امروز : جمعه 10فروردینماه 1403 | ساعت : 02 : 35

آخرین اخبار

شمار مسافران خراسان رضوی به هشت میلیون نفر رسید

شفقنا- جانشین رییس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

5 نفر براثر واژگونی خودرو در مسیر سبزوار – خوشاب خراسان رضوی مصدوم شدند

شفقنا- مسوول روابط عمومی مرکز اورژانس دانشگاه علوم پزشکی...

آناتولی: بزرگترین محموله هروئین در مرز ترکیه و عراق کشف و ضبط شد+ تصاویر

شفقنا- وزارت بازرگانی ترکیه از موفقیت اداره گمرک این...

دادستان استان: درگیری مسلحانه بر سر مسائل شخصی در یاسوج 2 کشته بر جای...

شفقنا- دادستان عمومی و انقلاب مرکز کهگیلویه وبویراحمد با...

دیدار امیرعبداللهیان با رئیس جمهور ترکمنستان

شفقنا- وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که به...

انستیتوت مطالعات استراتژیک استرالیا: طالبان در خصوص مبارزه با داعش و القاعده در افغانستان...

شفقناافغانستان- انستیتوت مطالعات استراتژیک آسترالیا می‌گوید که ادعای طالبان...

معاون استاندار خبر داد: ورود حدود 8 میلیون مسافر نوروزی به مشهد

شفقنا- جانشین رئیس ستاد اجرایی خدمات سفر خراسان رضوی...

نشست هیئت‌های ایران و ترکمنستان

شفقنا- نشست هیأت‌های ایران و ترکمنستان به ریاست وزرای...

برپایی مراسم احیای شب های قدر در بیت مرحوم آیت الله صانعی

شفقنا- مراسم سوگواری شهادت حضرت علی(ع) و احیای شب...

مراسم عزاداری شهادت حضرت علی(ع) در دفتر حضرت آیت الله وحید خراسانی برگزار می...

شفقنا- مراسم عزاداری شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دفتر...

گزارش تصویری: مراسم بزرگداشت مرحومه زهرا شجاعی  

شفقنا- مراسم بزرگداشت و سومین روز درگذشت مرحومه سیده...

روحانیت کج سلیقه، ظاهرنگر، تندرو، متحجر در نوشتاری از عبدالرحیم اباذری

شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری در یادداشتی با عنوان «جوانان را دریابیم» آورده است:

۱. چند سال پیش، جهت داروی کمیاب از قم به تهران می رفتم و از داروخانه هلال احمر واقع در خیابان طالقانی تهیه می کردم. یک روز از ایستگاه راه آهن تهران که سوار خط واحد شده بودم، سرِ خیابان طالقانی پیاده شده و به سوی داروخانه در حال حرکت بودم، پس از طی چند قدمی متوجه شدم حدود 7 – 8  نفر دانشجو از روبرو به سمت من  می آیند. معلوم شد در آن نزدیکی ها خوابگاه دارند. وقتی نزدیک شدند به دو دسته (سمت چپ و راست پیاده رو) تقسیم شدند و به صورت هماهنگ و با آهنگ موزون، این جمله را تکرار می کردند: « الشیءُ اِن لَم یَجِب، لَم یُوجَب»، یک طرف، بخش اول ( الشیء اِن لَم یَجِب) را می گفتند، طرف دیگر هم درجواب، بخش دوم ( لَم یُوجَب) را تکرار می کردند.

اهل اطلاع می دانند این جمله مربوط به یکی از مباحث عمیق و دقیق فلسفی مربوط می شود، بدین ترتیب متوجه شدم که این جوانانِ عزیزِ دانشجو می خواهند یک حالی از من بگیرند! بدون این که ناراحت شوم خیلی راحت به حرکت خود ادامه دادم و با سلام، احترام، متانت و ابراز احساسات مقتضی از وسط آنها عبور کردم و خودم را به داروخانه رساندم، نسخه را تحویل داده و به نوبت نشستم و کتابی را که با خود به همراه داشتم مشغول مطالعه اش شدم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود دیدم  دو، سه نفر از آنان  وارد داروخانه شدند و به سویم می آیند. بعد از سلام، احوالپرسی و احترام، خیلی راحت شروع به عذرخواهی کردند، صداقت و پاکی از چهره هایشان موج می زد؛ می گفتند: «حاج آقا! ما در درس معارف، یک استاد روحانی داریم که تیکه کلامش همین جمله است و در کلاس مرتب آن را تکرار می کند و تاکنون هم معنای درست این جمله را نفهمیدیم یا او نتوانسته به ما درست تفهیم و منتقل بکند، بنابراین ما هر وقت یک روحانی و آخوند را می بینیم ناخواسته این جمله در ذهن ما تداعی و خطور می کند. از این رو وقتی شما را دیدیم، خواستیم اندکی اذیتت بکنیم.»  پیشانی همه را بوسیدم و گفتم به دوستان دیگرتان هم سلام برسانید و بگویید دعایتان می کنم که در تمام مراحل زندگی موفق باشید.

۲.  در دهه های 70 و 80 که با مرکز اسناد انقلاب اسلامی همکاری داشتم مرتب به تهران رفت و آمد می کردم از ترمینال خزانه تا نزدیک میدان تجریش که ساختمان مرکز آنجا قرار دارد، معمولا با تاکسی، اتوبوس و این اواخر با مترو می رفتم، شبیه ماجراهای فوق بارها رخ می داد و از همه آنها خاطره خوشی به یاد دارم و فعلا می گذارم و می گذرم.

۳. قبلا هم نوشتم که یک روز در محضر مرحوم آیت الله ملکوتی ( رضوان الله علیه ) بودم چند نفر هم حضور داشتند. یک روحانی میانسالی گفت: حاج آقا! دیروز میدان راه آهنِ تهران بودم یک جوانِ حدودِ  22 ساله ای به من گفت: « مارمولک» من هم در جوابش چنین و چنان گفتم، ( تعبیر خیلی تند و ناخوشایند ) آن مرحوم نگاهی به اطرافیان انداخت و فرمود: پس در واقع تو با این سخن و برخورد، حرف او را ثابت کردی و نشان دادی که واقعا مارمولک هستی! سپس رو به همه حضار فرمود اگر قرار باشد ما طلاب و روحانیان ، با مردم مقابله به مثل کنیم آنوقت فرق ما با آنها چه خواهد بود؟ «گر فراق بنده از بَد بندگیست — چون تو با بَد ، بَد کُنی پس فرق چیست؟» معلوم است اینگونه رفتارها، به غیر از عناد و تنفر در جوان هیچ ثمره ای ندارد و بدنه حوزه و روحانیت هم از آن مبراست.

۴.   دوران نو جوانی و جوانی اقتضائات خاص خودش را دارد، فطرت سلیم و دست نخورده، پر جنب و جوشی، با نشاطی، احساسات پاک، غرور، حق طلبی، ظلم ستیزی، صداقت، یکرنگی، نترسی، دوری از تملق، چاپلوسی و ریاکاری از جمله شاخصه های این دوران می تواند باشد. اما فرقی که نسل ما ( دهه های 40 – 50 – 60 ) با این نسل نو  ( دهه های 70- 80 – 90) دارد این است که ما نسلِ سر به زیر، مطیع و متعبد بودیم و خیلی چیزها را چون پدر، مادر یا آخوند محله مون گفته بود قبول می کردیم، اما نسل حاضر در عین پاکی و صداقت، عقلگرا و اندکی سرکش و طغیانگر است و هر چیزی را به راحتی بر نمی تابد، تنبیه و توبیخ سرش نمی شود و با کسی هم شوخی ندارد. فرق دوم این که الگوهای دانشگاهیان و تحصیل کرده های ما در آن روزگار شخصیت هایی مانند: مطهری، بهشتی، امام موسی صدر، خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، مفتح و باهنرها… بودند که شخصیت های ریشه دار، مورد احترام و اعتمادی به شمار می آمدند و انصافا به بسیاری از شبهات و آن روز نیز می توانستند پاسخگو باشند بر خلاف امروز که دردمندانه باید گفت کسانی به جای آنها نشستند و ادعای تبلیغ، ارشاد و هدایت نسل نو را دارند که از نظر فکر و اندیشه، فاصله فاحش و زاویه زیادی با آن بزرگان دارند و علاوه این مدعیان اصلا با زبان نسلِ متولد شده و رشد یافته در فضای مجازیِ امروز چندان آشنایی ندارند و هرگز نمی توانند برای آنها الگو باشند.

۵ .  این نسل با این ویژه گی ها، از هر کسی، اعم از روحانی و غیره، یک رنگی، صداقت، منطق، متانت، علم، عقل، احترام و تواضع  بینند به یقین کنار خواهند آمد، اما اگر کسی بخواهد با این نسل فیلم بازی کند، یا قیافه قیم مآبی و هیکل تحکمی و تکبری به خود بگیرد طبیعی است که بر سر کشی و طغیان آنان افزوده خواهد شد.

۶ . بدنه حوزه و روحانیت در طول تاریخ، در نهایت خضوع، خشوع همواره در خدمت به مردم و جوانان بوده و در خیرخواهی و هدایت آنان شهره آفاق هستند اما متاسفانه در سطوح و لایه های پایینِ همینِ تشکیلاتِ اصیل، اقلیتی کج سلیقه، ظاهرنگر، تندرو، متحجر و در عین حال پر مُدعا و پُرسر و صدا  وجود و حضور دارند که با عملکرد های نسنجیده، قیم مآبانه و غیر متعارفِ خود زحمات هزار ساله این قشر معنوی و الهی را به راحتی ضایع کرده و مردم را به همه چیز بدبین می نمایند.

۷ . این که می بینیم  در ماجراهای اخیر شعارها و تهاجم هایی از سوی بعضی نو جوانان و جوانان معترض، علیه روحانیان شنیده و دیده شد و شاید ظاهرش تند، تیز و تلخ هم بود، اما برای نگارنده، کاملا روشن است که این جوانان دارای فطرت سالم و پاکی هستند و هیچ مشکلی با بدنه حوزه و روحانیت ندارند، اعتراض این عزیزان ناظر به عملکرد های همان اقلیتی است که همیشه در ترویج دین و مذهب مشکل ساز و در ایجاد بدبینی و تنفر پیشتاز بودند. این نسل هیچ مشکلی با روحانیت خدوم، آگاه به زمان، متعهد و مردمی ندارد. بنابر این، حساب این جوانان معترض با اغتشاشگران و فرصت طلبان باید جدا بشود.

مشکل اصلی این نسل با پدیده هایی مثل اکراه، اجبار، تحمیل، تحقیر و قیم مآبی است اگر ما بتوانیم این جوانان را با افکار و اندیشه های ناب شخصیت های بنیانگذار فوق که نامشان برده شد، آشنا سازیم و اندیشه های آنان را در جامعه پیاده کنیم و میان این سنخ از روحانیت دردمند، با جوانانِ نسل نو پلی بزنیم به نظر می رسد بسیاری از سوء تفاهم ها و زاویه ها بر طرف شود. اگر چه خیلی دیر هم شده است، اما نباید ناامید شد.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید