شفقنا- استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه و مدرس حوزه و دانشگاه گفت: تنها از امتیازات حکومت علوی و خطبه های نورانی امیر مؤمنان علی (ع) سخن گفتن و تعریف کردن، و کتاب و مقاله نوشتن کافی نیست، مهم ترین عاملی که می توانست و هنوز هم می تواند الگوی حکومت علوی را در زمینه های مختلف عدالت، حقوق بشر و آزادی های مدنی قابل طرح نماید، نشان دادن یک نمونه ولو ناقص از آن حکومت آرمانی در دنیای امروز است ولی ما از این رسالت فاصله گرفتیم، به دنبال اهدافی رفتیم که فعلا در دسترس نبود و زمینه های تحقق آنها فراهم نشده بود؛ لذا موجب شد در درون مرزهای جغرافیایی ایران با معضلات فراوانی روبرو شویم؛ حتی نسل جوان ایرانی را هم نتوانیم قانع و راضی کنیم.
استاد ورعی بیان داشت: حکومتی که عدالت را فدای مصلحت کند یا به بهانه حفظ امنیت از اجرای عدالت صرف نظر نماید، نسبتی با حکومت علوی ندارد. حکومتی که عدالت را فقط برای رقیب بخواهد و بر بی عدالتی خودیها چشم بپوشد، با حکومت علوی نسبتی ندارد.
وی افزود: نگاه و نگرش حکومت به مردم باید برخاسته از علاقه و محبت، و فارغ از هر گونه تبعیض جنسیتی، نژادی و طبقاتی و حتی در ساحتی گسترده، تبعیض دینی و مذهبی باشد.
متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین سید جواد ورعی، استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم را در ادامه بخوانید:
چگونه میتوان اصول عدالتمحور امام علی (ع) را در جوامع مدرن امروزی بازخوانی و تطبیق کرد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از خبرگزاری بین المللی شفقنا که در مناسبت های مختلف مباحث کلیدی و مورد نیاز جامعه را مطرح و دنبال می کند. واقعیت این است که جوامع مدرن امروزی اقتضائاتی دارد که بدون توجه به آنها، امکان تحقق اصول و آرمانهای اسلامی میسر نیست. به عنوان نمونه عرض می کنم که جوامع پیچیده امروزی به صورت نهادی و ساختاری اداره می شود، در حالی که جوامع بسیط گذشته به صورت فردمحور اداره می شد. پیاده کردن اصول عدالت محور حکومت علوی در جوامع امروزی بدون نگاه نهادی و ساختاری در اداره کشور ممکن نیست. در گذشته و فقه سنتی ما یکی از شرایط زمامدار و قاضی، «عدالت شخصی» است، امروزه بسنده کردن به تدیّن و عدالت شخصی در صاحب منصبان برای تحقق عدالت کافی نیست.
در دنیای امروز برای جلوگیری از مفاسد قدرت، تدابیر مختلفی اندیشیده شده که بدون به کارگیری این تدابیر، گسترش عدالت در جامعه تنها در حد یک آرزو باقی می ماند. مثلا توزیع قدرت و تفکیک قوا، موقت بودن دوره مدیریت، نظارت نمایندگان مردم بر مجریان، نظارت دستگاه قضایی بر حسن اجرای قوانین، تشکیل احزاب با اساسنامه و شناسنامه مشخص، و تقویت رسانه های گروهی از جمله این راهکارهاست.
امروزه بسنده کردن به تدیّن و عدالت شخصی در صاحب منصبان برای تحقق عدالت کافی نیست
در جوامع امروزی به مقداری که نظارت رسانه های گروهی و افکارعمومی بر صاحبان قدرت تأثیر می گذارد، و آنان را وادار به مراقبت از عملکرد خود و پاسخگویی نسبت به کارنامهشان می کند، تدیّن و عدالت شخصی تأثیر ندارد. چه بسیار افراد متدین و عادلی که پس از رسیدن به قدرت، چون ظرفیت کافی نداشتند و نظارت کافی هم بر آنان نبود، دچار لغزش شده و از موقعیت خود سوء استفاده کردند یا اگر سوء استفاده عمدی هم نکرده باشند، هیچ گاه خود را موظف به پاسخگویی نمی دانند. تجربه بشر ما را به این نتیجه رسانده که باید ساختار اداره کشور به گونه ای طراحی شود و مدیریت به گونه ای نهادینه گردد که اگر کسی بخواهد هم نتواند از قدرت و موقعیت خود سوء استفاده کرده و به حقوق مردم تعدی و تجاوز نماید.
