امروز : پنج‌شنبه 27دیماه 1403 | ساعت : 09 : 04

آخرین اخبار

هشدار پلیس تهران به نمایشگاه‌داران: پیاده‌رو جای پارک خودرو نیست

شفقنا- معاون عملیات پلیس راهور تهران بزرگ به نمایشگاه‌داران...

از رسانه ها/ در شیب منفی توسعه هستیم

شفقنا_ شرق نوشت:  از آموزه‌های امام راحل که مقام...

از رسانه ها/ ارتباط تندروی و کاسبی تحریم

شفقنا_ اعتماد نوشت: روزهايي كه مسعود پزشكيان و ياران...

از رسانه ها/ متاسفانه مسئولین هزینه تحریم را نمی‌دهند

شفقنا_ هم میهن نوشت: یکی از روش‌های معمول تندروها...

وزرای کشور و آموزش وپرورش وارد همدان شدند

وزرای کشور و همدان دقایقی قبل وارد همدان شدند. اسکندر...

انفجار سیلندر گاز در زابل چهار مجروح برجا گذاشت

شفقنا- رئیس مرکز مدیریت حوادث دانشگاه علوم پزشکی زابل...

مذاکرات روسای جمهوری ایران و تاجیکستان آغاز شد

شفقنا-  مذاکرات و رایزنی روسای جمهوری ایران و تاجیکستان...

از رسانه ها/ «اژدهای زرد و اُدیسه 2025»

شفقنا- روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «از ۲۰ ژانویه خوان...

5 شهید در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به اردوگاه جنین

شفقنا- در حمله هوایی نیروهای اشغالگر رژیم صهیونیستی در...

حمله هوایی ارتش اسرائیل به شهر غزه پس از اعلام رسمی حصول آتش‌بس

شفقنا-ارتش رژیم صهیونیستی با وجود اعلام رسمی حصول توافق...

قتل 3 سوری در حمله اسرائیل و مصادره 3300 سلاح ارتش سوریه

شفقنا- در حمله ارتش رژیم صهیونیستی به قنیطره در...

اولین درخواست السیسی پس از اعلام توافق آتش بس در غزه

شفقنا- «عبد الفتاح السيسی» رئیس‌جمهور مصر، در پستی که...

ترامپ: به لطف پیروزی من در انتخابات در غزه به توافق رسیدیم

شفقنا- «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، شامگاه چهارشنبه، از...

قائم‌پناه: تصمیمات خوبی برای برقی‌کردن وسایل نقلیه تهران گرفتیم

شفقنا_ معاون اجرایی رئیس‌جمهوری با اشاره به برگزاری جلسه...

اسرائیل جنگ در «لبنان و غزه» را ادامه خواهد داد/ تا استقرار دولت جدید در آمریکا هیچ ابتکار صلح موثری در منطقه نخواهیم داشت/ در دو ماه آینده «معادلات میدان» بر «شرایط منطقه» حاکم خواهد بود؛ محمد خواجوئی در گفت وگو با شفقنا

شفقنا- محمد خواجوئی، مدیرگروه مطالعات لبنان مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه معتقد است: ابتکار آتش‌بس در غزه که از سوی آمریکایی‌ها مطرح شد، بیشتر با هدف دستاوردسازی برای حزب دموکرات و پیروزی خانم هریس در انتخابات بود که به نتیجه نرسید. این مساله نشان می‌دهد که نتانیاهو دو ماه طلایی را برای خود در نظر گرفته تا با روی کار آمدن رئیس‌جمهور بعدی آمریکا، در عرصه میدان دست برتر را چه در لبنان و چه در غزه و حتی تعامل مستقیم با ایران داشته باشد.

