شفقنا- دکتر عبدالرحیم گواهی، رئیس مرکز پژوهش ادیان جهان و مسئول گروه مطالعات آیندهنگری علم و فناوری فرهنگستان علوم در یادداشتی آورده است: الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، از بعد ایرانی بودن، متناسب با امکانات و مقتضیات و حتی موانع و کمبودهای طبیعی، جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و پیشینه تاریخی این مرزوبوم و چنان است که نمیتوان آن را غیر مقتضی و نامناسب با این امکانات، غیر ممکن و غیر عملی، و خیالپردازانه و جاهطلبانه تلقی کرد. از بعد اسلامی بودن هم -که بزرگترین اعتراض ما به جوامع صنعتی غربی، جایگزینی معنویت و اخلاق با رفاه مادی، سودآوری و پیشرفت مادی علم و فناوری است- به مسائل معنوی و اخلاقی، توجه شایستهای کرده است. این الگوی برای موفقیت در مرحله اجرا باید به مسائل مهمی توجه کند.
تردیدی نیست که لازمه دستیابی به پیشرفت، استفاده از خرد و تلاش جمعی است. مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت در مرحله اجرا باید تلاش کند از تمام توان نخبگانی کشور، بهرهبرداری کند.
آینده مطلوب، مستلزم طراحی، برنامهریزی و نظارت راهبردی است تا انسان بتواند فرد و جامعه خود را از عقبماندگی، فقر، یأس و بیکاری درآورد و به سوی رشد، نشاط، پیشرفت، تعالی و تکامل سوق دهد.
در کشورهای جهان سوم و جوامع عقبمانده، «شعار» تا حد زیادی به جای «شعور» نشسته و بلکه بر آن، سبقت گرفته است. عوامزدگی و شعارزدگی، خطر کمی برای پیشرفت، ترقی، رفاه و تکامل مادی-معنوی جوامع نیست.
سبقت صفت «اسلامی» بر «ایرانی» در الگوی پیشرفت نباید به نفی علم و فناوری و رفاه و پیشرفت مادی به بهانه و یا به قیمت دینورزی و پیشرفت اخلاقی و معنوی جامعه بینجامد؛ همان مسئلهای که در تدابیر شماره 9 الگو آمده است. علم و دین، ماهیتاً یگانهاند. تضاد و تقابل بین سنت و مدرنیته هم که مشابه تضاد و تقابل موهوم و ساختگی بین علم و دین و یا عقل و دین است نیز یکی از مسائل مخاطرهآمیز برنامهریزیهای دینی در مواجهه تجدد با سنتهای قدیمی دینی است.
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت باید حتیالمقدور قائم به فرد، گروه، نهاد و یا حتی نظام خاصی نباشد تا پایدار بماند.
ترویج دین و دینباوری، گاه متأسفانه مستعد جهل، گذشتهگرایی، تحجر، علمزدایی و خرافهپرستی است و این از بزرگترین مخاطراتهای حکومت دینی است که در مقام اجرا باید از آن اجتناب شود.
از مخاطرات دیگر اجرای الگوی ایرانی-اسلامی پیشرفت آن است که گفته شود چون پیشرفت به معنای میل به توسعه و ایجاد رفاه مادی است و ما نیز به دنبال دستیابی به پیشرفت مادی-معنوی توأم هستیم پس چه بهتر که همه دستاوردهای پیشرفت تکبعدی غربی را رد و نفی کنیم. روی دیگر این سکه، آن است که به جای الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، صرفاً دین و اخلاق به الگوهای توسعه غربی اضافه شود؛ که وضع جامعه را قطعاً از آنچه هست آشفتهتر میکند و ما را از کاروان رشد و توسعه جهانی عقبتر میاندازد؛ چراکه برخی تصور میکنند الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، همان الگوی غربی به انضمام یک-دو آیه، حدیث و یا روایت است! در حالی که سخن گفتن از امور دینی -اعم از علم دینی، روانشناسی اسلامی و یا الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی- بیشتر، صبغه، رویکرد، نگاه و جهانبینی است تا صورتبندی خاصی از علم و طراحی مورد نظر.











