امروز : جمعه 10فروردینماه 1403 | ساعت : 14 : 38

آخرین اخبار

آرتی: اقامه نماز مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس»

شفقنا- اداره دینی مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس»...

اعلام برنامه شب های قدر در مسجد جمکران

شفقناقم- مراسم احیای شب های قدر در مسجد جمکران...

القدس: قانون منع تبعیض بر اساس مدل مو در پارلمان فرانسه تصویب شد

شفقنا- پارلمان فرانسه پیش نویس قانونی را تصویب کرد...

خطیب نماز جمعه تهران: همه می‌دانند مشکل کشور «اقتصادی» است

شفقنا- خطیب نماز جمعه تهران گفت: جهش تولید بسیار...

سخنگوی وزارت خارجه حملات رژیم صهیونیستی به سوریه را محکوم کرد

شفقنا- سخنگوی وزارت خارجه حملات هوایی شب گذشته رژیم...

«نهج البلاغه و امام علی (ع)»؛ قدرت در سیره و سخن امام علی (ع)...

شفقنا- استادیار دپارتمان الهیات دانشگاه مفید گفت: نهج البلاغه...

«آمریکا و اسرائیل: چه کسی تسلیم چه کسی است؟» سرمقاله القدس العربی

شفقنا- «دانیل کورتزر» سفیر اسبق آمریکا در اسرائیل (بین...

مراسم شب قدر در هیئت ثامن الائمه سیدنی برگزار می شود

شفقنا- مراسم احیاء اولین شب قدر در هیئت قرآنی...

القدس العربی: تجمع هزاران اردنی در محکومیت جنگ در غزه و عادی سازی روابط...

شفقنا- هزاران اردنی شامگاه گذشته در مجاورت سفارت اسرائیل...

سرّ پنهان علی (عليه السلام) نوشتاری ازحجت الاسلام سید محمود صادقی

شفقنا  – حجت الاسلام سید محمود صادقی در نوشتاری با عنوان سرّ پنهان علی(عليه السلام) که دراختیار شفقنا قرار داده، این گونه آورده است:

  1. عباس بن علی بن ابی‌طالب (علیهم السلام) در گام نخست حیات، بر ساحل علم امیر مؤمنان، حافظ سرّ حق، بر نشست و در خانه ایمان و معرفت، علم و عمل، جهاد و اجتهاد و تقوا و پرهیزکاری رشد کرد؛ خانه‌اي که تیرگی شرک و الحاد و تاريکي ضلالت و گمراهی در پناه نور وجود ساکنان آن در نوردیده شد؛ این نکته، مهم‌ترین وجه حیات آن ماه درخشان است که در حقیقت خود، آیينه تمام‌نمای پدر و برادران بزرگوار خود است؛ به گونه‌ای که هر خصلت از پدر و برادران را که در خاطر آوری، نشان آن را در این شخصیت ممتاز می تواني یافت؛ لیکن شدت درخشش نور وجود امیر مؤمنان و حسنين (علیهم السلام) که مرکز دایره وجودند، فرصت دیدن روی ماه آن گلعذار بيت وحي را از چشمان ما می‌گیرد. شاید دلیل بی‌توجهی به وجوه گوناگون این حقیقت دلربا نیز همین پرده‌نشیني -خودخواسته- جناب ایشان در حضور نور وجود ثلاثه یادشده باشد. (کربلا اما حکایت دیگری است؛ زیرا آنچه در آن حادثه رخ نمود، فارغ از مصائب غم‌بار آن، تجلی حقیقت انسان کامل در بستر زمان و مکان است. به این دلیل همه فضائل انسانی را می توان در آن روز مشاهده کرد، و از این رو هر چه از عباسِ علی (عليه السلام) در ذهن مانده، همه و همه از آن روز است که «بَدر بتمامه و کماله» تجلی یافته است).
  2. چنان‌که گذشت، عباسِ علی (علیه السلام) که قمر منیر بنی هاشم است آیينه تمام‌نمای پدر و برادران کرام خود است؛ پدر -امير کاروان توحید- تجسّم حق است که حجاب‌ها بر یقينش چیزی نمی‌افزاید؛ نبی نیست و وصی است که در شب بعثت نبی، صدای ضجّه و ناله شیطان را که می‌شنود، و خدای نادیده را نمی‌پرستد؛ این پدر ابوالفضل را در کودکی بر زانو نشانده و او را به بازی گرفته! و در این «بازیِ پدر فرزندی» به او می‌گوید: «بگو یک» و او گفت: «یک». سپس فرمود: «بگو دو»، و کودک -که آیينه است- امتناع ورزید و گفت: «حیا می‌کنم بر زباني که کلمه واحد در آن جاری شده، کلمه دو را جاری سازم». (قَالَ عَلِيٌّ ع لِلْعَبَّاسِ قُلْ‏ وَاحِدٌ فَقَالَ وَاحِدٌ فَقَالَ قُلِ اثْنَانِ قَالَ أَسْتَحِي أَنْ أَقُولَ بِاللِّسَانِ الَّذِي قُلْتُ وَاحِدٌ اثْنَان‏؛ مستدرک، ج15، ص215).

تأمل در این روایت، بینش توحیدی  عمیق  صاحب عبارت را در روزهای کودکی نمایان می‌سازد؛ کودکی که بر زانوان پدر نشسته، به این نکته شهادت می‌دهد که وحدانیت، تنها و تنها از آن حق (تعالی شأنه) است و هیچ موجودي شایسته همنشینی با وحدت حقه حقیقیه نیست، و زبان تنها باید به توحید واشود، و چنان‌که در سیره پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) بوده است، برای هر کلمه جز توحید باید که استغفار کرد.

این استعداد شگرف و قابلیت عظیم، پس از شهادت امیر کاروان توحید، در زمان امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) نیز همان راه را ادامه داد و در این سال‌ها محضر توحیدی آن حضرات را جرعه جرعه چشید، چنان‌که برخی محققان این روایت را درباره او از امامان معصوم (عليهم السلام) نقل کرده‌اند که «إنّ العباس بن علي (ع) زُقَّ العلم زَقّا» (سردار کربلا؛ ترجمه کتاب العباس، سید عبدالرزاق موسوی مقرم، ص194).

در اين روايت البته استعاره‌ای بدیع نهفته است؛ به این معنا که قمر منیر بنی هاشم از کودکی و شیرخوارگی قابلیت دریافت حقایق علوم و معارف وحیانی را داشته است.

  1. آنچه گذشت، اگرچه کوتاه و وجیز، نمایانگر شخصیت بی بدیل عباسِ علی (علیه السلام)، پیش از حادثه جانکاه عاشورای سال ۶۱ هجری و تجلی‌ عاشقانه حسيني در کربلاست. بدیهی است که زمان هر چه به آن رستخیز عظیم نزدیک‌تر می‌شود، تجلیات قدسی عباسِ علي نمایان‌تر خواهد شد. او که با شایسته‌ترین افراد و برجسته ترین خاندان هم‌نشین بوده، با تکیه بر استعداد ذاتی خود، همه فضائل را در خود جمع کرده، و عمری از رذائل دوری جسته، و به مرتبه‌ای از عصمت رسیده که با تکیه بر اریکه شرف و فضیلت، ابوالفضل کُنیه گرفته است.

روشن است که تحلیل و شناخت دقیق ابوالفضل (عليه السلام) و یقین ثابت و بینش عمیق او، به بررسی دقیق حالات و رفتارهای او در طول حیات طیبه وی نیازمند است و این البته به فهم درست و عمیق پژوهش‌گر نیز نیاز دوچندان دارد. این نکته البته مانع خوانش حیات آن دردانه بيت وحی نیست.

با این نگاه می‌توان گفت حضرت قمربنی هاشم، به کارگیری همزمان قابلیت ذاتی و کسبی خود، به درجه‌ای از بصيرت در دین و یقین در شناخت راه یافت که افزون بر درک معارف عالیه دینی و اخلاقی، مسائل پیرامون خود را با نگاهی نافذ می‌شکافت، و حقایقِ اتفاقات را آن‌چنان که هست درمی یافت، و با ایمان و یقین استوار به آن یافته، عمل می‌کرد.

او عراق و مردم آن را به درستی می‌شناخت و در عهد پدر و برادر (علیهما السلام) آن‌ها را آزموده بود و خواسته‌ها و آرزوها و امیال‌شان را می‌شناخت و با بنی امیه و رذالت ایشان آشنا بود، و البته درباره کربلا از پدر و برادر بسیار شنیده بود و با این تحلیل  که با خود داشت، لحظه‌ای از امام حسین (علیه السلام) و برادر بزرگوارش جدا نشد و هر چه به سوی کربلا پیش رفت، بر این بینش افزوده شد و او در هر لحظه و آن، راسخ‌تر از لحظه و آنِ پیشین بود، و شاید آنچه از امام صادق (علیه السلام) درباره او آمده است که «كان عمّنا العبّاس‏ نافذ البصيرة، صُلبَ الايمان‏» (شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج‏3، ص 184) به اين حقيقت اشاره داشته باشد.

  1. راه دیگر براي فهم جایگاه قمر بنی هاشم (علیه السلام) تأمل در عبارات منقول از ساکنان بیت وحی درباره او است که ايشان از هر کس بهتر آن مقام را می‌شناسند؛ دو عبارتِ «عبد صالح» و «ناصح»، به گمان نگارنده این سطور مهم‌ترین عبارات در شناخت شأن و جایگاه آن سرّ پنهان اهل بیت است: «أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ‏ لِلَّهِ‏ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِيكَ فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِي‏» (كتاب المزار- مناسك المزار(للمفيد)، النص، ص: 124) «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِح‏» (پيشين، ص122). چنان‌که مفيد روایت کرده، اين فقرات را صادق آل محمد (علیهم السلام) در برابر قبر مطهر عمویش بر زبان آورده ناست.

نگاهی به آیات کتاب الهی نشان آن دارد که صفت «عبد صالح»، مرتبه خاص است که در اختیار پیامبران و انبیاء بزرگ است: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْن‏» (تحریم:10)، چنان‌که روشن است، آیه شريفه نوح (علیه السلام) که پیامبر صاحب عزم است و لوط را عبد صالح خوانده است و در این مجال کوتاه فرصت درجِ ویژگی‌های عبدصالح که همانا انسان کامل است، فراهم نیست.

مقام «نصح» و ناصح که در روایت منقول از حضرت صادق (عليه السلام) آمده است نیز به تأمل نیازمند است؛ آنگونه که امام ایشان را ناصح خدا و رسول و برادر خود خوانده است؛ گویا نصح مرتبه‌اي از خیر خواهی است؛ خیرخواهیِ همراه با خضوع، خشوع و تسلیم! آن گونه که حسین (علیه السلام) خود وی را با عبارات «نِعْمَ الْأَخُ» (سردار کربلا ص ۲۱۶) ستوده است.

نکته درخور توجه که از این عبارت برمی آید آن است که آنچه از حضرت عباس بن علی (علیه السلام) در کربلا تجلی یافت، به ریشه‌های برادری و خویشاوندی و قومی و قبیله‌ای وابسته نیست، بلکه همه آنچه از ایشان در کربلا ظهور یافته، نشانگر اطاعت محض از حضرت حق تعالی شأنه و رضا و تسلیم در برابر اوست، چنان‌که وقتی -بنابر برخی روایات- قدم در شریعه نهاد و کف آب بر دست گرفت، خطاب به آب فرمود: «هيهات (تالله) ما هذا فعال دینی» (شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج‏3، ص 192)

اخبار مرتبط

پاسخ دیدگاه

لطفا نظر خود را وارد کنید
نام خود را بنویسید