شفقنا – مقام رضا، یکی از والاترین درجه های معنوی و عرفانی است. کسانی که بخواهند به این مقام برسند، پیش تر باید سازوکارها و زمینه های دستیابی به این مقام والا را در خود فراهم آورند. برخی از این زمینه ها و سازوکارها _ که بدون تحقق آنها نمی توان به مقام رضا دست یافت _ عبارتند از: «رهایی از دام جاذبه های نفسانی و دنیوی»؛ «خود را بنده خدا دانستن»؛ «محبت پروردگار را در دل داشتن»؛ «زمام همه امور هستی را در دست خدا دیدن»؛ «معرفت داشتن به حکیمانه بودن و خیرخواهانه بودن قضا و قدر الهی»؛ «دانش خود را در برابر دانش بی پایان پروردگار، اندک و ناچیز دیدن» و «باور داشتن به ثمربخشی و تعالی آفرینی سختی ها و دشواری ها».
بدیهی است هر اندازه، زمینه ها و سازوکارهای یادشده، فراگیرتر باشد، مقام رضا نیز والاتر خواهد بود.
ضرت علی(ع) در نگاه زیبایی شناسانه اش به ویژگی «رضا» می فرماید:
«ما أحْسَن الرِّضا وَ أَقْبَحَ السَّخَط؛ چه زیباست رضا و چه زشت است خشمناک بودن».
صفت «رضا»، از زیباترین ویژگی هایی بود که سیدالشهداء7 در حماسه عاشورا داشت. روایت شده چون حسین7 تصمیم گرفت از مکه به سوی عراق برود، مقابل جمعیت ایستاد و پس از حمد خداوند متعال و درود بر رسول خدا9، خطبه ای به این مضمون ایراد کرد:
… سرزمینی برای کشته شدن من انتخاب شده است که به آن خواهم رسید و گویا می بینم که اعضای بدنم را گرگ های بیابان… پاره پاره می کنند، تا شکم های گرسنه خود را سیر گردانند و انبان های خالی خویش را پر کنند. آری از سرنوشت نمی توان گریخت. آنچه خداوند به آن خشنود است، ما اهل بیت هم راضی و خشنودیم و بر بلیّاتی که از جانب خدا باشد صبر می کنیم و می دانیم او پاداش صابران را به ما عطا می کند… . هر کس برای جانبازی در راه ما آماده است و از شهادت و دیدار با خداوند، خشنود می شود، با ما بیاید.
توجه به این نکته مهم است که «رضا»ی امام حسین7، پیش برنده بود، نه بازدارنده. به این معنا که: این گونه نبود که آن حضرت، برای دستیابی به اهدافش و به منظور ایجاد دگرگونی در اوضاع ناگوار جامعه خویش تلاشی نکند و آنگاه از قضا و قدر الهی سخن بگوید و خود را
در برابر این قضا و قدر، «راضی» نشان دهد، بلکه آن حضرت، نخست وظیفه خویش را به درستی انجام داد، در راه خداوند، مجاهده ها نمود؛ آنگاه به آنچه پروردگارش برایش مقدر نمود، راضی و خرسند شد و در این باره هرگز لب به اعترض و شکوه ای نگشود، چون نیک می دانست آنچه پروردگار برایش رقم می زند، جز خیر و خوبی نیست.
در همین راستا «از مظاهر درخشنده حادثه کربلا و از تجلیات بزرگ الهی آن، موضوع جمع کردن حسین بن علی(ع) اصحاب خود را در شب عاشورا و سخنرانی برای آنان است. باید در نظر داشت که این سخنرانی در شب عاشورا است؛ هنگامی است که عوامل محیطی از هر جهت نامساعد و ناامید کننده است… آنچه شرایط را برای او سخت تر می کند این است که زنان و فرزندان و خواهرانش تا 24 ساعت دیگر اسیر دست دشمن می شوند. برای یک مرد غیور و فداکار، این خیلی ناگوارتر است. در یک همچو شرایطی دیگران چه کرده اند؟ ما در تاریخ می خوانیم که «المقنّع» وقتی که محصور شد و در شرایط نامساعد و ناامیدکننده ای قرار گرفت، اول خاندان خود را کشت بعد خودش را. همچنین یکی از خلفای اموی هنگام گرفتاری. تاریخ از این نمونه ها بسیار دارد. اما حسین بن علی7… با این همه شرایط نامساعد مادی، دم از رضا و سازگاری می زند! چرا؟ چون در شرایط معنوی مساعدی زیست می کند. او اعتقاداً و عملاً موحد و خداپرست است و به علاوه او به نتیجه نهایی کار خود آگاه است. او هدفش مثل اسکندر و ناپلئون، جهانگیری نبود که خود را شکست خورده بداند، بلکه هدفش اعلاء کلمه حق بود و از این نظر کار خود را بسیار سودمند و مؤثر می دید».
هجویری می نویسد: «از [امام] حسین بن علی(ع) درباره این سخن ابوذر غفاری پرسیدند که گفت: «نزد من، تهی دستی و بیماری، محبوب تر از توانگری و تندرستی است.» آن حضرت فرمود: «اما من می گویم: [برای من، آن محبوب تر است که خداوند بپسندد، اگر تهی دستی و بیماری را پسندیده، همان نزد من محبوب تر است، و اگر توانگری و تندرستی را پسندید، باز هم، همان نزد من محبوب تر است، و] هرکه نسبت به «زیبایی»ِ آنچه خداوند برای او برگزید، اشراف یابد، جز آنچه خدا برای او برگزید آرزو نمی کند».
بابا طاهر با اشاره به همین نکته می گوید:
یکی درد و یکی درمان پسندد ج
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
امام صادق7 فرمود: «مقصود از آیه شریفه که می فرماید: «یَا أَیَّتُهَا «النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً؛ هان ای نفس مطمئنه به سوی پروردگارت که تو از او خشنودی و او از تو خشنود است باز گرد» (فجر: 27 و 28) امام حسین7 است».
درباره ویژگی «رضا»، ثمره های دنیوی و کارکردهای روانی آن نیز درخور توجه است. به این معنا که این صفت، افزون بر سامان بخشیدن و تعالی دادن به جنبه معنوی و اخروی انسان ها، در اندوه زدایی و شادی آفرینی و آرامش قلبی و در نتیجه دلپذیر کردن زندگی دنیوی آدم ها اثر فراوانی دارد. بی گمان، آنکه _ پس از تلاش و کوشش کافی _، از
تقدیرهای الهی و رخدادهای زندگی شاد است و از ناکامی ها و سختی ها و تنگناها اعتراض و شکوه ای ندارد، قلبی شاد و آرام و به دور از غصه دارد، و از همه پیامدهای برآمده از پرخاشگری، اعتراض و ناخرسندی، ایمن است به تعبیر زیبای هجویری:
«رضا مَرد را از اندوه برهاند و از چنگ غفلت برباید، و اندیشه غیر، از دلش بزداید و از بند مشقت ها آزاد گرداند؛ که رضا را صفت رهانیدن است.» و صفت «رضا» در سامان بخشیدن به زندگی دنیوی و دلپذیر کردن آن، کار را به آنجا می رساند که همین حیات زودگذر مادی را برای فرد، به «بهشتی نقد» تبدیل می کند:
بیاموز از پیامبر کیمیایی
که هر چت حق دهد می ده رضایی
در آن لحظه درِ جنت گشایند
چو تو راضی شوی در ابتلایی
انتخاب و ویراست شفقنا از کتاب زیباشناسی حماسه عاشورا