* از زمان آغاز حملات اسرائیل علیه غزه و لبنان شاهد موضع خاصی از سوی برخی از کشورهای عربی علی الخصوص عربستان در قبال جنایات اسرائیل نبودیم؛ این در حالی است که برخی از تحلیلگران داخلی و خارجی بر این باورند که اگر عربستان فشار بیاورد می تواند به آتش بس کمک کند؛ مهمترین دلیلی که عربستان و برخی از کشورهای عربی در برابر اسرائیل سکوت کردند، چیست؟

کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس که طی دهه‌های اخیر به مرکز ثقل قدرت، سیاست و ثروت در جهان عرب تبدیل شده‌اند، به یک تصمیم راهبردی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل رسیده‌اند مبنی بر اینکه به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل بروند. این روند با عادی‌سازی روابط امارات و اسرائیل و همچنین بحرین آغاز شد و قرار بود ادامه یابد، به‌ویژه با احیای روابط عربستان سعودی. اما عربستان به دلیل جایگاه مهمی که در جهان عرب دارد، تلاش کرد این امتیاز را به‌اصطلاح گران بفروشد و رایزنی‌های گسترده‌ای به‌ویژه با آمریکایی‌ها انجام داد تا در ازای عادی‌سازی روابط با اسرائیل، امتیازات راهبردی مانند دستیابی به انرژی هسته‌ای و امضای یک توافقنامه راهبردی با آمریکا را به دست آورد.

عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی کاملاً کنار گذاشته نشده است 

شرایط پس از هفتم اکتبر و جنگ بزرگی که در منطقه رخ داد، اوضاع را کاملاً دگرگون کرد. بسیاری معتقدند که یکی از اهداف اصلی این عملیات، اخلال در روند عادی‌سازی روابط بین عربستان و اسرائیل بود. گروه‌های مقاومت فلسطینی به این باور رسیده بودند که اگر این عادی‌سازی اتفاق بیفتد، مسئله فلسطین به فراموشی سپرده خواهد شد. واقعیت این است که عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی پس از عملیات هفتم اکتبر کاملاً کنار گذاشته نشده، بلکه دچار نوعی تأخیر شده است. شرایط این کشورها، از جمله عربستان، نیز تغییر کرده است.

اخیراً در عربستان اجلاسی برگزار شد که در آن بر راه‌حل دو کشوری تأکید شد. مقامات عربستان اعلام کردند که عادی‌سازی روابط با اسرائیل تنها در صورتی انجام خواهد شد که کشور فلسطینی تشکیل شود. به نظر می‌رسد این اتفاقات در منطقه، به‌ویژه عملیات طوفان الاقصی، مقامات سعودی را به این نتیجه رسانده که بدون حل مسئله فلسطین، عادی‌سازی روابط با اسرائیل پرهزینه خواهد بود و این موقعیتی است که عربستان در آن قرار گرفته و نسبت آن با عملیات طوفان الاقصی است. تنش‌های یک سال اخیر، که یک سمت آن اسرائیل با پشتیبانی آمریکا و سمت دیگر محور مقاومت به رهبری ایران است، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به‌ویژه عربستان، این نبرد را نبرد خود نمی‌دانند؛ بلکه آن‌ها تلاش کرده‌اند که کنار بایستند و نظاره‌گر سرنوشت این نبرد باشند. به‌گونه‌ای که پیامدهای آن بر امنیت این کشورها تأثیری نداشته باشد. در عین حال، به هیچ‌یک از دو طرف نیز متمایل نشده‌اند، زیرا منافع این کشورها در گرو این است که این نظام یک برنده تمام‌عیار نداشته باشد و نظم منطقه‌ای نه کاملاً به نفع اسرائیل و نه کاملاً به نفع ایران تغییر نکند و این شرایط کنونی استمرار یابد. به همین دلیل، در بحران جنگ اسرائیل در غزه و همچنین جنگ اسرائیل در لبنان و تقابل اسرائیل با ایران، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، به‌ویژه عربستان، عمدتاً نظاره‌گر بوده و رویکردی محافظه‌کارانه و بی‌طرفانه اتخاذ کرده‌اند. هدف آن‌ها این است که این شرایط به ضرر این کشورها نباشد و به نظر می‌رسد که منتظرند ببینند سرانجام این تقابل در منطقه چه خواهد شد تا بتوانند سیاست خود را براساس تغییراتی که در منطقه رخ می‌دهد، تنظیم کنند.

* در واقع معتقدید عربستان ترجیح می دهد به عنوان تماشاچی این درگیری باشد تا اینکه بازیگری داشته باشد؟

بله. علت اینکه کشوری مثل عربستان وارد این پروسه نشده، برمی‌گردد به اینکه این نبرد را نبرد خود نمی‌دانند و به همین خاطر تلاش می‌کنند فعلاً نظاره‌گر باشند. بعد از آن، تلاش خواهند کرد که ابتکارات خود را ارائه دهند. مشخصاً تنها تأثیری که این تحولات داشته، موضع‌گیری اخیر عربستان است که هرگونه عادی‌سازی روابط با اسرائیل را منوط به تشکیل کشور فلسطینی کرده است که این موضع‌گیری در جای خود می‌تواند مهم باشد.

* اگر جنگ اسرائیل و غزه به آتش بس ختم شود، شاهد عادی سازی روابط بین عربستان و اسرائیل خواهیم بود؟ و موج عادی سازی روابط در میان کشورهای عربی به راه خواهد افتاد؟ 

برای تحلیل وضعیت کشورهای عربی و نگاه آن‌ها نسبت به اسرائیل، باید نگاهی به تاریخ داشته باشیم. از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، اعراب با چالش مواجه شدند که چگونه با این موجودیت که آن را نامشروع و بر پایه یک پروژه استعماری و رژیم اشغالگر می‌دانستند، برخورد کنند. در ابتدا، کشورهای عربی مانند مصر، سوریه و عراق که در آن زمان مرکز ثقل قدرت و سیاست جهان عرب بودند، گزینه تقابل نظامی با اسرائیل را انتخاب کردند. این کشورها تصور می‌کردند که می‌توانند از طریق جنگ نظامی با اسرائیل مقابله کنند. چندین بار این جنگ‌ها رخ داد، اما نتایج آن‌ها به نفع کشورهای عربی نبود. در نهایت، کشورهای عربی به این نتیجه رسیدند که با اقدام نظامی نمی‌توانند با این موجودیت، حتی اگر نامشروع باشد، مقابله کنند و آن را کنار بزنند. به همین دلیل، پس از دو دهه جنگ ناکام، مسیر صلح با اسرائیل را در پیش گرفتند. در سال ۱۹۷۹، مصر که پیش‌قراول جنگ با اسرائیل بود، اولین پیمان صلح با اسرائیل را امضا کرد. پس از آن، شاهد امضای پیمان صلح اردن با اسرائیل بودیم. همچنین، فلسطینی‌ها پیمان اسلو را امضا کردند که نشان‌دهنده این بود که کشورهای عربی به این نتیجه رسیده‌اند که جنگ با اسرائیل فایده‌ای ندارد.

موج دوم عادی‌سازی روابط با اسرائیل در سال‌های اخیر و به‌ویژه در دوره ریاست جمهوری آقای ترامپ آغاز شد. با حمایت آمریکا، تلاش شد که اسرائیل به یک وضعیت عادی در منطقه برسد، زیرا این موضوع برای اسرائیل و آمریکا که متحد اسرائیل است، اهمیت دارد. در این شرایط، کشورهای عربی نیز وارد این فرآیند شدند و موج دوم عادی‌سازی روابط با اسرائیل را پیش گرفتند. به عبارتی، کشورهای عربی پس از دوره‌ای از نزاع و جنگ با اسرائیل به این نتیجه رسیدند که یا نباید به سمت تقابل با اسرائیل حرکت کنند یا باید به صلح برسند. به عنوان مثال، در دسته اول، کشوری مثل عراق که اسرائیل را به رسمیت نشناخته و فعلاً بعید است وارد پروسه عادی‌سازی شود، اما دست‌کم هیچ اقدامی علیه اسرائیل انجام نمی‌دهد در کنار آن، کشوری مثل سوریه نیز قرار دارد. در دسته دوم، کشورهایی هستند که نه تنها تقابل نمی‌کنند، بلکه مسیر صلح و دوستی با اسرائیل را پیش گرفته‌اند؛ نمونه‌های اخیر این کشورها امارات، بحرین، سودان و مغرب هستند که عربستان نیز قصد دارد به این مسیر بپیوندد. البته با تفاوت زمانی و احتمالاً با یک سری شروطی این مسیر ادامه پیدا می کند و بعید است که کشورهای عربی بخواهند این انتخاب راهبردی را کنار بگذارند.

* در این بین چرا برخی از کشورها همراه و همسو با اسرائیل بوده و هستند؟ 

 تا قبل از عملیات هفتم اکتبر، کشورهای عربی در مسیر موج دوم عادی‌سازی روابط با اسرائیل بودند و این اقدام را بدون توجه به حقوق فلسطینیان پیش می‌بردند. به عنوان مثال، امارات بدون اینکه مسئله‌ای تحت عنوان تغییر وضعیت فلسطینیان به عنوان پیش‌شرط مطرح شود، با اسرائیل توافق کرد. این موضوع باعث نگرانی بسیاری در فلسطین شد، زیرا اگر این روند ادامه پیدا کند، اسرائیل بدون هیچ فشاری پروژه مرگ تدریجی فلسطین را پیش خواهد برد و مسئله فلسطین به حاشیه خواهد رفت. اینکه عملیات هفتم اکتبر این تصور را به شدت تکان داد و نشان داد که مسئله فلسطین همچنان زنده است و زخمی کهنه‌ای که هشت دهه از آن می‌گذرد. حتی اگر کشورهای عربی با اسرائیل توافق کنند، این مسئله از بین نخواهد رفت و اگر به صورت عادلانه حل نشود، پتانسیل ناامن کردن کل منطقه را دارد. تبعات عملیات طوفان الاقصی در غزه محدود به آن منطقه نبود و حتی بر وضعیت آبراه‌های بین‌المللی و تجارت دریایی در دریای سرخ نیز تأثیر گذاشت. این موضوع نگرش جدیدی را در کشورهای عربی و اروپایی ایجاد کرده است که مسئله فلسطین اگر حل نشود، می‌تواند هر لحظه امنیت منطقه را تحت تأثیر قرار دهد.

به عبارتی، کشورهای عربی ناگزیر شده‌اند که نه به خاطر آرمان فلسطین با رویکرد ایدئولوژیک، بلکه از منظر منافع ملی‌شان به این نتیجه برسند که صلحشان با اسرائیل باید منوط به رسیدن به یک صلح عادلانه برای مسئله فلسطین باشد. اگر این صلح حاصل نشود، هدف این کشورها که شامل طرح‌های توسعه‌ای مانند تبدیل شدن به هاب انرژی، توریسم و ترانزیت در منطقه است، به خطر می‌افتد. کشورهایی مانند عربستان و امارات که به دنبال عادی‌سازی روابط با اسرائیل هستند، همزمان تنش‌های خود با ایران را نیز کاهش می‌دهند. همه این اقدامات در راستای ایجاد ثبات و از بین بردن تهدیدات امنیتی است. عملیات طوفان الاقصی نشان داد که اگر مسئله فلسطین حل نشود، حتی امنیت کشورهایی مانند عربستان سعودی ممکن است تحت تأثیر تحرکات گروه‌هایی مانند حوثی‌های یمن قرار بگیرد. به همین دلیل، ادبیات دو دولت و ضرورت تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی بیشتر شنیده می‌شود. عربستان سعودی که تا قبل از عملیات هفتم اکتبر تأکید زیادی بر تشکیل دولت فلسطین نداشت، اکنون بیشتر در این باره صحبت می‌کند. کشورهای اروپایی نیز به این نتیجه رسیده‌اند که این زخم باید مداوا شود. اگر این مسئله حل نشود، حتی اگر اسرائیل سرکوب کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که در آینده اتفاق مشابهی رخ ندهد و کل منطقه را به چالش نکشد؛ اما اینکه بگوییم این کشورها با اسرائیل توافق کرده‌اند، فعلاً زود است.

