امروز : جمعه 31فروردینماه 1403 | ساعت : 00 : 46

آخرین اخبار

تنش لفظی نتانیاهو با وزیر خارجه آلمان: «در نوار غزه گرسنگی وجود ندارد»

شفقنا-شبکه 13 اسرائیل اعلام کرد: «دیدار بنیامین نتانیاهو و...

تظاهرات بزرگ خانواده‌های اسرای اسرائیلی در تل‌آویو

شفقنا-خانواده‌های اسرای اسرائیلی تظاهرات بزرگی در تل‌آویو در اعتراض...

پیروزی پرسپولیس برابر صنعت نفت در آبادان + ویدیو

شفقنا - تیم‌های فوتبال صنعت نفت آبادان و پرسپولیس...

پیام تسلیت رئیس جمهور در پی درگذشت پرویز داوودی

شفقنا- رئیس جمهور در پیامی درگذشت پرویز داوودی عضو...

بارش باران و تگرگ در کشور از فردا

شفقنا- سازمان هواشناسی در پی فعالیت یک سامانه بارشی...

زلزله 5.6 ریشتری شمال ترکیه را لرزاند

شفقنا- زلزله‌ای به قدرت 5.6 ریشتر استان «توکات» در...

شرکت مصری قایق بدون سرنشین با کاربری نظامی تولید کرد

شفقنا- شرکت مصری «امیتسون» با مشارکت یک شرکت ایتالیایی...

معاون رئیس جمهور: نرخ بیکاری بانوان 2 درصد کاهش یافت

شفقنا- معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده...

العربی الجدید: «کوادکوپترها؛ ابزار جدید اسرائیل برای قتل فلسطینی‌ها»

شفقنا-از زمان آغاز جنگ مرگبار و ویرانگر اسرائیل علیه...

امیرعبداللهیان: ایران با شدت بیشتری به هرگونه خطای محاسباتی اسراییل پاسخ خواهد داد

شفقنا- دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران...

کانون وکلا: آزمون وکالت برگزار می‌شود

شفقنا- سخنگوی اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران از...

عبدالملک الحوثی: جریان تکفیری کجاست؟ پاسخ ایران معادله را تغییر داد

شفقنا- سید عبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله یمن در سخنرانی...

ویدئوی هدف قرار دادن سرباز اسرائیلی با تک تیرانداز در غزه

شفقنا- عزالدین قسام ویدئویی از هدف گرفتن یک نظامی...

کنعانی: ايران در پاسخ قاطع به متجاوزان ذره‌ای تردید نخواهد کرد

شفقنا- سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفت: دولت و...

وزیر بهداشت: افراد مشکوک به سرطان‌ غربالگری می‌شوند

شفقنا- وزیر بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی گفت...

نجفی: عدالت در اندیشه آیت الله صانعی جایگاه برجسته ای دارد/ نگاه اخلاق‌ مدار به فقه باید گسترش پیدا کند

شفقنا- یک پژوهشگر حوزوی بیان کرد: هیچ حکمی نمی‌تواند ضداخلاقی و خلاف اخلاق باشد یا گوشه‌ای از ارزش‌های جاودان و جهان‌شمول اخلاقی را فرو بکاهد و نادیده بگیرد. امروز بیش از گذشته، نگاه اخلاق‌مدار به فقه باید گسترش پیدا کند و همین ویژگی را در مرحوم آیت الله صانعی و فقهای دیگری می‌بینیم.

به گزارش شفقنا، محمدجواد نجفی در نشست بررسی سلوک علمی آیت الله العظمی صانعی در پژوهشکده اندیشه دینی معاصر به موضوع «آیت‌الله صانعی و فقه انسان‌گرا» پرداخت و گفت: فقه در ریشه لغت، به معنای دانایی، فهم و دریافت؛ چه فهم ابتدایی و آغازین، و چه دانایی ژرف است که البته دانایی ژرف، با لفظ فقه، بیشتر برآورد می‌شود. در کاربرد آیات قرآن کریم هم فقه، به معنای فهم ژرف دین، و در اصطلاح به معنای دانشی است که در پهنه فرهنگ و تمدن اسلامی در گذر تاریخ، عهده‌دار برداشت و استنباط احکام شرعی از منابع و مصادر دینی بوده است. بنابر این، فقه به معنای ویژه، اصطلاحی و به عنوان یک دانش، به بخشی از آگاهی دینی، اطلاق می‌شود که انسان فقیه یا هر کسی که دل در گرو فهم فقیهانه اسلامی داشته باشد، برای دریافت احکام خدا از منابع مشخصی به پژوهش، روی می‌آورد.

او با بیان اینکه نگرش فقهی پیش نیازهایی دارد، اظهار کرد: ما در نگرش فقهی، به کار بازخوانی متون نخستین و اصلی (کتاب خدا به عنوان یک منبع قطعی السند، سنت پیامبر و ائمه) و پس از آن، علمای بزرگوار دین، به عنوان یک خاستگاه، میراث و گنجینه شایگان، توجه بکنیم. پس یک پیش‌نیاز این است که ما میراثی زنده، جاودان و کهن داریم که باید برای فهم ژرف احکام دینی، به آن بنگریم.

نجفی ادامه داد: هر فهمی را نمی‌توان فهم فقهی یا نگرش فقهی نامید؛ بلکه آن نگرشی است که با یک روش مشخصِ تعریف‌شده، همراه باشد؛ یعنی فهم روش‌مند احکام دینی و روشی که حجت دانسته شده و اجماع یا بیشتر عالم فقه به آن، توجه کرده‌اند، در کار یک نگرش فقهی، به کار می‌آید و باید با آن شیوه‌های خاص، حرکت کرد؛ البته در قالب گذشته، ولی بعداً خواهیم گفت که می‌توان روش‌های نوینی هم برای فهم متون کهن، ارائه کرد، اما فعلاً در مقام بیان این هستیم که نگرش فقهی از چه پیش‌نیازهایی سرچشمه می‌گیرد.

او گفت: برخورداری از دانش‌های گوناگونی که جزء فقه نیستند، ولی فقه به آنها نیازمند است و بدون آشنایی با آنها، آن روش فهم، حجت نیست؛ دانش‌هایی مانند حدیث، قرآن با همه رشته‌ها و قلمرو پهناوری که دارد (تفسیر، مفردات، سبب نزول و …)، شناخت حدیث، شناخت تاریخ، آشنایی با ادب کهن و قواعد عربیت و دانش‌های گوناگون دیگری که یک فقیه ناگزیر از آشنایی با آنهاست؛ گرچه آن دانش‌ها در کار استنباط، مستقیماً جزء موارد درسی، مورد بحث قرار نمی‌گیرد. پس دانش‌هایی که به گونه‌ای با فقه، پیوند دارد، باید به کار بسته بشود تا یک نگرش فقهی پدید آید.

این پژوهشگر حوزوی با تأکید بر اینکه نگرش فقهی، در واقع یک نوع برداشت و رویکرد به آراء و اندیشه‌های فقهی است، گفت: شاید در گذشته، برای ما چندان مهم نبود که به نگرش یک فقیه یا دسته‌ای از فقیهان و یا اصولاً به مسأله‌ای به نام «نگرش فقهی» بپردازیم، ولی اکنون و در روزگاری که در آن زندگی می‌کنیم، با گسترش قلمرو فقه و نیازهای فراینده انسان، از مقوله‌ای به نام نگرش فقهی، یاد می‌کنیم و فقیهان را می‌توان بر پایه نگرش‌های گوناگون، دسته‌بندی کرد؛ هرچند این فقیهان از روش‌های یکسان، منابع همگون و با کاربست دانش‌های یکنواخت، برخوردار باشند. مهم این است که یک فقیه در طول سالیانی که کاوش‌های فقهی انجام می‌دهد، یک نگرش از خود به یادگار می‌گذارد که ما امروز می‌توانیم فقیهی را بر اساس آن، بازشناسی بکنیم. بنابر این، نگرش فقهی، آن رویکرد و رهیافتی است که ما را به بنیان‌های اصلی اندیشه یک فقیه می‌رساند.

او در ادامه به «نگرش نوین فقهی» اشاره و خاطرنشان کرد: بی‌گمان، نواندیشی دینی، امروز یک پروسه شناخته‌شده و یک لفظ گران‌بار از معناست -که در ادبیات دینی، شناخته شده است- با همه آن میراث شکوهمندی که دارد و با برخورداری از دانش‌های نوین می‌کوشد که به کلیت دین، نگاهی داشته باشد که بتواند به نیازها و انتظارات او از دین، پاسخ بدهد. این کلیت اندیشه دینی است، ولی در نواندیشی فقهی -که پاره‌ای از همین نواندیشی دینی و دین‌شناسانه است- باز هم یک سری بنیان‌ها و پایه‌های استوار داریم؛ از جمله این‌که نواندیشی فقهی یا نگرش نوین به فقه، بر این باور است که فقه توانایی پاسخ‌گویی به نیازهای مردم هر روزگار را خواهد داشت؛ یعنی فقه، چنان قوی و فربه است که به پرسش‌های زمانه در قلمرو فقه، پاسخ می‌دهد.

نجفی افزود: فقه، همه دین و معرفت دینی نیست بلکه تنها به پاره‌ای از پرسش‌ها و نیازهای انسان در دنیای جدید، پاسخ می‌دهد و این پاسخ‌ها با انتظار از فقه، سازگار است. شاید در گذشته، به دلیل یکنواختی روند دانش فقه، انتظار از فقه، جای طرح چندانی نداشت، ولی امروز با گسترش پیوندهای انسانی و با توجه به عصر انفجار ارتباطات و دنیای ارتباطات، بی‌گمان فقه باید خود را در مسیر نیازهای فکری و اجتماعی مردم قرار بدهد، چنانکه استاد مطهری درباره یکی از فقیهان می‌گوید: برجستگی او در این بود که خویش را در مسیر نیازهای مردم قرار می‌داد.

او اظهار کرد: بنابراین نگرش نوین فقهی، پاسخ‌گوی انتظار جامعه از فقه و امیدی است که به آن بسته است؛ لذا نمی‌توان بدون انتظار از فقه، تفقّه و صدور نظر و فتوا کرد، بلکه باید سازگار با خواست و پرسش‌های مردم -که دمادم در حال افزایش و زایایی است- حرکت کرد. البته این انتظار، هنگامی به‌درستی بازشناسی می‌شود که به نیازسنجی جامعه بپردازیم. شاید اگر امروز، نیازسنجی را در حوزه کار فقیهان بدانیم، کسانی دچار شگفتی بشوند، ولی واقعیت این است که فقیه باید پیوسته نیازهای جامعه خود را رصد کند. یکی از متفکران، درباره استاد مطهری می‌گفت: او نه تنها به پرسش‌های زمانه خود، پاسخ می‌گفت، بلکه اصولاً خودش پیشاپیش به طرح مسأله می‌پرداخت؛ یعنی فقیه روزگار ما باید با نیازسنجی جامعه، پیشاپیش به مباحثی بپردازد که چه بسا امروز، جامعه به آنها توجه ندارد و ممکن است چندین سال و حتی چند دهه بعد به آنها بپردازد. بنابر این، نیازسنجی، یکی از اجزاء نگرش نوین فقهی است.

پژوهشگر حوزه به یکی دیگر از ویژگی‌های نگرش نوین اشاره و بیان کرد: نگرش فقهی با اوصافی که بیان شد، نگرش ایدئولوژیک نیست؛ چون نگرش ایدئولوژیک -با آگاهی راستین یا دروغ- بر این باور است که ما پیشاپیش، بسته‌هایی داریم که همه پرسش‌ها و نیازهای انسان را در طول تاریخ، شناسایی کرده و هر زمان که مردم اراده کنند، این بسته‌های آماده در اختیارشان قرار می‌گیرد. اما به خلاف این دیدگاه، نگرش فقهی بر این باور است که ما به کمک منابع موجود با اجتهاد پویا و پیوسته، به دنبال یافتن پاسخ‌هایی هستیم که جامعه ما از ما طلب می‌کند، نه این‌که بسته‌های ازپیش تعیین‌شده، مشخص، دربسته و ناشناخته‌ای باشد که در اختیار گروه خاصی قرار دارد.

او ادامه داد: ما پیوسته به نوآوری دست می‌زنیم و نیازهای جامعه را -هم مطابق سخن امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه که فرمود: «ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ»؛ (قرآن را به زبان در بیاورید و گویا کنید؛ یعنی پرسش‌ها و مسائل خود را عرضه کنید و پاسخ بگیرید) و هم به بیان شهید صدر که می‌گوید: روش تفسیر قرآن، باید روش استنطاقی باشد- پاسخ می‌دهیم؛ یعنی ما در سطح زندگی و جامعه خودمان به مسائلی مانند آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، حقوق زنان و انبوه مسائلی که وجود دارد، برخورد می‌کنیم و از این واقعیت به سمت قرآن کریم، رهسپار می‌شویم تا ببینیم قرآن چه دیدگاه یا چشم‌اندازی درباره مسائل مورد بحث ما ارائه می‌دهد؟ بنابر این، نگاه ما نگاه ایدئولوژیک، ازپیش مشخص‌شده و جبری نیست؛ آنگونه که کسانی تصور کنند نیازی به بازخوانی، پالایش و نقد در آن وجود ندارد، بلکه ما همواره باید منابع نخستین خود را زنده، نقد و پالایش کنیم تا بتوانیم پاسخ‌گوی نیازهای جامعه خویشتن باشیم.

نجفی با بیان اینکه در در روزگار ما، دانش فقه – و به تعبیر دیگر، نگرش و اندیشه فقهی- نیازمند آشنائی با دانش‌های فراخور نیاز خویش است، گفت: اگر در گذشته، فقه شاید ده‌ها رشته، حوزه و دانش گوناگون را استخدام می‌کرده، امروز، دانش‌های نوینی در زمینه‌های گوناگون پژوهش، پدید آمده‌اند که فقیه می‌تواند با کاربست آنها توانایی خود را برای پاسخ‌گویی به نیازهای جامعه، به کار بگیرد. امروزه، انبوهی از دانش‌های گوناگون در زمینه‌های مختلف زبان‌شناسی، معناشناسی، تاریخ‌گذاری آیات و روایات و … در دامنه مطالعات قرآنی و اسلامی در مراکز مختلف پژوهشی دنیا مطرح است که می‌توانیم به یاری‌شان به نوسازی این دانش کهن، دست بزنیم و همان گونه که در گذشته، از دانش‌های گوناگون، بهره می‌بردیم، الآن از دانش‌های مدرن، استفاده کنیم. نه تنها بر این کار، ایرادی نیست بلکه بایسته و ضروری می‌نماید.

او اظهار داشت: معنای استفاده از دانش‌های گوناگون، این نیست که فرآورده‌ها و داده‌های دانش‌های مختلف (مثلاً علوم تجربی، انسانی و جامعه‌شناختی) را بر قرآن، تحمیل کنیم، بلکه از قرن شانزهم، انقلابی در روش‌شناسی در این پژوهش‌ها پدید آمده که به ما کمک می‌کند با به کارگیری آن روش‌های نوین، این توانایی را افزایش بدهیم و این دانش را عمیق‌تر و نو کنیم. شاید هیچ کسی که خود را فقیه می‌شناسد، بر این باور نباشد که ما با خط کشیدن به دور سنت یا رها کردن منابع اصیل وحیانی (سنت، حدیث و رفتار امامان) بتوانیم فقه را به جامعه، عرض کنیم. نه، همه این گنج شایگان می‌تواند به کمک ابزارهای نوین استخراج و پالایش، این امکان را به ما بدهد که دانش خویش را در زمینه‌های مختلف گسترش بدهیم.

پژوهشگر حوزه فقه و اصول بیان کرد: ما امروز می‌توانیم با روش‌های تطبیقی، مانند دین‌شناسی تطبیقی و فقه تطبیقی (مثل فقه یهود و ادیان دیگر) در تطبیق و مقایسه با این گرایش‌ها و دانش‌های گوناگون، روش‌هایی را به کار بگیریم که همان بن‌مایه‌های ما را شکوفاتر، منقّح‌تر، ناب‌تر و پاکیزه‌تر از پیش در اختیار همگان قرار بدهد.

او با اشاره به اینکه نگرش نوین فقهی یک برجستگی دیگر هم دارد و اینکه رویکردش به قرآن یک رویکرد بنیادی است، گفت: در گذشته، آن اندازه که به روایات و سنت، توجه می‌شده، به قرآن، توجه نمی‌گردیده. امروز، قرآن با آیات گوناگون آرمانی، راهبردی و زندگی‌بخش خود می‌تواند به گسترش و تعمیق فقه، کمک کند و اتفاقاً یکی از ویژگی‌های حضرت آیت العظمی صانعی، این بود که می‌کوشید نخست در رویکرد به قرآن کریم، اصول، عمومات و ادله‌ را بکاود و پس از آن به سراغ حدیث و منابع دیگر برود.

نجفی افزود: شاید اگر در گذشته، آیات الاحکام را صد، دویست و یا چهارصد آیه می‌دانستند، امروز برخی از صاحب‌نظران، کل قرآن کریم را البته به شیوه خاص خودش آیات الاحکام می‌شمارند. بنابراین، رویکرد نوین به قرآن و برخورداری از این منبع وحیانیِ قطعیِ جادوان، از ویژگی‌های نگرشی فقهی نوین ماست. با کمی دقت، ملاحظه می‌کنیم که امروز، فقیهان و دین‌شناسان دیگر پیوسته در زمینه آیات قرآن کریم به بحث و گفتگو می‌پردازند و این نشان می‌دهد که قرآن، چه سرمایه بزرگی برای ماست که می‌توانیم همه اندیشه‌ها و دست‌آوردهای خویش را به آن، عرضه کنیم و آن را به عنوان یک بخش مادر و کلان، بیش از گذشته در فقه، مورد استفاده قرار بدهیم.

او درباره جایگاه نگرش نوین فقهی در گذشته، گفت: در نگرش نوین فقهی، سویه‌ها و ابعاد نوینی مورد بحث قرار می‌گیرد که در گذشته نبوده و شاید بتوان گفت در گذشته، بیشتر، رویکرد فردی به فقه، مطرح بوده. با نگاهی به رساله‌های عملیه گذشته (مثلاً پیش از انقلاب) امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از احکام مسلّم و برجسته اسلامی، تقریباً از رساله‌ها رخت بر بسته بود، در حالی که این ستون استوار می‌تواند بسیاری از دشواری‌های ما و ناهنجاری‌های جامعه را به سمتی ببرد که جامعه ما از یک زندگی آرام و سرآمد، برخوردار باشد. امروز، فقه سویه‌های مختلف اجتماعی پیدا کرده و اگر امروز از «فقه اجتماعی» و «فقه سیاسی» سخن به میان بیاوریم، به بیراهه نرفته‌ایم؛ چون در قرآن کریم، آیاتی هست که مفسران ما دیدگاه‌هایی و متفکران و دین‌اندیشان ما بنیان‌های فکری‌ای در حوزه سیاست دارند که بر آنها استوار کرده‌اند (البته این سخن، توضیحات خاص خود را می‌طلبد تا مرز استخدام دانش‌ها برای فهم قرآن کریم را از تحمیل آراء و نظریات خود بر قرآن، جدا کنیم).

نجفی ادامه داد: بنابر این نگرش، امروزه در سویه اقتصادی، آیا ربا همان ماهیت و سرشتی را دارد که در زمان نزول قرآن کریم داشته یا اَشکال گوناگونی پیدا کرده؟ می‌بینیم که مثلاً آیت الله صانعی می‌فرمایند: ربایی که در زمان نزول قرآن کریم، متداول بوده، «ربای استهلاکی» بوده که انسانی از سر نیاز، از شخص وام می‌گرفته و چون نمی‌توانسته آن را به‌هنگام، پرداخت کند، ناگزیر می‌شده استمهال کند و به کسی که به او وام دارد، چیزی اضافه بپردازد، در حالی که این، شکلی واقعاً ظالمانه دارد، اما الآن همه شکل‌هایی که می‌توان آنها را ربا دانست، این گونه نیست و چنانکه ایشان می‌فرماید، «ربای تولیدی» غیر از این است. مثلاً شخصی که قصد سرمایه‌گذاری دارد، مبلغی دارد و می‌خواهد برای گسترش سرمایه‌گذاری خود -اما نه از سر نیاز مبرمی که در ربای استهلاکی مطرح شد- از بانک یا جای دیگری وام بگیرد. آیا می‌توان گفت شخصی که برای تولید و سرمایه‌گذاری، وام می‌گیرد، اگر درصدی به شخص وام‌دهنده بپردازد، مشمول همان عنوان ربای استهلاکی است؟

او با اشاره به اینکه نگرش نوین فقهی، برخلاف نگرش سنتی، بر خودش بایسته می‌داند که چالش‌های درون خود را حل کند؛ عنوان کرد: اگر در گذشته، فقیهی در زمینه‌های گوناگون، فتاوایی به صورت پراکنده، صادر می‌کرد که احیاناً با هم ناسازگار یا ناسازگارنما بودند، شاید دغدغه و ایراد زیادی نبوده که بخواهند حتماً این تعارض‌های داخلی را حل کنند، ولی امروز نگرش‌های نوین فقهی باید چالش‌های درونی خود را حل کند تا دچار تناقض نباشد. به سخن دیگر، نگرش نوین فقهی می‌خواهد فقه را به صورت یک سیستم (مجموعه اجزای به‌هم پیوسته‌ای که در یک پیوند تنگاتنگ، دارای هدف مشخص و جامعیت و مانعیت و دارای ویژگی‌هایی که برای سیستم‌ها حتی سیستم‌های فکری، بر می‌شمرند) مطرح کند. امروز، نگرش نوین فقهی، نیازمند سیستماتیک شدن است؛ بدین معنا که یا تعارضی در آن وجود نداشته باشد و یا تعارضات آن به حداقل برسد و یک نگاه کلان باشد نه جزئی. اگر در گذشته، جزئی‌نگری، کاستی محسوب نمی‌شده، الآن جزئی‌نگری، کارآمد نیست و اگر کارآمد باشد، اثربخش نیست.

پژوهشگر حوزه علمیه افزود: امروز باید کلان‌نگر بود و در چشم‌انداز کلی، فقه یک فقیه یا فقه همه فقیهان در قالب یک سیستم، ارائه گردد و البته می‌تواند شناور باشد؛ یعنی به فراخور نیازهای جامعه، کاستی و کمبودها را جبران و ریل‌ها را جابه‌جا کند و تغییراتی در او پدید آورد. ولی به هر روی می‌توان آن را به عنوان یک سیستم، ارائه کرد.

او ارتباط عمیق نگرش نوین فقهی با اخلاق را از دیگر ویژگی های آن دانست و بیان کرد: فقه، منهای اخلاق، سامان نمی‌گیرد. در واقع، اخلاق روح فقه است و فقه، پیکری از مجموعه‌ای که روح، گوهر و هسته اصلی‌اش را اخلاق شکل می‌دهد و هیچ حکمی نمی‌تواند ضداخلاقی و خلاف اخلاق باشد یا گوشه‌ای از ارزش‌های جاودان و جهان‌شمول اخلاقی را فرو بکاهد و نادیده بگیرد. امروز بیش از گذشته، نگاه اخلاق‌مدار به فقه باید گسترش پیدا کند و همین ویژگی را در مرحوم آیت الله صانعی و فقهای دیگری می‌بینیم.

نجفی بیان کرد: توجه داشته باشیم که وقتی از فقه انسانی، سخن به میان می‌آید، به قول علما اثبات شیء، نفی ماعدا نمی‌کند. این، ویژگی ایشان به تنهایی نیست، بلکه کسان دیگری هستند و شاید بسیاری باشند که به گونه‌ای می‌توان اندیشه‌ها فقهی‌شان را بدین شکل، صورت‌بندی کرد، ولی فعلاً موضوع بحث ما این بزرگوار است.

او در ادامه به شماری از پایه‌های فکری حضرت آیت الله صانعی اشاره و خاطرنشان کرد: رکن استوار و رکین اندیشه فقهی ایشان این است که انسان (نه انسان مؤمن بلکه گوهر و سرشت انسان) در نگاه قرآن و اسلام، اصیل و دارای کرامت است، و به آیه‌ای استناد می‌کند که می‌فرماید: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ»؛ ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم «وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ». این یک اصل اساسی است. وقتی به دیدگاه‌های ایشان می‌نگرید، می‌بینید که در موضوعی مانند غیبت، سه نظریه وجود دارد:

این پژوهشگر حوزه عنوان کرد: یک نظر، نظر مشهور فقها به استناد آیه شریفه است مبنی بر این‌که غیبت انسان مؤمن به‌ویژه شیعه، حرام است، اما غیبت انسان مسلمانی که شیعه نیست یا انسانی که مسلمان نیست ولی کافری است که سر ستیز و تباهی با اسلام ندارد (یعنی باورش به آنچه پذیرفته، تعلق گرفته و به این نتیجه نرسیده که اسلام را به عنوان دین، انتخاب بکند اما اهل دشمنی، ستیز و عناد نیست) حرمت ندارد.

او اضافه کرد: بزرگی مانند محقق اردبیلی بر این نظر است که غیبت مسلمان به طور کلی، حرام است و برخی از بزرگان می‌گویند ادله غیبت، قاصر از این است که حرمت را به غیرمؤمن -یعنی مؤمن غیرشیعی- تعمیم بدهیم. اما فتوای ایشان بر خلاف این دو نظر است. از جاهایی که برخی به فتوای خلاف مشهور، انتقاد می‌کنند، اینجاست و البته باید بحث کرد که آیا فقه به معنای فتاوای مشهور است یا در بستر پویایی خود، آراء گوناگون را تحمل می‌کند؟ طبق نظر ایشان، همان گونه که غیبت، تجسس، عیب‌جوئی، ریشخند، طعنه، سخن‌چینی و تهمت (که در قرآن نیز آمده) برای انسان مؤمن شیعی، حرام است و این حکم در مورد کل مسلمانان و حتی نامسلمانانی که -به‌خصوص تأکید می‌کنند- اهل عناد، ستیز و دشمنی نیستند، نیز باید رعایت بشود.

نجفی گفت: طبق اصل برائت، در فقه ما حتی کسانی که احیاناً حدود بر آنان جاری می‌شود، حقوقی دارند. بنابر این همه انسان‌ها از این حقوق، برخوردارند؛ چون همه مشمول اصل کرامت هستند. ایشان مفصلاً به این موضوع پرداخته‌اند و سپس دیدگاه دیگران را رد کرده‌اند و بر این باورند که: درست است که طبق فراز آغازین آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ» مخاطب آیه، مؤمنان هستند، اما بسیاری از احکام را در قرآن می‌بینیم که روی سخن با مؤمنان دارد، ولی حکم آنها شامل همگان می‌شود؛ بنابر این به آنان اختصاص ندارد؛ یعنی همه احکامی که مؤمنان، بدانها موظفند، حتی غیرمسلمانان نیز به آنها مکلفند و آنها را بر عدم اجرای احکام، مجازات می‌کنند. بر این اساس، خطاب آیه به مؤمنان از این باب است که انسان مؤمن، ایمانش حکم می‌کند و بیشتر راغب است که به این احکام، عمل بکند و بنابر این، حرمت او آشکارتر است یا ضمانت اجرائی احکام از سوی مؤمنان، بیشتر است اما دیگران نیز مکلفند.

او گفت: طبق نگاه به عمومیت علت در آیه شریفه نیز می‌فرماید: در آیه «أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا»؛ (آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادرش را بخورد)، آیا این زشتی، فقط مربوط به مؤمنان است؟ اصلاً این برادری، برادری نَسبی نیست، بلکه این اخوت در برابر دشمنی و عداوت است. همه انسان‌ها با هم برادر هستند و بنابر این، هر انسانی که این زشتی را بفهمد، مشمول این حکم می‌گردد، پس حکم به مؤمنان یا شیعیان، اختصاص ندارد. ایشان می‌فرماید به تناسب حکم و موضوع و الغای خصوصیت، هر کسی با هر عقیده‌ای، آبرو و ارزش دارد و باید بتواند از حریم خودش دفاع کند. نباید آبروی افراد به‌آسانی در معرض آسیب این و آن قرار بگیرد و همان طور که غیبت مؤمن، زشت است، غیبت نامسلمان غیرمعاند نیز زشت است و فرقی بین این دو نیست. سپس روایاتی را یادآور می‌شوند و از عموم آنها استفاده می‌کنند. مثلاً در روایت مشهوری که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده و موثقه است، می‌خوانیم «مَنْ عَامَلَ النَّاسَ فَلَمْ يَظْلِمْهُمْ»؛ در این روایت از «ناس» یعنی مردم، نام می‌برد نه مؤمنان و می‌فرماید: هر کس با مردم، رفت‌وآمد و دادوستد کند، ولی به آنان ستم نکند «وَ حَدَّثَهُمْ فَلَمْ يَكْذِبْهُمْ»؛ با آنان گفتگو کند، اما دروغ نگوید «وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ يُخْلِفْهُمْ»؛ به آنان وعده بدهد و تخلف نکند، «كَانَ مِمَّنْ حَرُمَتْ غِيبَتُهُ، وَ كَمَلَتْ مُرُوءَتُهُ وَ ظَهَرَ عَدْلُهُ وَ وَجَبَتْ أُخُوَّتُهُ». در اینجا مراد از «مَن….  ْ»، ناس است نه مؤمن و شیعه.

یا مثلاً ائمه ما(علیهم السلام) فرموده‌اند: «کونوا لَنا زَیناً وَ لا تَکونوا عَلَینا شَیناً»؛ مایه آبرو و زینت ما باشید؛ و باعث آبروریزی ما نباشید که مثلاً به این بهانه که این و آن، مسلمان یا شیعه نیستند، پشت سرشان غیبت کنید. چنین نکنید.

یا روایتی که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده و می‌فرماید: «أَنَّ عَلِیّاً(علیه السلام) لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَی الشِّرْکِ»؛ امام علی(علیه السلام) هرگز به هیچ‌یک از کسانی که دشمن او بودند، نسبت شرک نمی‌داند. کسی که با علی بن ابی طالب(علیه السلام) می‌جنگد و در برابر او دست به سلاح می‌برد، چکاره است؟ مسلمان است؟ چنین کسی در نهایت نافرمانی، دین‌گریزی و دین‌ستیزی است، ولی امام علی(علیه السلام) چگونه رفتار می‌نمود؟ «لَمْ یَکُنْ یَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَی الشِّرْکِ»؛ به او نسبت شرک نداد «وَ لَا إِلَی النِّفَاقِ»؛ و نفرمود شما منافق هستید «وَ لَکِنَّهُ کَانَ یَقُولُ»؛ بلکه امام(علیه السلام) پیوسته می‌فرمود: «هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا»؛ اینها برادران ما هستند که به ما ستم کردند.

نجفی اظهار داشت: استدلال دیگر حضرت آیت الله صانعی این است که بر این باورند که اصولاً اخلاق و تمام روایاتی که ما را به اخلاق نیکو و نیک‌رفتاری، فرا می‌خواند، حکم می‌کند که درباره انسان غیرمسلمان هم غیبت نکنیم. این را به عنوان نمونه ذکر کردم.

او «عدالت» را پایه دیگری در نگرش نوین فقهی آیت الله صانعی عنوان و بیان کرد: در اندیشه ایشان عدالت جایگاه بسیار برجسته‌ای دارد. من عین جملات استاد مطهری را که عمق اندیشه دینی دوران معاصر ماست، در این زمینه ذکر می‌کنم: «اصل عدالت اجتماعی با همه اهمیت آن، در فقه ما مورد غفلت واقع شده است و در حالی که از آیاتی چون “وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانا” و “أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ” عموماتی در فقه به دست آمده است، ولی با این همه تأکیدی که قرآن کریم بر روی مسأله عدالت اجتماعی دارد، مع هذا، یک قاعده و اصل عام در فقه، از آن استنباط نشده است و این مطلب سبب رکود تفکر اجتماعی فقهای ما گردیده است. عدالت در سلسله علل احکام است نه در سلسله معلولات».

این پژوهشگر حوزه در پایان گفت: مرحوم آیت الله صانعی به عدالت به عنوان سرچشمه نگرش خویش، نگاه ویژه دارد. فرض کنید در مورد ربا یا در موارد مختلف بر این تکیه می‌کند که مثلاً چرا ربا مشمول آیه مذکور در بحث یا در جای دیگر است؟ چون عدالت چنین حکم می‌کند. یا در برابری دیه زن و مرد؛ دیه مسلمان و کافر؛ قصاص و همه مواردی که گفته می‌شود جزء فتاوای شاذ است، بر اصل عدالت، تکیه می‌کند و به‌راستی به نظر می‌رسد که اگر اصل عدالت، بیش از گذشته در دستور کار فقه ما قرار بگیرد، که می‌تواند به گسترش عمق فقه، کمک کند.

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید