شفقنا- دادبه با این پرسش که چرا ما زندانی نداشتیم، گفت: برای اینکه مردم را با فرهنگ اصیل ایرانی و عشق و محبت پرورده بودند. آنها مردم را به سوی انسانیت سوق میدادند.
روزنامه اطلاعات در مطلبی با عنوان«دادبه: در حال از بین بردن فرهنگ قرنها هستیم» این گونه آورده است:
به گزارش خبرنگار اطلاعات، این مراسم با سخنرانی دکتر اصغر دادبه، استاد بازنشسته ادبیات و فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی آغاز شد.وی گفت: مبنای ما برای نامگذاری روز یزد علمی است. من از یزدی صحبت میکنم که زندانی نداشت، یزدی که در آن در هیچ خانهای بسته نبود، یزدی که دوچرخه کنار کوچه بود.
دادبه به شعری از سعدی اشاره کرد و افزود: در قدیم علم نجوم بسیار مورد توجه بود که 12 برج بود و سنبله ماه ششم و شهریور بود. در آن دوران این موارد را تخیل میکردند و تصویری در ذهن داشتند. سنبله دختر زیبایی بود که در دستش گل سنبل بود که این گل به سوی خورشید است. طبق تخیل آنها، سنبل تقدیم به آفتاب است. تابش آفتاب است که هر گیاهی را میپرورد و گندم از تابش آفتاب رشد میکند. شهر ما شهری وسط کویر و خار و خس است که میتوان برای آن دو بنیاد متصور شد: زن که نماد باروری و عشق است، سنبله که نماد زندگی است. این دو نماد هر دو اساس ما بودند.
این حافظشناس تصریح کرد: نیاکان ما کوشش و روش را در نظر میگرفتند. قنات آن زمان مهمترین اختراع بشر بود که در شهر ما باعث خودکفایی میشد و آب هدر نمیرفت و فرونشست زمین هم اتفاق نمیافتاد. پدربزرگ مادریام مسئول قناتها بود. آنها خاک را به خوبی میشناختند، به آن نگاه میکردند میگفتند و این خاک آب دارد یا ندارد. قنات از این سوی شهر تا آن سویش امتداد داشت و در میانه شهر در فرعیها از آب استفاده میشد. اما اکنون ما چاه آب را فاضلاب کردیم. با این روش، آب بود و کشاورزی و باغداری صورت میگرفت. آن قناتهای عادی، ایران ما و یزد را نگاه میداشتند و قناتهای معنوی فکر و اندیشه را پابرجا کردند.آنها نازپرورده نبودند و آن حیات را حفظ کردند و ما اینطور که میبینید حفظ کردیم.
دادبه با این پرسش که چرا ما زندانی نداشتیم گفت: برای اینکه مردم را با فرهنگ اصیل ایرانی و عشق و محبت پرورده بودند. آنها مردم را به سوی انسانیت سوق میدادند. مردم بنیاد عشق و محبت را باهم زندگی میکردند و جنگ و دعوا نبود. آن مردم به برکت آن بنیاد در زندگی مسالمتآمیز و دوستانه بودند. آنها آدمکشی و دزدی و جنگ نداشتند. بر همین اساس در خانهای بسته نبود و رفاقت وجود داشت. جستوجوی اینها در نیاکان ما کار سختی نیست. ما نباید چیزی که قرنها با آن زندگی میکردیم را از بین میبردیم که این وضیعت به وجود بیاید. ایران سراسر با فرهنگ و تمدن بود و اصالتی در آن جریان داشت که مردم در وسط کویر، هم آبادانی داشتند و هم عشق و محبت. آنها این سنبله را گرامی داشتند ولی ما آن را نابود کردیم و این وضعیت زندگی ما است.
علیرضا دهقان، کارگردان و مستندساز نیز در این مراسم درباره مستندهایی که از شهر یزد و فرهنگ و آداب و رسوم آن تهیه کرده بود صحبت کرد و گفت: میراث ناملموس و گردآوری هویت یزد برایم مهم بود و هست. مستندی درباره قناتهای یزد با عنوان اوسیا ساختم. در آن زمان قناتها اغلب آلوده شده و برخی تبدیل به فاضلاب شده بودند. من میخواستم این وضعیت را بررسی و برای مخاطبان تشریح کنم. وی اشارهای به قنات معروف زارچ کرد که قرنها محل آب مردم بود و گفت: این قنات تبدیل به فاضلاب و آلودگیهای بیمارستانی شده بود. ما نیز منشأ قنات زارچ را سرآغاز بررسیهای خود قرار دادیم که بعدها توانستیم نشان دهیم که تا چه اندازه این آب آلوده شده است. من این مستند را در هر جایی که میتوانستم نشان دادم، حتی در خارج از کشور. خوشبختانه میراث فرهنگی هم نسبت به آن حساس شد و نسبت به وضعیت آن تلاشهایی کرد تا آلودگیها رفع شود. به نظر من سرنوشت زارچ درس عبرتی برای همه ماست. میراث فرهنگی ارثیه پدرانمان نیست بلکه امانتی است که باید به فرزندانمان تحویل دهیم. قنات زارچ به خاطر مسائل و مشکلات مدیریتی در شهر و ناآگاهی سرنوشت تلخی پیدا کرد.
این مستندساز تصریح کرد: امروزه مشکل محیطزیستی بیداد میکند و ما نباید نسبت به آن بیتفاوت باشیم. ما نسبت به فرهنگ و آداب و رسوممان بیرحم بودیم. ما بیست سال پیش 60 هزار قنات داشتیم که نیمی از آنها از بین رفته است. اگر قنات اردستان و زارچ و دیگر قناتها را احیاء کنیم، دیگر نیازی به ورود آب به یزد نداریم.











