امروز : سه‌شنبه 27آبانماه 1404 | ساعت : 22 : 31

آخرین اخبار

ولی‌عهد عربستان ادعا کرد؛ ایران خواهان توافق با آمریکاست

شفقنا - ولی‌عهد عربستان سعودی محمد بن سلمان در...

حضرت آیت الله مکارم شیرازی: هشدار درباره بی انصافی ها حداقل بر بخشی از...

شفقنا- حضرت آیت‌اللّه مکارم شیرازی با بیان اینکه نماز...

واکنش ایران به تصویب پیش‌نویس قطعنامه آمریکا درباره غزه

شفقنا- نماینده ایران در سازمان ملل در ادامه در...

گفت وگوی عراقچی و معاون نخست وزیر اردن درباره نشست پیش‌روی شورای حکام

شفقنا - سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی...

دیدار و گفت‌وگوی سفیر ایران با اسقف اعظم لهستان

شفقنا- سفیر جمهوری اسلامی ایران در لهستان با اسقف...

بازی‌های کشورهای اسلامی؛ فرخی مدال طلا گرفت

شفقنا- قهرمان کشتی فرنگی جهان در وزن ۸۲ کیلوگرم...

شرکت ارتباطات: اختلال اینترنت برطرف شد

شفقنا- در پی اعلام برخی کاربران مبنی بر اختلال...

ادعای رئیس جمهور لبنان: «حزب‌الله از لحاظ نظامی پایان یافته است»

شفقنا-«جوزف عون»، رئیس جمهور لبنان امروز سه‌شنبه با بیان...

نظرسنجی: لفاظی‌های افراطی عامل ترور چارلی کرک بود

شفقنا - نتایج یک نظرسنجی جدید نشان داد که...

نه «اردوغان» سلطان است نه «پوتین» تزار

شفقنا- با وجود آنکه متحدان ترکیه و روسیه از شمال حلب تا جنوب دمشق با یکدیگر در حال جنگ هستند، باید گفت بحران سوریه تنها عامل اختلاف بین این دو کشور نبوده و نیست. حاکمان آنکارا و مسکو اساسا تاریخ را به‌گونه‌ای قرائت می‌کنند که با سیاست‌هایشان گره بخورد. «رجب اردوغان» رئیس‌جمهوری ترکیه بر عثمانی‌گری تأکید و گمان می‌کند قادر است آن را از نو احیا کند. به همین دلیل به دنبال ایجاد ارتباط با مسلمانان از غرب آسیا تا چین است. حال آنکه احیای امپراتوری عثمانی منجر به همان اختلافاتی می‌شود که در گذشته نیز بین مسکو و آنکارا وجود داشت.
روزنامه شرق به نقل الحیاه نوشت؛ در این میان البته «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهوری روسیه، نیازی ندارد تا مثل اردوغان، انقلاب بلشویکی پیش از دوران خودش را زیر سؤال ببرد. اردوغان خلاف فردی به نام آتاتورک عمل می‌کند که تصاویرش هنوز همه‌جا، از خانه‌ها گرفته تا کاخ ریاست‌جمهوری و نقاط مختلف شهرهای این کشور به‌خصوص آنکارا به چشم می‌خورد. وضعیت پوتین نسبت به اردوغان بهتر است چراکه اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید و خاطره انقلاب بلشویکی به تاریخ پیوسته است. حتی به نظر می‌رسد او در دفتر کارش تلاش می‌کند از خطاهای «بوریس یلتسین» رئیس‌جمهوری پیش از خودش نیز بکاهد؛ فردی که به دنبال طرح شبهه‌برانگیز «میخائیل گورباچف» که به فروپاشی دیوارهای کمونیسم در روسیه منجر شد، بر سر کار آمد. پوتین برای خودش یک تزار است، بدون اینکه با موانعی روبه‌رو باشد اما اردوغان هنوز به مرحله سلطانی نرسیده است و مقدمه‌چینی‌هایش دردسرهای زیادی به همراه داشته است.
پوتین ترکیه را صرفا با همان نگاهی می‌بیند که کاترین دوم و دیگران می‌دیدند. تزارهایی که تلاش می‌کردند تنگه‌های مختلف را درنوردند تا هر طور شده خود را به ساحل آرامش برسانند. ترکیه یکی از همان سدهایی بود که اجازه این کار را به روسیه نداد و مانع دستیابی این کشور به دریای مدیترانه‌ای شد که از آن به‌عنوان دریای تمدن‌ها یاد می‌شود.
حضور آنکارا و مسکو در سوریه ابتدا به وسیله متحدان هر دو طرف زمینه‌چینی شد اما بعد این حضور مستقیم شد و حتی به مرحله نظامی نیز رسید. در این میان سرنگون‌شدن هواپیمای جنگنده سوخوی روسیه اتفاق تلخی بود که سرانجام به قطع ارتباط بین دو کشور منجر شد.
اردوغان با پوتین فرقی ندارد. درست است که جنگی بین این دو نفر در جریان است اما این جنگ کاملا تحت کنترل است زیرا هیچ‌یک از این دو نمی‌خواهند این جنگ را به مرزهای ممنوع بکشانند. حتی سخنان مثبت این دو کاملا فریبکارانه است. روزنامه‌های ترکیه از قول پوتین نقل کردند که روسیه مایل است روابط خود را با ترکیه بهبود بخشد، به شرط اینکه ترکیه گام‌های ملموسی در این مسیر بردارد. یکی از این گام‌ها به گفته پوتین، عذرخواهی به خاطر سرنگون‌کردن هواپیمای روسی است. اما «نعمان کورتولموش» معاون نخست‌وزیر ترکیه خواستار گفت‌وگو بین دو دولت شد و گفت هیچ‌یک از دو طرف از یکدیگر بی‌نیاز نیستند. او بدون آنکه عذرخواهی کند، اشتباه آنکارا را پذیرفت و گفت: «اگر هواپیمای ترکی می‌دانست هواپیمای مذکور روسی است، به شکل دیگری عمل می‌کرد». در چنین فضای فریبکارانه‌ای است که بلافاصله می‌شنویم ترکیه مسکو را متهم می‌کند که اسلحه در اختیار حزب «کارگران کردستان» گذاشته است و روسیه نیز آنکارا را متهم می‌کند که اسلام‌گرایان داخل روسیه را مسلح کرده است.
اما نه روسیه به دوران تزار دیگری برمی‌گردد و نه ترکیه به دوران عثمانی. بلکه از این دو واژه استفاده می‌شود تا حمایت از نخبگان حاکم در هر دو کشور جذب و به رهبران هر دو کشور نوعی کاریزما داده شود. از این رو پوتین می‌شود حامی روسیه مقدس و اردوغان، حامی اسلام سیاسی. اما تزار روس و سلطان عثمانی هر دو از مشکلات دیگری رنج می‌برند. مشکلات آنها ریشه در مسائل اقتصادی و سیاسی داخلی کشورشان دارد و هر دو نیز در ارتباط با اروپا و ایالات متحده آمریکا به بن‌بست خورده‌اند. در این میان کسی نیست که این واقعیت‌ها را در نظر و جلوی آن توهمات تاریخی را بگیرد.
از آنجا که اردوغان نتوانست دولتی مقتدر تشکیل دهد، دیگر شایستگی تأثیرگذاری مثبت بر ترکمان‌ها را در آن سوی مرزهایش نخواهد داشت. ترکمان‌ها در بخش‌های مختلف آسیا پراکنده‌اند و به بهانه‌ای در دست ترکیه تبدیل شده‌اند تا از طریق آنها بر روسیه و چین فشار وارد کنند. اردوغان باید بداند افغانستان اقدام به ترمیم قصر «امان‌الله خان» کرد تا یادی شود از پادشاهی که روزگاری دوست آتاتورک بود. کسی که می‌خواست جنبشی مشابه ترکیه را در افغانستان به راه اندازد اما با افزایش قدرت گروه‌های قومی و مذهبی شکست خورد. اما در شرایطی که افغانستان قصر حاکم نوگرای خود را بازسازی می‌کند، اردوغان به‌آرامی و لجاجت قصر عامل نوگرایی در ترکیه را با توهم عثمانی‌گرایی از بین می‌برد. پوتین نیز باید بداند روسیه ناچار است به جای توهمات بازگرداندن دوران تزارها، به نیازهای ملتش در آستانه قرن بیست‌ویکم توجه کند.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید