شفقنا آینده- دکتر علی اصغر زرگر، استاد بازنشسته دانشگاه درباره بحران های آینده خاورمیانه می گوید: اگر در میان مدت ایران موفق به حل و فصل مسائل خود با غرب و آمریکا بشود و رابطهای مسالمت آمیز با غرب برقرار کند و حتی با آمریکا رابطهای غیر مستقیم برقرار کند شکی نیست که در حوزه خلیج فارس هم همین سیاستها پیاده میشود و کشورهای عربی از جمله عربستان رابطه خوبی با ایران بر قرار میکند یا از تنشها کاسته میشود و مساله واگرایی بدون آثارش به حیاتش ادامه میدهد.
متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا آینده با دکتر زرگر را می خوانید:
_ با توجه به بحرانهای یکی دو دهه گذشته در خاورمیانه آیا میتوان پیش بینی از آینده منطقه داشت؟ یکی از اتفاقات مهم منطقه خروج نظامی آمریکا از برخی کشورها بود که منجر به تغییر و تحولاتی شده است. آیا تنشهایی منطقه ای در آینده نیز ادامه خواهد داشت؟
قدرتهای نوظهوری بوجود میآیند که آمریکا را به چالش میکشند
تحولاتی که در خاورمیانه وجود دارد، شاید جدا از تحولات کلی بین المللی نباشد. تحولات خاورمیانه دنباله رو تحولات کلی جهان است و تحولاتی که در تغییر مناطق قدرتهای جهانی بوجود میآید. زمانی جنگ سرد بود و بعد از فروپاشی شوروی آمریکاییها مدتی خودشان را قدرت بلا منازع در دنیا و خاورمیانه و جاهای دیگر میدانستند. اما امروز آمریکاییها با توجه به مسائل اقتصادی شان و مدیریت کرونا در دو سال گذشته به نوعی سعی کردهاند تمرکز خود را از منطقه خاورمیانه و غرب آسیا کم کنند و بیشتر به حول و حوش آسیای جنوب شرقی و مساله چین توجه کنند. امروز دنیا دیگر تک قطبی نیست. با وجود اینکه چینیها قدرت را پنهان میکنند و خود را ابر قدرت نمیدانند اما دیر یا زود چین از نظر اقتصادی و نظامی و… به ابر قدرتی هم وزن آمریکا تبدیل میشود و به این عنوان ظاهر میشود. از طرف دیگر روسیه نیز هست. از این رو در کل روابط بین الملل و در مورد قدرتهای جهانی شاهد تحولی هستیم و قدرتهای نوظهوری بوجود میآیند که آمریکا را به چالش میکشند.
تحولاتی در خاورمیانه هست که نشات گرفته از نتایج رقابتهای قدرتهای بزرگ است
سیاستهای ترکیه جدا از سیاستهای ناتو نیست
آمریکاییها سعی کردهاند تعهدات خود را در منطقه خاورمیانه کمی کم کنند از این رو است که ما بر منطقه خاورمیانه تمرکز کردهایم. آمریکا نیروهای خود را از افغانستان بیرون برده و میخواهد تعهدات خود را در عراق و سوریه و جاهای دیگر کم کند. ولی در عین حال تحولاتی در خاورمیانه است که نشات گرفته از نتایج رقابتهای قدرتهای بزرگ است. در منطقه خاورمیانه امریکاییها نیروهای خود را کم میکنند ولی مرزهای کشورهای منطقه از جمله مرز عراق و ترکیه و مرز ایران و ترکیه و مرز سوریه و ترکیه مرزهای ناتو است و ستون شرقی ناتو کشور ترکیه است که بیشتر کنفرانسهایی که در رابطه با سوریه بود نیز در ترکیه تشکیل میشد. الان هم سیاستهای ترکیه جدا از سیاستهای ناتو نیست و بلکه باید هماهنگ کنند. در مورد کشورهای حوزه خلیج فارس نیز به نوعی از سیاستهای آمریکا و غرب پیروی میشود. سیاست خارجی در این کشورها به نوعی غربنگر است و تابع سیات های خارجی آمریکا و غرب است.
کشورها جانشین سیاستهای آمریکاییها هستند
در پنج شش سال گذشته اتحادی بین پاکستان و ترکیه و آذربایجان بوجود آمده است
تحولی در بازسازی اتحادها و ضداتحادها در منطقه شکل میگیرد
آمریکاییها در این منطقه سرمایه گذاریهای نظامی و امنیتی و سیاسی داشتند و این کشورها را تا حدودی به خود وابسته کردهاند. پیرو همین سیاست غربگرای کشورهای حوزه خلیج فارس است که از عربستان و کویت و امارات و قطر میبینید که آمریکاییها در این کشورها پایگاههای نظامی و تعهدات نظامی دارند. براساس این سیاستها است که این کشورها با اسرائیل رابطه حسنه برقرار کردهاند و با اجازه برادر بزرگتر عربستان بوده که هنوز روابط خود با اسرائیل آشکار نکرده است اما شکی نیست که روابط حسنهای با اسرائیل دارد و به روشنی خصومتی بین عربستان و اسرائیل وجود ندارد. این وضعیت ناشی از سیاستهای غرب گرایی است که آمریکاییها به این کشورها دیکته کرده است و کشورهای منطقه از سیاستهای آمریکا پیروی میکنند. درست است که آمریکا حضور خود را در منطقه کم رنگ کرده است، نیروهای خود را بیرون میبرد و تعهدات خود را کم کرده است، حتی سلاحهای ضد موشک خود را از عربستان تخلیه میکند و به اردن میبرد و کمی از تسلیحات خود را در این کشورها کاسته ولی در حقیقت امروز این کشورها جانشین سیاستهای آمریکاییها هستند و این سیاست ها را در منطقه پیاده میکنند. حال چه مساله رابطه با اسرائیل باشد و چه سیاستهای دیگری در راستای سیاستهای کلی غرب گرایانه. در مورد طالبان با توافقاتی که در دوحه قطر شد راه را برای تسلط بر افغانستان باز کردند. هر چند که اگر طالبان به قدرت نمیرسید شاید تا مدتها جنگ و خونریزی میشد اما امروز این موضوع باعث شده تا حدودی بحران در افغانستان فروکش کند حال آنها موفق میشوند یا نمیشوند مساله دیگری است ولی امروز دیگر کشمکش درونی و خونریزی در افغانستان وجود ندارد. حال باید منتظر شد و دید آنها بعدها چگونه عمل میکنند و آیا تغییر ماهیت میدهند یا نه؟! در هر صورت طالبان در افغانستان حضور دارد، در پنج شش سال گذشته اتحادی بین پاکستان و ترکیه و آذربایجان بوجود آمده و تحولی در بازسازی اتحادها و ضد اتحادها در منطقه شکل میگیرد.
ایران وزن خود را بیشتر بر دیپلماسی میدانی گذاشته است
بهتر است ایران بیشتر روی دیپلماسی سیاسی کار کند
دیر یا زود باید مساله برجام حل و فصل شود
موازنه بین غرب و شرق در آینده به نفع ایران خواهد بود
ایران میتواند به نوعی تحولات بوجود آمده در خاورمیانه را به فرصت تبدیل کند
با توجه به سیاستهای چند دهه گذشته ایران در منطقه به نظر من ایران وزن خود را بیشتر بر دیپلماسی میدانی گذاشته است. به این صورت که در جنگ سوریه شرکت کرد، در عراق نیز به همین صورت با نیروهای مردمی بود در یمن به نوع دیگری حضور داشت و به نظر میرسد امروز دیپلماسی میدانی ایران در حال تضعیف شدن است. به نظر من بهتر است که ایران بیشتر روی دیپلماسی کار کند یعنی بیشتر در مورد دیپلماسی سیاسی کار کند و در کار میدانی باشد. نیروی انسانی باز آسیب پذیر است و اگر ایران به دیپلماسی روی بیاورد این امکان وجود دارد که موفقیتهای کشور بیشتر باشد. یکی از مسائلی که در دیپلماسی مطرح است این است که ایران باید به نوعی با غرب و آمریکا کنار بیاید. دیر یا زود باید مساله برجام حل و فصل شود و ایران باید بین رویکرد شرق و غرب خود موازنهای برقرار کند و این موازنه به نفع ایران خواهد بود چون میتواند از غرب کمک بگیرد. گروه تکنوکراتی در ایران است و معمولاً ترجیح میدهند با غرب در ارتباط باشند بسیاری از صنایع ما به غرب وابسته است، رویکرد شرق نیز با عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و با قراردادی که با چین بسته شده و با موافقت نامهای که با روسیه دارد این رویکرد نیز میتواند وزنهای باشد که موضع ایران را در مقابل غرب تقویت کند ولی همواره نفع ایران از نظر تاریخی این بود که موازنهای بین شرق و غرب برقرار کند و این موازنه در داخل موجب آرامش میشود تا بتواند به طرحهای توسعهای خود برسد. لذا محیطی آرام برای توسعه اقتصادی خود در منطقه و در داخل بوجود میآورد. لذا ایران میتواند به نوعی تحولات بوجود آمده در خاورمیانه را به فرصت تبدیل کند. لذا نباید چه به شکل میدانی و چه به شکل دیپلماسی با اینها مبارزه کند این وضعیت هزینه بر و زمان بر است و ایران را آسیب پذیر میکند درحالیکه اگر بتواند نگرش به شرق را با نگرش به غرب هماهنگ کند محیط منطقهای امنتری در داخل برای خود فراهم خواهد کرد، این چیزی است که باید برای آینده تنظیم کرد. در واقع باید بر دیپلماسی سیاسی خود تاکید کنیم و کمی از تعهدات میدانی خود کم کنیم این موجب میشود آرامش بیشتری در مرزهای ما و در منطقه برای توسعه اقتصادی ما بوجود بیاید.
_ در مجموع در منطقه خاورمیانه چه نوع رقابت و تجارتی در جریان خواهد بود؟ آیا بحرانها حول و حوش مسائل اقتصادی خواهد بود یا همچنان شاهد کشمکشهای سیاسی و مسائل امنیتی نزاعهایی در خاورمیانه خواهیم بود؟
قدرت بیشتر حول محور اقتصاد میچرخد
نمیتوان اقتصاد را از سیاست جدا کرد ولی امروزه قدرت بیشتر حول محور اقتصاد میچرخد. یعنی بسیاری از کشورها سعی میکنند از اقتصادی قدرتمند برخوردار باشند. خصوصاً در منطقه خاورمیانه دولتها بیشتر رفاهی هستند و اقتصاد بیشتر در خدمت رفاه عامه و مردم است. اقتصادها در منطقه همچون اروپا چندان آزاد نیست اقتصادهایی هستند که به ویژه در خلیج فارس و در مورد ایران حول محور نفت است و بیشتر در دست دولت است و بیشتر دولتهای رفاهی هستند بنابراین به نظر میرسد اقتصاد یک محور اصلی است و همه کشورها سعی دارند توسعه اقتصادی خود را جلو ببرند. در منطقه خاورمیانه معمولاً جهت گیریها منطقهای نبود. کشورهای حوزه خلیج فارس بیشتر به سمت غرب جهت گیری میکنند و غربیها سرمایه گذاری میکنند و تجارت با غرب است لذا به این صورت نیست که منطقه گرایی برای اقتصاد منطقه وجود داشته باشد، هر کشوری ساز خودش را می زند و برنامه خودش را دارد.
