شفقناافغانستان- پس از فروپاشی نظام دموکراسی در افغانستان و استقرار حاکمیت طالبان طی چند ماه اخیر، بخش بزرگی از نخبگان، متخصصان و دانشمندان افغانستان، یکی پی دیگری کشور را ترک گفتند و راهی کشورهای دور و نزدیک شدند.
فرار مغزها، جامعه افغانستان را با کُندی توسعه مواجه میکند/ بحران اخیر افغانستان عمیق و ریشهدار است؛ یک کارشناس مسائل اجتماعی افغان در گفت و گو با شفقنا
مهاجرت این دسته از نیروهای انسانی افغانستان اکنون این نگرانی و پرسش را به میان آورده که در نبود نخبگان علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، جامعه افغانستان با چه مشکلات و دشوارهایی مواجه خواهد بود؟
دکتر امانالله فصیحی، جامعهشناس و استاد دانشگاه افغان درخصوص علل مهاجرت نخبگان یا پدیدهی «فرار مغزها» و تبعات و پیامدهای آن بر جامعهی عقبمانده افغانستان در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری شفقنا افغانستان گفت: «فرار مغزها، معنای عامی دارد. منظور، کسانی هستند که به هر دلیلی در رتبه بالایی قرار دارند، یعنی «نخبه» هستند. مثلا کسانی که در عرصه تجارت از یک جایگاه بالاتر برخوردار باشد یا در عرصه سیاست و تجارت در جایگاه بسیار بالایی نسبت به دیگر سیاستمداران و تاجران قرار داشته باشند یا هم در عرصه تحصیل جایگاه بلندی داشته باشد به اینها معمولا گفته میشود نخبگان یک جامعه. از نظر جامعهشناسی هم به اینها نخبه گفته میشود.
فصیحی در ادامه افزود: «در تمام دنیا پدیده مهاجرت نخبگان یا فرار نخبگان وجود دارد منتها این را میتوان به دو قسم مهاجرت یا فرار تقسیم کرد: نوع اول این مهاجرتها بهصورت عادی و طبیعی صورت میگیرد که معمولا در هر کشوری این پدیده وجود دارد حتی در کشورهای توسعهیافته و پیشرفته، بخشی از نخبگان آن به کشورهای دیگر یا بهخاطر دلایل اقتصادی یا هر دلیل دیگری میروند، که این یک مسئله طبیعی است و هیچ مشکلی هم نیست. بخش دیگر از این نوع مهاجرتها، بهخاطر مشکلات خاصی است که در کشورها اتفاق میافتد. مثلا ناامنی یا مشکلات اقتصادی وجود دارد برای یک تاجر یا ناامنی فکری برای یک روشنفکر وجود دارد. یعنی به هر دلیلی فرد جایگاهی ندارد در کشورش که بتواند از خود محافظت کند.»
بحران اخیر افغانستان عمیق و ریشهدار است
وی با اشاره به بحران اخیر افغانستان که مهاجرت گسترده نخبگان و متخصصان جامعه را در پی داشت، تصریح کرد: «اما مهمترین موضوع و مشکل زمانی است که بحران عمومی و جمعی میشود، در اینصورت هست که مهاجرتها هم بهصورت گروهی صورت میگیرد. حالا ممکن است دلیل آن جنگ، قحطی یا بحران اقتصادی در یک کشور باشد. که اینهم البته نظر به نوع شرایط اجتماعی اتفاق میافتد. مشکل که اکنون ما و شما داریم نیز همین است که نظم سیاسی به هم خورد و بنیادهای اجتماعی از هم پاشید. در چنین وضعیت، آنعده از نخبگان ما که زمینه برای شان مهیا بود کشور را ترک کردند. تاجران، تحصیلکردهگان، سیاستمداران، مدیران عالیرتبه، نخبگان اجتماعی، فعالان جامعه مدنی، همه رفتند. این بحران چون خیلی عمیق، وسیع و ریشهدار بود بناً یک مهاجرت بسیار گسترده از مهاجران ما را هم در پی داشت.»
این استاد دانشگاه در ادامه به بررسی تبعات و پیامدهای مهاجرت یا فرار مغزها از کشور پرداخته، گفت: «مهمترین تاثیر آن را در همین لحظه در عرصه تحصیلات عالی میبینیم که تعطیلی دانشگاهها است. من در جریان هستم که تعداد زیادی از دانشگاههای خصوصی هماکنون بدون استاد هستند، چون کدرهای نخبه و تحصیلکرده که قبلا در آن تدریس میکردند کشور را ترک کردند. مدیران عالیرتبه و تاجران هم هرکس که راهی برای رفتن داشتند، رفتند. من شنیدم که یک تعداد تاجران ملی ما هم سرمایههای خود را کشیده و رفتند یا میروند. بناً در کوتاهمدت ما عملا درگیر این بحران هستیم.»
فصیحی همچنین گفت: «در بلند مدت هم طبیعی است که این مجموعهی عظیم از نخبگان دیگر برنخواهند گشت و اگر میلی هم به برگشتن داشته باشند، قید و قیوداتی که کشورهای مهاجرپذیر دارند، طبعا آنها نمیتوانند به آسانی برگردند. بناً وضعیت به حالت سابق برنخواهد گشت و ما در این وضعیت، سرمایههای بزرگ انسانی را از دست دادهایم. تا سرمایههای دیگر انسانی جایگزین آنها شود و با شرایط جدید خود را تطبیق دهند خیلی زمان را در برمیگیرد.»
فرار نخبگان، جامعه افغانستان با کٌندی توسعه مواجه میکند
این استاد دانشگاه در قسمت دیگر از صحبتهای خود وجود “سرمایههای انسانی” را در فرآیند رشد و توسعه در یک کشور فوقالعاده تاثیرگذار عنوان کرده، افزود: «رشد و توسعه در یک کشور مبتنی بر سرمایه انسانی است. وقتی که سرمایه انسانی یک کشور از آن خارج میشود ما دیگر جای آن را پر نمیتوانیم. هر فردی هم که بعدا میآید جایگاه خود را دارد ولی هیچوقتی نمیتواند جای فرد قبلی را پر کند. بنابراین، ما با کُندی توسعه یقینا مواجه میشویم. این یقینا یک ضربه بر پیکر اجتماعی ما هست.»
فصیحی در اخیر ابراز امیدواری میکند که کدرهای جدید بتوانند نقش و کارکرد نیروهای سابق را اجرا کنند. او در ادامه توضیح داد: «بهعنوان نمونه حدود ۱۰۰ تن از استادان از دانشگاههای خصوصی ما رفتند. ما میتوانیم نیروی جایگزین که نقش آن را بازی بکنند داشته باشیم. چنین نیروهای آماده به کار در داخل هنوز هم هست که با شرایط موجود میتوانند خود را سازگار سازند. ولی این یک واقعیت است که آن نیروی سابق را دیگر ما از دست دادهایم. بناً ما با آن بحرانی که ما را به بنبست بکشاند، مواجه نمیشویم، ولی طبیعی است که مشکلات و سختیها کموبیش وجود خواهد داشت.»