جریان راستگرا در اسرائیل با هرگونه طرحی که منجر به تشکیل کشور مستقل فلسطینی شود، مخالفت کرده است. آمریکا و کشورهای اروپایی حامی این گزینه هستند، اما چالش اصلی جریان راستگراست. به همین دلیل نمی‌توانیم بگوییم که اسرائیل با این کشورها به توافق رسیده است. به نظر می‌رسد کشوری مثل عربستان به دنبال این است که از این گزینه به عنوان یک عامل فشار استفاده کند. عربستان می‌تواند در آینده به اسرائیل و آمریکا بگوید که اگر اسرائیل می‌خواهد با عربستان سعودی به توافق برسد و روابط را عادی‌سازی کند، باید امتیازاتی بدهد. این امتیازات شامل دو امتیاز از سمت آمریکایی‌ها در زمینه انرژی هسته‌ای یا پیمان نظامی و یک امتیاز بزرگ در ارتباط با بهبود وضعیت فلسطینیان است.

* در چنین فضایی، نقش ایران را چگونه تحلیل و ارزیابی می کنید؟

ایران در چند دور مذاکره دیپلماتیک که توسط آقای عراقچی انجام شد، تلاش کرد تا یک همبستگی منطقه‌ای در تقابل با اسرائیل ایجاد کند. هدف ایران این بود که به کشورهای منطقه هشدار دهد که با اسرائیل علیه ایران همراه نشوند. به عنوان مثال، هشدارهایی داده شد که آسمان خود را در حمله به ایران در اختیار اسرائیل قرار ندهند. از سوی دیگر، ایران تلاش کرد تا این کشورها را ترغیب کند که سیاست محافظه‌کارانه خود را کنار بگذارند و به سمت فشار بر اسرائیل حرکت کنند. ایران می‌خواهد به این کشورها گوشزد کند که مهار اسرائیل یک ضرورت منطقه‌ای است و اگر اسرائیل مهار نشود، تهدید آن نه تنها متوجه ایران، بلکه متوجه خود کشورهای عربی نیز خواهد شد. اما چالش بزرگی وجود دارد. کشورهای عربی هنوز به این جمع‌بندی نرسیده‌اند که اسرائیل را تحت فشار قرار دهند و مهار کنند. دلیل اصلی این است که آن‌ها نگرانند که همراهی با ایران در پروژه مهار اسرائیل منجر به تقویت محور مقاومت و ایران در منطقه شود، چیزی که کشورهای عربی از آن نگران هستند. به همین دلیل، کشورهای عربی نمی‌خواهند این تقابل برنده تمام عیار داشته باشد.

آن‌ها نمی‌خواهند ایران یا اسرائیل بر دیگری تفوق داشته باشد زیرا در آن شرایط وضعیت برای کشورهای عربی دشوار می‌شود و مجبورند سیاست خود را براساس شرایط جدیدی که ممکن است آمریکا، اسرائیل یا ایران دست برتر را داشته باشند، تنظیم کنند که این خود یک چالش است. به باور من، در برهه کنونی همین که کشورهای عربی با اسرائیل در تقابل با ایران همراهی نمی‌کنند، می‌تواند یک وضعیت مثبت برای ایران باشد. در کنار این، شاهد بودیم که در قضیه حمله اسرائیل به ایران، کشورهای عربی موضع‌گیری کردند. این موضوع به همان نکته‌ای برمی‌گردد که عرض کردم این کشورها نمی‌خواهند حمله به یک کشور از سمت اسرائیل عادی‌سازی شود، زیرا در نهایت به ضرر خودشان است. به همین دلیل، بعد از حمله اسرائیل، این کشورها با صدای بلند مخالفت خود را اعلام کردند. آن‌ها نگرانند که اگر این موضوع عادی شود، ممکن است اسرائیل در آینده به بهانه‌ای مشابه، علیه کشورهای عربی اقدام کند؛ این نگرانی اصلی این کشورهاست.

