امروز : پنج‌شنبه 30فروردینماه 1403 | ساعت : 16 : 54

آخرین اخبار

ویدئوی هدف قرار دادن سرباز اسرائیلی با تک تیرانداز در غزه

شفقنا- عزالدین قسام ویدئویی از هدف گرفتن یک نظامی...

کنعانی: ايران در پاسخ قاطع به متجاوزان ذره‌ای تردید نخواهد کرد

شفقنا- سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفت: دولت و...

وزیر بهداشت: افراد مشکوک به سرطان‌ غربالگری می‌شوند

شفقنا- وزیر بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی گفت...

 تکلیف افزایش مستمری‌ بازنشستگان هنوز مشخص نیست

شفقنا- رئیس کانون عالی بازنشستگان تامین اجتماعی کشور، از...

تعداد شهدای غزه به مرز 34 هزار نفر رسید

شفقنا- وزارت بهداشت غزه از افزایش تعداد شهدا به...

فرمانده سپاه: مراکز هسته‌ای کشورمان در امنیت کامل است

شفقنا-- فرمانده سپاه حفاظت و امنیت مراکز هسته‌ای کشور...

یارانه فروردین ماه واریز شد

شفقنا- یارانه کمک معیشتی مرحله ۱۵۸ مربوط به فروردین...

۶ کشته و ۱ مصدوم در انفجار پایانه شرق تهران

شفقنا- در پایانه شرق در اثر انفجار کپسول گاز ۶...

روایت جدید معاریو از حمله ایران: «موشک‌ها به سه پایگاه اسرائیل اصابت کرد/ درصد...

شفقنا-روزنامه معاریو اعلام کرد: «نرخ رهگیری موشک‌ها و پهپادهای...

قتل توسط دختر 11 ساله در مزون لباس

شفقنا- جانشین فرمانده انتظامی شیراز از دستگیری مادر و...

محکومیت یوونتوس برای پرداخت ۱۰ میلیون یورو به رونالدو

شفقنا ورزشی -  رونالدو با حکم دادگاه ۱۰ میلیون...

آخرین وضعیت مناطق سیل زده در جنوب کشور

شفقنا- سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور، آخرین وضعیت مناطق...

محدودیت‎های ترافیکی در محورهای مواصلاتی مازندران

شفقنا- رئیس پلیس راه استان مازندران از اعمال محدودیت‌‎های...

یک مطالعه: اقتصاد جهان به دلیل تغییرات آب و هوایی 20 درصد ضرر خواهد...

شفقنا- بر اساس مطالعه‌ای که در روز چهارشنبه منتشر...

«تلخ ترین جمله تاریخ»: نوشتاری از حجت الاسلام والمسلمین بدیعی

شفقنا – «در همه مکه و مدینه بیست نفر محب ما اهل بیت پیدا نمی شد!»

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام والمسلمین بدیعی در نوشتاری با عنوان «تلخ ترین جمله تاریخ» آورده است:

بسم رب الحسین

تلخ ترین جمله تاریخ

یکی از تلخ ترین جملات تاریخ اسلام جمله منسوب به امام علی ابن الحسین زین العابدین(علیه السلام) است، آنگاه که می فرماید؛ وَ مَا بِمَکَّةَ وَ المَدِینَةَ عِشرُونَ رَجُلاً یُحِبُّنَا؛
در همه مکه و مدینه بیست نفر محب ما اهل بیت پیدا نمی شد!

قریب نیم قرن پس از رحلت پیامبر رحمت، فرزندان او بدست کسانی که بر منبر او تکیه زده بودند و خود را خلیفه پیامبر می‌دانستند، مظلومانه به شهادت رسیدند و زنان و فرزندانشان بصورت اسیر وارد شهر شدند و مردم هلهله کنان پیروزی یزید (بخوانید شهادت حسین و مخلص ترین یاران اسلام و اسارت زنان اهل بیت) را جشن گرفتند! این در حالیست که صدای اذان در پنج نوبت از مأذنه ها بلند می شد و نمازهای جمعه و جماعات برپا می شد و قرآن و حدیث و دیگر مناسک دینی رواج داشت!

بیشتر مردمان آنروز می دانستند که علی جان پیامبر است. آنان در روز غدیر دیده بودند که رسولخدا دست علی را بعنوان خلیفه و جانشین خود بالا برد و بارها به گوش خود از لسان پیامبر شنیده بودند که: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ

بارها حسین را بر شانه های مبارک رسول خدا دیده بودند و حدیث « حسن و حسین آقای جوانان بهشتند» را به کرات شنیده بودند.
آن زمان که کرک شتر رسول خدا را برای تبرک برمی‌داشتند و دست هایشان را زیر دست رسول خدا به هنگام وضو نگه می‌داشتند تا قطره ای از آب وضوی آن حضرت روزی شان شود؛ پیامبر رحمت هر بار این آیه را به آنان گوشزد می کرد :قُل لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی.
حال برخی از آنان نه تنها بر انجام توصیه پیامبر شانه خالی می کنند که به گونه ای دردناک در رقم زدن حادثه عاشورا و کشتن جگرگوشه پیامبر نقشی فعال دارند! اما چه شد که چنین شد؟

حضرت سید الشهدا (علیه السلام) در حدیثی اوضاع مردم زمانه خود را به تلخی چنین توصیف می کند: النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ
مردم به شدت بنده دنیا شده بودند، چیزی جز پوسته دینداری باقی نمانده بود. بهره شأن از دین، مثل بهره انسان گرسنه از لیسیدن یک شیرینی بود. هرگاه دینداری منافع دنیایشان را به خطر می انداخت از گرد آن فرار می کردند و تنها تا زمانی که دین شان، دنیایشان را به خطر نمی انداخت گرد دین می چرخیدند.

این دوران از تاریخ اسلام، نقطه مقابل دوران آغازین اسلام بود که امیر مومنان علی (علیه السلام) در سخنی ارزشمند آنرا چنین توصیف می کند: وَلَقَدْ کانَ مَعَ رَسُولِ اللّه صلّى اللّه علیه و آله نَقْتُلُ آباءَنا وَأبْناءَنا وَإخْوانَنا وَ أعْمامَنا، ما یزیدُنا ذلِک إلاّ إیماناً وَ تَسلیما.(نهج البلاغه خطبه ۵۶)

در آن زمان که با رسول خدا بودیم از نزدیک ترین خویشان خود، ازپدران و برادران و عموهای خود بخاطر اسلام می گذشتیم و با آنان در ستیز بودیم و این کار ایمان  مان را افزون می کرد.

گویا پیش بینی رسول خدا تحقق یافته بود که فرمودند؛ سَيأتي على اُمَّتِي زَمانٌ لا يَبقى مِن القرآنِ إلاّ رَسمُهُ، و لا مِنَ الإسلامِ إلاّ اسمُهُ، يُسَمَّونَ بهِ و هُم أبعَدُ الناسِ مِنهُ، مَساجِدُهُم عامِرَةٌ و هِي خَرابٌ مِن الهُدى؛ زمانى بر امت من خواهد آمد که از قرآن جز رسم و خط آن و از اسلام جز نام آن، باقى نمانده باشد، آنها را به اسلام نسبت دهند در حالیکه آنها دورترین مردم از اسلام هستند، مساجد آنها آباد ولى به سبب تهى بودن از هدایت، خراب اند. فقهاى زمان بدترین فقها در زیر آسمان خواهند بود، فتنه و آشوب از خودشان شروع شده و به خودشان برخواهد گشت.

توصیف این دوران از حیث اخلاقی نیز از نگاه مورخان منصف پنهان نمانده است. به گفته مسعودی در کتاب مروج الذهب، فساد و فحشاء در آن عصر عمومی شده بود، مجلس می گساری و آواز خوانی ازدیاد یافته بود و در نتیجه، رقاصه ها و نوازندگان و خوانندگان از بالا ترین منزلت اجتماعی برخوردار شده بودند. در این دوران قداست زدایی از خاندان نبوت در دستور کار حاکمانی چون عبدالملک مروان قرار گرفته بود.( شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید ج ١۵)
در این زمان است که به علت تبلیغات گسترده حاکمان علیه امامان شیعه همه را از اهل بیت و مفسرات وحی جدا کرده بود.

درس بزرگ این قطعه تلخ تاریخ این است که؛ گسترش فساد، رواج بی دینی، تفاخر به فحشا و افزایش منزلت اجتماعی خوانندگان و رقاصان و کاهش جایگاه اجتماعی مفسران، حافظان و قاریان قرآن و مبلغان دینی زنگ خطر بزرگی است که ممکن است کربلایی دیگر را رقم بزند.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید