدیم، باید سرعت برگشت ما حتی بیشتر باشد، چون اگر به همین سرعت پیش برویم، گرفتار عقبههای خطرناک خواهیم شد.
اینگونه است که امکان جبران وجود دارد، اما من همچنان معتقدم که تا حدود زیادی میتوانیم جبران کنیم. با این حال، متأسفانه آثار و نشانهای از این جبران نمیبینیم و نمیشنویم.