آیا نگاه امام علی (ع) به عدالت را میتوان الگویی برای مقابله با فساد ساختاری در جوامع امروز دانست؟ چگونه؟
بدون شک بله؛ چند نکته در این زمینه به نظرم می رسد که عرض می کنم:
نکته اول آنکه از دیدگاه امیرمؤمنان علی (ع) فلسفه حکومت عدالت است وهیچ مؤلفه دیگری مثل مصلحت، قدرت و حتی نظم وامنیت، نمی تواند عدالت را مقیّد کند. حکومتی که عدالت را فدای مصلحت کند یا به بهانه حفظ امنیت از اجرای عدالت صرف نظر نماید، نسبتی با حکومت علوی ندارد. به عبارت دیگر، عدالت ارزش مطلق است و مقید به هیچ قیدی نیست.
نکته دوم آن که، حکومت فساد را از هیچ کس برنتابد. حکومتی که عدالت را فقط برای رقیب بخواهد و بر بی عدالتی خودیها چشم بپوشد، با حکومت علوی نسبتی ندارد. علی (ع) دست اندازی به بیت المال مسلمانان و اموال عمومی را از احدی تحمل نمی کرد. کوچکترین امتیازی برای نزدیکان خود قائل نبود و با صراحت در نامه به یکی از کارگزارانش که مرتکب خیانت شده بود، فرمود: «به خدا قسم كه اگر حسن و حسين هم كارى مثل كار تو كرده باشند، در حق ايشان سستى روا نمىدارم، و حمایتی از طرف من نخواهند شد، تا زمانی كه حق را از ايشان بگيرم و باطلى را كه از ستم ايشان رخ داده، برطرف سازم.» (وَ اللَّهِ لَوْ أَنَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا)
حکومتی که عدالت را فقط برای رقیب بخواهد و بر بی عدالتی خودیها چشم بپوشد، با حکومت علوی نسبتی ندارد. علی (ع) دست اندازی به بیت المال مسلمانان و اموال عمومی را از فرزندان خویش هم تحمل نمی کرد
نکته سوم آنکه، با کسانی که به حقوق مردم تعدی و تجاوز می کردند، هیچ گونه مماشاتی نمی کرد و به صورت علنی و آشکار با آنان برخورد نموده و از مسئولیت برکنارشان می کرد.
اگر این اصول کلی از سوی حکومت رعایت شود و به عنوان سیاست کلان در «قانونگذاری و برنامه ریزی»، و «مدیریت اجرایی» رعایت گردد، بسیاری از مفاسد رخ نمی دهد.
چگونه میتوان آموزههای عدالتطلبانه امام علی (ع) را به عنوان مبنایی برای مقابله با تبعیضهای جنسیتی، نژادی، و طبقاتی بهکار برد؟
در پاسخ به پرسش قبلی به برخی از موارد اشاره کردم. نکته مبنایی دیگری را یادآور می شوم و آن اینکه، نگاه و نگرش حکومت به مردم باید برخاسته از علاقه و محبت، و فارغ از هر گونه تبعیض جنسیتی، نژادی و طبقاتی و حتی در ساحتی گسترده، تبعیض دینی و مذهبی باشد. اگر حکمرانی اسلامی در رویکرد کلی خود و در تقسیم امکانات و فرصتها به همین یک جمله امیرمؤمنان علی (ع) عنایت کند، کسی در جامعه اسلامی احساس تبعیض و بی عدالتی نخواهد کرد. احساس نخواهد کرد که چون تُرک، بلوچ یا عرب است یا چون از اهل سنت است، یا چون زن است، یا چون با دولتمردان قوم و خویش یا همشهری آنها نیست، از فرصتها و امکانات عمومی کشور بهره کمتری دارد. امام در نامه به مالک اشتر فرمود: «با مردم با رحمت و محبت و لطف برخورد کن. نسبت به آنان همچون جانورى درنده مباش كه منتظر فرصت براى خوردن آنهاست؛ زيرا مردم دو گروهند: يا برادر دينى تواند، يا انسان و همنوع تو؛ از ايشان لغزشهايى سر میزند، و به عمد يا سهو خطاهايى صادر میشود. از آنان بگذر چنان که خواهان عفو گذشت خدای متعال از خطاهای خویش هستی.» (أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِه)
نگاه و نگرش حکومت به مردم باید برخاسته از علاقه و محبت، و فارغ از هر گونه تبعیض جنسیتی، نژادی و طبقاتی و حتی در ساحتی گسترده، تبعیض دینی و مذهبی باشد
امام (ع) از حقوق زنان همچون مردان دفاع می کرد، از مسیحی از کار افتاده به مثل مسلمان سالخورده حمایت می کرد، نسبت به رعایت حقوق غیر عربها مانند اعراب حساسیت داشت. برای قریش یا بنیهاشم هیچ گونه امتیازی قائل نبود. اساساً یکی از علل مخالفت اشراف و صاحب منصبان با سیاست عدالتطلبانه ایشان همین بود که حاضر نشد بر خلاف خلفای پیشین، سهم بیشتری از بیتالمال برای آنان قرار دهد یا از تخلف و فسادشان چشم بپوشد.
آیا میتوان عدالت امام علی (ع) را بهعنوان مدلی برای سیاستهای پیشرفته جهانی در مقابله با بحرانهایی مانند فقر و مهاجرت بهکار گرفت؟
اگر واقعاً بنای مجامع بین المللی بر مبارزه با تبعیض و بی عدالتی، فقر و محرومیت باشد، چرا که نه؛ اما مشکل اصلی آن است که بشریت گرفتار قدرت های بزرگی است که به حق خویش قانع نیستند و به دنبال سلطه بر ملتهای دیگر و چپاول ذخائر و منابع آنهاست و در همین راستا مجامع بین المللی را هم تحت سلطه خود قرار داده است. به عنوان مثال: چرا جهان غرب نسبت به ظلم و استبداد نظام های سیاسی همسو با خود حساسیتی ندارد، اما نسبت به ظلم و استبداد حکومت های دیگر حساسیت نشان می دهد؟ چرا به بهانه هایی به افغانستان وعراق لشکر کشی می کند و مدعی نجات مردم این کشورهاست، اما نسبت به جنایات و نسلکشی صهیونیستها در فلسطین نه تنها ساکت است، بلکه حمایت می کند؟ اصولا چرا برخی از کشورهای قدرتمند در شورای امنیت سازمان ملل حق وتو دارند؟ آیا منطقی جز قدرت، زور و قلدری دارد؟ وقتی یک نویسنده ی مسیحی امام علی (ع) را «صدای عدالت انسانی» می خواند، و اثر ماندگار «صوت العداله الانسانیه» را از خود بجا می گذارد، معلوم می شود سیره آن حضرت در دوران حکومت کوتاهش می تواند در مقابله با انواع تبعیضها و بی عدالتی ها، الگویی برای بشریت باشد. اگر به صورت واقعی، نه صوری، چنین عزمی در مجامع جهانی باشد، راهکارهای مبارزه با فقر و محرومیت و مهاجرت و مانند آن را متناسب با شرایط جوامع امروزی پیدا خواهد کرد. مشکل این است که عزمی جهانی در این زمینه وجود ندارد، اگر هم در جماعتی باشد، صاحبان قدرت مانع آن می شوند.
چگونه امام علی (ع) میان عدالت و آزادی فردی در حکمرانی خود تعادل برقرار میکردند؟ و این نگاه چه الهاماتی برای جوامع امروزین دارد؟
پرسش بسیار خوب و قابل تأملی است. به نظر من تعادلی که امام علی (ع) میان عدالت و آزادی فردی در حکومت علوی برقرار کرد، یکی از شاهکارهای منحصر به فرد ایشان در آن روزگار و حتی روزگار ماست. اینکه از یک سو، با تبعیض و بی عدالتی مبارزه کنی و در برابر صاحبان قدرت و ثروت و زیاده خواهان بایستی، و بر اثر این سیاست اصولی مخالفان و دشمنان فراوانی پیدا کنی، در عین حال، آزادی های فردی و اجتماعی همین مخالفان را به رسمیت بشناسی و از حقوق آنان مثل آزادی بیان و فعالیت سیاسی در برابر حکومت دفاع کنی و اجازه تعدّی و تجاوز مدافعان حکومت به آنان را ندهی، از شخصیتی چون علی (ع) برمی آید.
امام علی (ع) در زمان حکومت کوتاه خود مانع یاران خود می شد که متعرض مخالفان شوند. همیشه در جامعه افراد تندمزاجی بوده اند که خواهان ایجاد محدودیت برای غیرهمفکران خود و حتی برخورد تند با آنان و مجازاتشان بوده اند، اما پیامبر و امام مانع آنان می شدند
اینکه بدانی مخالفان تو برای تجهیز سپاه از کوفه خارج می شوند، نه برای سفر عمره، ولی تا دست به سلاح نبرده و مسلحانه در برابر حکومت نایستادند، متعرض آنان نشوی و قصاص قبل از جنایت نکنی؛
اینکه توهین و جسارت مخالفانی چون خوارج را در مسجد تحمل کنی و یارانت را از تعرض به آنان برحذر داری؛
اینکه نگران چگونگی برخورد با قاتل خود باشی و دستور مدارا و رسیدگی به زندانی محکوم به اعدام را صادر کنی؛
همگی از نشانه های باور عمیق ایشان به این حقیقت بود که نباید ارتکاب جرم و خطا توسط افراد، موجب محرومیت آنان از حقوق مسلمشان باشد. البته در این زمینه در نظام های سیاسی گام هایی برداشته شده، و حدود و مقرراتی برای دفاع از حقوق مخالفان مقرر شده، ولی به رغم گذشت 1400 سال از آن زمان، هنوز تا رسیدن به الگوی حکومت علوی فاصله زیادی در پیش است. اهمیت اهتمام به این مسئله در جوامع اسلامی بویژه جمهوری اسلامی که به هنگام تأسیس، حکومت علوی را الگوی خود معرفی کرد، بیشتر است.
چگونه اصول عدالتخواهی امام علی (ع) میتوانند به تحقق آزادیها از جمله آزادی بیان و حقوق شهروندی کمک کنند؟
وقتی بنابر این باشد که حق هیچ کس و جریانی تضییع نشود و همگان در بهرهمندی از امکانات مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به صورت یکسان باشند، به طور طبیعی همه دارای آزادی بیان خواهند بود و از حقوق شهروندی برخوردار باشند. در جامعه امروز ما حقوق شهروندی در قانون اساسی کشور به رسمیت شناخته شده؛ حکومت هم با اخذ رأی مردم به این منشور ملی، متعهد شده تا در چارچوب قانون اساسی، جامعه اداره کند، قهراً بر این مبنا باید مردم از حقوق شهروندی برخوردار باشند. امام علی (ع) در زمان حکومت کوتاه خود مانع یاران خود می شد که متعرض مخالفان شوند. همیشه در جامعه افراد تندمزاجی بوده اند که خواهان ایجاد محدودیت برای غیرهمفکران خود و حتی برخورد تند با آنان و مجازاتشان بودهاند، اما پیامبر و امام مانع آنان می شدند. در تاریخ نقل شده که برخی از مسلمانان در صدر اسلام به هر مناسبتی به محض شنیدن سخنی از مخالفان به پیامبر عرض می کردند: «یا رسول الله! اَ اَضربُ عنقه؟ آیا اجازه می دهید گردنش را بزنم؟» پیامبر هم اجازه نمی داد و آنان را کنترل می کرد. در حکومت علوی هم افرادی بودند که رفتار مخالفان را تحمل نمی کردند، بسا که قصد و نیتشان هم خیر بود و می خواستند از امام دفاع کنند، اما رفتارشان بر خلاف موازین اخلاقی و شرعی بود، لذا امام کنترل شان می کرد. خوارج تا دست به اسلحه نبرده و امنیت جامعه و مردم را تهدید نکرده بودند، آزاد بودند، حتی سهمشان از بیت المال پرداخت می شد.
خطبههای امام علی (ع) چگونه میتوانند در مباحث حقوق بشر و آزادیهای مدنی بازتعریف شوند؟
به گمان من تنها از امتیازات حکومت علوی و خطبه های نورانی امیر مؤمنان علی (ع) سخن گفتن و تعریف کردن، و کتاب و مقاله نوشتن کافی نیست، مهم ترین عاملی که می توانست و هنوز هم می تواند الگوی حکومت علوی را در زمینه های مختلف عدالت، حقوق بشر و آزادی های مدنی قابل طرح نماید، نشان دادن یک نمونه ولو ناقص از آن حکومت آرمانی در دنیای امروز است؛ و کدام حکومت و جامعه بهتر از جمهوری اسلامی و ملت ایران که افتخار تشیع علوی را در کارنامه خویش دارد؟ بنا بود جمهوری اسلامی الگویی کوچک از حکومت علوی را در محدوده جغرافیایی ایران به نمایش بگذارد؛ و نه تنها ملت ایران را از این نعمت بهره مند سازد، بلکه الگویی برای ملتهای مسلمان دیگر باشد. البته برقراری چنین حکومتی در دنیایی که مدعیان زیادی دارد، کار آسانی نبوده و نیست و دشمنان فراوانی هم داشته و دارد، و چه بسا عمر چنین حکومتی هم مثل حکومت علوی کوتاه می شد، اما اگر چنین تجربه ای در دنیای امروز محقق می شد، بهترین و کارآمدترین تبلیغ برای اسلام و تشیع بود. معتقدم ما از این رسالت فاصله گرفتیم، به دنبال اهدافی رفتیم که فعلا در دسترس نبود و زمینه های تحقق آنها فراهم نشده بود؛ لذا موجب شد در درون مرزهای جغرافیایی ایران با معضلات فراوانی روبرو شویم؛ حتی نسل جوان ایرانی را هم نتوانیم قانع و راضی کنیم، چه رسد که الگویی برای سایر مسلمانان باشیم.
باید تلاش کنیم تا با وحدت اسلامی و جلب نظر و همکاری و مساعدت ملل اسلامی معضل را حل کرده و آرمان مورد نظر را محقق سازیم
معتقدم باید به اهداف و آرمانهای نخستین انقلاب بازگردیم که مهم ترین آنها «عدالت»، «آزادی» و «استقلال» است. مقصود این نیست که از اهداف و آرمان های والای اسلامی سخن نگوییم، و برای تحقق آنها فکر نکنیم و زمینه هایش را فراهم نسازیم، بلکه مقصود این است که تحقق برخی از آرمانهای انقلاب با مشارکت وهمراهی عموم مسلمانان و جلب نظر کشورهای اسلامی امکان پذیر است، قهراً باید تلاش کنیم تا با وحدت اسلامی و جلب نظر و همکاری و مساعدت ملل اسلامی معضل را حل کرده و آرمان مورد نظر را محقق سازیم؛ نتیجه می گیرم که باید سیاست و عملکردمان در گذر زمان مطابق با ظرفیت، توان و قدرتمان باشد تا حرکت مبارک انقلاب اسلامی و نظام سیاسی برآمده از آن که با تلاش و مجاهدت، و ایثار و فداکاری های بسیاری به دست آمده، ابتر نماند.