شرایط باید به گونهای باشد که در ایران اقتصاد داخلی سازماندهی شود و بر حسب نیاز با چین و روسیه تجارت کنند
احتمالا ما در آینده نتوانیم همگرایی در منطقه ایجاد کنیم
نزاعهای منطقهای بیشتر حول محور اسرائیل خواهد بود
مساله سوریه حل و فصل میشود و عراق با انتخابات ساماندهی میشود
کشمکشهای داخلی خاورمیانه حادتر نخواهد شد
ایران در وضعیت تحریمها نگاه به غرب اش تضعیف شده است، ایران سعی کرده رویکرد شرقی در پیش بگیرد و به این سمت رفته است. درست است که شاید در آینده سیاستهای منطقهای ایران پر رنگتر شود امروز بخشی از تجارت ما به سمت عراق است و بخشی با افغانستان است و بخشی با ترکیه است، بنابراین سعی کردهایم از طریق تجارت منطقهای خود را اداره کنیم. به نظر میرسد اقتصاد و همگرایی منطقهای در این قسمت ضعیف است. ایران امروز به عضویت دائمی سازمان همکاریهای شانگهای درآمده است اما به نظر میرسد اگر اینجا هم خام فروش باشیم و نفت بفروشیم و ارزان هم بفروشیم و کالاهای نامرغوب چینی را وارد کنیم، چینیها هستند که از ما دو سر برد سود میبرند و نمیتوانیم آنطور که باید و شاید از این تجارت سود ببریم. شرایط باید به گونهای باشد که در ایران اقتصاد داخلی سازماندهی شود و بر حسب نیاز با چین و روسیه و دیگر کشورها تجارت کنند. لذا از نظر اقتصادی آینده به نظر من به این صورت خواهد بود که ما نتوانیم همگرایی در منطقه ایجاد کنیم. هر کشوری سعی میکند رویکرد خاص خود را داشته باشد، در منطقه برخی کشورها نگاه غربی دارند و برخی کشورها مثل ایران به سمت شرق میآیند. به نظر من این وضعیت در میان مدت هم به همین صورت ادامه پیدا خواهد کرد. در مورد نزاعهای منطقهای نیز این نزاعها بیشتر حول محور اسرائیل بود و نیروهای فلسطینی و حزب الله و سوریه و… و آنچه که در رابطه با فلسطین بود به نوعی است که به نظر من اسرائیل کار خودش را انجام میدهد و مساله فلسطین کمرنگ می شود یا با توافقاتی که با کشورهای عربی انجام میشود به فراموشی سپرده خواهد شد. فلسطینیها نهایتاً مجبور خواهند شد به نوعی با اسرائیل توافق کنند. امروز میبینیم کلیه کشورهای عربی جانب اسرائیل را گرفتهاند البته بجز عراق و سوریه و ایران در این مرحله تنها مانده است در حالیکه زمان قبل از انقلاب ایران به تنهایی جانب اسرائیل را داشت و کشورهای عربی با هم بر علیه اسرائیل متحد بودند ولی در دهههای گذشته موضوع برعکس شده است. بنابراین نزاعهای منطقهای با توجه به هزینههایی که داشت در میان مدت و در آینده فروکش خواهد کرد. مساله سوریه حل و فصل میشود و عراق با انتخابات ساماندهی میشود به عقیده من کشمکشهای داخلی خاورمیانه حادتر نخواهد شد.
_ آیا رقابتها بر سر مسائل اقتصادی همچنان پر رنگ خواهد بود؟
امروز اقتصاد ایران در خدمت اقتصاد ترکیه قرار گرفته است
باید مدیریت علمی قدرتمندی در کشورهایی مثل ایران و عراق و سوریه و… بوجود بیاید
رقابتها وجود دارد، امروز ترکها از روابط با ما کمال بهره را میبرند. اقتصاد ترکیه از کرونا ضربه خورد و امروز به این صورت است که اقتصاد ایران در خدمت اقتصاد ترکیه قرار گرفته است. یعنی سرمایههای مادی ما به سمت ترکیه میرود. کشورها ابتدا باید به مسائل داخلی خود نظم بدهند و مساله بعدی رقابت باشد. با این نظم از خروج سرمایهها جلوگیری میشود و میتوان رابطه سالمی با دنیای شرق و غرب داشت تا به جای خروج سرمایهها از عراق و سوریه و و ایران سرمایههایی از خارج از کشور بیایند و به وضعیت اقتصادی سر و سامان داده شود. لذا به نظر میرسد اصل این است که مدیریت علمی قدرتمندی در کشورهایی مثل ایران و عراق و سوریه و… بوجود بیاید و بعد بتوانند با هم رابطه سالم اقتصادی برقرار کنند.
_ در مورد نقش کشورهایی مثل ترکیه و ایران و عربستان و پاکستان و حتی مصر در آینده خاورمیانه صحبت کنیم. آیا این کشورها میتوانند در تحولات منطقه نقشی محوری داشته باشند یا مجبور به بستن پیمانهایی استراتژیک با کشورهای دیگر هستند؟ آیا هر کدام از این کشورها در غیاب حضور نظامی آمریکا قدرتمند خواهند شد؟
فاکتورهای واگرایی قدرتمند بین ایران و عربستان بیش از همگرایی است
مساله ایران و ترکیه بینابینی است
بین ایران و عربستان به جای همگرایی، واگرایی وجود دارد. در حوزه خلیج فارس بین ایران و عربستان اختلافاتی وجود دارد، در مورد نظامی و امنیتی با عربستان اختلافاتی داریم مساله یمن بین این دو کشور وجود دارد. در حقیقت جهت گیریهای سیاست خارجی در این دو کشور متفاوت است. در رابطه با مساله قیمت نفت و تولید نفت و دیگر مسائل مربوط به اوپک با عربستان اختلاف داریم. در مورد مسائل مذهبی و مساله شیعه و سنی اختلافات عمده یا با عربستان داریم. چنین فاکتورهای واگرایی قدرتمند بین ایران و عربستان بیش از همگرایی است، در رابطه با ایران و ترکیه نیز باز هم همین مسائل مذهبی وجود دارد همچنین مساله تجارت وجود دارد. مساله کرد ها و مسائل مربوط به امنیت مرزها وجود دارد مساله مهاجرین وجود دارد که افغانها به طور غیر قانونی به ترکیه میروند. مطبوعات ترکیه مساله نوعثمانی گری و پان ترکیسم را تبلیغ میکنند. ولی در مورد ایران و ترکیه بین این دو کشور فاکتورهای همگرایی وجود دارد. از نظر امنیتی هر دو کشور با مساله امنیت مرزها و مساله کردها درگیر هستند و باید با هم توافقاتی امنیتی داشته باشند مساله اقتصاد نیز مطرح است، توریسم بین ایران و ترکیه از جمله مسائلی است که این دو کشور را به سمت همگرایی سوق میدهد. از این نظر مساله ایران و ترکیه بینابینی است و اگر 50% واگرایی داریم 50% همگرایی داریم و باید با هم کنار بیاییم اما در مورد روابط ایران و عربستان اینطور نیست.
با مسائلی که ایران و کشورهای منطقه دارد نمیتوان گفت همگرایی خوبی بین ما خواهد بود
تا زمانی که ایران نتواند مسائل خود را با جهان غرب و آمریکا حل کند نمیتواند رابطه خوبی با عربستان داشته باشد
نوعثمانی گری و مساله پان ترکیسم از جمله مواردی در ترکیه است که ایران را آزار میدهد
در رابطه بین ایران و پاکستان نیز مساله امنیت مرزها مطرح است. این امنیت دوگانه است و این دو کشور با هم همکاریهایی دارند. مساله سنیهای تندرو در پاکستان و سیاست حمایت پاکستان از طالبان وجود دارد و ما در پاکستان نیز به نسبتی واگرایی و همگرایی داریم. پاکستان نیز تا حدودی کشوری است که تشکیل شده و اختلافاتی با هند دارد و میتوان به طریقی و با موازنهای با پاکستان ارتباطاتی داشت. با مسائلی که ایران و کشورهای منطقه دارد نمیتوان گفت همگرایی خوبی بین ما خواهد بود. امروز عربستان راه خود را میرود و جهت گیریهای سیاسی و نظامی و اقتصادی خودش را دارد و روابطی با آمریکاییها دارد و تا زمانی که ایران نتواند مسائل خود را با جهان غرب و با کشور آمریکا حل کند نمیتواند رابطه خوبی با عربستان داشته باشد. در حقیقت عربستان برای رابطه خوب با ایران منتظر چراغ سبز آمریکا و اروپا است. همانطور که گفتیم مرزهای ترکیه و ما مرزهای ناتو است و این کشور نیز باید از نظر سیاسی و امنیتی و نظامی هماهنگیهای خود را با غرب داشته باشد اما ترکیه برای مسائل امنیتیاش در مرزها و مساله کردها و مسائل اقتصادی و تجاری باید ایران را داشته باشد. اما در عین حال نو عثمانی گری و مساله پان ترکیسم از جمله مواردی در ترکیه است که ایران را آزار میدهد.
در مورد ترکیه نیز باید گفت این کشور هم راه خود را میرود ولی به عنوان نماینده غرب و ناتو و آمریکا با اسرائیل رابطه بسیار خوبی دارد و با قطر نیز رابطهای خوب دارد و امروز در حال برقرار کردن رابطهای خوب با پاکستان است تا بتواند در افغانستان هم سرمایه گذاری کند و در آنجا هم نفوذی داشته باشد. لذا در مجموع ایران با توجه به مسائلی که در منطقه و با این کشورها دارد سعی کرده با رویکردی به شرق بتواند کمکهایی از چین و روسیه بگیرد و بنابراین از نظر اقتصادی با توجه به تحریمها و این که گلوگاههای ارزی و پولهای ایران در خارج که در دست آمریکاییها است سعی دارد از نظر اقتصادی به حیاط خود ادامه بدهد. لذا به این صورت میتوان آینده نگری کرد و گفت اگر در میان مدت ایران موفق به حل و فصل مسائل خود با غرب و آمریکا بشود و رابطهای مسالمت آمیز با غرب برقرار کند و حتی با آمریکا رابطهای غیر مستقیم برقرار کند شکی نیست که در حوزه خلیج فارس هم همین سیاستها پیاده میشود و کشورهای عربی از جمله عربستان رابطه خوبی با ایران بر قرار میکند یا از تنشها کاسته میشود و مساله واگرایی بدون آثارش به حیاتش ادامه میدهد.
اگر ایران در مقابل غرب خود را در کنار روسیه و چین قرار بدهد حالت استقلال خود را در سیاست خارجی از دست میدهد
اگر روزی قدرتهای بزرگ در سطوح عالی به توافقاتی برسند احتمالاً ایران وجه المصالحه قرار میگیرد
در مورد پاکستان و ترکیه که از 2015 و حدوداً پنج شش سال پیش رابطهای برقرار کردند و از نظر اقتصادی و امنیتی کارهایی صورت دادند و در منطقه اتحادی نانوشته بوجود آوردهاند. ولی ایران با توجه به مسائل همگرایی که با این دو قدرت دارد میتواند بر این مساله فائق بیاید. پاکستان در پیمان همکاریهای شانگهای حضور دارد و از این نظر میتواند تنشها با پاکستان را کاهش بدهد. ترکیه نیز روابطی تجاری با ایران دارد و ایران میتواند از پس واگراییهایش با ترکیه بر بیاید. البته همه این مسائل به این بستگی دارد که ایران تا چه میزان بتواند بین شرق و غرب توازن برقرار کند و در روابط خارجی خود چطور به راه خود ادامه میدهد و به عنوان کنشگری مستقل چگونه سیاستی مستقل به کار میگیرد. چون اگر ایران در مقابل غرب خود را در کنار روسیه و چین قرار بدهد حالت استقلال خود را در سیاست خارجی از دست میدهد و اگر روزی قدرتهای بزرگ در سطوح عالی به توافقاتی برسند احتمالاً ایران وجه المصالحه قرار میگیرد اما اگر ایران به عنوان کنشگری مستقل در سیاست خارجی عمل کند و بتواند توازنی ایجاد کند توافقات سیاسی و نظامی قدرتهای بزرگ نیز به آنها اجازه نمیدهد به راحتی با کارت ایران بازی کنند و ایران را وجه المصالحه منافع خود قرار بدهند. لذا به نظر نمیرسد در آینده مسائلی حاد بوجود بیاید چون ایران از نظر نظامی و ملی گرایی آنچنان قدرتمند هست که از پس حل و فصل مسائل بر بیاید بخصوص اگر دیپلماسی میدانی خود را به نوعی به سمت دیپلماسی سیاسی سوق بدهد که هم کم هزینهتر است و هم کاربرد بیشتری دارد.