این کشورها همزمان از هر دو بازیگر نگرانی امنیتی دارند. یعنی کشورهای عربی به هر حال نگرانی از گسترش اقدامات توسعه‌طلبانه اسرائیل در منطقه دارند. در عین حال، کشورهای عربی منطقه، به‌ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، همیشه نگران بوده‌اند که ایران دست برتر را در معادلات نظامی، امنیتی و سیاسی منطقه داشته باشد و بارها این نگرانی خود را ابراز کرده‌اند. حتی در دوره‌هایی با ایران در تقابل بوده‌اند؛ اما تفاوت این است که در دو سه سال اخیر، کشورهای عربی به این نتیجه رسیده‌اند که تقابل با ایران نتیجه‌ای ندارد. ما شاهد بودیم که دو سال و اندی پیش، توافق احیای روابط عربستان با ایران و همچنین امارات با ایران صورت گرفت.

دو ماه آینده معادلات میدان همه چیز را روشن خواهد کرد 

این یک سیگنال مهم بود که نشان داد این کشورها به این نتیجه رسیده‌اند که تقابل با ایران نتیجه‌ای ندارد. اما در عین حال، در نزاع ایران با اسرائیل هم نمی‌خواهند ایران را همراهی کنند، زیرا نگرانند که اگر این بازی به نفع ایران تمام شود، دست ایران در معادلات منطقه بازتر می‌شود. این دقیقاً محل نگرانی این کشورهاست که ایران بخواهد قدرتمندتر شود و تحرکات خود را افزایش دهد. به همین دلیل، این کشورها رویکرد محتاطانه و بی‌طرفانه‌ای در نزاع بین ایران و اسرائیل اتخاذ کرده‌اند. تا روی کار آمدن دولت جدید آمریکا در ژانویه، بعید است که شاهد هیچ ابتکار صلح موثری در منطقه باشیم. به عبارتی دو ماه آینده زمانی خواهد بود که معادلات میدان همه چیز را روشن خواهد کرد تا زمانی که دولت جدید آمریکا مستقر شود. در حال حاضر، سرنوشت جنگ لبنان اهمیت زیادی دارد. اسرائیل به دنبال تغییر ترتیبات امنیتی در آن منطقه است. از نظر اسرائیل، شکست حزب‌الله تنها شکست یک گروه نیست، بلکه به معنای تضعیف کل محور مقاومت است. به همین دلیل، اسرائیل جنگ در لبنان را ادامه خواهد داد تا به معادله امنیتی جدید خود برسد. همزمان، جنگ در غزه نیز ادامه دارد.

* تاکنون آمریکا چندین بار سخن از «آتش بس» در غزه را مطرح کرده، به نظر شما هدف اصلی آمریکا چیست؟ 

ابتکار آتش‌بس که از سوی آمریکایی‌ها مطرح شد، بیشتر با هدف دستاوردسازی برای حزب دموکرات و پیروزی خانم هریس در انتخابات بود که به نتیجه نرسید. این نشان می‌دهد که نتانیاهو دو ماه طلایی را برای خود در نظر گرفته تا با روی کار آمدن رئیس‌جمهور بعدی آمریکا، در عرصه میدان دست برتر را چه در لبنان و چه در غزه و حتی تعامل مستقیم با ایران داشته باشد. در طرف مقابل، محور مقاومت نیز حساسیت زیادی دارد و می‌داند که اگر در جبهه لبنان شکست بخورد، اسرائیل احتمالاً اقدامات شدیدتری انجام خواهد داد. به همین دلیل، تمرکز حزب‌الله لبنان با حمایت ایران بر این است که جنگ را فرسایشی کند و مانع از تحمیل معادله مد نظر اسرائیل شود. در تقابل اسرائیل و ایران، ایران به دنبال این است که رفتاری نشان ندهد که نشانه ضعف باشد؛ به باور من، تا دو ماه آینده معادلات میدان بر شرایط منطقه حاکم خواهد بود. اگر در این دو ماه طرفی بتواند دست برتر را داشته باشد، شاید بعد از آن در مذاکرات سیاسی بتواند این دستاوردهای میدانی را به دستاورد سیاسی تبدیل کند. احتمال دارد با روی کار آمدن رئیس‌جمهور بعدی آمریکا، جنگ خاتمه یابد، اما همه چیز به سرنوشت نبردهای میدانی در ماه‌های نوامبر و دسامبر بستگی دارد.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید