شفقنا- حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری در نوشتاری با عنوان«جرعه ای از دریای حسینی» ودر پنجمین بخش که دراختیار شفقنا قرار داده این گونه آورده است:
عباس سر دو راهی فقه و اخلاق
حضرت ابوالفضل العباس (سلام الله علیه) از نظر ويژگىهاى ظاهرى و جسمى، سرآمد جوانان بنىهاشم بود ، اما روشن است که قدرت ظاهرى و جسمى ، هرگز نمىتواند به تنهایی رمز موفقيت و عامل پيروزى و قهرمانى انسان باشد، بلكه هر انسانى نياز شديد به اوصاف معنوى و فضائل اخلاقی ديگرى دارد كه بايد قبلاً در محيط خانواده ، جامعه و مراكز آموزشى به تدريج در وجود او شكوفا شود تا در مراحل سرنوشت ساز زندگى به ياريش بشتابد. وقتى درباره شخصيت حضرت ابوالفضل كاوش مىكنيم، اين اوصاف را به وضوح در وجود سقای کربلا مىبينيم.
اين شاخصهاى معنوى در شكلگيرى شخصيتِ منحصر به فرد عباس، مهمترين و اساسىترين نقش را بر عهده داشتند و در واقع قدرت بازو و نيروى جسمانى او را هدايت ، مدیریت و فرماندهى كردهاند. شايد به همين سبب بود كه ائمه اطهار (عليهمالسلام) وقتى از عمويشان عباس سخنی به ميان مىآمد ، چندان عنايتی به ويژگىهاى ظاهرى او نمی كردند بلكه بيشتر به اوصاف معنوى ابوالفضل از قبیل : « ایمان راسخ » ، « مطیع خدا ، پیامبر و امام » ، « مجاهدت » ، « ایثارگری» ، « وفاداری » ، « فداکاری » « صبر» ، «عبد صالح» ، « ناصح » و« بصیرت واقعی» تأكيد داشتند.
همه می دانند روز عاشورا مسؤوليت آب رسانى به خيمهها و حرم امام حسين (عليهالسلام) بر عهده حضرت ابوالفضل العباس (سلام الله علیه) بود، به همين خاطر او را « سقاى دشت كربلا » ناميدند. آن روز در ارتباط با اين مسؤوليت، يك حركت تاريخى از ابوالفضل العباس ( سلام الله علیه ) مشاهده شد كه اگر درست تجزيه و تحليل شود، شايد به همه مجاهدتهايش در اين واقعه برابرى كند.
در آن لحظهاى كه عباس داخل شريعه فرات شد تا براى تشنگان حرم حسينى آب بیاورد، مشك را پر كرد، اسبش را هم سيراب نمود. سپس كف دستانش را از آن آب زلال لبريز ساخت. خيلى تشنه بود. شدّت عطش امانش را بريده بود، آب را نزديك دهانش آورد تا بنوشد، ناگهان به ياد تشنگى حرم اهل بيت و برادرش حسين (عليهالسلام) افتاد، با خود حدیث نفس کرد و گفت : آیا از انصاف و اخلاق است که برادرم حسین و فرزندانش تشنه باشند و من خود را از این آب سیراب کنم؟ فورى آب را بر شط فرات ريخت و از شريعه بيرون آمد. (؛ منتهى الآمال، ج1، ص384)
آنچه که روشن است از نظر فقهی عباس بن علی می توانست از آن آب بنوشد و جهت رفع تشنگی و حفظ جان ، از خود دفع عُسر و حَرَج کند و به قاعده « الضرورات تبیح المحذورات » عمل نماید تا تجدید قوا کند ، نیرو بگیرد و بتواند آب را به خیمه ها برساند ؛ اما اخلاق ، وفا و روحیه ی ایثارگری ابوالفضل این اجازه را به وی نداد و او در این میدان اخلاق را بر این همه قاعده فقهی مقدم داشت. شاید هم به قاعده « باب تزاحم و اهم و مهم» در فقه عمل کرد و مصلحت بچه های برادرش را بر یک نفر که خودش باشد ، ترجیح داد.
اين صحنه های زيبا كه می تواند مصادیق بارز غلبه بر نفس امّاره و نشانگر شخصیت والای علمی و اخلاقی سقای کربلا نیز باشد ، تنها تجلّىِ بخشى از جهاد اكبر آن شخصيت بزرگ به شمار می آید كه آن روز به مراتب ارزشمندتر و زيباتر از جهاد اصغر و جنگ فیزیکی با لشكريان كفر، خود را نشان داد و به نمایش تاریخ گذاشت.
امروز در جامعه اسلامی و انقلابی ما و در میان جوانان ، میانسالان و پیرمردان چقدر از فضائل و امتیازات شخصیتی که برای حضرت عباس شمارش شد مشاهده می کنیم ؟ اصلا ما چقدر با مکتب عباس بن علی آشنا هستیم و نسبت به آن احساس قرابت و نزدیکی می کنیم و به آن ایمان داریم و عمل می کنیم ؟
با این معیار و ملاک ها می توانیم خودمان را خیلی راحت امتحان و آزمایش کنیم و بسنجیم . زیرا اگر این فضائل ابوالفضلی در وجودمان ریشه دواند بیقین دروغ ، ریا ، مردم فریبی ، تفرقه و تنفر میان مسئولان و مردم برای همیشه برچیده خواهد شد. از همین فردا هر کس در محدوده مسئولیت و اختیارات خود عملکردهایش را زیر نظر داشته باشد و آن را با مکتب ابوالفضل عباس تطبیق نماید.
اگر مدیرهستیم ارتباطمان با زیر دستانمان چگونه است؟ اگر صاحب خانه ایم برخوردهامان با مستأجر به شیوه مداراتی می باشد یا به سبک ارباب و رعیتی؟ قضات محترم ، نمایندگان مجلس ، وکلاء ، ضابطین قضایی ، چگونه می توانند از مکتب سقای کربلا الگو بگیرند و به او تأسی کنند؟ آیا در اجرای قانون ، تقسیم بیت المال ، پرداخت وام و یا هر اقدام دیگر، عدالت اجتماعی ، سیاسی ، قضائی و اقتصادی را درست مراعات و اجرا می کنیم ؟ چقدر در کسب امتیازات ، فرصت ها و مسئولیت ها ، دیگران را بر خود مقدم می داریم؟ آیا در پذیرش و استخدام ، به افراد ناشناس که تمام شرایط و مدارک را دارا هستند می توانیم اولویت بدهیم؟ یا دوستان ، آشنایان ، ایل ، تبار و فامیل ها را که مدرک و شرایط لازم ندارند یا ناقص دارند جلو می اندازیم؟
راستی ما چه سنخیتی و قرابتی با عباس بن علی بن ابیطالب داریم؟