شفقنا- روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان«براي کُند کردن قيچي شرق و غرب» این گونه آورده است:
جمعبندي تحولات منطقه خاورميانه و آسياي مرکزي حکايت از حساس بودن شرايط به ويژه در کشور ما ايران دارد. در چنين شرايطي، دولتمردان، فعالان سياسي و آحاد مردم براي حراست از منافع ملي وظايف مهمي برعهده دارند.
سفر جو بايدن به فلسطين اشغالي و عربستان، يک مانور سياسي براي جبران شکست سياستهاي آمريکا در منطقه، خريد فرصت براي رژيم صهيونيستي و تزريق آمپول تقويتي به محمد بن سلمان وليعهد عربستان بود که البته چندان افاقه نکرد. اعتراض بيسابقه فلسطينيان به اين سفر، يک مانور سياسي متقابل بود که به افکار عمومي ملتهاي عرب و ساير ملتهاي منطقه اعلام کرد رئيسجمهور آمريکا حق ندارد براي فلسطين و سرنوشت ملت آن تصميم بگيرد و تلاشهائي که از دوران دونالد ترامپ براي عاديسازي روابط رژيم صهيونيستي با کشورهاي عربي شروع شد، خيانت بزرگ آمريکا به آرمان فلسطين بود. عاديسازي هرچند توسط دولتمردان چند کشور عربي صورت گرفت ولي با مخالفت شديد ملتهاي عرب مواجه شد و شعلههاي خشم ملت فلسطين عليه توطئه مشترک آمريکا و رژيم صهيونيستي را تشديد کرد. واکنشهاي مردم فلسطين و فعالان سياسي جهان عرب به سفر بايدن به منطقه به ويژه فلسطين اشغالي نشان داد امروز سياست خاورميانهاي آمريکا ضعيفتر از هميشه است.
در اوکراين نيز شعله جنگ هر روز بيشتر و عوارض آن فراگيرتر ميشود. اين جنگ که محصول خطاي استراتژيک مشترک دولتمردان روسيه و اوکراين است و اروپا و آمريکا نيز در ادامه يافتن آن سهم دارند، به فتنهاي جهاني تبديل شده که دامنگير بسياري از ملتها به ويژه ملتهاي منطقه شده است. ترديدي نيست که تجاوز نظامي روسيه به اوکراين محکوم است و اقدام اخير رئيسجمهور روسيه که اعلام کرده آماده است به اتباع اوکراين تابعيت روسي بدهد، از تجاوز نظامي به اوکراين زشتتر و براي امنيت منطقه و جهان خطرناکتر است. تصور کنيد اگر رئيسجمهور روسيه در اين قبيل دخالتها در کشورهاي ديگر توفيقي به دست بياورد و به هوس تکرار چنين اقداماتي عليه ساير کشورهاي منطقه و همسايه و همجوار روسيه بيفتد چه فاجعهاي رخ خواهد داد. اين اقدام رئيسجمهور روسيه، تکرار بلعيدن کشورهاي شمال و غرب و شرق درياي خزر و قفقاز و بعضي از کشورهاي اروپائي مجاور اين کشورها توسط تزارهاست که در دوران حکومت کمونيستي توسط لنين و استالين ادامه يافت و اتحاد جماهر شوروي را شکل داد. در آن دورانهاي سياه، مردم اين کشورها متحمل رنجهاي زيادي شدند که اکنون بخشي از آنها متوجه مردم اوکراين شده و اوکراين نيز خود ازجمله همان کشورهاي تحت سلطه تزارها و شوروي سوسياليستي بود.
اين وقايع نشان ميدهند بار ديگر قدرتهاي غربي و شرقي همچون دو لبه يک قيچي دهان باز کردهاند تا جهان را ببلعند. براي دولتمردان شرقي و غربي جان و مال و امکانات انسانها هيچ ارزشي ندارد. منافع ملي کشورها از نظر اين سلطهگران کاملاً بيارزش و تحتالشعاع منافع شيطاني آنهاست. غرب به نفتخواري روي آورده و شرق هوس زمينخواري کرده است.
درست در همين نقطه حساس است که ما مردم ايران ميتوانيم به ارزش سياست «نه شرقي – نه غربي» اعلام شده توسط امام خميني پي ببريم و براي پايداري اين سياست بسيار مهم و ارزشمند و استراتژيک تلاش کنيم. با جريان يافتن جنگ اوکراين هرچند کشور ما در زمينههاي مختلف دچار زيانهائي شد ولي از فرصت نمايان شدن ضعف هر دو قدرت شرق و غرب و چنگ و دندان نشان دادنهاي ناشي از عصبانيت آنها ما ميتوانيم حداکثر بهرهبرداري را به عمل بياوريم و با روي آوردن به سياست موازنه بينالمللي، منافع ملي کشورمان را تأمين نمائيم. در شرايط حساس کنوني که غيرقابل اعتماد بودن قدرتهاي شرقي و غربي بيش از هر زمان ديگري آشکار شده، ما بهترين فرصت را در اختيار داريم. از اين فرصت تاريخي ميتوانيم در بخشهاي سياسي و اقتصادي به ويژه فروش نفت و گاز به اروپا بهرهبرداري کنيم و قيچي جهانخواران را کُند نمائيم.